Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

پرسش ۳۵:

 سؤال ماجد المهدی درباره‌ی دو اسم مخفی در سوره‌ی فاتحه

 

السؤال/ ٣٥: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله والصلاة والسلام على سيدنا محمد وآله الطيبين الطاهرين، السيد أحمد الحسني  ... السلام عليكم و رحمة الله و بركاته

أنا مؤلف لبحث عن الإمام المهدي (ع) بعنوان: (بدء الحرب الأمريكية ضد الإمام المهدي(ع)) و يمكن الاطلاع عليه في الموقع التالي:

http://www.geocities.com/almahdion2022

بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله و الصلاة و السلام على سیدنا محمّد و آله الطیبین الطاهرین.سید احمد الحسنى  ... السلام علیكم و رحمة الله و بركاته.

من مؤلّف تحقیقی درباره‌ی امام زمان(ع) هستم با عنوان «آغاز جنگ آمریكا عليه امام مهدی(ع). می‌توانید این كتاب را در سایت زیر ببینید....

http://www.geocities.com/almahdion2022

 

ولقد أطلعني أحد الأخوة على ما تدعون إليه، وأعطاني عنوان موقعكم ليتسنى لي الاطلاع الموسع على آرائكم ودعواكم، وأنا في الحقيقة - واعذرني على كلامي هذا - لم أجد في دعواكم إلاّ كلام لا يغني ولا يسمن، وهو كلام قاله وادعاه الكثير من الناس على مرّ الزمان، ولم يثبت عندي إنّ الإمام الحجة (عجل الله سبحانه وتعالى فرجه الشريف) سيرسل رسول للناس، ولكني عرفت بعض الأمور التي لم أذكرها في الكتاب، ولهذا فإذا كنتم ما تقولون حقاً فوجب عليكم الإحاطة بها؛ لأنكم تدعون إنكم أعلم الناس الآن بكتاب الله سبحانه وتعالى، وسؤالي هو: هناك اِسمان مضمران في سورة الفاتحة ويستخرجان منها، وهما يكتبان بغير ما هو معروف عنهما، وأحدهما يكتب من اليمين لليسار، والآخر من اليسار لليمين، فما هما هذان الاسمان، وكيفية إظهارهما ؟ وأنا إذا استلمت منكم جواباً على تساؤلي هذا فأنا إن شاء الله من المبايعين لكم، أمّا إذا لم أستلم ما يفيد الإجابة ففي هذا إشارة منكم لبطلان دعواكم.

و الحمد لله رب العالمين الذي هدانا لهذا وما كنا لنهتدي لولا أن هدانا الله، وصلى الله على سيدنا محمد وعلى آله الطيبين الطاهرين.

ماجد المهدي -  ٢٤/ ربيع الثاني/ ١٤٢٦ هـ . ق

یكی از برادران، ادعای شما را به من اطلاع داد و آدرس سایت شما را به من داد تا بتوانم بیشتر از نظریات و ايده‌هاى شما آگاهی یابم. از این سخنم معذرت می‌خواهم ولی من چنین می‌پندارم كه سخن شما به هیچ دردی نمی‌خورد و این ادعایی است كه بسیاری از مردم در طول تاریخ بارها آن را ادعا كرده‌اند و برای من ثابت نشده است كه امام زمان(ع) فرستاده‌ای از جانب خود برای مردم خواهد فرستاد. من چیزهایی فهمیده‌ام كه آنها را در كتابم ذكر نكرده‌ام. اگر آنچه را كه می‌گویید واقعیت داشته باشد باید به آن احاطه‌ی كامل داشته باشید؛ چرا که شما ادعا می‌كنید عالم‌ترین مردم به كتاب خداوند سبحان و متعال می‌باشید.  سؤال من این است.... دو اسم كه در سوره‌ی فاتحه پنهان‌اند و از آن قابل استخراج می‌باشند و آن دو اسم به شكلی نامألوف نوشته شده ، یكی از آنها از راست به چپ و دیگری از چپ به راست نوشته شده است؛ این دو اسم كدام‌اند و چطور آنها استخراج می‌شوند؟‌ اگر من جوابی از شما دریافت كنم انشاء الله با شما بیعت خواهم كرد اما اگر پاسخی قانع‌کننده از شما دریافت نکردم، دلیلی بر باطل بودن ادعای شما خواهد بود.

و الحمد لله رب العالمين الذي هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي لولا ان هدانا الله و صلی الله على سيدنا محمّد و على آله الطيبين الطاهرين.

ماجد المهدی - ۲۴ ربیع الثانی ۱۴۲۶ هـ ق

 

الجواب: بسم الله الرحمن الرحيم، والحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين.

﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ذَلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَذَلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ * وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ﴾([154]).

پاسخ:

بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمين، وصلی الله على محمّد وآل محمّد الأئمة والمهديين

(در اينها برای کسانی که از عذاب آخرت بيمناک‌اند عبرتی است. در آن روز که مردم گرد آورده شوند و آن روز که مردم را در آن حاضر آورند * و جز تا اندک مدتی به تأخيرش نمی‌اندازيم)([155]).

 

١- لو أنك اطلعت اطلاعاً بسيطاً وليس موسعاً على كتاب المتشابهات، والفاتحة، والإضاءات، والعجل، وغيرها من الكتب الموجودة في الموقع التي بحسب رأيك كلام لا يغني ولا يسمن، لوجدتني بينت أنّ كل أسماء الله سبحانه وتعالى موجودة في سورة الفاتحة، واسم النبي (ص)  وعلي (ع) وفاطمة والأئمة (ع) والمهديين  كذلك.

۱ - اگر تو اندک اطلاعی (و نه اطلاعاتی وسیع) از كتاب‌های «متشابهات، تفسیر سوره‌ی فاتحه و روشنگری‌هایی از دعوت‌های فرستادگان و فتنه‌ی گوساله» كه در سایت وجود دارد، داشتی كه به نظر تو به هیج دردی نمی‌خورند، می‌فهمیدی كه در آنجا بیان نمودم كه تمامى اسامى خداوند سبحان و متعال و همچنين اسم پیامبر اكرم(ص) و علی(ع) و فاطمه(ع) و ائمه(ع) و مهديين(ع) در سوره‌ی فاتحه وجود دارد.

 

٢- إذا كان كلامي لا يغني ولا يسمن فلا داعي للاعتذار إلاّ اللغو، وإذا كان العكس فلا عذر إلاّ الاستغفار وطلب التوبة من الواحد القهار.

۲ - اگر كلام من به هیچ دردی نمی‌خورد، جایی برای عذرخواهی وجود ندارد؛ ولی اگر بر عكس باشد، هیچ عذرخواهی جایز نخواهد بود مگر استغفار و طلب توبه از خداوند واحد قهار.

 

٣- ولم يثبت عندك أنّ الإمام المهدي (ع) سيرسل رسولاً للناس، فمحمد ذو النفس الزكية أليس رسولاً ؟ والمولى الذي يلي أمره أليس رسولاً ؟ واليماني أليس رسولاً ؟ وطالع المشرق أليس رسولاً ؟ (اقرأ الأحاديث التي وردت عن آل محمد (ص)  والتي استشهد بها الشيخ ناظم العقيلي (حفظة الله) في كتابه الرد القاصم، وهو عبارة عن مناظرة مع السيد السيستاني ومكتبه ومركز البحوث العقائدية التابع له)، لعل الله ينوّر قلبك ويهديك إلى الحق، وهذه جوهرة من بحر أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (ع) ذكرني فيها.

۳ - اگر برایت ثابت نشده است كه امام مهدی(ع) فرستاده‌ای را برای مردم خواهد فرستاد، آیا محمّد دارای نفس زكیه، فرستاده نيست؟! آیا یمانی فرستاده نيست؟ آیا خروج‌کننده از مشرق، فرستاده نیست؟ روايت‌هايى كه از آل محمّد(ع) وارد شده است را بخوان و روایت‌هایی را که شیخ ناظم عقيلی (که خداوند حفظش کند) در كتاب خود «پاسخ کوبنده» به آنها استدلال کرده را نیز بخوان؛ این کتاب عبارت است از مناظره‌ای بين شيخ ناظم عقيلى و سيد علی سيستانی و دفتر و مرکز تحقیقات عقایدی وابسته به او. شاید خداوند قلبت را نورانى و به حق هدایت كند. این هم گوهری از دریای امیر مؤمنان علی(ع) كه در آن مرا ذکر فرموده است:

 

ورد عن الأصبغ بن نباتة، قال: (أتيت أمير المؤمنين (ع) فوجدته ينكت في الأرض، فقلت له: يا أمير المؤمنين ما لي أراك مفكرا تنكت في الأرض ؟ أرغبة منك فيها ؟ قال: لا والله ما رغبت فيها ولا في الدنيا قط، ولكني تفكرت في مولود يكون من ظهر الحادي عشر من ولدي هو المهدي الذي يملأها عدلاً وقسطاً كما ملئت ظلماً وجوراً، يكون له حيرة وغيبة تضل فيها أقوام ويهتدي فيها آخرون. قلت: يا مولاي فكم تكون الحيرة والغيبة ؟ قال: ستة أيام، أو ستة أشهر، أو ست سنين. فقلت: وإن هذا الأمر لكائن ؟ فقال: نعم كما أنه مخلوق، وأنى لك بهذا الأمر يا أصبغ، أولئك خيار هذه الأمة مع أبرار هذه العترة، قال: قلت: ثم ما يكون بعد ذلك ؟ قال: ثم يفعل الله ما يشاء فإن له بداءات وإرادات وغايات ونهايات) ([156]).

از اصبغ بن نباته روایت شده است که گفت: خدمت امیرالمومنین(ع) آمدم، دیدم ایشان چوبی در دست گرفته بود و به زمین می‌زند. به ایشان عرض کردم: ای امیرالمومنین! چه شده است که شما را می‌بینم متفکرانه سر چوب را به زمین می‌زنید؟ آیا به این زمین علاقه‌ای دارید؟ حضرت فرمود: «خیر، به خدا قسم که هیچ وقت رغبتی به زمین و دنیا نداشته‌ام، لکن در مورد مولودی فکر می‌کنم که از نسل فرزند یازدهم از فرزندانم می‌باشد، او همان مهدی است که زمین را پر از عدل و داد می‌کند چنان که از ظلم و جور پر شده است. حیرت و غیبتی برای او پیش می‌آید که در آن بعضی از اقوام گمراه و بعضی دیگر هدایت می‌شوند». عرض کردم: ای امیرالمومنین! حیرت و غیبت چه مدتی خواهد بود؟ حضرت فرمود: «شش روز یا شش ماه یا شش سال». عرض کردم: آیا واقعاً این امر صورت می‌گیرد؟ فرمود: «آری، گویی او خلق شده است، ولی ای اصبغ تو را با این امر چه کار است؟ آنها نیکان این امّتند همراه با نیکان این عترت». عرض کردم: بعد از آن چه می‌شود؟ فرمود: «پس از آن، هر چه خدا خواهد می‌شود زیرا برای خدا بداءها و اراده‌ها و غایات و پایان‌ها است (هر طور که خدای تعالی بخواهد عمل می‌کند)([157]).

 

والحادي عشر من ولد أمير المؤمنين (ع) هو الإمام المهدي (ع)، والذي من ظهره هو المهدي الأول من المهديين الإثني عشر، وهو وصي ورسول الإمام المهدي (ع).

يازدهمین فرزند امیرالمؤمنین(ع)، امام مهدی(ع) است و کسی که از نسل او است، مهدی اول از مهدیون دوازده‌گانه که وصی و فرستاده‌ی امام مهدی(ع) می‌باشد.

 

وفي دعاء الإمام الرضا (ع) للإمام المهدي (ع): (… اللهم أعطه في نفسه وأهله وَوَلَدِهِ وذريته وأمته وجميع رعيته ما تقر به عينه …)([158])، فهذا الولد الذي خصّه الإمام الرضا (ع) بالدعاء هو المهدي الأول وصي ورسول الإمام المهدي (ع)، فأحمد الله الذي جعلني مذكوراً عنده وعند آبائي الرسول الأعظم محمد (ص)  وأمير المؤمنين علي (ع) والأئمة (ع) ولم يجعلني منسيّاً.

در دعای امام رضا(ع) برای امام مهدی(ع) آمده است: «.... خدایا! به وی و خانواده‌اش و پسرش و اولادش و امّتش و همگی پیروانش چیزی را عطا فرما كه با آن شادمان شود....»([159]). این فرزندی كه امام رضا(ع) در دعایش ذکر فرموده همان مهدی اوّل، وصی و فرستاده‌ی امام مهدی(ع) می‌باشد. پس خدا را حمد و سپاس می‌گویم كه مرا نزد خودش و پدرانم، رسول اكرم(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و ائمه(ع) ياد كرد و آنها(ع) مرا فراموش نكردند.

 

ثم إنّك في كتابك الموسوم أوجبت إرسال الإمام المهدي رسولاً، فما عدا مما بدا، وهذا نص كلامك حيث قلت في الفصل الثالث: (وأرجو أن لا يكون القارئ كالذين قالوا لنبي الله موسى(ع) أرنا الله جهرة، والآن لو فرضنا أنّ الله سبحانه وتعالى أراد أن يوضح للناس أنّ ظهور الإمام المهدي (ع) قريب إن شاء الله، وإنهم يجب عليهم أن يناصروه لرفع راية لا إله إلاّ الله محمد رسول الله، فكيف يتم هذا التوضيح أو التبليغ ؟ إذاً يجب أن يتم ذلك بأن يسخر سبحانه وتعالى من يشاء من عباده ليظهر على يديه ما يريده وفي الوقت المناسب، لضرورة معرفة هذا الأمر وفي هذا الوقت بالذات، حتى يقيم الحجة البالغة على عباده).

فهل نسيت أم تناسيت ما خطته يمينك في كتابك ؟!

به علاوه تو خود در كتابت فرستاده شدن فرستاده‌ای از جانب امام مهدی(ع) ‌را واجب دانسته‌ای؛ در فصل سوم كتابت گفته‌ای:

«امیدوارم خواننده‌ی این كتاب مانند كسانی نباشد كه به موسی(ع) گفتند: خداوند را آشکارا به ما نشان بده. اکنون اگر فرض كنیم خداوند سبحان و متعال بخواهد به مردم بگوید كه ظهور امام مهدی(ع) نزدیک (ان شاء الله) و بر آنها واجب است که او را یاری نمایند و پرچم لا اله الا الله و محمّد رسول الله را بالا ببرند، چگونه برای مردم واضح و به ایشان تبليغ خواهد شد؟ بنابراین، خداوند متعال باید یكی از بندگان خود را انتخاب فرماید تا در وقت مناسب آنچه اراده می‌فرماید را به دست او اجرا کند، تا این امر ضروری در وقتش اعلام و حجّت بالغه بر بندگان اقامه گردد».

آیا آنچه در كتابت نوشته‌ای را فراموش كردی یا خود را به فراموشی می‌زنی؟!


 

٤- كيف تقرّر أنني إذا لم أخض فيما خضت فيه أنت من حسابات (وقلب كلمات) تظن أنت إنّها صحيحة، أكون قد ادعيت باطلاً، ما هكذا يا سعد تورد الإبل !!!

۴ - چطور چنین تصور می‌کنی که اگر من به چیزهایی كه تو از محاسبات خودت (با برعكس كردن كلمات) به دست می‌آورى و تصور می‌كنی كه درست است، وارد نشوم، ادعاهای من باطل است. ای سعد، شترها را اینچنین آب نمی‌دهند([160])!

 

٥- وإذا كنت تلتزم بطريقتك في الحساب وأنت متيقن منها وبأحقيتها، فبنفس طريقتك وبما ثبت به حساب الأرقام عندك وتريد إثباته للناس اِحسب:

۵ - اگر به روش خودت در حساب اعداد پایبند هستی و به درست و حق بودنش یقین داری، به همان روش خودت و به روشى كه حساب اعداد برای تو ثابت شده است و می‌خواهی آن را به مردم ثابت كنی، با من حساب کن:‌

 

من هو أحمد = هو رسول المهدي، كما حسبت من هو محمد = هو نبي الله، في كتابك الموسوم الفصل الثالث. ويحسب (المهدي) بالجمع الكبير وعدده (٩٠)، ويحول إلى الجمع الصغير فيصبح (٩)، كما حسبت في كتابك (محمد).

م + ن + هـ + و + ا + ح + م + د

4 + 5 + 5 + 6 + 1 + 8 + 4 + 4 = 37

هـ + و + ر + س + و + ل + (ا ل م هـ د ي)

5 + 6 + 2 + 6 + 6 + 3 +     (9)   = 37

من هو احمد = هو رسول المهدی؛ همان طور كه در فصل سوم کتابت حساب كردی: من هو محمّد = هو نبی الله. المهدی با جمع بزرگ با عدد ۹۰ حساب و با جمع كوچک به ۹ تبدیل می‌گردد؛ همان گونه كه در كتابت «محمّد» را اینچنین حساب كردی.

م+ ن  + هـ + و +  ا  +  ح +  م +  د = 4 + 5  + 5  + 6 + 1  +  8 + 4 +  4 = 37

هـ + و+ ر  + س + و + ل + (ا ل م هـ د ی) = 5  + 6 + 2 + 6 + 6 + 3 + (9) = 37


 

 وكذلك اِحسب: (ما هو كتاب الله) ستجده يساوي (هو رسول المهدي) كما حسبت في كتابك ما هو كتاب الله، هو القرآن الكريم.

م + ا + هـ + و + ك + ت + ا + ب + ا + ل + ل + هـ

4 + 1 + 5 + 6 + 2 + 4 + 1 + 2 + 1 + 3 + 3 + 5 = 37

هـ + و + ر + س + و + ل  + (ا ل م هـ د ي)

5 + 6 + 2 + 6 + 6 + 3 +      (9)      = 37

هـ + و + ا +  ل + ق + ر + ا + ن + ا + ل + ك + ر + ي + م

5 + 6 + 1 + 3 + 1 + 2 + 1 + 5 + 1 + 3 + 2 + 2 + 1 + 4 = 37

همچنین حساب کن:‌ «ما هو كتاب الله» را برابر مى‌يابى با «هو رسول المهدی» همان طور كه در كتابت حساب كردی: ما هو كتاب الله، هو القرآن الكريم.

م +  ا  + هـ + و + ك + ت + ا +  ب + ا +  ل + ل + هـ = 4 + 1 +  5  + 6 + 2 + 4 + 1 + 2 + 1 + 3  + 3 + 5 = 37

 هـ + و + ر + س + و + ل  + (ا ل م هـ د ی) = 5 + 6 + 2 + 6 + 6 + 3 + (9) =37

هـ + و + ا  +  ل + ق +  ر + ا +  ن + ا +  ل+ ک + ر + ی + م = 5+ 6 + 1+ 3  + 1 + 2 + 1+ 5 + 1 + 3 + 2+ 2 + 1 + 4 = 37

 

فتبيّن لك مما سبق أنّ أحمد هو رسول المهدي، وكتاب الله، والقرآن الكريم الناطق، وبالطريقة التي جعلتها الدليل على مصداقية علم الحروف في كتابك الموسوم (بدء الحرب الأمريكية ضد الإمام المهدي (ع)) ، فاتق الله والزم قول أمير المؤمنين علي (ع) بحق آل محمد (ص): (ولا تعلموهم فأنهم أعلم منكم) ([161]).

پس برای تو آشكار شد كه احمد، فرستاده‌‌ی مهدی است و همچنین كتاب خدا و قرآن ناطق است، با همان روشی كه تو آن را در كتابت «شروع جنگ آمریکا علیه امام مهدی» دلیلی برای درست بودن علم حروف  قرار دادی. از خداوند بترس و به سخن امیرمؤمنان علی(ع) در حق خاندان محمّد(ع) پایبند باش كه فرمود: (به آنان آموزش ندهید كه از شما عالم‌تراند)([162]).

 

وبهذا لزمتك الحجة التي تقرّها في كتابك، فلا يقبل منك الإعراض وترك الجواب.

وأبيّن لك شيئاً من سر الرقم (٣٧).

قال تعالى: ﴿فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ﴾([163]).

به این ترتیب، با همان روشی که خودت در کتابت اقرار نمودی، حجّت بر تو تمام شد؛ پس روى برگرداندن و پاسخ نگفتن شما مورد قبول نخواهد بود.

حال از اسرار عدد ۳۷ برایت چیزهایی روشن می‌كنم.

خداوند متعال می‌فرماید: (سه روز در حج روزه بدارد و هفت روز چون از حج بازگردد، تا ده روز کامل شود و اين حکم برای کسی است که از مردم مکه نباشد)([164]).

 

والعشرة هي السموات السبع (العرش العظيم) والكرسي والعرش الأعظم وسرادق العرش الأعظم، وهذه الثلاثة هي بيت الله ومدينة الكمالات الإلهية في الخلق ومدينة العلم (محمد (ص))، فمن كان من آل محمد عشرته كلها في الحج أي في بيت الله، أي في مدينة العلم، أي في بيت النبوة ومعدن الرسالة وللمزيد ولتتوضح لك الصورة أكثر اقرأ المتشابهات ج٣ (سؤال حول سر الأربعين، سؤال حول العرش والكرسي).

ده، همان آسمان‌های هفت‌گانه (عرش عظيم) + كرسى + عرش اعظم + سرادق عرش اعظم است و این سه مورد یعنی خانه‌ی خدا، شهر كمالات الهی در مخلوقات و شهر علم حضرت محمّد(ص). پس هر كس از خاندان محمّد(ع) باشد، ده‌گانه‌ی ایمان او در حج یعنی در خانه‌ی خدا یعنی در مدینه‌ی علم یعنی در خانه‌ی نبوت و معدن رسالت می‌باشد؛ برای کسب اطلاعات بیشتر به کتاب متشابهات جلد ۳، سؤال درباره‌ی راز عدد چهل و سؤال درباره‌ی عرش و كرسی، مراجعه نما.

 

١- والرقم (٣٧) يتألف من الرقمين (٧،٣) ، ومجموعهما (١٠)، وهي عشرة التوحيد، فمن أتمها وحج بيت الله وزار مدينة العلم وتم عقله وكان من الثلاث مائة وثلاثة عشر أصبح منا أهل البيت، وهذا ورد عن آبائي (ع): (الإيمان عشر درجات ([165])، وسلمان أتم العاشرة (صلوات الله على سلمان)، فسلمان منا أهل البيت) ([166])، أمّا نحن أهل البيت فعشرتنا في الحج، وفي بيت الله.

۱ - عدد ۳۷ از دو عدد ۳ و ۷ تشكیل شده است که جمع‌شان ۱۰ می‌شود که همان مراتب ده‌گانه‌ی توحید است. پس هر كس آن را انجام دهد و به حج خانه‌ی خدا برود و شهر علم را زیارت كند و عقلش كامل گردد و جزو سيصد و سيزده نفر شود، از ما اهل بیت به شمار می‌رود. این مضمون از پدرانم(ع) روایت شده است: «ایمان ده درجه دارد([167]) و سلمان همه‌ی این ده درجه را به پایان رسانید، درود خدا بر سلمان باد. پس سلمان از ما اهل بیت است»‌([168]). ما اهل بِیتیم و درجات دهگانه در حج  و در خانه‌ی خدا.

 

٢- والرقم (٣٧) يتكون من (١٠ + ٢٧)، والعشرة هي عشرة الحج، والسبعة والعشرون هي العلم المسموح ببثه في الناس كما في الروايات عنهم (ع) ، فمن أتم عشرة الحج (عشرة الإيمان) أمكنه حمل السبعة والعشرين حرفاً من التوحيد التي يبثها الإمام المهدي (ع).

۲ - عدد ۳۷ از ۱۰ + ۲۷ تشكیل شده است؛ ۱۰ همان ده‌گانه‌ی حج و ۲۷ علمی است كه انتشارش بین مردم اجازه داده شده است، همان طور که در روایات اهل بيت(ع) آمده است. پس هر كس ده‌گانه‌ی حج (درجات ده‌گانه‌‌ی ایمان) را تمام کند می‌تواند حامل ۲۷ حرف توحید كه امام مهدی(ع) منتشر می‌سازد، باشد.

 

وقال تعالى: ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾([169]).

خداوند متعال می‌فرماید: (و ما بر آن هستيم که بر کسانی که روی زمين به استضعاف کشیده شدند منّت گذاریم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم)([170]).

 

وهؤلاء الذين يريد الله أن يجعلهم أئمة هم آل محمد(ص) الأئمة والمهديون(ع) ، وكذلك الثلاث مائة وثلاثة عشر أصحاب الإمام المهدي (ع)، وفي أول سورة القصص سرّها وهو (طسم) وإذا حسبت عدد هذه الحروف المقطعة بالجمع الكبير.

ط +  س  +  م

9 + 60 +40 = 109

کسانی که خداوند اراده می‌فرماید تا ائمه قرار دهد، خاندان محمّد(ع) ائمه و مهدیون(ع)  و نیز سیصد و سیزده یار امام مهدی(ع) می‌باشند و این سرّ و راز آغاز سوره‌ی قصص یعنی «طسم» است؛ اگر عدد این حروف مقطعه را با جمع بزرگ حساب كنی:

ط + س + م = 9 + 60 + 40 = 109

 

فالنتيجة (٩+١٠٠) وإذا حولتها إلى الجمع الصغير (٩+١) يكون الناتج (١٠)، وهي عشرة الحج المتعلقة بالأئمة (الثلاث مائة وثلاثة عشر) المذكورين في الآية، وهي عشرة التوحيد فمن حج بيت الله تحلى بها وتم عقله وتيقن وثبت عنده الثابت ووحده سبحانه (هو)، وإذا جمعت حروف (هو) وجدتها.

هـ +  و

5  +  6  = 11

پس نتیجه ۹ + ۱۰۰ می‌باشد و اگر آن را به جمع كوچک تبدیل كنی ۹ + ۱ نتیجه ۱۰ می‌شود و این همان ده‌گانه‌ی حج مربوط به ائمه (سیصد و سیزده) است كه در آیه ذكر شده است و همان ده‌گانه‌ی توحید می‌باشد. هر كس به حج خانه‌ی خدا برود، به آن آراسته و عقلش كامل می‌گردد و یقین پیدا می‌كند و همه چیز برایش ثابت می‌گردد و خداوند سبحان (هو) را به یگانگی می‌پرستد. اگر حروف «هو» را جمع كنی، می‌بینی:

 هـ + و = 5 + 6 = 11

 

وهي (١+١٠) والعشرة قد عرفتها، وهي عشرة الحج والإيمان، والواحد سبحانه وتعالى، فمن تحلّى بالعشرة، تيقن ووحد الواحد.

که ۱ +۱۰ می‌باشد. حال ده‌گانه را شناختی كه همان ده‌گانه‌ی حج و ایمان است و عدد یک همان خداوند سبحان و متعال می‌باشد؛ پس هر كس به این ده‌گانه آراسته باشد به وحدانیت خداوند یقین پیدا می‌كند.

 

وباختصار فقد بينت لك أنّ في هذا العدد (٣٧)، عشرة الحج والتوحيد وكذلك الـ (٢٧) حرفاً من علم التوحيد، فمن حج وتحلّى بالعشرة أمكنه حمل ومعرفة الـ (٢٧) حرفاً حال بثها في الناس، وهي السر الذي لا يتحمله إلاّ نبي مرسل، أو ملك مقرّب، أو مؤمن امتحن الله قلبه للإيمان، وبالنتيجة تيقن ووحد الواحد سبحانه وتعالى (هو).

برای تو به اختصار بیان کردم كه در این عدد (۳۷) ده‌گانه‌ی حج و توحید و نیز ۲۷ حرف از علم توحید وجود دارد. پس هر كس به حج برود و به این ده‌گانه آراسته گردد، امكان تحمل و شناخت ۲۷ حرف را وقتى بين مردم منتشر می‌شود، دارا می‌باشد، و این، سرّی است كه هيچ کس تحملش را ندارد مگر پیامبر فرستاده شده يا فرشته‌ی مقرّب یا مؤمنی كه خداوند قلبش را با ایمان آزموده باشد؛ درنتیجه، بنده به يقين می‌رسد و به وحدانيت خداوند سبحان و متعال (هو) یقین پيدا می‌کند.

 

وأزيدك، فإذا جمعت (طسم) بالجمع الصغير.

ط + س + م =

9 + 6 + 4 = 19

وعدد حروف البسملة (١٩) حرفاً، والبسملة آية التوحيد.

براى اينكه بيشتر بدانی، اگر «طسم» را با جمع كوچک حساب كنی:

  ط + س + م =  9 + 6 + 4 = 19 

و تعداد حروف «بسملة» (بسم الله الرحمن الرحیم) ۱۹ و بسمله، آیه‌ی توحید می‌باشد.

 

قال تعالى: ﴿وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْراً وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُوراً﴾([171])، أي قل: بسم الله الرحمن الرحيم كما ورد عنهم (ع)([172])، وقد عرفت أنّ (طسم) أشارت إلى أهل التوحيد، وهم الثلاث مائة والثلاثة عشر، ولذا استوى عدد حروف آية التوحيد (بسم الله الرحمن الرحيم) مع عدد آية الموحدين (طسم) وأهل النار مشركون؛ ولذا جعل عليهم عدد آية الموحدين.

خداوند متعال می‌فرماید: (و بر دل‌هاشان پرده افکنيم تا آن را درنيابند و گوش‌هاشان سنگين کنيم، و چون پروردگارت را در قرآن به يکتايی ياد کنی، بازمی‌گردند و می‌رمند)([173]) ؛ یعنی بگو: بسم الله الرحمن الرحیم، همان طور كه از ائمه(ع) روایت شده است([174]). پس دانستی كه «طسم» اشاره به اهل توحید دارد که آنها ۳۱۳ نفرند و از همین رو، عدد حروف آیه‌ی توحید (بسم الله الرحمن الرحیم) با عدد آیه‌ی موحّدین (طسم) برابر و مساوی است؛ و همچنین با عدد مشرکین اهل آتش؛ از همین رو خداوند تعدادشان را با عدد آیه‌ی موحّدین برابر قرار داده است.

 

قال تعالى: ﴿عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ * وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَاناً وَلا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ﴾([175])، والموحدون هم أصحاب اليمين في سورة المدثر الذين يدخلون الجنة بغير حساب، وهم أصحاب اليماني وصي ورسول الإمام المهدي (ع).

خداوند متعال می‌فرماید: (نوزده فرشته بر آن گماشته‌‌اند * موکلان دوزخ را جز از ملائکه قرار نداديم و شمار آنها جز برای امتحان کافران نيست تا اهل کتاب يقين کنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد و اهل کتاب و مؤمنان شک نکنند و تا آنان که در دل‌هاشان مرضی است و کافران نگويند: خدا از اين مثل چه می‌خواسته است؟ خدا اينچنين هر کس را که بخواهد گمراه و هر کس را که بخواهد راه می‌نمايد و شمارِ سپاهيان پروردگارت را جز او نداند و اين سخن جز اندرزی از برای مردمان نيست)([176]) ، و موحّدین، همان اصحاب يمين در سوره‌ی مدثر هستند كه بدون حساب وارد بهشت می‌شوند و آنها یاران يمانی، وصی و فرستاده‌ی امام مهدی(ع) می‌باشند.

 

قال تعالى: ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ * إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ﴾([177]).

خداوند سبحان می‌فرماید: (هر کس در گرو عملی است که کرده است * مگر اصحاب یمین)([178]).

 

اقرأ بيان اليماني الأخير لتتضح لك الصورة أكثر، ولتزداد يقيناً - إن كنت تبحث عن الحق وكنت من الذين أوتوا الكتاب أو الذين أمنوا بالكتاب - قال تعالى: ﴿وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَاناً﴾.

برای اینکه بیشتر بدانی و به یقینت افزوده گردد ـ‌اگر در جست‌وجوی حقیقت هستی و از کسانی باشی که کتاب به آنها داده شده است یا کسانی که به کتاب ایمان دارند‌ـ بیانیه‌ی اخیر یمانی را مطالعه کن. خداوند متعال می‌فرماید: (و شمار آنها جز برای امتحان کافران نيست تا اهل کتاب يقين کنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد).

 

اِحسب معي: كلمة (وصي)، (اليماني)، (من هو اليماني)، (هو وصي)، (هو وصي المهدي)، (أصحاب اليمين).

با من حساب كن: كلمه‌ی «وصی»، «الیمانی»، «من هو اليمانى»، «هو وصى» ، «هو وصی المهدی»، «اصحاب الیمین».

 

ولكن قبل أن نبدأ بالحساب، لنراجع ما خطته يمينك في كتابك (بدء الحرب الأمريكية ضد الإمام المهدي (ع)) الفصل الثاني، حيث قلت فيه: (القرن السادس، النبوءة الثالثة والثلاثون: تمتد يده أخيراً في الآلوس الدموي، سيكون عاجزاً عن حماية نفسه في البحر، سوف یخشي اليد العسكرية بين النهرين، وسيجعله الشخص الأسود الغاضب يندم على فعلته)، ثم استطردت في كتابك قائلاً: وهذه من أغرب التنبؤات التي ذكرها نوستر اداموس حيث إنه ذكر الإمام المهدي (ع) بصورة لا تخطئه، ولقد احتار فيها المترجمون للتنبؤات في معنى الاسم الوارد في النبؤة، وذكرها أغلب المترجمين الاسم كما ورد (الوس)، بل إنّ البعض منهم قام بحذفه كما في الترجمة الإنكليزية، أمّا في الأصل الفرنسي فهي موجودة، وهنا ترجم المترجم كلمة (ALUS) المذكورة في النبؤة على إنها (الآلوس) (مضيفاً للكلمة ال التعريف العربية) ولا يعرف معناها، وتركها للتاريخ يحل لغزها حين تحدث تلك الواقعة، وأنا سأكشف عن ما قصده نوستر اداموس فيها، إنّ نوستر اداموس هنا وكعادته استخدم الجناس التصحيفي أو الترخيم، عندما يتعلق الأمر بأسماء أشخاص أو ألقابهم فلقد قام بحذف حرف (I) من نهاية الاسم؛ لأننا لو أضفنا هذا الحرف فإنّ الكلمة تصبح (ALUSI) (الوصي) ويصبح المعنى واضحاً جداً، حيث إننا نعرف أنّ لقب الأوصياء يطلق على الأئمة الاثني عشر من أهل البيت (ع) والإمام المهدي (ع) هو أحد الأوصياء إذا ممكن أن يطلق عليه (الوصي)، ويتفق نوستر أداموس هنا أيضاً مع ما يذهب إليه الشيعة.

ولی قبل از اینكه حساب را شروع كنیم سری به چیزهایی که خودت در کتابت به نگارش درآوردی می‌زنیم؛ «آغاز جنگ آمریكا عليه امام مهدی(ع) در فصل دوّم كتابت گفته‌ای:قرن ششم - پیش‌گویی سی و سوم:

«در آخر دستش را به سمت آلوس خونی دراز می‌كند، از حمایت خود در دریا عاجز خواهد ماند و از سپاه بین النهرین خواهد ترسید و شخصی سیاه و خشمگین او را از كرده‌اش پشیمان خواهد كرد»

سپس در ادامه كتابت گفته‌ای:

این از عجیب‌ترین پیشگویی‌های نوستراداموس می‌باشد که در آن به وضوح و نه به طور ضمنی امام مهدی(ع) را نام برده است. مترجمان در معنی نام وارد شده در این پیش‌گویی‌ها در حیرت مانده‌اند و بیشترشان آن را همان طور که وارد شده است یعنی «الوس» ذکر کرده‌اند. برخی از مترجمان از جمله در ترجمه‌ی انگلیسی، اقدام به حذف آن نمودند امّا در اصل فرانسوی، این اسم موجود است و مترجم كلمه «ALUS» را به الآلوس ترجمه كرده یعنی یک «ال» معرفه‌ی زبان عربی به آن اضافه كرده است، ‌در حالی كه معنایش را نمی‌داند و آن را به تاریخ واگذارده است یعنی تا زمانی كه آن واقعه رخ دهد و معما حل شود؛ ولی من هدف و قصد نوستراداموس را از این كلمه کشف کرده‌ام. در اینجا نوستراداموس طبق عادت خود از جناس تصحیفی (يعنى انتخاب كلمه‌ی غلط مشابه با كلمه‌ی اصلى) یا ترخیم (يعنى حذف حرفى از كلمه) استفاده كرده است. او هنگامی کلمه‌ای مربوط به اسامی یا القاب می‌باشد اقدام به حذف حرف «I» از انتهای آن کلمه می‌نمود؛ حال اگر ما این حرف را به انتهای کلمه اضافه کنیم کلمه‌ی ALUSI (الوصی) را خواهیم داشت و معنی بسیار واضح و آشكار خواهد شد چرا كه ما می‌دانیم لقب اوصیا به ائمه‌ی دوازده‌گانه از اهل بیت(ع) اطلاق می‌گردد و امام مهدی(ع) نیز یکی از اوصيا می‌باشد و درنتیجه می‌تواند کلمه‌ی «الوصی» بر وی اطلاق گردد. در اینجا نوشته‌ی نوستراداموس با عقاید شیعه موافق و سازگار است.

 

ونوستر أداموس يصف هنا شخصاً معينا قد يكون قائداً عسكرياً، أو رئيس دولة يحاول أن يقتل الإمام المهدي (ع)، أو القضاء على قواته ويكون خائفاً من القوة العسكرية (جيش الإمام المهدي) الموجودة بين النهرين (العراق) ولكن رجلاً من جنود الإمام المهدي (ع) (وصفه بأنه أسود أي إنه (شيعي)؛ لأنّ اللباس الأسود يرمز إلى الشيعة، أو قد يكون رجلاً عربياً مسلماً من أفريقيا (أسود) سيقوم بالقضاء عليه وعلى قواته وهي في البحر (ربما في أحد الأساطيل الحربية أو في أحد حاملات الطائرات ويدمرها).

به علاوه نوستراداموس در اینجا شخص معينی را توصیف می‌كند كه فرمانده نظامی یا رئیس كشوری است كه سعی می‌كند امام مهدی(ع) را به قتل برساند و نیروهای وی را از بین ببرد ولی از سپاه (ارتش امام مهدی(ع)) كه در بین النهرین (عراق) موجود هستند می‌ترسد؛ و یا مردی از سپاه امام مهدی(ع) كه مردی سیاه توصیف شده یعنی او شیعه است؛ چرا که لباس سیاه اشاره به شیعه بودن دارد. یا شاید یک مرد عرب مسلمان آفریقایی (سياه‌پوست) باشد، او و نیروهایش را در حالی كه در دریا هستند از بین می‌برد (چه بسا در یكی از ناوگان‌های جنگی یا در یكی از هواپیمابرها)‌.

 

وقبل أن أبدأ بالحساب لدي تعليق على كلامك المتقدّم، وهو أنّ الوصي المذكور في نبوءة نوستر أداموس ليس الإمام المهدي (ع)، بل هو وصي الإمام المهدي (ع)، وأول المهديين الاثني عشر أوصياء الإمام المهدي (ع)، وهو رسول الإمام المهدي (ع) ووليه الذي يلي أمره كما في الروايات، وهو يماني آل محمد الموعود الذي يدعو إلى الحق والملتوي عليه من أهل النار كما في الروايات عنهم (ع).

قبل از اینكه حساب را شروع كنم، شرحی به سخنان پیشین تو می‌دهم؛ وصیّ یاد شده در پیشگویی نوستراداموس امام مهدی(ع) نیست بلكه وصیّ امام مهدی(ع) ‌و اوّلین مهدی از مهدیون دوزاده‌گانه از اوصیای امام مهدی  است. او فرستاده‌ی امام مهدی(ع) و جانشین او است که امرش را برعهده دارد، همان گونه که در روایات آمده است. او یمانی آل محمد، همان وعده داده شده‌ای است که به حق دعوت می کند و همان طور که در روایات ائمه(ع) وارد شده است، روی‌گردان از او از اهل آتش می‌باشد.

 

وفي وصية رسول الله (ص): (عن أبي عبد الله (ع)، عن آبائه، عن أمير المؤمنين (ع)، قال: قال رسول الله (ص) في الليلة التي كانت فيها وفاتـه لعلي (ع): يا أبا الحسن أحضر صحيفة ودواة، فأملى رسول الله (ص) وصيته حتى انتهى إلى هذا الموضع، فقال: يا علي إنه سيكون بعدي اثنا عشر إماماً ومن بعدهم اثنا عشر مهدياً، فأنت يا علي أول الاثني عشر إمام، وساق الحديث إلى أن قال: وليسلمها الحسن (ع) إلى ابنه م ح م د المستحفظ من آل محمد (ع) فذلك اثنا عشر إماماً، ثم يكون من بعده اثنا عشر مهدياً، فإذا حضرته الوفاة فليسلمها إلى ابنه أول المهديين، له ثلاثة أسامي اسم كاسمي واسم أبي، وهو عبد الله وأحمد والاسم الثالث المهدي، وهو أول المؤمنين) ([179]).

در وصیت رسول خدا(ص) آمده است: از ابو عبدالله(ع) از پدرانش(ع) از امیر المومنین(ع) نقل شده است که فرمود: «پيامبر خدا(ص)در شبی كه وفاتش بود به علي(ع) فرمود: يا اباالحسن، صحيفه و دواتی حاضر كن. پيامبر خدا(ص) وصيّتش را املا فرمود تا به اين جا رسيد كه فرمود: يا علی پس از من دوازده امام خواهند بود و پس از آنها دوازده مهدی، و تو ای علی، نخستينِ دوازده امامی و حدیث را ادامه می‌دهد تا اینکه می‌فرماید: حسن(ع) خلافت را به پسرش م ح م د که حافظ دین آل محمد(ع) است بسپارد. اینان، دوازده امامند و پس از آنان دوازده مهدی هستند. پس هرگاه وفات مهدی(ع) رسد، باید امر خلافت را به پسرش، اولین مقربین (اولین مهدیین) بسپارد که برای او سه نام است: اسمی مانند اسم من و اسم پدرم عبد الله و احمد و اسم سوم مهدی است که او، اولین مؤمنان است»([180]).

 

وعن الصادق (ع)، إنه قال: (إنّ منا بعد القائم اثنا عشر مهدياً من ولد الحسين (ع))([181]).

از امام صادق(ع) روایت شده است كه فرمود: «از نسل ما بعد از قائم دوازده مهدی از فرزندان حسین(ع) خواهند بود»([182]).

 

وعن الصادق (ع)، قال: (إنّ منا بعد القائم أحد عشر مهدياً من ولد الحسين (ع)) ([183]).

از امام صادق(ع) روایت شده است كه فرمود: «از نسل ما بعد از قائم یازده مهدی از فرزندان حسین(ع) خواهند بود»([184]).

 

وفي هذه الرواية القائم هو المهدي الأول وليس الإمام المهدي (ع)؛ لأنّ الإمام (ع) بعده اثنا عشر مهدياً.

در این روایت قائم همان مهدی اوّل است نه امام مهدی(ع) چون بعد از امام مهدی(ع) دوازده مهدی خواهند بود.

 

وقال الباقر (ع) في وصف المهدي الأول: (… ذاك المشرب حمرة، الغائر العينين، المشرف الحاجبين، العريض ما بين المنكبين، برأسه حزاز  وبوجهه أثر، رحم الله موسى) ([185]).

امام باقر(ع) در وصف مهدی اول فرموده است: «.... داراى قرمزى صورت، چشم‌هاى گود، ابروهاى برجسته، فراخ و پهنى ميان دو شانه، در سرش شوره و درصورتش اثرى است، رحمت خدا بر موسی باد»([186]).

 

وعن أمير المؤمنين (ع) في خبر طويل: (… فقال (ع): ألا وإن أولهم من البصرة وأخرهم من الأبدال …) ([187]).

و از امیرمؤمنان(ع) در خبری طولانی روایت شده است: «.... فرمود: آگاه باش كه اوّلین آنها از بصره و آخرینشان از ابدال است....»([188]).

 

وعن الصادق (ع) في خبر طويل سمّى به أصحاب القائم (ع): (… ومن البصرة … أحمد …) ([189]).

و از امام صادق(ع) در خبری طولانی كه اصحاب قائم(ع) را نام برده است، روایت شده است: «.... و از بصره.... احمد....»([190]).

 

وعن الإمام الباقر (ع) إنه قال: (له اسمان – أي للقائم -، اسم يخفى واسم يعلن، فأمّا الذي يخفى فأحمد وأمّا الذي يعلن فمحمد) ([191])، وأحمد هو اسم المهدي الأول، ومحمد اسم الإمام المهدي (ع) كما تبيّن من وصية رسول الله (ص).

و از امام باقر(ع) روایت شده است كه فرمود: « دو اسم دارد ـ‌یعنی قائم‌ـ اسمی مخفی و اسمی آشكار؛ اما اسمی كه پنهان می‌ماند احمد و اسمی كه آشكار می‌شود محمّد است»([192])، و احمد، اسم مهدی اوّل و محمّد اسم امام مهدی(ع) است، همان طور كه از وصیت رسول خدا(ص) آشكار شده است.

 

وعن الباقر (ع) : (إنّ لله تعالى كنزاً بالطالقان ليس بذهب ولا فضة، اثنا عشر ألفاً بخراسان شعارهم: (أحمد، أحمد) يقودهم شاب من بني هاشم على بغلة شهباء، عليه عصابة حمراء، كأني أنظر إليه عابر الفرات، فإذا سمعتم بذلك فسارعوا إليه ولو حبواً على الثلج)([193])، وأحمد هو اسم المهدي الأول ووصي الإمام المهدي (ع)، وأول المؤمنين بالإمام المهدي (ع) في بداية ظهوره، ورسول الإمام المهدي (ع) إلى الناس كافة، وفي دعاء اليوم الثالث من شعبان (يوم ولادة الإمام الحسين (ع)) الذي ورد عن الإمام المهدي (ع): (اللهم إني أسـألك بحق المولود في هذا اليوم … المعوض من قتله أن الأئمة من نسله، والشفاء في تربته والفوز معه في أوبته، والأوصياء من عترته بعد قائمهم وغيبته، حتى يدركوا الأوتار ويثأروا الثار ويرضوا الجبار ويكونوا خير أنصار، صلى الله عليهم مع اختلاف الليل والنهار، اللهم فبحقهم إليك أتوسل …) ([194])، إذا تدبّرت الدعاء تيقنّت أنّ المراد بالأوصياء هم أوصياء الإمام المهدي (ع)، ومنهم أبوهم أول المهديين (ع) المذكور في الروايات، والذي ذكرته نبوءة نوستر أداموس اليهودي، لتكون حجة دامغة على اليهود والمسيحيين والعالم الغربي الذي يؤمن بهذه النبوءة، كونها صدقت في أحداث كثيرة مضت، وكونها جاءت على لسان يهودي فرنسي غربي منهم.

از امام باقر(ع) روایت شده است كه فرمود: « خداوند متعال گنجی در طالقان دارد كه نه از طلا است و نه از نقره؛ ‌دوازه هزار در خراسان که شعارشان «احمد احمد» است و رهبرى آنها را جوانى از بنى هاشم که سوار بر قاطرى خاکستری است و پيشانى‌بند قرمز رنگ دارد، بر عهده دارد. گویی به او مى‌نگرم كه فرات را مى‌گذرد و اگر شنيديد، به سوى او بشتابيد حتى اگر سینه خيز بر يخ و برف باشد»([195]).

احمد، اسم مهدی اوّل و وصیّ امام مهدی(ع) و اوّلین ایمان‌آورنده به امام مهدی(ع) در آغاز ظهورش است و او فرستاده‌ی امام مهدی(ع) به سوی همه‌ی مردم می‌باشد. در دعای روز سوم شعبان (روز ولادت امام حسین(ع)) که از امام مهدی(ع) نقل شده، آمده است:

(بارخدایا! از تو درخواست مى‌کنم به حق مولود در این روز.... در عوض شهادتش، امامان و پیشوایان دین از نسل پاک او هستند و شفاى هر مرض در تربت او و هر که را محبت او است در رجعتش پس از قائم آل محمد(ع) و طول غیبت رستگار خواهد بود تا آنکه به خون‌خواهى او برخیزند و خدا را خوشنود سازند و بهترین یاران دین خدا باشند. درود خدا بر آنان تا زمانی که آمد و شد روز و شب در جهان برقرار است. بارالها! به حق آنها به درگاه تو توسّل مى‌جویم....)([196]).        

اگر در این دعا تدبّر کنی به یقیین می‌رسی كه منظور از اوصيا، اوصیا و جانشینان امام مهدی(ع) می‌باشند و از بین ایشان، پدرشان، اوّلین مهدیین(ع) می‌باشد كه در روایت ذكر شده است. کسی که پیش‌گویی نوستراداموس یهودی گفته است كه وی حجّت قطعی بر تمام یهود و مسیحیان و جهان غرب خواهد بود؛ همان کسانی که به این پیش‌گویی ایمان دارند چرا که درستی آن را در بسیاری از رخدادها دیده‌اند و از آنجا که بر زبان یک یهودی فرانسوی از خودشان جاری شده است.

 

والآن بعد أن تبيّن لك أنّ الوصي المذكور في النبوءة هو وصي المهدي (ع) أعرج بك على الحساب:

أولاً: (اليماني هو الوصي)

حال بعد از اینكه برايت روشن شد كه وصی ذكر شده در پیشگویی همان وصی مهدی(ع)  می‌باشد به حساب برمی‌گرديم:

 

اول: اليمانی هو الوصی.

كلمة (وصي):

١- و      ص      ي

  6  + 90 + 10 =  106  بالجمع الكبير ، وتحول إلى الجمع الصغير:

(6 + 100) فتكون بالجمع الصغير (6 + 1) = (7)

٢- و    ص   ي 

 6 +  9 + 1  =  16  بالجمع الصغير

كلمه‌ی «وصی»:

۱ - و  ص ی  = 6  + 90 + 10 =  106 با جمع بزرگ و تبدیل آن به جمع كوچک :

6 + 100 بعد از حساب کردن با جمع كوچک: 6 + 1 = 7.

۲ - و  ص ی  = 6 +  9 + 1  =  16 با جمع کوچک.

 

كلمة (اليماني):

١-   ا      ل     ي      م      ا     ن      ي

1 + 30 + 10 + 40 + 1 + 50 + 10 =  142

بالجمع الكبير، وتحول إلى الجمع الصغير، (2 + 40 + 100) فتكون بالجمع الصغير (2+ 4 + 1) = 7

٢-  ا    ل     ي    م    ا    ن    ي

1 + 3 + 1 + 4 + 1 + 5 + 1 = 16  بالجمع الصغير

کلمه‌ی «الیمانی»:

۱ - ا   ل   ی    م    ا   ن    ی =  1+ 30 + 10 + 40 + 1 + 50 + 10 =  142

با جمع بزرگ و تبدیل آن به جمع كوچک: 2 + 40 + 100

و بعد از حساب کردن با جمع کوچک: 2+ 4 + 1 = 7.

۲ - ا   ل   ی   م   ا   ن   ی =  1+ 3 + 1 + 4 + 1 + 5 + 1 = 16 با جمع کوچک.

 

فتبيّن لك مما سبق من الحساب أن كلمة:

(وصي) = (اليماني) = (٧) بعد حسابهما بالجمع الكبير وتحويله إلى الجمع الصغير.

(وصي) = (اليماني) = (١٦) بعد حسابهما بالجمع الصغير.

و از حساب‌های گذشته روشن شد كه:

وصی = الیمانی = ۷ ، بعد از حساب کردن با جمع بزرگ و تبدیلشان به جمع كوچک.

وصی = الیمانی = ۱۶ ، بعد ازحساب کردن آن دو با جمع كوچک.

 

ثانياً: عند السؤال عن شخص اليماني نقول: (من هو اليماني)، فإذا كان اليماني وصي الإمام المهدي (ع) (أي المهدي الأول المذكور في وصية رسول الله (ص))، يكون الجواب: (هو وصي المهدي) أو (هو وصي).  وعدد المهدي هو:

 ا       ل      م     هـ     د     ي

1 + 30 + 40 + 5 + 4 + 10 = 90

دوّم: هنگام سؤال كردن از شخصیت یمانی می‌گوییم «من هو اليمانى» (یمانی کیست) و اگر یمانی، وصیّ امام مهدی(ع) (یعنی مهدی اوّل كه در وصیت رسول خدا(ص) ذكر شده است) باشد، جواب «هو وصى المهدى» (او وصی مهدی است) يا «هو وصى» (او وصی است) می‌باشد. عدد المهدى به صورت زیر است: 

 ا       ل      م     هـ     د     ی =  1 + 30 + 40 + 5 + 4 + 10 = 90

 

بالجمع الكبير وتحول إلى الجمع الصغير، (90) فتكون (9) = 9

والآن احسب:

(من هو اليماني)

م     ن     هـ    و   + (ا ل ي م ا ن ي)

4 + 5 + 5 + 6 +      (7)       =  27

(هو وصي المهدي)

هـ  و   +   (و ص ي)  +  (ا ل م هـ د ي)

5 + 6 +        (7)     +       (9)     =     27

(هو وصي)

هـ   و   + (و ص ي)

5 + 6  +      (16)   = 27

با جمع بزرگ و تبدیل آن به جمع كوچک: 90 = 9

حالا محاسبه کن:

من هو اليمانی: م  ن  هـ  و  + (ا ل ی م ا ن ی)  = 4 +  5 + 5  +  6  +  (7) = 27.

هو وصی المهدی: هـ  و + (وص‌ی) + (ا ل م هـ د ی) = 5  + 6 +  (7) + (9)  = 27.

هو وصی = هـ  و + (و ص ی) = 5  +  6  +  (16)   = 27.

 

فتبيّن لك أنّ عدد: (من هو اليماني) = (هو وصي المهدي) = (هو وصي).

پس روشن شد كه از نظر عدد: من هو الیمانی = هو وصی المهدی = هو وصی.

 

واحسب عدد (هو اليماني) بالجمع الصغير ستجده يساوي الـ (٢٧) حرفاً من العلم التي يبثها القائم (ع) في الناس.

با جمع کوچک، عدد «هو الیمانی» را حساب کن خواهی دید برابر با 27 حرفی که قائم(ع) بین مردم منتشر خواهد ساخت، می‌شود.

 

عن أبي عبد الله (ع)، قال: (العلم سبعة وعشرون حرفاً، فجميع ما جاءت به الرسل حرفان، فلم يعرف الناس حتى اليوم غير الحرفين، فإذا قام قائمنا أخرج الخمسة والعشرين حرفاً، فبثها في الناس وضم إليها الحرفين حتى يبثها سبعة وعشرين حرفاً) ([197]).

از ابو عبد الله(ع) روایت شده است كه فرمود: «علم بیست و هفت حرف دارد و همه‌ی آن چیزی كه انبیا آورده‌اند دو حرف است، مردم تا امروز جز این دو حرف از علم چیزی نمی‌دانند. پس اگر قائم،‌ ظهور كند بیست و پنج حرف دیگر علم را نیز خارج و آن را بین مردم منتشر می‌كند و این دو حرف را نیز به آن می‌پیوندد تا بیست و هفت حرف علم بین مردم منشتر شود»([198]).

 

هـ   و      ا     ل    ي    م    ا     ن    ي

5 + 6 + 1 + 3 + 1 + 4 + 1 + 5 + 1 =  27

ثم احسب عدد (أصحاب اليمين ) في الآية: ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ * إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ﴾([199])، واليمين تحسب بالجمع الكبير وتحول إلى الجمع الصغير فتكون النتيجة.

هـ   و   ا   ل   ی   م   ا   ن   ی = 5 + 6   + 1 + 3 + 1 + 4 + 1 + 5 + 1 =  27

سپس عدد «اصحاب الیمین» را در این آیه، حساب كن: (هر نفسی در گروه عملی است كه انجام داده است * مگر اصحاب یمین)([200]). «الیمین» با جمع بزرگ محاسبه و بعد به جمع كوچک تبدیل و نتیجه حاصل می‌شود:

 

 ا   ص   ح    ا    ب  + (ا ل ي م ي ن)

1 + 9 + 8 + 1 + 2 + (1 + 4 + 1) =  27

وقد عرفت أنّ رقم (٢٧) يمثّل السبعة والعشرين حرفاً من العلم (المعرفة بالله وتوحيده سبحانه) التي يبثها الإمام المهدي (ع) في الناس.

ا  ص  ح   ا   ب  + (ا ل ی م ی ن) = 1 + 9 + 8 + 1 + 2 + (1 + 4 + 1) =  27.

و دانستی كه عدد ۲۷ بیانگر بیست و هفت حرف از علم (شناخت خدا و توحيد او سبحان) است كه امام مهدی(ع) در بین مردم منتشر می‌كند.

 

ومن الحساب السابق تعلم أنّ اليماني وهو وصي المهدي (ع) وهو المهدي الأول وعاء السبعة والعشرين حرفاً من العلم، فهو الوعاء الذي يستقبل الفيض من الإمام المهدي (ع) ويفيضه على أصحابه، فاليماني نسبة إلى الإمام المهدي (ع) يكون النون ونقطة النون.

از محاسبات گذشته متوجّه شدی كه یمانی، وصی مهدی(ع)، و اوّلین مهدی، ظرف بیست و هفت حرف از علم می‌باشد؛ او ظرفی است كه این فیض‌ها را از امام مهدی(ع) دریافت می‌كند و به یارانش می‌بخشد؛ پس یمانی نسبت به امام مهدی(ع) نون و نقطه‌ی نون می‌باشد.

 

قال تعالى: ﴿نْ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ * مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ * وَإِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ * وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ * فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ * بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ * إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ﴾([201])، واليماني نسبة إلى الثلاث مائة وثلاثة عشر أصحاب الإمام المهدي (ع) هو الباء، وهو نقطة الباء في بسم الله الرحمن الرحيم، فله مقاما الرسالة والولاية، فهو في هذا الزمان يمثل محمداً وعلياً (ع)، وهو المدينة وهو الباب، فأين تذهبون ﴿وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ * فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ * إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ * لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ * وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾([202]).

خداوند متعال می‌فرماید: (نون. سوگند به قلم و آنچه می‌نويسند * که تو، به فضل پروردگارت، ديوانه نيستی * و تو را پاداشی پايان‌ناپذير است * و تو بر خُلقی عظيم هستی * زودا که تو ببينی و آنها نيز ببينند * که ديوانگی در کدام يک از شما است * هر آينه پروردگار تو بهتر می‌داند چه کسی از طريق او گمراه گشته است، که او به ره‌يافتگان داناتر است)([203])  و یمانی نسبت به سیصد و سیزده تن از یاران امام مهدی(ع) حرف باء و نقطه‌ی حرف باء در بسم الله الرحمن الرحیم است. پس او داراى دو مقام رسالت وولایت می‌باشد. بنابراین او در این زمان شخصيت محمّد(ص) و علی(ع) را تمثيل مى‌كند. او شهر علم است، او دربِ شهر است؛ پس به کجا می‌روید؟ (و آن سخن، سخن شيطان رجيم نيست * پس به کجا می‌رويد؟ * اين کتاب چیزی نیست جز پندی برای جهانيان * برای هر کس از شما که بخواهد به راه راست افتد * و شما نمی‌خواهيد مگر آنچه را که پروردگار جهانيان خواسته باشد)([204]).

 

ومن الحساب السابق تعلم أنّ أصحاب اليمين وهم أصحاب اليماني أيضاً وعاء السبعة والعشرين حرفاً من العلم، فهم الوعاء الذي يستقبل الفيض من اليماني وصي ورسول الإمام المهدي (ع) إلى الناس كافة، ثم إنهم يفيضون العلم على الناس، وهم الثلاث مائة والثلاثة عشر.

از محاسبات گذشته متوجّه شدی که اصحاب الیمین که همان اصحاب یمانی هستند، ظرف بیست و هفت حرف علم می‌باشند. آنها ظرف‌هایی هستند که علم را از یمانی وصی و فرستاده‌ی امام مهدی(ع) به سوی همه‌ی مردم، دریافت می‌کنند و سپس به همه‌ی مردم می‌رسانند و ایشان، سیصد و سیزده تن می‌باشند.

 

وأزيدك أيّها الأخ:

إنّ أدلة الدعوة كثيرة، وقد جئت بما جاء به الأنبياء والمرسلون (ع) ومحمد (ص) والأئمة (ع)، وقد صنف أحد الإخوة أنصار الإمام المهدي (ع) وهو الأستاذ ضياء الزيدي عشرات الأدلة في كتابه النور المبين، وهو مطبوع ويمكنك الاطلاع عليه، وكذلك البلاغ المبين ج1 للشيخ ناظم العقيلي (حفظه الله) ومن أدلة الدعوة:

ای برادر، اضافه می‌نمایم که:

دلایل دعوت، بسیار است و دلایلی كه انبیا و فرستادگان(ع) و محمّد(ص) و ائمه(ع) آورده بودند من هم آورده‌ام. یكی از برادران انصار امام مهدی(ع) به نام استاد ضیاء الزیدی، ده‌ها دلیل را در كتاب خود «نور المبین» به نگارش درآورده است؛ این كتاب چاپ شده است و می‌توانید آن را مطالعه نمایید، و همچنین كتاب «بلاغ المبین جلد ۱» نوشته‌ی شیخ ناظم عُقیلی که خدا حفظش کند. از جمله دلایل این دعوت:

 

١- الروايات عن الرسول محمد (ص) والأئمة والتي تنص على الاسم والبلد والصفات.

۱ - روایات رسول خدا محمّد(ص) و ائمه(ع) كه به اسم و شهرو ویژگى‌ها تصریح دارند.

 

٢- العلم بالمحكم والمتشابه وطرق السماوات، وهو من خصوصيات وأسرار الأئمة (ع).

۲ - علم به محكمات و متشابهات و راه‌های آسمان كه از ویژگی‌ها و اسرار ائمه(ع) می‌باشد.

 

٣- المباهلة / قسم البراءة / الدعوة إلى الحق و … و … و.

۳ - مباهله، قسم برائت، دعوت به سوی حق و.... و.... و....

 

٤- الكشف في اليقظة والرؤى الصادقة في النوم التي رآها عدد كبير جدّاً من الناس بالرسول محمد (ص) وعلي (ع) والزهراء (ع) والأئمة (ع)، وهم يؤكدون على أحقية هذه الدعوة، والرؤيا بهم (ع) ثابتة، وإنّها حق بالقرآن والروايات عنهم (ع).

۴ - مکاشفه در عالم بیداری و در رؤیاهای صادقه كه تعداد بسیار زیادی از مردم به وسیله‌ی حضرت محمّد(ص)، علی(ع)، زهرا(ع) و ائمه(ع) دیده‌اند که ایشان بر حقانیت این دعوت تاکید کرده‌اند و صحت رؤیاهای آنها(ع) ثابت شده و از طریق قرآن و روایات ائمه(ع) ثابت شده است که حق می‌باشند.

 

إضافة لما قررته أنت وألزمت به نفسك من نبوءة نوستر أداموس في كتابك الفصل الثاني حيث نقلت هذا النص: (القرن الثالث، النبوءة الرابعة والتسعين لمدة خمسمائة سنة أخرى سوف ينتبهون إليه فهو زينة عصره، ثم سيبعث فجأة وحي عظيم سيجعل ناس ذلك القرن مسرورين).

به اضافه‌ی آنچه از پیش‌گویی‌های نوستراداموس که تو خودت اقرار نمودی و خودت را به آنها ملزم نمودی؛ آنجا که در فصل دوم کتابت چنین متنی آورده‌ای:

«قرن سوم، پیش‌گویی نود و چهارم: تا مدت پانصد سال دیگر او را درخواهید يافت. پس او زینت زمان خودش خواهد بود. پس به ناگاه وحی بزرگ فرستاده خواهد شد كه مردم آن قرن را مسرور و خوشحال خواهد نمود».

 

فما هو الوحي العظيم إلاّ الرؤيا التي يراها عدد كبير جدّاً من الناس تبيّن الحق وصاحبه ؟

آن وحی بزرگ چیست؟ جز رویاهایی كه تعداد زیادی از مردم آنها را می‌بینید و حق و صاحبش را بیان خواهند كرد؟

 

اقرأ بتأنٍ أيّها الأخ، واجعل طلب الحق نصب عينيك، وابحث بدقة وأنصف نفسك وأنقذها من النار، أسأل الله لك الهداية إن شئتها، وأن يريك الحق حقّاً ويرزقك اتباعه، ويريك الباطل باطلاً ويرزقك اجتنابه.

والحمد لله وحده.

أحمد الحسن- جمادي الأول/ ١٤٢٦ هـ . ق

ای برادر با تأمل و اندیشیه بخوان، و همواره طلب حق را نصب العین خود بگردان (فقط در جست‌وجوی حق باش) و با دقت به بحث و بررسی بپرداز و با خودت به انصاف رفتار کن و خود را از عذاب جهنم نجات بده. از خداوند برای تو هدایت طلب می‌کنم و اینكه حقیقت را آن گونه که هست به تو نشان دهد و پیروی از آن را روزیت گرداند و باطل را آن گونه که هست به تو نشان دهد و دوری از ان را روزی‌ات گرداند.

والحمد لله وحده.

احمد الحسن - جمادی الأول ۱۴۲۶ هـ ق

******


 

[154]- هود: 103 – 104.                              

[155] - هود: 103 و 104.

[156]- الغيبة للشيخ الطوسي: ص164 – 166 ح 127، وص336 ح282، دلائل الإمامة للطبري (الشيعي): ص529 – 530 ح504، الاختصاص للشيخ المفيد: ص209، الهداية الكبرى للحسين بن حمدان الخصيبي: ص362 باختلاف يسير.

[157] - غیبت طوسی: ص 164 تا 166 ح 127 و ص 336 ح 282  ؛  دلایل الائمه طبری (شیعه): ص 529 و 530 ح 504  ؛  اختصاص شیخ مفید: ص 209  ؛  هدایت الکبری حسین بن حمدان خصیبی: ص 362 با کمی اختلاف.

[158]- غيبة الشيخ الطوسي: ص279، جمال الأسبوع: ص306، مصباح الكفعمي: ص547، مفاتيح الجنان: 618.

[159] - غیبت طوسی: ص 279  ؛  جمال الاسبوع: ص 306  ؛  مصباح کفعمی: ص 547  ؛  مفاتیح الجنان: ص 618.

[160] - ضرب المثلی عربی (مترجم).

[161]- قال أمير المؤمنين (ع) في إحدى خطبه: (... ولقد علمتم وعلم المستحفظون من أصحاب رسول الله (ص)  إني وأهل بيتي مطهرون من الفواحش، وقد قال (ص)  لا تسبقوهم فتضلوا ولا تخالفوهم فتجهلوا ولا تخلفوا عنهم فتهلكوا، لا تعلموهم فإنهم أعلم منكم كباراً وأحكمكم صغاراً... ) مصباح البلاغة، مستدرك نهج البلاغة: ج1 ص142.

[162] - امیر مومنان(ع) در یکی از خطبه‌هایش فرمود: «.... و قطعا دانستید و مستحفظان از اصحاب رسول خدا ص را شناختید. من و اهل بیتم از گناهان مبرّا هستیم. ایشان ع فرمود: از آنها پیشی نگیرید که گمراه می‌شوید و با آنها مخالفت نکنید که در جهل می‌مانید و از ایشان عقب نمانید که هلاک می‌گردید. به آنها نیاموزید که ایشان از شما عالم‌تراند و کوچک‌هایشان از شما حکیم‌تر....». مصباح البلاغه، مستدرک نهج البلاغه: ج 1 ص 142.

[163]- البقرة: 196.

[164] - بقره: 196.

[165]- عن عبد العزيز القراطيسي، قال: قال لي أبو عبد الله (ع): (يا عبد العزيز، إنّ الإيمان عشر درجات بمنزلة السلم يصعد منه مرقاة بعد مرقاة، فلا يقولن صاحب الاثنين لصاحب الواحد لست علي شيء حتى ينتهي إلى العاشر، فلا تسقط من هو دونك فيسقطك من هو فوقك، وإذا رأيت من هو أسفل منك بدرجة فارفعه إليك برفق ولا تحملن عليه ما لا يطيق فتكسره، فإن من كسر مؤمناً فعليه جبره) الكافي: ج2 ص45.

[166]- قال النبي (ص): (سلمان منا أهل البيت) عيون أخبار الرضا (ع): ج1 ص70.

وعن أبي عبد الله (ع): (الإيمان عشر درجات، فالمقداد في الثامنة، وأبو ذر في التاسعة، وسلمان في العاشرة) بحار الأنوار: ج22 ص341.

[167] - از عبد العزیز قراطیسی نقل شده است که گفت: ابو عبدالله(ع) به من فرمود: «ای عبد العزیز، ایمان ده درجه دارد که مانند نردبان است که پله پله باید از آن بالا رفت. فردی که دو پله بالا رفته نباید به کسی که در پله‌ی اول است بگوید که تو بهره‌ای نداری، تا اینکه به دهمین پله برسد. کسی که پایین‌تر از خودت است را ساقط نکن تا بالاتر از تو، تو را ساقط نکند و اگر کسی را در درجه‌ای پایین‌تر از خودت دیدی، او را با محبت بالا بکش و بر او بیش از توانش تحمیل مکن که می‌شکند و اگر کسی مومنی را بشکند، شکسته‌بندی‌اش بر او واجب می‌گردد». کافی: ج 2 ص 45.

[168] - پیامبر ص فرمود: «سلمان از ما اهل بیت است». عیون اخبار رضا(ع): ج 1 ص 70.

از ابو عبد الله(ع) نقل شده است که فرمود: «ایمان ده درجه دارد؛ مقداد در درجه‌ی هشتم، ابوذر در درجه‌ی نهم و سلمان در درجه‌ی دهم بود». بحار الانوار: ج 22 ص 341.

[169]- القصص: 5.

[170] - قصص: 5.

[171]- الإسراء: 46.

[172]- عن هارون، عن أبي عبد الله (ع)، قال: قال لي: (كتموا بسم الله الرحمن الرحيم فنعم والله الأسماء كتموها: كان رسول الله (ص) إذا دخل إلى منزله واجتمعت عليه قريش يجهر ببسم الله الرحمن الرحيم ويرفع بها صوته، فتولى قريش فراراً فأنزل الله عز وجل في ذلك: ﴿ وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْاْ عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُوراً﴾) الكافي: ج8 ص266.

[173] - إسراء: 46.

[174] - از هارون از ابو عبدالله(ع) روایت شده است که به من فرمود: «بسم الله الرحمن الرحیم را کتمان کنید که به خدا سوگند اسماء بسیاری در آن مخفی است: هر وقت رسول خدا ص به منزلش وارد می‌شد و قریش دورش جمع می‌شدند، بسم الله الرحمن رحیم را آشکار و با صدای بلند می‌گفت. قریش پشت کرده، فرار می‌کردند. پس خداوند عزوجلّ در این خصوص نازل فرمود: (و چون پروردگارت را در قرآن به يکتايی ياد کنی، بازمی‌گردند و می‌رمند)» ». کافی: ج 8 ص 266.

[175]- المدثر: 30 – 31.

[176] - مدثر: 30 و 31.

[177]- المدثر: 38 – 39.

[178] - مدثر: 38 و 39.

[179]- الغيبة للطوسي: ص150، غاية المرام: ج2 ص241، بحار الأنوار: ج53 ص147.

[180] - غیبت طوسی: ص 150 ؛  غایة المرام: ج 2 ص 241  ؛  بحار الانوار: ج 53 ص 147.

[181]- الغيبة للطوسي: ص385، البرهان: ج3 ص310، بحار الأنوار: ج53 ص148.

[182] - غیبت طوسی: ص 385  ؛  برهان: ج 3 ص 310  ؛  بحار الانوار: ج 53 ص 148.

[183]- مختصر بصائر الدرجات: ص38، الغيبة الطوسي: ص478، بحار الأنوار: ج53 ص145.

[184] - مختصر بصائر الدرجات: ص 38  ؛  غیبت طوسی: ص 478  ؛  بحار الانوار: ج 53 ص 145.

[185]- غيبة النعماني: ص223، بحار الأنوار:ج51 ص40، معجم أحاديث الإمام المهدي (ع): ج3 ص237.

[186] - غیبت نعمانی: ص 223  ؛  بحار الانوار: ج 51 ص 40  ؛  معجم احادیث امام مهدی(ع): ج 3 ص 237.

[187]- بشارة الإسلام: ص148، مجمع النورين: ص331، إلزام الناصب:ج2 ص174.

[188] - بشارت الاسلام: ص 148  ؛  مجمع النورین: ص 331  ؛  الزام الناصب: ج 2 ص 174.

[189]- بشارة الإسلام: ص181.

[190] - بشارت الاسلام: ص 181.

[191]- كمال الدين: ص653، جامع أحاديث الشيعة: ج14 ص568، معجم أحاديث الإمام المهدي (ع): ج3 ص41. 

[192] - کمال الدین: ص 653  ؛  جامع الاحادیث شیعه: ج 14 ص 568  ؛  معجم احادیث امام مهدی(ع): ج 3 ص 41.

[193]- منتخب الأنوار المضيئة: ص343.

[194]- مصباح المتهجد: ص826، مصبح الكفعمي: ص543، مختصر بصائر الدرجات: ص35، مفاتيح الجنان : ص215.

[195] - منتخب الانوار المضیئه: ص 343.

[196] - مصباح المجتهد: ص 826  ؛  مصباح کفعمی: ص 543  ؛  مختصر بصائر الدرجات: ص 35  ؛  مفاتیح الجنان: ص 215.

[197]- مختصر بصائر الدرجات: ص117، بحار الأنوار: ج52 ص336.

[198] - مختصر بصائر الدرجات: ص 117  ؛  بحار الانوار: ج 52 ص 336.

[199]- المدثر: 38 – 39.

[200] - مدثر: 38 و 39.

[201]- القلم: 1 – 7.

[202]- التكوير: 25 – 29.

[203] - قلم: 1 تا 7.

[204] - تکویر: 25 تا 29.


 


 

پرسش ۳۵: سؤال ماجد المهدی درباره‌ی دو اسم مخفی در سوره‌ی فاتحه

سرفصل ها

همه