Logo
دانلود فایل متنی

 

إضاءات من دعوة إبراهيم ع

روشنگری‌هایی از دعوت ابراهیم ع

 

۱- المواجهة بشدة وقسوة لا لين فيها، فإبراهيم يواجه قومه فيقول: ﴿… مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ * قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ* قَالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ … وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ(الأنبياء: 52 - 57.)، هنا المواجهة تنتقل بسرعة عجيبة من الجدل والمحاججة اللسانية إلى الإنكار باليد واستخدام السلاح الفتاك في حينها - الفأس-، ﴿فَجَعَلَهُمْ جُذَاذاً إِلَّا كَبِيراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ(الأنبياء: 58.)، وجاءوا بإبراهيم المؤمن الوحيد بين جموع علماء ضلالة ومقلدين عميان وعبيد طاغوت، ولم يستسلم إبراهيم ولم يتخذ جانب اللين، بل واجههم بقسوة وشدة، سألوه: ﴿قَالُوا أَأَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ(الأنبياء: 62.) فأجابهم بسخرية وتهكم: ﴿قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ(الأنبياء: 63.).

۱- برخورد با شدت و تندی که نرمی در آن راه ندارد. ابراهیم با قومش روبه‌رو شد و فرمود:« (.... اين تنديس‌ها که به پرستش آنها دل نهاده‌ايد، چيستند؟ * گفتند: پدرانمان را ديديم که آنها را می‌پرستيدند * گفت: هر آينه شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بوده‌ايد.... * و به خدا سوگند که چون شما برويد، چاره‌ی اين بتانتان را خواهم کرد)». در اینجا رویارویی با سرعت عجیبی از جَدل و استدلال زبانی به انکار با دست و استفاده از سلاح مخرّب در زمان خودش ـ‌یعنی تبر‌ـ انتقال می‌یابد. «(آنها را در هم کوبید مگر بزرگ‌ترينشان را، تا مگر به آن بازگردند)». ابراهیمِ مؤمن را یکه و تنها در جمع علمای گمراهی و مقلدان کور دل و بندگان طاغوت آوردند؛ ولی ابراهیم تسلیم نشد و روش نرم و ملایم را پیش نگرفت؛ بلکه با شدت و تندی با آن‌ها روبه‌رو شد. آنان از ایشان پرسیدند: «(گفتند: ای ابراهيم، آیاتو با خدايان ما چنين کرده‌ای؟)»  و او با حالت مسخره و ریشخند به آنها پاسخ می‌دهد: «(گفت: بلکه همین بزرگ‌ترينشان چنين کرده است. اگر سخن می‌گويند، از آنها بپرسيد!)».

 

اسألوهم يا عميان، يا من لوثتم فطرتكم التي فطركم الله عليها، اسألوهم يا من صبغتم أنفسكم بصبغة غير صبغة الله، اسألوهم يا من حجبتم أنفسكم بعلوم مليئة بالجدل والسفسطة الشيطانية، وادعيتم أنها تمثل الدين، اسألوهم يا منكوسون؟! فلم يجدوا جواباً له إلا: ﴿لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلاءِ يَنْطِقُونَ(الأنبياء: 65.). فأجاب هذا النبي العظيم هذه الجماعة الملعونة المنكوسة بغلظة: ﴿قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لا يَنْفَعُكُمْ شَيْئاً وَلا يَضُرُّكُمْ * أُفٍّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ(الأنبياء: 66 - 67.). ﴿قَالَ أَفَرَأَيْتُمْ مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ * أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ * فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ(الشعراء: 75 - 77.).

ای کور دلان، از آنان بپرسید. ای کسانی که فطرت خودتان را که خداوند شما را بر آن سرشته است، آلوده کرده‌اید، ای کسانی که به خودتان، رنگی غیر از رنگ خدایی زده‌اید، از آنان بپرسید؛ ای کسانی که خود را با علومی که آکنده از جدل و سفسطه‌ی شیطانی است، پوشیده داشته‌اید و ادعا می‌کنید که اینها تمثیلی از دین می‌باشند. از آنان بپرسید، ای وارونه‌شدگان. اما پاسخی نیافتند جز اینکه: «(تو خود می‌دانی که اينان سخن نمی‌گويند)»  و این پیامبر بزرگ به این گروه ملعونِ وارونه‌شده، به تندی پاسخ می‌دهد: «(گفت: آيا به جای الله چيزی را می‌پرستيد که نه شما را سودی می‌رساند و نه زيانی * از شما و از آن چيزهايی که غیر از الله می‌پرستيد، بیزارم. آيا به عقل درنمی‌يابيد؟)»  و «(گفت: آيا می‌دانيد که چه می‌پرستيده‌ايد؟ * شما و نياکانتان پیش از شما؟ * آنها دشمنان من هستند، ولی پروردگار جهانيان دوست من است)».

 

وفي النهاية لم يجدوا جواباً لإبراهيم ع، إلا النار التي استعرت في أجوافهم، ﴿قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ(الأنبياء: 68.)، وهنا تمتد يد الرحمة الإلهية لتغشى هذا المؤمن الذي غضب لله، ﴿قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْداً وَسَلاماً عَلَى إِبْرَاهِيمَ * وَأَرَادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ * وَنَجَّيْنَاهُ … * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا(الأنبياء: 69 - 73.).

در نهایت، پاسخی برای ابراهیم ع نیافتند، جز آتشی که در درونشان زبانه می‌کشید: «(گفتند: اگر می‌خواهيد کاری بکنيد، بسوزانيدش و خدايان خود را نصرت دهيد)». اینجا است که دست رحمت الهی کشیده می‌شود تا این مؤمنی را که به خاطر خداوند خشمگین شده است، دربرگیرد. «(گفتيم: ای آتش، بر ابراهيم سرد و سلامت باش * می‌خواستند برای ابراهيم مکری بينديشند، ولی ما آنها را بسیار زيانکار گردانيديم * و رهانیدیم او را.... * و همه را پيشوايانی ساختیم که به امر ما هدايت می‌کردند)».

 

۲- لا مطاولة في دعوة إبراهيم ع، بل هي مواجهة سريعة تتوالى فيها الأحداث بسرعة مذهلة.

۲- در دعوت ابراهیم ع هیچ مدارایی در کار نمی‌باشد؛ بلکه برخوردی است سریع که اتفاقات در آن با سرعت حیرت‌آوری پشت سرِ هم رخ می‌دهند.

 

۳- تحديد الهدف والضربة التي تقصم ظهر الباطل، والاصطدام مع الباطل بقسوة وسرعة دون حساب للقياسات المادية، وما لأهل الباطل من سلطة دنيوية ودينية تمكنهم من استخفاف الناس. عندما يكون العبد على يقين أن لا قوة إلا بالله يواجه الملايين وحيداً دونما اكتراث لعددهم وعدتهم، لأن عدده وعدته الواحد القهار سبحانه وتعالى.

۳- مشخص بودن هدف و ضربه‌ای که پشت باطل را می‌شکند و برخورد با باطل، با تندی و با سرعت و بدون حساب کردنِ مقیاس‌های مادی و آنچه اهل باطل از سُلطه‌های دنیوی و دینی در اختیار داشتند و به واسطه‌ی آنها می‌توانستند مردم را خوار و سبک نمایند. هنگامی که بنده یقین داشته باشد که «لا قوة الا بالله» (هیچ نیرویی نیست مگر به خداوند) به تنهایی با میلیون‌ها نفر و بدون اینکه عِدّه و عُدّه‌شان را بسیار بداند، مواجه می‌شود؛ چرا که عِدّه و عُدّه‌‌ی او، خداوند واحد قهّار سبحان و متعال می‌باشد.

 

 

الخلاصة:

أهم ما في دعوة إبراهيم ع، هي الشدة والمواجهة العلنية السريعة، وطبعاً هذه المواجهة كانت مسبوقة بمواجهة سرية، كان من نتائجها إيمان لوط ع بدعوة إبراهيم.

خلاصه:

مهم‌ترین نکته که در دعوت ابراهیم ع، شدت و رویارویی آشکارا و سریع می‌باشد. طبیعتاً پیش از این رویارویی، رویاروییِ پنهانی نیز بوده است که از جمله نتایج آن، ایمان آوردن لوط ع به دعوت ابراهیم بود.

 

 

 

 

 

روشنگری‌هایی از دعوت ابراهیم ع

سرفصل ها

همه