Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

پرسش ۱۵: 

چگونه با دلایل عقلی و نقلی ثابت می‌کنید که شما سفیر پنجم هستید

 

السؤال/ ١٥: أنتم الشيعة تقولون: بأنّ السفراء أربعة وانقطعت بعدها السفارة، فكيف تثبت بالدليل النقلي والعقلي من (القرآن، والتوراة، والإنجيل) بأنك سفير رقم (٥) ؟

reta jorj - امرأة مسيحية - ٢٥/ ربيع الأول/ ١٤٢٦ هـ . ق

شما شیعیان معتقدید که سفرای امام زمان چهار نفر هستند و بعد از آن، سفارت قطع شده است. چطور با دلیل عقلی و نقلی از قرآن، تورات و انجیل ثابت می‌کنيد که شما سفیر پنجم هستيد؟!

Reta Jorj - زن مسیحی - ۲۵ ربیع الأول ۱۴۲۶ هـ ق

 

الجواب: بسم الله الرحمن الرحيم، والحمد لله رب العالمين

في التوراة سفر الملوك الثاني الأصحاح الثاني: (وكان عند إصعاد الرب إيليا في العاصفة إلى السماء …… وأخذ إيليا رداءه ولفه وضرب الماء فانفلق إلى هنا وهناك فعبر كلاهما في اليبس ولما عبرا قال إيليا لليشع اطلب ماذا أفعل لك قبل أن أوخذ منك فقال اليشع ليكن نصيب اثنين من روحك علي فقال صعبت السؤال فإنّ رأيتني أوخذ منك يكون لك كذلك وإلاّ فلا يكون وفيما هما يسيران ويتكلمان إذا مركبة من نار وخيل نزلت ففصلت بينهما فصعد إيليا في العاصفة إلى السماء وكان اليشع يرى وهو يصرخ يا أبي يا أبي مركبة إسرائيل وفرسانها ولم يره بعد ...).

پاسخ:

بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین

در تورات دوّمین سِفر پادشاهان اصحاح دوّم آمده است: «۱ و چون پروردگار اراده نمود تا ایلیا را در گردباد به آسمان برد.... ۸ و ایلیا ردایش را گرفت و آن را پیچاند و آن را به آب زد و آب به این سو و آن سو شکافته شد و هر دویشان به خشکی عبور نمودند ۹ و هنگامی که عبور کردند، ایلیا به یشع گفت: قبل از اینکه از تو گرفته شوم آنچه را می‌خواهی برایت انجام دهم، بخواه. پس یشع گفت: نصیب مضاعف روح تو بر من شود ۱۰ پس ایلیا گفت: درخواست بزرگی طلب نمودی! پس اگر هنگامی که من از نزد تو گرفته می‌شوم، مرا ببینی، برای تو چنین خواهد شد وگرنه نخواهد شد. ۱۱ و چون این دو راه می‌رفتند و صحبت می‌کردند، ناگهان ارابه‌ی آتشین و اسبان نزول کردند و بِینشان جدایی انداخت. پس ایلیا در گردباد به آسمان بالا رفت ۱۲ و یشع این صحنه را می‌دید و او فریاد می‌زد: پدر! پدر ! ارابه‌ی اسرائیل و سوارانش! و دیگر او را ندید....».

 

هذا هو حال نبي الله ورسوله إيليا (ع) وهو مرفوع، ولم يمت إلى الآن ويعمل في الأرض أعمالاً كثيرة لله سبحانه وتعالى، ولكن لا يراه أهل الأرض؛ لأنهم عميان وإن كانت عيونهم مفتوحة، وأيضاً نظير إيليا (ع) الخضر (ع) وهو أيضاً مرفوع وله أعمال بأمر الله سبحانه في الأرض، وعیسی (ع) كذلك مرفوع وله أعمال بأمر الله سبحانه في الأرض، والإمام المهدي(ع) محمد بن الحسن (ع) كذلك وله أعمال بأمر الله سبحانه في الأرض.

این وضعیت پیامبر خدا و فرستاده‌اش ایلیا(ع) است که مرفوع می‌باشد و تا حالا نمرده است و در زمین کارهای زیادی را برای خداوند سبحان و متعال انجام می‌دهد؛ ولی ساکنان زمین او را نمی‌بینند، چون کور هستند اگر چه چشمانشان باز است و نیز مانند ایلیا(ع)، خضر(ع) می‌باشد که او نیز مرفوع است و به دستور خداوند سبحان وظایفی در زمین دارد و همچنین عیسی(ع) که مرفوع است و اعمالی به امر خداوند سبحان در زمین دارد و امام مهدی(ع) محمد بن الحسن(ع) که او نیز مرفوع است و به امر خداوند سبحان، وظایفی در زمین دارد.

 

وفي بداية رفع عیسی (ع) أرسل أوصياءه ورسلاً من عنده لتثبيت الحق الذي جاء به من عند الله سبحانه ونشر دين الله في أرضه، ومن هؤلاء: شمعون الصفا، أو كما هو اسمه في الإنجيل سمعان بطرس، وكذلك يوحنا البربري، أو كما هو في الإنجيل يوحنا اللاهوتي.

در آغاز غیبت عیسی(ع)، جانشینان و فرستادگان وی فرستاده شدند تا حقیقتی را که عیسی(ع) از جانب خداوند آورده بود تثبیت کنند و دین خداوند را روی زمین منتشر نمایند. از جمله‌ی ایشان، «شمعون صفا» یا آن گونه که در انجیل نامیده شده است «سمعان پطرس» و همچنین «یوحنا بربری» که اسمش در انجیل «یوحنا لاهوتی» است، می‌باشند.

 

ثم إنّ الرسالة من عیسی (ع) انقطعت ولا يعني انقطاعها فترة من الزمن انقطاعها إلى الأبد، فلا يوجد دليل عقلي أو نقلي يؤيد هذا الغرض، بل الدليل على عكسه، وهو إرسال عیسی (ع) من يمثله إذا حان وقت عودته واقتربت القيامة الصغرى، وسأورد الدليل فيما يأتي إن شاء الله.

سپس رسالت عیسی(ع) متوقف شد؛ ولی اینکه مدتی رسالت ایشان متوقف شود به این معنی نیست که تا ابد خاتمه یافته است. هیچ دلیل عقلی و نقلی وجود ندارد که این موضوع را تأیید کند بلکه دلایلی وجود دارد که عکس این قضیه را ثابت می‌نماید؛ از جمله اینکه عیسی(ع) هنگام بازگشتش و نزدیک شدن قیامت صغری، کسی را که تمثیلی از او است، ارسال می‌کند؛ که انشاء الله دلیلش را خواهم آورد.

 

أمّا بالنسبة للإمام المهدي (ع)، فقد أرسل سفراءه الأربعة في غيبته الصغرى التي استمرت ما يقارب السبعين عاماً، ثم انقطعت السفارة والإرسال من الإمام المهدي (ع)، وأيضاً لا يدل انقطاعها فترة من الزمن انقطاعها إلى الأبد، بل الدليل على إرساله رسولاً عنه (ع) يمثله إذا اقترب قيامه وحان وقت القيامة الصغرى، وسأورد الدليل فيما يأتي إن شاء الله.

اما در خصوص امام مهدی(ع)، سفرای چهارگانه‌اش را در مدت غیبت صغری فرستاد؛ غیبتی که نزدیک هفتاد سال طول کشید. سپس سفارت و ارسال از جانب امام مهدی(ع) متوقف شد و در اینجا هم توقف برای مدتی به معنای خاتمه یافتن آن برای همیشه نیست؛ بلکه دلیلی وجود دارد که وقتی قیام امام مهدی(ع) نزدیک شود و هنگامه‌ی قیامت صغری برسد، فرستاده‌ای از جانب که خود تمثیلی از او می‌باشد، می‌فرستد، که انشاء الله دلیل را خواهم آورد.

 

والآن وقبل بحث مسألة الدليل على إرسالهم رسولاً عنهم يمثلهم، لنبحث أمر هؤلاء الأربعة(ع)، أي الخضر وإيليا وعیسی ومحمد بن الحسن المهدي (ع) هل هم واحد أم أنهم مفترقون؟

حال قبل از اینکه دلیل ارسال فرستاده‌ای از سوی ایشان که تمثیلی از این چهار نفر یعنی خضر، ایلیا، عیسی و محمد بن الحسن المهدی(ع) باشد را بیاورم، باید ببینیم که آیا مأموریت آنها یکی است یا با هم فرق می‌کند؟

 

والحق أنّ أمرهم واحد، وهم متحدون وغير مفترقين ولا اختلاف بينهم؛ لأنّ ربهم واحد ودينهم واحد وهو التسليم لله سبحانه، وجميعهم يدعون لله وبأمره يعملون، والحق الذي يدعون إليه واحد وغايتهم واحدة؛ وهي القيامة الصغرى، وهدفهم وغرضهم واحد؛ وهو نشر القسط والعدل والتوحيد وعبادة الله في هذه الأرض من حيث يريد سبحانه وتعالى، فهم متحدون لا اختلاف بينهم، ويطلبون غاية واحدة وهدفاً واحداً، وربهم وإلههم واحد، فلا بد أن يكون الرسول منهم جميعاً واحداً، وهو أيضاً رسول من الله؛ لأنهم بأمر الله يعملون، فمن يمثلهم يمثل الله، ومن يخلفهم في الأرض يخلف الله سبحانه؛ لأنهم خلفاء الله في أرضه.

حقیقت این است که مأموریت اینان یکی است و آنها متّحد هستند و هیچ اختلافی بین آنها وجود ندارد؛ چرا که پروردگارشان یکی و دینشان نیز یکی است؛  یعنی تسلیم شدن در برابر خداوند سبحان و متعال. همه‌ی آنها به سوی خداوند فرامی‌خوانند و به دستور و فرمان او عمل می‌کنند. حقیقتی که به آن فرا می‌خوانند یکی است و غایت آنها که همان قیامت صغری می‌باشد نیز یکسان است و هدفشان نیز یکی است؛ یعنی نشر عدالت و توحید و بندگی خداوند در روی زمین آن گونه که مورد پسند خداوند سبحان و متعال است. پس اینان متحدند و هیچ اختلافی بینشان نیست، غایت و هدف یکسانی را طلب می‌کنند و پروردگار و خدایشان نیز، یکی است، پس باید فرستاده‌ی همگی‌شان نیز یکی باشد و در عین حال، او فرستاده‌ای از جانب خداوند نیز می‌باشد؛ چرا که ایشان به فرمان خداوند عمل می‌کنند و نماینده‌ی آنها، نماینده‌ی خداوند و جانشین آنها روی زمین، جانشین خداوند می‌باشد؛ چرا که آنها، جانشینان خداوند در روی زمینش می‌باشند.

 

والآن لنورد الأدلة على أنهم يرسلون رسولاً عنهم (ع) إذا حان وقت القيامة الصغرى ودولة العدل الإلهي، ولنكتفي ببعض الأدلة لضيق المقام عن التفصيل.

حال دلایلی را ارایه می‌نماییم که هنگام قیامت صغری و برپایی دولت عدل الهی، آنها فرستاده‌ای را از جانب خود می‌فرستند؛ فقط چند دلیل می‌آوریم و تفصیل مطلب در این مقام نمی‌گنجد.

 

الأول: في القرآن، وأحاديث الرسول محمد (ص)، وأحاديث الأئمة (ع).

اوّل: در قرآن، احادیث پیامبر(ص) و احادیث ائمه(ع):


 

(أ) في القرآن:

١- قال تعالى: ﴿فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِينٍ * يَغْشَى النَّاسَ هذا عَذابٌ أَلِيمٌ * رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ * أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى وَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ * ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ * إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عائِدُونَ * يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى إِنَّا مُنْتَقِمُونَ﴾([42]).

الف - در قرآن:

۱ - خداوند متعال می‌فرماید: (چشم انتظار روزی باش که آسمان دودی آشکارا بياورد * و آن دود مردم را در خود فرو پوشد و اين عذابی است دردآور * ای پروردگار ما، اين عذاب را از ما دورگردان که ما ايمان آورده‌ايم * کجا پند می‌پذيرند؟ حال آنکه چون فرستاده‌ای روشنگر بر آنها مبعوث شد * سپس از او رويگردان شدند و گفتند: ديوانه‌ای است تعليم يافته * عذاب را اندکی برمی‌داريم و شما باز به آيين خويش بازمی‌گرديد * روزی آنها را به صولتی سخت فرو گيريم که ما انتقام گيرنده‌ايم)([43]).

 

وهذا الدخان عذاب، والعذاب يسبق برسالة، قال تعالى: ﴿وَما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً﴾([44]).

این دود، عذابی است و عذاب بعد از فرستاده شدن فرستاده‌ای واقع می‌شود. خداوند متعال می‌فرماید: (و ما هيچ قومی را عذاب نمی‌کنيم تا آنگاه که برايشان فرستاده‌ای بفرستيم)([45]).

 

وأيضاً هذا الدخان أو العذاب هو عقوبة على تكذيب رسول أرسل للمعذبين وهو بين أظهرهم، كما هو واضح من الآيات: ﴿ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ﴾.

همچنین این دود یا عذاب، مجازات تکذیب کردن فرستاده‌ای است که برای آنها فرستاده شده در حالی که فرستاده، در میانشان است، همان طور که به وضوح در آیا قرآن مشخص می‌باشد: (سپس از او رويگردان شدند و گفتند: ديوانه‌ای است تعليم يافته).

 

وأيضاً هذا الدخان أو العذاب يكشف لإيمان أهل الأرض بهذا الرسول بعد أن أظلهم، كما أظل العذاب قوم يونس (ع) أو يونان.

و نیز این دود یا عذاب پس از سایه افکندن، ایمان ساکنان زمین را به این فرستاده آشکار می‌کند همان طور که عذاب بر قوم یونس(ع) یا یونان سایه افکند.

 

وأيضاً هذا الدخان أو العذاب مقارن للقيامة الصغرى، بل هو البطشة الصغرى كما هو واضح في الآية، فليس بعده إلاّ البطشة الكبرى والانتقام من الظالمين.

همچنین این دود یا عذاب، مقارن با قیامت صغری می‌باشد و همان گونه که در آیه واضح است، همان حمله‌ی کوچک (بطشه صغری) می‌باشد و پس از آن چیزی جز حمله‌ی بزرگ (بطشه کبری) و انتقام از ظالمین نخواهد بود.

 

إذن فالدخان من علامات قيام القائم ([46])، وهذا ورد عن الأئمة (ع)، وهو مقترن برسول، بل هو بسبب تكذيب أهل الأرض لهذا الرسول، فهو عقوبة لهم ﴿أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ﴾.

بنابراین دود (دخان) از نشانه‌های قیام قائم(ع) که در سخنان ائمه(ع) نقل شده است و هم‌زمان با آمدن فرستاده‌ای می‌باشد؛ بلکه به دلیل تکذیب این فرستاده از سوی ساکنان زمین واقع می‌شود. پس عقوبتی برای آنها می‌باشد: (کجا پند می‌پذيرند؟ حال آنکه چون فرستاده‌ای روشنگر بر آنها مبعوث شد).

 

فمن هو هذا الرسول ؟ ومن مرسل هذا الرسول ؟

این فرستاده کیست؟ ارسال‌کننده‌ی این فرستاده کیست؟

 

٢- وقال تعالى: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ * يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَما فِي الأَْرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ * هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُْمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ * وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ *ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴾([47]).

۲ - خداوند متعال می‌فرماید: (به نام خدای بخشاينده‌ی مهربان. خدا را تسبيح می‌گويند هر چه در آسمان‌ها و هر چه در زمين است، آن فرمانروای پاک پیروزمند حکیم را * او است خدايی که ميان مردمی بی‌کتاب، پيامبری از خودشان مبعوث داشت تا آياتش را بر آنها بخواند و کتاب و حکمتشان بياموزد اگر چه پيش از آن در گمراهی آشکار بودند * و بر گروهی ديگر که هنوز به آنها نپيوسته‌اند و پيروزمندِ حکيم است * اين نعمت خداوند است که به هر که خواهد ارزانيش دارد و خدا را بخشايشی است بزرگ)([48]).

 

أي وآخرين منهم لما يلحقوا بهم، سيرسل فيهم رسولاً منهم، يتلو عليهم آياته ويزكيهم ويعلمهم الكتاب والحكمة ....

یعنی بر گروهی ديگر که هنوز به آنها نپيوسته‌اند، در بینشان فرستاده‌ای از خودشان خواهد فرستاد تا آیات خداوند را بر آنان بخواند و آنها را پاک سازد و به آنان کتاب الهی و حکمت خداوند را بیاموزد.

 

وقطعاً لا يمكن أن يكون محمداً (ص) هو أيضاً يتلو على الآخرين الذين يأتون بعد رجوعه إلى الله، فلا بد أن يكون هناك رسول وأيضاً في الأميين، أي في أم القرى في زمانه، وله هذه الصفات يتلو الآيات ويزكي الناس، أي يطهرهم فينظرون في ملكوت السماوات ويعلمهم الكتاب والحكمة.

به طور قطع امکان ندارد حضرت محمّد(ص) بعد از رحلتش به سوی خداوند آیات خداوند را بر دیگران (نسل‌های بعدی) بخواند، پس باید بعد از او فرستاده‌ای باشد؛  فرستاده‌ای از امیّین یعنی امّ القرای زمان خودش و این صفات را داشته باشد که آیات خداوند را تلاوت کند و مردم را پاک سازد؛ یعنی آنها را پاکیزه گرداند تا در ملکوت آسمان‌ها نظاره کنند، و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد.

 

٣- قال تعالى: ﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ﴾([49]).

۳ - خداوند می‌فرماید: (و هر امّتی فرستاده‌ای دارد و چون فرستاده‌شان بيامد، کارها ميانشان به عدالت فيصله يافت و مورد ستم واقع نشدند)([50]).

 

وفي الحديث عن جابر، عن أبي جعفر (ع)، قال: (سألته عن تفسير هذه الآية: ﴿لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ﴾، قال (ع): (تفسيرها بالباطن، أن لكل قرن من هذه الأمة رسولاً من آل محمد، يخرج إلى القرن الذي هو إليهم رسول، وهم الأولياء وهم الرسل، وأمّا قوله: ﴿فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ﴾، قال: معناه إنّ الرسل يقضون بالقسط وهم لا يظلمون كما قال الله)([51]).

جابر از امام باقر(ع) روایت می‌کند: از تفسیر اين آیه پرسیدم: «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِی بَینَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لا یظْلَمُونَ». فرمود: «تفسیر باطنی آن این است که در هر قرنی برای این امّت، فرستاده‌ای از خاندان محمّد(ص) به سوی قرنی که او فرستاده‌ی آن است، خروج می‌کند. آنها اولیا و فرستادگان‌اند و اما این سخن خداوند«إِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِی بَینَهُمْ بِالْقِسْطِ» این است که فرستادگان با قسط و عدالت قضاوت و رهبری می‌کنند و همان‌طور که خداوند می‌فرماید، آنها مورد ظلم واقع نمی‌شوند»([52]).

 

وهذا يكفي للاختصار، وإلاّ فإنّ الأمر سيطول إذا استعرضنا الأدلة القرآنية.

این موارد به اختصار، کفایت می‌کند و اگر بخواهیم دلایل قرآنی را برشمریم مطلب به درازا خواهد کشید.

 

(ب) عن الرسول محمد (ص) وردت أحاديث كثيرة نقلها الشيعة والسنة تدل على وجود مهدي وقائم يسبق الإمام المهدي (ع)، وهو متصل به، ورسول منه (ع)، وهو يمينه ووصيه.

ب - از حضرت محمّد(ص) احادیث زیادی از طریق شیعه و سنّی نقل شده است که دلالت بر وجود یک مهدی و قائم قبل از امام مهدی(ع) می‌نمایند؛ او با امام زمان در ارتباط است و فرستاده‌ی وی(ع) و دست راستش و وصیّش می‌باشد.

 

ووصية رسول الله (ص) دالة على هذا الشخص باسمه وصفته، وإنّه المهدي الأول، واسمه أحمد، ومن ذرية الإمام المهدي (ع).

وصیّت رسول اکرم(ص) به این شخص با اسم و صفت هدایت می‌کند؛ اینکه او مهدی اول است، نامش احمد و از نسل امام مهدی(ص) می‌باشد.

 

ووصف الأئمة (ع) أيضاً هذا الشخص الذي يرسله الإمام المهدي (ع) باسمه ومسكنه وصفاته، واسمه أحمد ومن البصرة و... و... وأعتذر عن نقل الأحاديث للاختصار، ولمزيد من المعلومات راجعي الكتب الصادرة عن أنصار الإمام المهدي (ع)، ومنها: البلاغ المبين، والرد الحاسم، والرد القاصم، وبعض البيانات التي تعرّضت فيها لبعض هذه الروايات التي نقلها كبار علماء الشيعة منذ مئات السنين، عن الرسول والأئمة كما نقل بعضها علماء السنة في كتبهم.

ائمه(ع) نیز این شخصی که امام مهدی(ع) او را می‌فرستد با اسم، محل سکونت و ویژگی‌هایش توصیف کرده‌اند؛ نامش احمد است، از بصره و.... و.... به جهت اختصار، از نقل احادیث معذورم، برای اطلاعات بیشتر به کتاب‌های منتشر شده‌ی انصار امام مهدی(ع) مراجعه کنید مانند «البلاغ المبین»، «الرد الحاسم» و «الرد القاصم» و بعضی از بیانیه‌هایی که در آنها به برخی از این روایات اشاره شده است؛ روایاتی که بزرگان علمای شیعه از صدها سال پیش از رسول خدا(ص) و ائمه(ع) روایت می‌کنند و بعضی از این روایت‌ها را علمای سنّی نیز در کتاب‌هایشان روایت نموده‌اند.

 

ثانياً : في التوراة.

٢- سفر إشعيا: (فيرفع راية للأمم من بعيد ويصفر لهم من أقصى الأرض فإذا هم بالعجلة يأتون سريعاً ليس فيهم رازح ولا عاثر لا ينعسون ولا ينامون ولا تنحل حزم أحقائهم ولا تنقطع سيور أحذيتهم الذين سهامهم مسنونة وجميع قسيهم ممدودة حوافر خيلهم تحسب كالصوان وبكراتهم كالزوبعة لهم زمجرة كاللبوة ويزمجرون كالشبل ويهرون ويمسكون الفريسة ويستخلصونها ولا منقذ يهرون عليهم في ذلك اليوم كهدير البحر ...) ([53]).

دوّم: در تورات

۲ - سِفر إشعیا: «۲۶ پس پرچمی برای امّت‌های دور دست برپا می‌شود و از جای جای زمین برایشان فریاد خواهد زد ۲۷ ناگهان آنان به سرعت می‌آیند در حالی که در میان آنها شخص از پا افتاده‌ای وجود ندارد، نه چرت می‌زنند و نه می‌خوابند نه کمربندشان و نه بند کفششان پاره نمی‌شود ۲۸ کسانی که نوک تیرهایشان تیز و سُم اسب‌هایشان چون سنگ خارا است و چرخ‌هایشان مثل طوفان شمرده خواهد شد ۲۹ جوانانشان مثل طوفان هستند. مثل بچه شیر می‌غرند و به سرعت شکار خود را به چنگ می‌آورند و به سلامت می‌برند و رهاننده‌ای نخواهد بود ۳۰ و در آن روز بر ایشان چون دریا شورش خواهند کرد....»([54]).

 

وهذه الصفات أي لا ينامون ... و... و...، هي صفات أصحاب القائم (ع) كما في الروايات عن آل محمد (ص) ([55])، فمن هو رافع الراية (فيرفع راية للأمم)؟!

این ویژگی‌ها یعنی نمی‌خوابند و.... و.... و.... خصوصیات اصحاب قائم(ع) می‌باشد همان گونه که در روایات از آل محمد(ع) نقل شده است([56]).  حال برپا کننده‌ی پرچم کیست؟ (پرچم را برای امّت‌ها برخواهد افراشت)؛

 

أي الذي يطلب البيعة ويجمع الأنصار للإمام المهدي (ع) وعیسی وإيليا والخضر (ص).

یعنی کسی كه از مردم بیعت می‌خواهد و انصار و یاران را برای امام مهدی(ع) و عیسی و ایلیا و خضر(ع) گرد خواهد آورد.

 

الأصحاح الحادي عشر: (ويخرج قضيب من جذع يسّى وينبت غصن من أصوله ويحل عليه روح الرب روح الحكمة والفهم روح المشورة والقوة روح المعرفة ومخافة الرب ولذته تكون في مخافة الرب فلا يقضي بحسب نظر عينيه ولا يحكم بحسب سمع أُذنيه بل يقضي بالعدل للمساكين ويحكم بالإنصاف لبائسي الأرض ويضرب الأرض بقضيب فمه ويميت المنافق بنفخة شفتيه ويكون البر منطقة متنيه والأمانة منطقة حقويه. فيسكن الذئب مع الخروف ويربض النمر مع الجدي والعجل مع الشبل ... لا يسوؤون ولا يفسدون في كل جبل قدسي لأنّ الأرض تمتلئ من معرفة الرب كما تغطي المياه البحر.

باب یازدهم: «۱ و از تنه‌ی یسّی شاخه‌ای خارج می‌شود و شاخه‌ای از ریشه‌هایش خواهد شکفت ۲ و روح پروردگار بر او قرار خواهد گرفت، روح حکمت و فهم، روح مشورت و قدرت، روح معرفت و ترس از خداوند ۳ و خوشی او در ترس از پروردگار خواهد بود، صرفاً بر وفق مشاهده‌ی چشمش قضاوت نمی‌کند و موافق سمع گوش‌هایش حکم نمی‌دهد ۴ بلکه مسکینان را با عدالت داوری خواهد کرد و در میان بی‌نوایان زمین با انصاف حکم خواهد راند. زمین را با عصای دهانش می‌زند و منافق با نفس لب‌هایش خواهد مرد ۵ کمربند کمرش، عدالت و کمربند میانش، امانت خواهد بود ۶ پس گرگ با گوسفندان سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله با شیر.... ۹ و در تمام کوه مقدس من، فساد نمی‌کنند و کار زشتی انجام نمی‌دهند زیرا زمین از معرفت پروردگار پُر می‌شود همان طور که آب، دریا را می‌پوشاند ۱۰

 

ويكون في ذلك اليوم أن أصل يسّى القائم راية للشعوب إياه تطلب الأمم ويكون محله مجداً...) ([57]).

و در آن روز ریشه‌ی یسّی به عنوان پرچمی برای مردم برپا خواهد شد و امّت‌ها فقط او را طلب خواهند کرد و او با جلال خواهد بود»([58]).

 

وهذه الأحداث كلها ملائمة للقيامة الصغرى، ولم تحدث فيما مضى ولا تحدث إلاّ في دولة العدل الإلهي.

تمام این حوادث با قیامت صغری مناسبت دارد و در گذشته اتفاق نیفتاده است و جز در دولت عدالت الهی اتفاق نمی‌افتد.

 

أمّا يسّى وهو في التوراة معروف أنه والد نبي الله داوود (ع)، وأم الإمام المهدي (ع) من ذرية داوود (ع).

اما یسّی در تورات شناخته شده است؛ او پدر پیامبر خدا داوود(ع) است و مادر امام مهدی(ع) از نسل داوود(ع) می‌باشد.

 

وقصتها باختصار شديد: (إنّها أميرة جدّها قيصر الروم رأت في المنام نبي الله عیسی (ع) ووصيه شمعون الصفا والرسول محمد (ص)، وخطبها الرسول محمد (ص) من عیسی (ع) لولده الإمام الحسن العسكري (ع)، فقال عیسی (ع) لشمعون الصفا أو سمعان بطرس: قد جاءك شرف عظيم؛ لأنها من ذرية شمعون الصفا (سمعان بطرس) وصي عیسی (ع)، ورأت بعد ذلك رؤى كثيرة، وعرّضت نفسها للسبي، وحصلت لها معجزات كثيرة حتى وصلت إلى دار الإمام علي الهادي (ع)، فزوجها من ابنه الإمام الحسن العسكري (ع)، وولدت له الإمام محمد بن الحسن المهدي (ع) ([59]).

داستان آن به صورت کاملاً خلاصه به شرح زیر می‌باشد: «او ملکه‌ای است که جدّش قیصر روم می‌باشد. در خواب، عیسی(ع) و جانشین وی یعنی شمعون صفا و محمّد(ص) را می‌بیند و حضرت محمّد(ص) او را از حضرت عیسی(ع) برای فرزندش امام حسن عسکری(ع) خواستگاری می‌کند. عیسی(ع) به شمعون صفا (سمعان بطرس) می‌گوید: افتخار بزرگی نصیبت شده است؛ چرا که وی (مادر امام زمان(ع)) از نوادگان شمعون صفا (سمعان بطرس)، وصی و جانشین عیسی(ع) می‌باشد. بعد از این رؤیا، رؤیاهای زیادی می‌بیند، خودش را اسیر می‌کند و معجزه‌های زیادی برایش اتفاق می‌افتد تا به خانه‌ی امام علی هادی(ع) می‌رسد و آن حضرت وی را به همسری فرزندش امام حسن عسکری(ع) درمی‌آورد و از او امام محمّد بن الحسن المهدی(ع) متولد می‌شود»([60]).

 

فالإمام المهدي محمد بن الحسن العسكري (ع) من ذرية إسرائيل (يعقوب (ع)) من جهة الأم، ومن ذرية محمد (ص) من جهة الأب.

پس امام مهدی محمد بن الحسن العسکری(ع) از ناحیه‌ی مادری جزو نوادگان اسرائیل (یعقوب(ع)) و از ناحیه‌ی پدری از نوادگان محمّد(ص) به شمار می‌رود.

 

فيصدق عليه أنه قضيب من جذع يسّى.

پس اینکه حضرت مهدی(ص) شاخه‌ای از تنه‌ی یسّی است، بر او صدق می‌کند.

 

كما يصدق على المهدي الأول من المهديين الاثني عشر أنه غصن يخرج من ذاك القضيب من جذع يسّى؛ لأنه من ذرية الإمام المهدي (ع).

همان گونه که این مورد بر مهدی اوّل از مهدیون دوازده‌گانه نیز صدق می‌کند؛ چرا که او نیز شاخه‌ای است که از شاخه‌ای از تنه‌ی یسّی بیرون می‌آید؛ چرا که او از نسل امام مهدی(ص) است.

 

والمهدي الأول والذي اسمه أحمد كما في الروايات عن الرسول محمد (ص) والأئمة (ع)، هو رسول الإمام المهدي (ع) ووصيه ويمينه، وأول مؤمن به عند بداية ظهوره قبل قيامه بالسيف ([61])، وأكتفي بهذا القدر للاختصار، وإذا أردتِ المزيد اقرئي في التوراة في سفر إشعيا الأصحاح الثالث عشر، والثاني والأربعين، والثالث والأربعين، والرابع الأربعين، والتاسع والأربعين، والثالث والستين، والخامس والستين، والسادس والستين وتدبريها جيداً.

مهدی اوّل که طبق روایات رسول اکرم(ص) و ائمه(ع)، نامش احمد است، فرستاده‌ی امام مهدی(ع) و وصی و نیز دست راست وی می‌باشد و اولین کسی است که در آغاز ظهورش، قبل از اینکه با شمشیر قیام کند به وی ایمان می‌آورد. به جهت اختصار، به این مقدار بسنده می‌کنم. اگر خواستار توضیحات بیشتر هستی به تورات سِفر اشعیا، اصحاح‌های سیزدهم، چهل و دوم، چهل و سوم، چهل و چهارم، چل و نهم، شصت و سوم، شصت و پنجم و شصت و ششم مراجعه نما و در آنها به خوبی تدبّر کن.

 

٢- سفر دانيال: الأصحاح الثاني: (... أنت أيها الملك كنت تنتظر وإذا بتمثال عظيم ...... كنت تنظر إلى أنه قطع حجر بغير يدين فضرب التمثال على قدميه التي من حديد وخزف فسحقهما فانسحق حينئذ الحديد والخزف والنحاس والفضة والذهب معاً وصارت كعصافة البيدر في الصيف فحملتها الريح فلم يوجد لها مكان أمّا الحجر الذي ضرب التمثال صار جبلاً كبيراً وملأ الأرض كلها .....) ([62]).

۲ - سفر دانیال اصحاح دوّم: «.... ۳۱ ای پادشاه تو در خواب مجسمه‌ی بزرگی دیدی.... ۳۴ وقتی تو به آن نگاه می‌کردی، سنگی بدون این که کسی به آن دست بزند، به پاهای گلی و آهنین آن مجسمه اصابت کرد و آن مجسمه را درهم شکست. ۳۵ آن‌گاه آهن، گِل، برنج، نقره و طلا همه با هم خُرد شدند و باد ذرات آن را همچون گرد و غباری که در تابستان از کاه خرمن برمی‌خیزد چنان پراکند که دیگر اثری از آن بر جای نماند. اما آن سنگی که به مجسمه برخورد کرد آن قدر بزرگ شد که مانند کوه بزرگی گردید و سراسر روی زمین را پوشانید....»([63]).

 

فهذا الحجر الذي يقضي على مملكة الطاغوت والشيطان في هذه الأرض هو رسول من الإمام المهدي (ع) ومن عیسی وإيليا والخضر (ع).

این سنگی که حکومت طاغوت و شیطان را از بین می‌برد، فرستاده‌ای از سوی امام مهدی(ع) و عیسی و ایلیا  و خضر(ع) می‌باشد.

 

الأصحاح السابع: (أجاب دانيال وقال كنت أرى في رؤياي ليلاً وإذا بأربع رياح السماء هجمت على البحر الكبير * وصعد من البحر أربعة حيوانات عظيمة هذا مخالف ذاك * الأول كالأسد وله جناحا نسر * وكنت انظر حتى أُنتتف جناحاه وانتصب على الأرض وأوقف على رجلين كإنسان وأعطي قلب إنسان * وإذا بحيوان آخر ثان شبيه بالدب فارتفع على جنب واحد وفي فمه ثلاث أَضلُع بين أسنانه فقالوا له هكذا قم كل لحماً كثيراً * وبعد هذا كنت أرى وإذا بآخر مثل النمر وله على ظهره أربعة أجنحة طائر. وكان للحيوان أربعة رؤوس وأعطي سلطاناً * بعد هذا كنت أرى في رؤى الليل وإذا بحيوان رابع هائل وقوي وشديد جداً وله أسنان من حديد كبيرة. أكل وسحق وداس الباقي برجليه. وكان مخالف لكل الحيوانات الذين قبله. وله عشرة قرون * كنت متأملاً بالقرون وإذا بقرن آخر صغير طلع بينها وقلعت ثلاثة من القرون الأولى من قدامه وإذا بعيون كعيون الإنسان في هذا القرن وفم متكلم بعظائم *

باب هفتم: «۲ دانيال پاسخ داد و گفت: شبگاهان در عالم رؤيا  ديدم كه ناگاه چهار باد آسمان بر دريای عظيم تاختند ۳ و چهار حیوان بزرگ كه با هم فرق داشتند از دريا بيرون آمدند ۴ اولین آنها مثل شير بود و بال‌های عقاب داشت و من نظر كردم تا بال‌هايش كنده شد و بر زمین برخاست و بر پايهای خود مثل انسان قرار گرفت و قلب انسان به او داده شد ۵ و اينك حیوان دوم  مثل خرس بود و بر يک طرف خود بلند شد و در دهانش در ميان دندان‌هايش سه دنده بود و وی را چنين گفتند: برخيز و گوشت بسيار بخور ۶ بعد از آن نگريستم و اينک مثل پلنگ بود كه بر پشتش چهار بال پرنده داشت و اين حیوان وحشی چهار سر داشت و سلطنت به او داده شد ۷ بعد از آن در رؤياهای شب نظر كردم و اينک وحش چهارم كه هولناک و مهيب و بسيار زورآور بود و دندان‌های بزرگ آهنين داشت و باقی‌مانده را می‌خورد و پاره پاره می‌كرد و با پاهایش پايمال می‌نمود و با همه‌ی وحوشی كه قبل از او بودند، فرق داشت و او ده شاخ داشت ۸ پس در اين شاخ‌ها تأمّل می‌نمودم كه اينک از ميان آنها شاخ كوچک ديگری برآمد و پيش رويش سه شاخ از آن شاخ‌های اول از ريشه كنده شد و اينک اين شاخ، چشمانی مانند چشم انسان و دهانی كه به سخنان تكبرآميز متكلّم بود، داشت

 

كنت آري أنه وضعت عروش وجلس القديم الأيام لباسه أبيض كالثلج وشعر رأسه كالصوف النقي وعرشه لهيب نار وبكراته نار متقدة * نهر نار جرى وخرج من قدامه. ألوف ألوف تخدمه وربوات ربوات وقوف قدامه. فجلس الدين وفتحت الأسفار * كنت أنظر حين أذن من أجل صوت الكلمات العظيمة التي تكلم بها القرن. كنت أرى إلى أن قتل الحيوان وهلك جسمه ودفع لوقيد النار * أمّا باقي الحيوانات فنزع عنهم سلطانهم ولكن أعطوا طول حياة إلى زمان ووقت * كنت أرى في رؤى الليل وإذا مع سحب السماء مثل ابن إنسان أتى وجاء إلى القديم الأيام فقربوه قدامه * فأعطي سلطاناً ومجداً وملكوتاً لتتعبد له كل الشعوب والأمم والألسنة. سلطانه سلطان أبدي ما لن يزول وملكوته ما لا ينقرض *  أمّا أنا دانيال فحزنت روحي في وسط جسمي وأفزعتني رؤى رأسي * فاقتربت إلى واحد من الوقوف وطلبت منه الحقيقة في كل هذا. فاخبرني وعرفني تفسير الأمور *

۹ و نظر می‌كردم تا كرسی‌ها برقرار شد و قديم‌الايام جلوس فرمود. لباسش مثل برف سفيد و موی سرش مثل پشم پاک و عرش او شعله‌های آتش و چرخ‌هایش آتش ملتهب بود ۱۰ نهری از آتش جاری شده، از پيش روی او بيرون آمد. هزاران هزار او را خدمت می‌كردند و كرورها كرور به حضور وی ايستاده بودند. ديوان برپا شد و دفترها گشوده گرديد ۱۱ آنگاه نظر كردم به سبب سخنان تكبّرآميزی كه آن شاخ می‌گفت. پس نگريستم تا آن وحش كشته شد و جسد او هلاک  گرديده، به آتش مشتعل تسليم شد ۱۲ اما ساير وحوش، سلطنت از ايشان گرفته شد، لكن درازی عمر  به ایشان داده شد، تا زمانی و وقتی ۱۳ در رؤيای شب نگريستم و اينک مَثَل پسر انسان با ابرهای آسمان آمد و نزد قديم الايام رسيد و او را به حضور وی آوردند ۱۴ و سلطنت و جلال و ملكوت به او داده شد تا جميع قوم‌ها و امّت‌ها و زبان‌ها او را خدمت نمايند. سلطنت او سلطنت جاودانی و بی‌زوال است و ملكوت او زايل نخواهد شد ۱۵ اما روح من دانيال در جسدم مدهوش شد و رؤياهای سرم مرا مضطرب ساخت ۱۶ و به يكی از حاضرين نزديک شده، حقيقت اين همه امور را از وی پرسيدم. او به من تكلم نموده، تفسير امور را برایم بيان كرد

 

هؤلاء الحيوانات العظيمة التي هي أربع ملوك يقومون على الأرض * أمّا قديسوا العلي فيأخذون المملكة ويمتلكون المملكة إلى الأبد وإلى أبد الآبدين * حينئذٍ رمت الحقيقة من جهة الحيوان الرابع الذي كان مخالفاً لكلها وهائلاً جدّاً وأسنانه من حديد وأظفاره من نحاس وقد أكل وسحق وداس الباقي برجليه * وعن القرون العشرة التي برأسه وعن الآخر الذي طلع فسقطت قدامه ثلاثة وهذا القرن له عيون وفم متكلم بعظائم ومنظره أشد من رفاقه * وكنت أنظر وإذا هذا القرن يحارب القديسين فغلبهم حتى جاء القديم الأيام وأعطي الدين لقديسي العلي وبلغ الوقت فأمتلك القديسون المملكة *

۱۷ كه اين وحوش عظيمی كه عدد ايشان چهار است، چهار پادشاه می‌باشند كه از زمين خواهند برخاست ۱۸ اما مقدسان حضرت اعلی سلطنت را خواهند گرفت و مملكت را تا به ابد و تا ابدالآبدین متصرّف خواهند بود ۱۹ آنگاه آرزو داشتم كه حقيقت امر را درباره‌ی وحش چهارم كه مخالف همه‌ی ديگران و بسيار هولناک بود و دندان‌های آهنين و چنگال‌های برنجين داشت و سايرين را می‌خورد و پاره پاره می‌كرد و با پاهایش پايمال می‌نمود، بدانم ۲۰ و كيفيّت ده شاخ را كه بر سر او بود و آن ديگری را كه برآمد و پيش روی او سه شاخ افتاد، يعنی آن شاخی كه چشمان و دهانی را كه سخنان تكبّرآميز می‌گفت داشت و نمايش او از رفقايش سخت‌تر بود ۲۱ پس ملاحظه كردم و اين شاخ با مقدّسان جنگ كرده، بر ايشان استيلا يافت ۲۲ تا حينی كه قديم الايام آمد و داوری به مقدّسان حضرت اعلی تسليم شد و زمانی رسيد كه مقدّسان ملكوت را به تصرّف آوردند

 

فقال هكذا أمّا الحيوان الرابع فتكون مملكة رابعة على الأرض مخالفة لسائر الممالك فتأكل الأرض كلها وتدوسها وتسحقها * والقرون العشرة من هذه المملكة هي عشرة ملوك يقومون ويقوم بعدهم آخر وهو مخالف الأولين ويذل ثلاثة ملوك ويتكلم بكلام ضد العلي ويبلي قديسي العلي ويظن أنه يغير الأوقات والسنة ويسلمون ليده إلى زمان وأزمنة ونصف زمان * فيجلس الدين وينزعون عنه سلطانه ليفنوا ويبيدوا إلى المنتهى * والمملكة والسلطان وعظمة المملكة تحت كل السماء تعطى لشعب قديسي العلي. ملكوته ملكوت أبدي وجميع السلاطين إياه يعبدون ويطيعون * إلى هنا نهاية الأمر) ([64]).

۲۳ پس او چنين گفت: اما وحش چهارم، چهارمین سلطنت بر زمين خواهد بود و با همه‌ی سلطنت‌ها متفاوت خواهد بود و تمامی جهان را خواهد خورد و آن را پايمال نموده، پاره پاره خواهد كرد ۲۴ و ده شاخِ اين مملكت، ده پادشاه می‌باشند كه خواهند برخاست و ديگری بعد از ايشان خواهد برخاست و او مخالف اولين خواهد بود و سه پادشاه را به زير خواهد افكند ۲۵ و سخنان بر ضدّ حضرت اعلی خواهد گفت و مقدّسان حضرت اعلی را ذليل خواهد ساخت و قصد تبديل نمودن زمان‌ها و شرايع خواهد نمود و ایشان تا زمانی و دو زمان و نصف زمان به دست او تسليم خواهند شد ۲۶ پس ديوان برپا خواهد شد و سلطنت او را از او گرفته، آن را تا به انتها تباه و تلف خواهند نمود ۲۷ و ملكوت و سلطنت و حشمت مملكتی كه زير تمامی آسمان‌ها است به قوم مقدّسان حضرت اعلی داده خواهد شد كه ملكوت او ملكوت جاودانی است و جميع ممالكت فقط او را عبادت و اطاعت خواهند نمود ۲۸ انتهای امر تا به اينجا است....»([65]).

 

والأسد وله جناحان يرمز إلى الإمبراطورية الإنجليزية التي قامت في أوربا وشعارها هو الأسد وله جناحان، وأمّا الدب فهو شعار السوفيت، وأكل لحماً كثيراًً، أي قتل كثير من الناس ...... أمّا الحيوان الرابع الذي من الحديد فهو الإمبراطورية الأمريكية التي داست الآن كل الأرض وهيمنت على كل الأرض بالسلاح والمال.

شیری با دو بال اشاره به امپراطوری انگلستان دارد كه در اروپا قد علم كرد و سمبلش شیری با دو بال می‌باشد. امّا خرس نمادِ شوروی است كه گوشت زیادی می‌خورد یعنی مردمان زیادی را كشته است.... ولی حیوان چهارم که از آهن است، امپراطوری آمریكا می‌باشد كه با اسلحه و ثروت به همه جای این دنیا تسلط پیدا كرده است و آن را لگد کوب می‌کند. 

 

أمّا قديم الأيام فهو الإمام المهدي (ع)، ونهاية أمريكا كما قال دانيال تدفع لوقيد النار إن شاء الله.

قدیم الایّام همان امام مهدی(ع) است و همان طور که دانیال گفته است، در نهایت آمریکا در آتش خواهد سوخت، ان شاء الله.

 

والإمام المهدي (ع) وعیسی وإيليا والخضر (ع) يأتون في القيامة الصغرى وهي حساب وعذاب ونقمة على الظالمين، فهل يصح العذاب والنقمة قبل الإنذار ؟ فمن المنذر ؟

امام مهدی(ع) و عیسی و ایلیا و خضر(ع) در قیامت صغری می‌آیند؛ قیامتی که حساب، عذاب و نقمتی است برای ظالمان. آیا عذاب و نقمت قبل از هشدار دادن، درست است؟ پس بیم‌دهنده كیست؟‌ 

 

لابد أن يكون هناك رسول منهم (ع) يبشر وينذر الناس بين أيديهم، أي قبل ظهورهم، ويكفي هذا من التوراة للاختصار.

پس باید فرستاده‌ای  قبل از ظهور ایشان(ع) باشد تا مردم را بیم و بشارت دهد. این مقدار به اختصار از تورات كافی است.

ثالثاً : في الإنجيل.

إنجيل متى الأصحاح الرابع والعشرين : (......... (٦) وسوف تسمعون بحروب وأخبار حروب .......... (١٥) فمتى نظرتم رجسة الخراب التي قال عنها دانيال النبي قائمة في المكان المقدس ....... (٢٢) ولكن لأجل المختارين تقصر تلك الأيام ... لأنه كما أنّ البرق يخرج من المشارق ويظهر إلى المغارب هكذا يكون أيضاً مجيء ابن الإنسان .... وللوقت بعد ضيق تلك الأيام تظلم الشمس والقمر لا يعطي ضوءه .... ).

سوّم: در انجیل

انجیل متی باب بیست و چهارم: «و ... ۶ و جنگ‌ها و اخبار جنگ‌ها را خواهید شنید.... ۱۵ پس چون مكروه ویرانی را كه به زبان دانیال نبی گفته شده و در مكان مقدس موجود است ببینید.... ۲۲ ولی به خاطر برگزیدگان آن روزها كوتاه خواهد شد.... زیرا همچنان كه برق از مشرق‌ها ساطع شده تا به مغرب‌ها ظاهر می‌شود آمدن پسر انسان نیز اینچنین خواهد بود.... و ‌بعد از مصیبت آن ایام آفتاب تاریک گردد و ماه نور خود را ندهد....».

 

وفي هذا الأصحاح علامات القيامة الصغرى يذكرها عیسی (ع)، كما ذكرها الرسول محمد والأئمة (ع)، حروب وكسوف وخسوف ([66])،...... ورجسة الخراب (أمريكا) .... والمهم أنّه عبّر عن بداية ظهوره من المشرق إلى المغرب، والمشرق نسبةً إلى مكان عیسی (ع) في ذلك الزمان يكون العراق، والبرق الذي خرج من المشرق وظهر في المغرب هو إبراهيم، حيث خرج من العراق وظهر في الأرض المقدسة.

در این باب، عیسی(ع) نشانه های قیامت صغری را ذكر می‌كند همان طور كه رسول خدا حضرت محمد(ع) و ائمه(ع) ذكر كرده‌اند، جنگ‌ها، خورشید گرفتگی، ماه‌گرفتگی([67]).... و مكروه ویرانی (آمریكا).... مهّم این است كه وی در آغاز ظهورش از مشرق به سمت مغرب حركت می‌كند و مشرق نسبت به مكان عیسی(ع) در آن زمان عراق مى‌باشد، و نوری كه از مشرق خارج و در مغرب ظاهر شده ابراهیم است كه از عراق خارج و در سرزمین مقدس ظاهر شده است.

 

وقد قال عيسی (ع) عن يوحنا (يحيى): بأنه إيليا، أي مَثَل إيليا (ولكني أقول لكم أنّ إيليا قد جاء ولم يعرفوه بل عملوا به كل ما أرادوا. كذلك ابن الإنسان أيضاً سوف يتألم منهم حينئذٍ فهم التلاميذ أنه قال لهم عن يوحنا المعمدان) ([68]).

و عیسی(ع)‌ درباره‌ی یوحنا (یحیی) گفته كه او ایلیا یا مَثَل ایلیا است؛ «ولی اکنون به شما می‌گویم كه ایلیا آمده است و او را نشناختند بلكه آنچه خواستند با وی انجام دادند. به همین صورت پسر انسان نیز از ایشان آزار و اذیت خواهد دید. گویا شاگردان دریافتند كه درباره‌ی یحیی تعمید دهنده به ایشان سخن می‌گفت....»([69]).

 

وقال عیسی عن يوحنا (ع): (وإن أردتم أن تقبلوا فهذا هو إيليا المزمع يأتي من له أذنان للسمع فليسمع) ([70]).

عیسی(ع) درباره‌ی يوحنا می‌فرماید: «اگر خواستید قبول كنید این همان ایلیا است که انتظار آمدنش وجود دارد، هر كه گوش شنوا دارد بیاید و بشنود»([71]).

 

لذا فإنّ الرسول الذي يرسله الإمام المهدي (ع) ومن معه، وهم عیسی وإيليا والخضر، وخروجه من العراق، يمكن أن يقال عنه أنه خروج عیسی (ع) بهذا المعنى، كما أنّ خروج يوحنا كان يمثل خروج إيليا في مرحلة معينة ويمكن أن يكون هذا الرسول من أمة أخرى، بل هو كذلك كما قال عیسی (ع): (لذلك أقول لكم إنّ ملكوت الله ينزع منكم ويعطي لأمة تعمل أثماره) ([72]).

بنابراين خروج فرستاده‌ای كه امام مهدی(ع) و کسانی كه با او هستند یعنی عیسی و ایلیا و خضر(ع) می‌فرستند، از عراق خواهد بود، و می‌توان به این معنی، خروج او را خروج عیسی(ع) دانست، همان گونه که خروج یوحنا در یک مرحله‌ی مشخص بیانگر خروج ایلیا بود و ممكن است این فرستاده از ملّت دیگری باشد همانطور كه عیسی(ع) می‌فرماید: «از این رو به شما می‌گویم كه ملكوت خداوند از شما گرفته مى‌شود و به امّتی كه به ثمره‌اش عمل می‌کند، عطا خواهد شد»([73]).

 

وقال عیسی (ع): (لذلك كونوا أنتم أيضاً مستعدين لأنّه في ساعة لا تظنون يأتي ابن الإنسان فمن هو العبد الأمين الحكيم الذي أقامه سيده على خدمه ليعطيهم الطعام (أي العلم والمعرفة والحكمة) في حينه طوبي لذلك العبد الذي إذا جاء سيده يجده يفعل هكذا)([74]).

و عیسی(ع) فرمود: «پس شما نیز آماده باشید؛ زیرا در ساعتی كه گمان نمی‌برید پسر انسان می‌آید. پس آن غلام امین دانا كیست كه آقایش او را تعيين كرده است تا بر بنده‌هايش طعام (يا همان علم و معرفت و حكمت) دهد. در اين حال خوشا به حال آن غلامی كه چون آقایش آید او را در چنین كاری مشغول یابد»([75]).

 

فمن هو هذا العبد الأمين الحكيم ؟ إلاّ أن يكون رسولاً من الإمام المهدي ومن عیسی وإيليا والخضر(ع).

این غلام امین دانا كیست؟ جز فرستاده‌ای از جانب امام مهدی، عیسی، ایلیا و خضر(ع)؟

 

وقال عیسی: ( وأمّا الآن فأنا ماضي للذي أرسلني وليس أحد منكم يسألني أين تمضي ولكن لأني قلت لكم هذا قد ملأ الحزن قلوبكم لكن أقول لكم الحق إنّه خير لكم أن انطلق لأنه إن لم انطلق لا يأتيكم المُعزّي، ولكن إن ذهبت أُرسله إليكم ومتى جاء ذاك يبكت العالم على خطيئة وعلى بر وعلى دينونة؛ أمّا على خطيئة فلأنهم لا يؤمنون بي؛ وأمّا على بر فلأني ذاهب إلى أبي ولا ترونني أيضاً؛ وأمّا على دينونة فلأن رئيس هذا العالم قد دين) ([76]).

و عیسی(ع) فرمود: «۵ امّا الآن نزد فرستنده‌ی خود می‌روم و كسی از شما از من نپرسد به كجا می‌روی ۶ وليكن چون اين را به شما گفتم، دل شما از غم پُر شده است ۷ و من به شما راست می‌گويم كه رفتن من برای شما بهتر است؛ زيرا اگر نروم تسلّی‌دهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم او را نزد شما می‌فرستم ۸ و چون او آيد، جهان را بر گناه و عدالت و داوری ملزم خواهد نمود ۹ اما بر گناه؛ زيرا آنها به من ايمان نمی‌آورند ۱۰ و اما بر عدالت، از آن سبب كه نزد پدر خود می‌روم و ديگر مرا نخواهيد ديد ۱۱ و امّا بر داوری، از آن رو كه بر رئيس اين جهان حكم شده است»([77]).

 

فمن هذا المُعزّي الذي يرسل ؟ ومن هذا الذي يبكت العالم على خطاياهم وتكذيبهم الأنبياء والرسل وقتلهم، وعلى تركهم حق الأنبياء ووصاياهم، وعلى تضيعهم حظهم في القيامة الصغرى، وخذلانهم رئيس هذا العالم وهو الإمام المهدي (ع)، وقال عیسی (ع): (إنّ لي أمور كثيرة أيضاً لأقول لكم ولكن لا تستطيعون أن تحملوا الآن، وأمّا متى جاء ذاك روح الحق فهو يرشدكم إلى جميع الحق لأنه لا يتكلم من نفسه بل كل ما يسمع يتكلم به ويخبركم بأمور كثيرة ذلك يمجدني لأنه يأخذ مما لي ويخبركم) ([78]).

این تسلّی‌دهنده كه فرستاده می‌شود كیست؟ و این فردی كه اهل جهان را به جهت گناهانشان و تكذیب انبیا و رسولان و قتل آنان و نپذیرفتن حقیقت انبیا و وصيّت‌هايشان و برای ضایع کردن بهره‌ی آنها در قیامت صغری و بی‌حرمتی‌شان به رئیس این جهان یعنی امام مهدی(ع) سرزنش و توبیخ می‌كند، کیست؟ عیسی(ع) می‌فرماید: «۱۲ و بسيار چيزهای ديگر نيز دارم که به شما بگويم، ولی الآن طاقت تحمّل‌شان را نداريد ۱۳ ولی هنگامی که او يعنی روحِ راستی آيد، شما را به جميع راستی هدايت خواهد كرد زيرا كه از خود تكّلم نمی‌كند بلكه فقط به آنچه شنيده است سخن خواهد گفت و از امور  بسیاری به شما خبر خواهد داد ۱۴ او مرا جلال خواهد داد زيرا آنچه از آنِ من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد»([79]).

 

وعن أبي عبد الله (ع)، قال: (العلم سبعة وعشرون حرفاً، فجميع ما جاءت به الرسل حرفان، فلم يعرف الناس حتى اليوم غير الحرفين، فإذا قام قائمنا أخرج الخمسة والعشرين حرفاً، فبثها في الناس وضم إليها الحرفين، حتى يبثها سبعة وعشرين حرفاً) ([80]).

از ابو عبد الله(ع) روایت شده است كه فرمود: «علم بیست و هفت حرف دارد و همه‌ی آن چیزی كه انبیا آورده‌اند دو حرف است، مردم تا امروز جز این دو حرف از علم چیزی نمی‌دانند. پس اگر قائم،‌ ظهور كند بیست و پنج حرف دیگر علم را نیز خارج می‌کند و آن را بین مردم منتشر می‌كند و این دو حرف را نیز به آن می‌پیوندد تا بیست و هفت حرف علم بین مردم منشتر شود»([81]).

 

وأظن ما تقدّم وإن كان مختصراً يكفي لمن يطلب الحق والحقيقة، وإذا أردتِ المزيد ففي رؤيا يوحنا اللاهوتي الكثير لمن يطلب الحقيقة، لم أتعرض له للاختصار.

فكر می‌كنم توضيحاتی كه دادم هر چند مختصر بود ولی برای كسی كه طالب حق و حقیقت است كافی باشد. اگر توضیحات بیشترى خواستید در رؤیای یوحنای لاهوتی مطالب بسیاری برای كسی كه طالب حقیقت است وجود دارد و من جهت اختصار از آوردن‌شان صرف نظر می‌کنم.

 

وأذكرك أنّ اليهود لما بعث الله عیسی (ع) قالوا: ( أ من الناصرة يخرج شيء صالح )([82])، وقالوا: (فتش وانظر إنه لم يقم نبي من الجليل)([83])، وقالوا: (وهل المسيح من الجليل يأتي ألم يقل الكتاب إنه من نسل داوود من بيت لحم القرية التي كان داوود فيها يأتي المسيح) ([84]).

یادآور می‌شوم هنگامی که عیسی(ع) مبعوث شد، یهود گفتند: «آیا از ناصره چیز صالحی خارج می‌شود؟»([85]) و گفتند: «تحقیق کنید و ببینید که هیچ پیغمبری از جلیل نبوده است»([86]) و گفتند: «و آیا مسیح از جلیل می‌آید؟ آیا کتاب نگفت که او از نسل داوود از بیت لحم است؟ مسیح از روستایی که داوود در آن بوده است، می‌آید؟»([87]).

 

وأخيراً نصيحتي لكِ أن تتدبري هذه الكلمات ... في التوراة مكتوب: (توكل عليّ بكل قلبك ولا تعتمد على فهمك في كل طريق اعرفني وأنا أقوم سبيلك، ولا تحسب نفسك حكيماً، أكرمني وأدب نفسك بقولي).

أحمد الحسن

و در انتها نصیحت من به شما این است كه در این سخنان نیک بیندیشی.... در تورات آمده است: «با تمام قلبت به من توکّل كن و به فهم و اندیشه‌ی خود اعتماد مكن. در همه‌ی راه‌ها مرا بشناس و من راه را به تو نشان خواهم داد. خود را حكیم مپندار، مرا گرامی بدار و خودت را با سخن من تأدیب نما».

احمد الحسن

******


 

[42]- الدخان: 10 – 16.

[43] - دخان: 10 تا 16.

[44]- الإسراء: 15.

[45] - إسراء: 15.

[46]- عن زرارة وحمران ومحمد بن مسلم، عن أبي جعفر وأبي عبد الله (عيهما السلام) في قوله تعالى: " يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لاَ يَنفَعُ نَفْساً إِيمَانُهَا " قال: (طلوع الشمس من المغرب، وخروج الدابة، والدخان، والرجل يكون مصراً ولم يعمل على الايمان ثم تجئ الآيات فلا ينفعه إيمانه) بحار الأنوار: ج6 ص312.

وجاء في شرح إحقاق الحق: ( في "الدخان" علي بن الحسين: هو دخان يجئ قبل القيامة يأخذ بأنفاس الكفار) شرح إحقاق الحق للسيد المرعشي: ج28 ص98.

[47]- الجمعة: 1 – 4.

[48] - جمعه: 1 تا 4.

[49]- يونس: 47.

[50] - یونس: 47.

[51]- تفسير العياشي: ص119، بحار الأنوار: ج24 ص306.

[52] - تفسیر عیاشی: ص 119  ؛  بحار الانوار: ج 24 ص 306.

[53]- الأصحاح الخامس: 26 – 30.

[54] - اصحاح پنجم: 6 تا 30.

[55]- لقد وردت روايات في فضل أصحاب القائم (ع)، منها ما رواه الصدوق عن أبي بصير، قال: قال أبو عبد الله (ع): (ما كان قول لوط (ع) لقومه ﴿لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ ﴾ إلاّ تمنيا لقوة القائم (ع) ولا ذكر إلاّ شدة أصحابه، وإن الرجل منهم ليعطى قوة أربعين رجلاً، وإن قلبه لأشد من زبر الحديد، ولو مروا بجبال الحديد لقلعوها، ولا يكفون سيوفهم حتى يرضى الله عز وجل) كمال الدين وتمام النعمة: ص673.

[56] - در مورد فضایل یاران قائم(ع) روایاتی وارد شده است؛ از جمله روایتی که صدوق از ابو بصیر نقل کرده است که گفت: ابو عبدالله(ع) فرمود: «این سخن لوط به قومش (کاش در برابر شما قدرتی می‌داشتم يا می‌توانستم به رکن شدید پناه ببرم)»  نبود مگر آرزوی او بر داشتن نیروی قائم(ع) و ذکری بر شدت یاران او؛ هر مردی از ایشان نیروی چهل مرد را خواهد داشت، قلبش از زبرجد سخت‌تر است، اگر بر کوه‌های آهن عبور کنند، ریشه‌کن‌شان کنند و شمشیرهای خود را بر زمین نگذارند تا خداوند عزوجلّ راضی شود» کمال الدین و تمام النعمة: ص 673.

[57]- الأصحاح الحادي عشر: 1 – 10.

[58] - اصحاح یازدهم: 1 تا 10.

[59]- راجع: كمال الدين: ص417، باب ما روي في السيدة نرجس أم القائم (عليهما السلام).

[60] - رجوع نمایید به کمال الدین: ص 417 باب «آنچه درباره‌ی سیده نرجس مادر قائم ع روایت شده است».

[61]- راجع: إصدارات أنصار الإمام المهدي (ع)، فلقد بينوا فيها ما ذكره (ع).

[62]- الأصحاح الثاني: 31 – 36.

[63] - اصحاح دوم: 31 تا 36.

[64]- سفر دانيال الأصحاح السابع.

[65] - سفر دانیال اصحاح هفتم.

[66]- راجع علامات الظهور التي ذكرها النبي (ص) وآله الطاهرين (ع) في مصادر المسلمين. وقد ذكر الكثير منها السيد أحمد الحسن (ع) في كتاب العجل: ج2 فراجع.

[67] - به علامت‌های ظهور که پیامبر ص و اهل بیت طاهر او(ع) در منابع مسلمانان مراجعه نمایید. سید احمد الحسن(ع) بسیاری از آنها را در کتاب فتنه‌ی گوساله جلد 2 توضیح داده‌اند.

[68]- إنجيل متي الأصحاح السابع عشر.

[69] - انجیل متی اصحاح هفدهم.

[70]- الأصحاح الحادي عشر.

[71] - اصحاح یازدهم.

[72]- متي الأصحاح الحادي والعشرون.

[73] - متی: اصحاح بیست و یکم.

[74]- في الأصحاح الرابع والعشرون.

[75] - اصحاح بیست و یکم.

[76]- إنجيل يوحنا الإصحاح السادس عشر.

[77] - انجیل یوحنا اصحاح شانزدهم.

[78]- إنجيل يوحنا الإصحاح السادس عشر.

[79] - انجیل یوحنا اصحاح شانزدهم.

[80]- مختصر بصائر الدرجات: ص117، بحار الأنوار: ج52 ص336.

[81] - مختصر بصائر الدرجات: ص 117  ؛  بحار الانوار: ج 52 ص 336.

[82]- يوحنا الإصحاح الاول – آية : 46.

[83]- يوحنا الإصحاح السابع – آية : 52.

[84]- يوحنا الإصحاح السابع – آية : 41 – 42.

[85] - یوحنا اصحاح اول - آیه: 46.

[86] - یوحنا اصحاح هفتم - آیه: 52.

[87] - یوحنا اصحاح هفتم - آیه: 41 و 42.

پرسش ۱۵: چگونه با دلایل عقلی و نقلی ثابت می‌کنید که شما سفیر پنجم هستید

سرفصل ها

همه