Logo
دانلود فایل متنی

 

الجهاد الأصغر

جهاد اصغر


 

الجهاد في الأديان الإلهية:

جهاد در ادیان الهی:

 

الجهاد أو القتال لإعلاء كلمة الله ونشر التوحيد والدين الذي يرضاه الله سبحانه وتعالى قضية قررها الله سبحانه، وحث عليها المؤمنين وأوجبها عليهم وواعد من جاهد في سبيله الجنة وتوعّد من أعرض عن الجهاد بالنار.

جهاد یا پیکار برای برافراشتن کلمه‌ی الله و انتشار توحید و دینی که مورد رضایت خداوند سبحان و متعال است، موضوعی است که خداوند سبحان بر آن صحّه می‌گذارد و مؤمنان را بر آن تشویق می‌فرماید، آن را بر آنها واجب ساخته و وعده داده است که هر کس در راه خدا جهاد کند بهشت از آنِ او است، و هر کس که از جهاد روی گرداند را با آتش تهدید می‌فرماید.


 

والأنبياء والمرسلون ع هم حملة كلمة الله سبحانه وهم حملة راية الجهاد والقتال في سبيل الله سبحانه، وهذا تاريخ الأنبياء والمرسلين ع بين يديك تصفّحه في التوراة والإنجيل والقرآن لتجد موسى ع يحمل سيفه ويتأهّب لدخول الأرض المقدسة، ويوشع بن نون ع يحمل سيفه ويدخل الأرض المقدسة، وداوود ع يقضي أيامه في القتال لإعلاء كلمة الله ونشر التوحيد:

انبیا و فرستادگان ع، حاملان کلمه‌ی الله سبحان هستند و آنها کسانی هستند که پرچم جهاد و پیکار در راه خدای سبحان را بر دوش می‌کشند. تاریخ انبیا و فرستادگان ع پیش روی شما است، تورات، انجیل و قرآن را ورق بزن تا دریابی که موسی ع شمشیر بر می‌دارد و مُهیای ورود به سرزمین مقدس می‌شود، یوشع بن نون ع شمشیر بر می‌گیرد و به سرزمین مقدس وارد می‌شود، و داوود ع روزگارش را در پیکار برای اِعتلای کلمه‌ی الله و گسترش توحید به پایان می‌رساند:    


 

﴿فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾(). وقال تعالى: ﴿اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ﴾().    

﴿(پس به خواست خدا ايشان را شکست دادند و داوود، جالوت را بکُشت و خداوند به او پادشاهی و حکمت ارزانی داد، و از آنچه می‌خواست به او بياموخت، و اگر خدا بعضی از مردم را به وسيله‌ی بعضی ديگر دفع نمی‌کرد، قطعاً زمين تباه می‌شد، ولی خداوند صاحب فضل و کرم بر جهانيان است)﴾()  و همچنین حق تعالی می‌فرماید: ﴿(بر هر چه می‌گويند صبر پیشه کن و از بنده‌ی ما داوودِ توانمند یاد آور، که او همواره توبه کننده بود)﴾().


 

 وسليمان ع يخلفه ليبني هيكل العبادة بيد ويقاتل في سبيل إعلاء كلمة الله باليد الأخرى، قال تعالى: ﴿وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُدَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ﴾()

و سلیمان ع جانشین او می‌شود تا با دستی هیکل عبادت را بنا و با دست دیگر برای اعتلای کلمه‌ی الله در راه خداوند پیکار کند. حق تعالی می‌فرماید: ﴿(و سلیمان از داوود به ارث برد و گفت: ای مردم، به ما زبان مرغان آموخته و از هر چیزی به ما داده شده، که اين، همان برتری و نعمت آشکار است)﴾().


 

﴿فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ*ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّـةً وَهُمْ صَـاغِرُونَ﴾().

﴿(چون (فرستاده) نزد سليمان آمد، سليمان گفت: آيا می‌خواهيد مرا با مال ياری دهید؟ آنچه خدا به من داده از آنچه به شما داده بهتر است؛ بلکه این شما هستید که به هديه‌ی خويش شادمان می‌شوید * به سویشان بازگرد. قطعاً سپاهی بر ایشان آوریم که تاب ایستادگی در برابر آن را نداشته باشند و به خواری و خفت از آنجا بيرونشان کنيم)﴾().


 

 والتوراة حافلة بمعارك داوود وسليمان ع. 

و تورات آکنده از نبردهای داوود و سلیمان ع می‌باشد.


 

ثم إنّ عيسى ع يقول لأتباعه: (من أراد أن يتبعني فليحمل خشبته على ظهره)، أي إنه يدعو للثورة على الظلم والفساد ويأمر أتباعه بالجهاد والقتال في سبيل الله، فالخشبة في ذلك الزمان نظير الكفن عندنا اليوم، أي كأنه يقول لأتباعه من أراد أن يتبعني فليحمل كفنه معه.

به علاوه، اینکه عیسی ع به پیروانش می‌‌فرماید: «هر کسی می‌خواهد از من پیروی کند، باید صلیبش را بر پشتش حمل کند»، یعنی ایشان به قیام علیه ظلم و فساد دعوت می‌کند و پیروانش را به جهاد و پیکار در راه خدا دستور می‌دهد. صلیب در آن روزگار همانند کفن امروزی برای ما است؛ یعنی گویا ایشان به پیروانش می‌فرماید که هر کس می‌خواهد مرا پیروی کند باید کفنش را با خود داشته باشد.


 

أمّا الرسول محمد ص فقد قضى جل أيامه في المدينة المنورة بعد الهجرة في الجهاد والقتال في سبيل الله ، وقضى أيامه في مكة يجاهد ويقاتل بالكلمة والحجة هو ومن آمن معه حتى عُذبوا وأُذوا وقتل منهم من قتل فذهب إلى ربّه شاهداً وشهيداً.

اما فرستاده‌ی خدا حضرت محمد ص بیش‌تر روزهای خود را پس از هجرت در مدینه به جهاد و پیکار در راه خدا سپری کرد و روزهای خود را در مکه با جهاد و پیکار با کلمه و حجت و دلیل آوردن، گذرانید و کسانی که به ایشان ص ایمان آورده بودند نیز به همین ترتیب بودند، تا آنجا که مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و آن کس از آنها که به قتل رسید، شاهد و شهید به سوی پروردگارش شتافت.


 

ولا شك أنّ سيرة الأنبياء والمرسلين ع حجة ما بعدها حجة، وأمر الله سبحانه وتعالى بالجهاد والقتال في سبيله لإعلاء كلمته سبحانه وتعالى والذي جاء به الأنبياء والمرسلون حجة ما بعدها حجة، فلم يبق للمتخلّف عن أمر الله سبحانه وتعالى عذر ولا عاذر، ولم يبق لمن ينكر أمر الله سبحانه وتعالى إلاّ أن يقال عنه أنه كافر، فبأي حديث بعد الله وآياته وسيرة أنبيائه ورسله تؤمنون.

شکی نیست که سیره و روش انبیا و فرستادگان ع حجتی است که بالاتر از آن حجتی وجود ندارد و خداوند سبحان و متعال به جهاد و پیکار در راه خود برای برافراشتن کلمه‌ی خودش سبحان و متعال فرمان داده، و آنچه انبیا و فرستادگان ع  آوردند حجتی است که دیگر پس از آن، حجتی باقی نمی‌ماند. بنابراین برای آن کس که از فرمان خداوند سبحان و متعال شانه خالی می‌کند هیچ عذر و بهانه و هیچ عذرخواهی باقی نمی‌ماند، و در مورد کسی که فرمان خداوند سبحان و متعال را انکار کند چیزی باقی نمی‌ماند جز اینکه کافر خطاب شود؛ پس به کدامین حدیث پس از خدا، آیات او، و راه و روش انبیا و فرستادگان، ایمان می‌آورید؟!


 

والنصوص على الجهاد والقتال في سبيل الله في التوراة الموجودة حالياً التي يعترف بها اليهود والنصارى كثيرة جدّاً لا يسعها هذا البيان المختصر، ولكن لا بأس بإيراد نص منها لترتب فائدة على إيراده، ولعل الأفضل أن نعرّج على أول من توسع في الجهاد والقتال في سبيل الله ولإعلاء كلمة الله سبحانه وتعالى بعد نبي الله موسى بن عمـران ع الذي جاء بالتوراة وهو يوشع بن نون ع وصي موسى ع.

متون دالّ بر جهاد و پیکار در راه خدا در تورات فعلی، وجود دارند؛ متونی که یهودیان و مسیحیان به آن معترف می‌باشند به قدری زیاد است که در این مختصر نمی‌گنجد؛ اما مانعی ندارد اگر متنی از این جمله را برای بهره‌مند شدن از آن بیان کنیم؛ و چه بسا بهتر باشد به اولین کسی که پس از پیامبر خدا موسی بن عمران ع که تورات را آورد، برای اعتلای کلمه‌ی الله سبحان و تعالی در راه خدا جهاد و پیکار کرد، سری بزنیم؛ یعنی یوشع بن نون ع وصی موسی ع.


 

جاء في التوراة (العهد القديم / سفر يشوع: ص ٣٥٤ - ٣٥٧ ): الإصحاح العاشر:

 (34) ثم اجتاز يشوع وكل إسرائيل معه من لخيش إلى عجلون فنزلوا عليها وحاربوها (35) وأخذوها في ذلك اليوم وضربوها بحد السيف وحرم كل نفس بها في ذلك اليوم حسب كل ما فعل بلخيش (36) ثم صعد يشوع وجميع إسرائيل معه من عجلون إلى حبرون وحاربوها (37) وأخذوها وضربوها بحد السيف مع ملكها وكل مدنها وكل نفس بها.لم يبق شارداً حسب كل ما فعل بعجلون فحرمها وكل نفس بها (38) ثم رجع يشوع وكل إسرائيل معه إلى دبير وحاربها (39) وأخذها مع ملكها وكل مدنها وضربوها بحد السيف وحرمـوا كل نفس بها .لم يبق شارداً، كما فعل بحبرون كذلك فعل بدبير وملكها وكما فعل بلبنة وملكها (40) فضرب يشوع كل أرض الجبل والجنوب والسهل والسفوح وكل ملوكها. لم يبق شارداً بل حرم كل نسمة كما أمر الرب إله إسرائيل (41) فضربهم يشوع من قادش برنيع إلى غزة وجميع أرض جوشن إلى جبعون (42) وأخذ يشوع جميع أولئك الملوك وأرضهم دفعة واحدة لأن الرب إله إسرائيل حارب عن إسرائيل (43) ثم رجع يشوع وجميع إسرائيل معه إلى المحلة إلى الجلجال ).

در تورات (عهد قدیم ـ سفر یشوع: ص ۳۵۴ تا ۳۵۷) آمده است:

اصحاح دهم: «... 34 سپس يوشع به همراه تمامی اسرائيل از لاخيش به عَجْلون گذشتند و به مقابلش اردو زده، با آن جنگ كردند. 35 و در همان روز آن را گرفته، به دم شمشير زدند و همه‌ی كسانی را كه در آن بودند در آن روز هلاک كرد، چنانكه با لاخيش كرده بود. 36 و يوشع با تمامی اسرائيل از عَجلون به حَبرون برآمده، با آن جنگ كردند. 37 و آن را گرفته، آن را با ملكش و همه‌ی شهرهايش و همه‌ی كسانی كه در آن بودند به دم شمشير زدند، و موافق هر آنچه كه با عجلون كرده بود كسی را باقی نگذاشت، بلكه آن را با همه‌ی كسانی كه در آن بودند، هلاک ساخت. 38 و يوشع با تمامی اسرائيل به دَبیر بازگشت و با آن جنگ كرد. 39 و آن را با ملكش و همه‌ی شهرهايش گرفت و ايشان را به دم شمشير زدند، و همه‌ی كسانی را كه در آن بودند، هلاک ساختند و او كسی را باقی نگذاشت؛ و به همان صورتی كه با حَبرون رفتار نموده بود با دَبیر و ملكش نيز رفتار كرد، چنانكه با لَبْنَه و ملكش نيز رفتار نموده بود. 40 پس يوشع تمامی آن زمين يعنی كوهستانی، جنوب، هامون، وادی‌ها و جميع ملوک آنها را زده، كسی را باقی نگذاشت و حتی همه‌ی کسان را هلاک كرد، چنانكه یهوه، پروردگار اسرائيل، امر فرموده بود. 41 و يوشع ايشان را از قادش بَرنيع تا غَزّه و تمامی زمين جَوشن تا جَبَعون را زد. 42 و يوشع جميع اين ملوک و زمين ايشان را به یک باره گرفت، چرا كه یهوه، پروردگار اسرائيل، برای اسرائيل جنگ می‌كرد. 43 و يوشع با تمامی اسرائيل به اردو در جِلْجال باز گشتند».


 

الأصحاح الحادي عشر: (1) فلما سمع يابين ملك حاصور أرسل إلى يوباب ملك مادون وإلى ملك شمرون وإلى ملك أكشاف (2) وإلى الملوك الذين إلى الشمال في الجبل وفي العربة جنوبي كنروت وفي السهل وفي مرتفعات دور غرباً (3) الكنعانيين في الشرق والغرب والأموريين والحثيين والفرزيين واليبوسيين في الجبل والحويين تحت حرمون في أرض المصفاة (4) فخرجوا هم وكل جيوشهم معهم شعبا غفيرا كالرمل الذي على شاطئ البحر في الكثرة بخيل ومركبات كثيرة جداً (5) فاجتمع جميع هؤلاء الملوك بميعاد وجاءوا ونزلوا معا على مياه ميروم لكي يحاربوا إسرائيل (6) فقال الرب ليشوع لا تخفهم لأني غدا في مثل هذا الوقت أدفعهم جميعا قتلى أمام إسرائيل فتعرقب خيلهم وتحرق مركباتهم بالنار (7) فجاء يشوع وجميع رجال الحرب معه عليهم عند مياه ميروم بغتة وسقطوا عليهم (8) فدفعهم الرب بيد إسرائيل فضربوهم وطردوهم إلى صيدون العظيمة وإلى مسرفوت مايم وإلى بقعة مصفاة شرقا . فضربوهم حتى لم يبق لهم شارد (9) ففعل يشوع بهم كما قال له الرب . عرقب خيلهم وأحرق مركباتهم بالنار (10) ثم رجع يشوع في ذلك الوقت وأخذ حاصور وضرب ملكها بالسيف . لأن حاصور كانت قبلا رأس جميع تلك الممالك (11) وضربوا كل نفس بها بحد السيف، حرموهم ولم تبق نسمة ، وأحرق حاصور بالنار (12)  فأخذ يشوع كل مدن أولئك الملوك وجميع ملوكها وضربهم بحد السيف . حرمهم كما أمر موسى عبد الرب (13) غير أن المدن القائمة على تلالها لم يحرقها إسرائيل ما عدا حاصور وحدها أحرقها يشوع (14) وكل غنيمة تلك المدن والبهائم نهبها بنو إسرائيل لأنفسهم . وأمّا الرجال فضربوهم جميعاً بحد السيف حتى أبادوهم. لم يبقوا نسمة (15) كما أمر الرب موسى عبده هكذا أمر موسى يشوع وهكذا فعل يشوع. لم يهمل شيئاً من كل ما أمر به الرب موسى (16) فأخذ يشوع كل تلك الأرض الجبل وكل الجنوب وكل أرض جوشن والسهل والعربة وجبل إسرائيل وسهله (17) من الجبل الأقرع الصاعد إلى سعير إلى بعل جاد في بقعة لبنان تحت جبل حرمون ، وأخذ جميع ملوكها وضربهم وقتلهم (18) فعمل يشوع حرباً مع أولئك الملوك أياماً كثيرة (19) لم تكن مدينة صالحت بني إسرائيل إلا الحويين سكان جبعون بل أخذوا الجميع بالحرب (20) لأنه كان من قبل الرب أن يشدد قلوبهم حتى يلاقوا إسرائيل للمحاربة فيحرموا فلا تكون عليهم رأفة بل يبادون كما أمر الرب موسى (21) وجاء يشوع في ذلك الوقت وقرض العناقيين من الجبل من حبرون ومن دبير ومن عناب ومن جميع جبل يهوذا ومن كل جبل إسرائيل. حرمهم يشوع مع مدنهم (22) فلم يتبق عناقيون في أرض بني إسرائيل لكن بقوا في غزة وجت وأشدود (23) فأخذ يشوع كل الأرض حسب كل ما كلم به الرب موسى وأعطاها يشوع ملكا لإسرائيل حسب فرقهم وأسباطهم ، واستراحت الأرض من الحرب).

اصحاح یازدهم: «1 و واقع شد كه چون يابين ملک حاصُور اين را شنيد، نزد يوباب ملک مادون و نزد ملک شِمرون و نزد ملک اَخشاف فرستاد، 2 و نزد ملوكی كه به طرف شمال در كوهستان، و در عربه، جنوب کِنَّروت، و در هامون و در بلندی‌هایی که به طرف مغرب بودند، 3 و نزد كنعانيان به طرف مشرق و مغرب و اَموريان و حِتّيان و فَرِزّيان و یَبوسيان در كوهستان، و حِوّويان زير حَرْمون در زمين مِصْفَه. 4 و آنها با تمامی لشكرهای خود كه قوم بسياری بودند و عدد ايشان مثل ريگ كناره‌ی دريا بود با اسبان و ارابه‌های بسيار بيرون آمدند. 5 و تمامی اين ملوک جمع شده، آمدند و نزد آب‌های میروم در يک جا اردو زدند تا با اسرائيل جنگ كنند. 6 و پروردگار به يوشع گفت: از ايشان مترس؛ زيرا كه فردا چنين وقتی جميع ايشان را كشته شده، به حضور اسرائيل تسليم خواهم كرد، و اسبان ايشان را پِی خواهی كرد، و ارابه‌های ايشان را به آتش خواهی سوزانيد. 7 پس يوشع با تمامی مردان جنگی به مقابله ايشان نزد آب‌های میروم ناگهان آمده، بر ايشان حمله كردند. 8 و پروردگار ايشان را به دست اسرائيل تسليم نمود، كه ايشان را زدند و تا صيدون بزرگ و مِسرَفوت مايم و تا وادی مِصفَه به طرف شرقی تعقیب كرده، كشتند، به حدی كه كسی را از ايشان باقی نگذاشتند. 9 و يوشع به طوری كه پروردگار به وی گفته بود، با ايشان رفتار نموده، اسبان ايشان را پِی كرد و ارابه‌های ايشان را با آتش سوزانيد. 10 و يوشع در آن وقت بازگشت، حاصور را گرفته، پادشاهش را با شمشير كشت، زيرا حاصور پیش از آن، سرکرده‌ی جميع آن ممالک بود. 11 و همه‌ی كسانی را كه در آن بودند به دم شمشير كشته، ايشان را جملگی هلاك كرد، و هيچ جانداری باقی نماند، و حاصور را با آتش سوزانيد. 12 پس يوشع تمامی شهرهای آن ملوک و جميع ملوک آنها را گرفت و ايشان را به دم شمشير كشته، جملگی هلاک كرد همان طور كه موسی بنده‌ی پروردگار امر فرموده بود. 13 غیر از همه‌ی شهرهايی كه بر تل‌های خود استوار بودند، اسرائيل آنها را نسوزانيد، سوای حاصور كه يوشع فقط آن را سوزانيد. 14 و بنی اسرائيل تمامی غنيمت آن شهرها و بهايم آنها را برای خود به غنیمت بردند، اما همه‌ی مردان را به دم شمشير كشتند، به حدی كه ايشان را هلاک كرده، هيچ جانداری را باقی نگذاشتند. 15 چنانكه پروردگار بنده‌ی خود موسی را امر فرموده بود، موسی به يوشع امر فرمود و به همين ترتیب يوشع عمل نمود، و چيزی از جميع احكامی كه خداوند به موسی فرموده بود، باقی نگذاشت. 16 پس يوشع تمامی آن زمين كوهستان و تمامی جنوب و تمامی زمين جَوشن و هامون و عربه و كوهستان اسرائيل و دشت آن را گرفت. 17 از كوه حالَق كه به سوی سَعير بالا می‌رود تا بعل جاد كه در وادی لبنان زير كوه حَرمان است، و جميع ملوک آنها را گرفته، ايشان را زد و كشت. 18 و يوشع روزهای بسيار با اين ملوک جنگ كرد. 19 و شهری نبود كه با بنی اسرائيل صلح كرده باشد، جز حِوّيانی كه در جَبَعون ساكن بودند و همه‌ی ديگران را در جنگ گرفتند. 20 زيرا از جانب خداوند بود كه دل ايشان را سخت كند تا برای نبرد مقابل اسرائيل درآيند و او ايشان را جملگی هلاک سازد، و بر ايشان رحمت نشود بلكه ايشان را نابود سازد چنانكه پروردگار به موسی امر فرموده بود. 21 و در آن زمان يوشع آمده، عناقيان را از كوهستان از جبرون و دَبیر و عناب و همه‌ی كوه‌های يهودا و همه‌ی كوه‌های اسرائيل منقطع ساخت، و يوشع ايشان را با شهرهای‌شان جملگی هلاک كرد. 22 كسی از عناقيان در زمين بنی اسرائيل باقی نماند، اما در غزّه و جَت و اَشدود بعضی باقی ماندند. 23 پس يوشع تمامی زمين را بر حسب آنچه پروردگار به موسی گفته بود، گرفت، و يوشع آن را به بنی اسرائيل برحسب فرقه‌ها و اسباط ايشان به ملکیّت بخشيد و زمين از جنگ آرام گرفت».


 

هذه صورة لجانب من الأيام التي قضاها يوشع بن نون ع في الجهاد والقتال لإعلاء كلمة الله ونشر دين الله والتوحيد على هذه الارض. ويحسن الإلتفات إلى عدّة جوانب فيما يخص جهاد يوشع ومن معه لترتب فائدة على معرفتها هي: 

این تصویری از روزهایی که یوشع بن نون ع در جهاد و پیکار برای برافراشتن کلمه‌ی الله و نشر دین خداوند و توحید بر روی این زمین گذرانید، می‌باشد. شایسته است به برخی ویژگی‌ها که به جهاد یوشع و همراهان وی اختصاص دارد توجه شود تا از شناخت این ویژگی‌ها، بهره‌هایی حاصل گردد:


 

۱- إنّ الذين كانوا مع يوشع بن نون ع هم ذراري بني إسرائيل الذين عبروا مع موسى البحر، فأولئك ماتوا في التيه الذي عاقبهم الله به لتمردهم على أمر الله بالجهاد والقتال في سبيله حيث ﴿قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَداً مَا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ ﴾().

۱- کسانی که همراه یوشع بن نون بودند؛ آنها از نوادگان بنی اسرائیل که همراه موسی ع از دریا گذشتند، بودند؛ همان کسانی که در آن سرگردانی که خداوند به جهت سرپیچی‌شان از فرمان جهاد و پیکار خداوند در راه او، مجازاتشان کرده بود، جان باختند. آنجا که می‌فرماید: ﴿(گفتند: ای موسی! تا وقتی در آنجا هستند هرگز به آن داخل نشویم. ما اينجا می‌نشينيم، تو و پروردگارت برويد و با آنها نبرد کنيد)﴾().


 

 والتيه كان عقوبة إصلاحـية، كانت نتيجتها هؤلاء الأبناء الصالحين الذين جاهدوا مع يوشـع ع وصي موسى ع ودخلوا الأرض المقدسة.

این سرگردانی، مجازاتی اصلاح‌گرایانه بود، و نتیجه‌ی آن تربیت این فرزندان صالح شد؛ فرزندانی که همراه یوشع ع وصیّ موسی ع جهاد کردند و وارد سرزمین مقدس شدند.


 

۲- إنّ عدد الذين عبروا مع موسى ع من مصر أكبر بكثير من الذين قاتلوا مع يوشع ع، فالكثرة لم تنفع لما كانت قلوب القوم مليئة بحب الدنيا، والقلّة لم تضر لما كانت قلوب القوم مليئة بحب الله سبحانه وتعالى.

۲- تعداد کسانی که همراه موسی ع از مصر عبور کردند بسیار بیش‌تر از کسانی که همراه یوشع ع نبرد کردند، بود. پس تا هنگامی که قلب مردمان مالامال از دنیا دوستی باشد کثرت‌شان سودی نبخشد، و تا هنگامی که قلب‌های مردم مالامال از دوستی خداوند سبحان و متعال باشد، کم تعداد بودن، آسیبی نمی‌رساند.


 

۳- الذين كانوا مع يوشع ع أقل بكثير من الجيوش الجرارة التي واجهوها، بل وبالحساب المادي عددهم غير كافٍ لفتح كل تلك البلاد التي فتحوها، ولكن الله نصرهم بالرعب: 

﴿كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيـلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِـيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَـعَ الصَّابِرِينَ﴾()

۳-کسانی که همراه یوشع ع بودند بسیار کمتر از لشکرهای تا بُن دندان مسلحی که با آنها روبه‌رو شدند، بودند و با حساب مادی، تعداد آنها برای فتح آن همه شهرهایی که فتح کرده بودند، کافی نبود، اما خداوند آنها را با رُعب و ترس یاری نمود: ﴿(به خواست خدا، چه بسا گروهی اندک که بر گروهی بسيار غلبه کند، که خدا با کسانی است که صبر پیشه می‌کنند)﴾().


 

٤- قلّة العدد والعدّة وضعف الامكانات المادية كلها كانت ترافق يوشع بن نون ع، ولكنه والمؤمنين لما تسلّحوا بالايمان والصبر وقوة التحمل للمصاعب والتوكل على الله، ولما نصرهم الله بأن قذف الرعب في قلوب عدوهم تمكنوا من خوض كل تلك المعارك على كثرتها وانتصروا بقوة الله، ونشروا كلمة الله والتوحيد في الأرض المقدسة، فالإيمان والعقيدة هو أقوى سلاح وبه يعقد نصر المؤمنين. 

۴-کم بودن تعداد و تجهیزات و ضعف امکانات مادی، همگی ملازم و همراه یوشع ع بود، اما هنگامی که او و مؤمنان به سلاح ایمان، صبر، نیروی تحمل دشواری‌ها و توکل بر خدا مسلح شدند و هنگامی که خداوند با افکندن رعب و ترس در دل دشمنان‌شان، یاریشان نمود، توانستند به تمام آن آوردگاه‌ها با وجود بسیاری‌شان، وارد، و با نیروی خداوند پیروز شوند و کلمه‌ی الله و توحید را در سرزمین مقدس منتشر کنند. بنابراین ایمان و عقیده نیرومندترین سلاح‌ها هستند که با آن پیروزی مؤمنان منعقد می‌گردد. 


 

٥- إنّ يوشعاً ع كان خليفة الله في زمانه وكانت طاعته طاعة الله ومعصيته معصية الله، فالذين أطاعوه أطاعوا الله والذين قاتلوا معه قاتلوا مع الله، فكانوا في ذلك الزمان شعب الله وحملة كلمة الله لأهل الأرض فتنزلت عليهم الرحمة والسكينة والنصر والبركة.

۵- اینکه یوشع ع در زمان خود، خلیفه و جانشین خداوند، و اطاعت او اطاعت خداوند و سرپیچی از او سرپیچی از خداوند بود؛ پس کسانی که از او اطاعت کردند از خداوند اطاعت کردند و کسانی که همراه وی به نبرد برخاستند، همراه با خداوند پیکار کردند. آنها در آن زمان، قوم و ملت خداوند و حاملان کلمه‌ی الله برای اهل زمین بودند؛ پس رحمت، آرامش، پیروزی و برکت بر آنها نازل شد.


 

والنتيجة فإنّ أنبياء الله ورسله جاهدوا وقاتلوا في سبيل إعلاء كلمة الله وأطاعوا أمر الله الذي شرع الجهاد وأوجبه، ولم تثنهم قلَّة الناصر لهم وضعف الإمكانات ولم تردعهم كثرة عدوهم وضخامة عدّته عن الجهاد، كما أنهم دعوا إلى الله بالحكمة والموعظة الحسنة وجادلوا الذين كفروا بالتي هي أحسن، فلما لم تنفع مع الكفار حجة اللسان قارع أنبياء الله اعداء الله بالسنان ونصرهم الله وأيدهم بملائكته. 

نتیجه اینکه انبیا و فرستادگان خداوند در راه برافراشتن کلمه‌ی الله جهاد و پیکار کردند و فرمان خداوندی که جهاد را مشروع و واجب ساخته بود، اطاعت نمودند، و کم بودن یاری‌دهندگان و ضعف امکانات آنها را ناتوان نساخت و بسیار بودن دشمنان‌شان و انبوه بودن امکانات‌شان آنها را از جهاد روی‌گردان نکرد؛ همان‌طور که آنها با حکمت و موعظه‌ی نیکو به سوی خداوند دعوت کردند و با آنان که کفر ورزیدند به نیکوترین وجه مجادله نمودند؛ اما هنگامی که حجّت و دلایل گفتاری با کافران سودی نمی‌بخشد، انبیای الهی با نیزه و شمشیر با دشمنان خدا به مبارزه برخاستند و خداوند نیز آنها را یاری و به وسیله‌ی ملائکه‌اش تأیید فرمود. 


 

* * *


 

جهاد اصغر ، جهاد در ادیان الهی:

سرفصل ها

همه