Logo
دانلود فایل متنی

جواب السيد أحمد الحسن 

وصي ورسول الإمام المهدي (علیه السلام) (اليماني الموعود)

پاسخ سید احمد‌الحسن  وصی و فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام) (یمانی موعود)


 


 

بسم الله الرحمن الرحيم، والحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين.

بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد ‌لله رب العالمین، وصلی الله على محمّد وآل محمّد الأئمة والمهدیین


 

﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ذَلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَذَلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ * وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ﴾ ().

﴿(قطعاً در اين [يادآوری‌ها] براى كسى كه از عذاب آخرت مى‌ترسد عبرتى است. آن [روز] روزى است كه مردم را براى آن گرد مى‌آورند و آن روزى است كه [جملگى در آن‌] حاضر مى‌شوند و ما آن را جز تا زمان معينى به تأخير نمى‌افكنيم).


 

١- لو أنك اطلعت اطلاعاً بسيطاً وليس موسعاً على كتاب المتشابهات، والفاتحة، والإضاءات، والعجل، وغيرها من الكتب الموجودة في الموقع التي بحسب رأيك كلام لا يغني ولا يسمن، لوجدتني بينت أنّ كل أسماء الله سبحانه وتعالى موجودة في سورة الفاتحة، واسم النبي (صلی الله علیه وآله وسلّم) وعلي (علیه السلام) وفاطمة (علیه السلام) والأئمة (علیهم السلام) والمهديين (علیهم السلام) كذلك.

۱. اگر شما از كتاب‌های «متشابهات، تفسیر سورۀ فاتحه و روشنگری‌هایی از دعوت‌های فرستادگان و کتاب گوساله» كه در سایت وجود دارد، اندک‌اطلاعی (و نه اطلاعات وسیع) داشتی ـ‌كه به نظر تو به هیچ دردی نمی‌خورند‌ـ می‌فهمیدی كه در آنجا گفته‌ام كه تمامى اسامى خداوند سبحان و متعال و نیز اسم پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) و علی (علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام) و ائمه (علیهم السلام)  و مهدیون (علیهم السلام) در سورۀ فاتحه وجود دارد.


 

٢- إذا كان كلامي لا يغني ولا يسمن فلا داعي للاعتذار إلاّ اللغو، وإذا كان العكس فلا عذر إلاّ الاستغفار وطلب التوبة من الواحد القهار.

۲. اگر سخن من به هیچ دردی نمی‌خورد، دیگر جایی برای عذرخواهی وجود ندارد؛ ولی اگر برعكس باشد هیچ عذرخواهی جایز نخواهد بود، مگر استغفار و درخواست توبه از خداوند واحد قهار.


 

٣- ولم يثبت عندك أنّ الإمام المهدي (علیه السلام) سيرسل رسولاً للناس، فمحمد ذو النفس الزكية أليس رسولاً ؟ والمولى الذي يلي أمره أليس رسولاً؟ واليماني أليس رسولاً؟ وطالع المشرق أليس رسولاً؟ (اقرأ الأحاديث التي وردت عن آل محمد (علیهم السلام) والتي استشهد بها الشيخ ناظم العقيلي (حفظة الله) في كتابه الرد القاصم، وهو عبارة عن مناظرة مع السيد السيستاني ومكتبه ومركز البحوث العقائدية التابع له)، لعل الله ينوّر قلبك ويهديك إلى الحق، وهذه جوهرة من بحر أمير المؤمنين علي بن أبي طالب ع ذكرني فيها.

۳. اما اینکه برایت ثابت نشده است كه امام مهدی ع فرستاده‌ای را برای مردم خواهد فرستاد؛ آیا محمد دارای نفس زكیه، فرستاده نیست؟! آیا آن مولی‌ای که متولّی امر ایشان می‌شود فرستاده و رسول نیست؟ آیا یمانی فرستاده نیست؟ آیا خروج‌کننده از مشرق، فرستاده نیست؟ روایت‌هایى را كه از آل‌ محمد (علیهم السلام) وارد شده است بخوان و روایت‌هایی را که شیخ ناظم عقیلی (خداوند حفظش کند) در كتاب خود «پاسخ کوبنده» به آن‌ها استدلال کرده نیز بخوان؛ این کتاب عبارت است از مناظره‌ای بین شیخ ناظم عقیلى و سید علی سیستانی و دفتر و مرکز تحقیقات عقایدی وابسته به او. شاید خداوند قلبت را نورانى و به ‌حق هدایت كند. این هم گوهری از دریای امیر مؤمنان علی ع كه مرا در آن ذکر فرموده است:


 

ورد عن الأصبغ بن نباتة، قال: (أتيت أمير المؤمنين (علیه السلام) فوجدته ينكت في الأرض، فقلت له: يا أمير المؤمنين ما لي أراك مفكرا تنكت في الأرض؟ أرغبة منك فيها؟ قال: لا والله ما رغبت فيها ولا في الدنيا قط، ولكني تفكرت في مولود يكون من ظهر الحادي عشر من ولدي هو المهدي الذي يملأها عدلاً وقسطاً كما ملئت ظلماً وجوراً، يكون له حيرة وغيبة تضل فيها أقوام ويهتدي فيها آخرون. قلت: يا مولاي فكم تكون الحيرة والغيبة؟ قال: ستة أيام، أو ستة أشهر، أو ست سنين. فقلت: وإن هذا الأمر لكائن؟ فقال: نعم كما أنه مخلوق، وأنى لك بهذا الأمر يا أصبغ، أولئك خيار هذه الأمة مع أبرار هذه العترة، قال: قلت: ثم ما يكون بعد ذلك؟ قال: ثم يفعل الله ما يشاء فإن له بداءات وإرادات وغايات ونهايات) ().

از اصبغ ‌بن نباته روایت شده است که خدمت امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسیدم. دیدم ایشان چوبی در دست گرفته بود و به زمین می‌زد. به ایشان عرض کردم: ای امیر‌المؤمنین، چه شده است که متفکرانه سر چوب را به زمین می‌زنید؟ آیا به این زمین علاقه‌ای دارید؟ حضرت فرمود: «خیر، به خدا قسم هیچ‌وقت رغبتی به زمین و دنیا نداشته‌ام؛ لیکن به مولودی فکر می‌کنم که از نسل فرزند یازدهم از فرزندانم است. او همان مهدی است که زمین را پر از عدل و داد می‌کند، چنانکه پر از ظلم و جور شده است. برای او حیرت و غیبتی پیش می‌آید که در آن بعضی از اقوام گمراه و بعضی دیگر هدایت می‌شوند.» عرض کردم: ای امیر‌المؤمنین، حیرت و غیبت چه مدتی خواهد بود؟ حضرت فرمود: «شش روز یا شش ماه یا شش سال.» عرض کردم: آیا واقعاً این امر صورت می‌گیرد؟ فرمود: «آری، گویی او خلق شده است؛ ولی ای اصبغ، تو را با این امر چه‌کار؟ آن‌ها برگزیدگان این امت‌اند همراه با نیکان این عترت.» عرض کردم: بعد از آن چه می‌شود؟ فرمود: «پس از آن، هر‌چه خدا بخواهد می‌شود؛ زیرا خدا بداءها و اراده‌ها و غایات و پایان‌ها دارد.»


 

والحادي عشر من ولد أمير المؤمنين (علیه السلام) هو الإمام المهدي (علیه السلام)، والذي من ظهره هو المهدي الأول من المهديين الإثني عشر، وهو وصي ورسول الإمام المهدي (علیه السلام).

یازدهمین فرزند امیرالمؤمنین (علیه السلام)، امام مهدی (علیه السلام) است و کسی که از نسل اوست، مهدی اول از مهدیون دوازده‌گانه، وصی و فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام) است.


 

وفي دعاء الإمام الرضا (علیه السلام) للإمام المهدي (علیه السلام): (… اللهم أعطه في نفسه وأهله وَوَلَدِهِ وذريته وأمته وجميع رعيته ما تقر به عينه ) ()، فهذا الولد الذي خصّه الإمام الرضا (علیه السلام) بالدعاء هو المهدي الأول وصي ورسول الإمام المهدي (علیه السلام)، فأحمد الله الذي جعلني مذكوراً عنده وعند آبائي الرسول الأعظم محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم) وأمير المؤمنين علي (علیه السلام) والأئمة (علیهم السلام) ولم يجعلني منسيّاً.

در دعای امام رضا (علیه السلام) برای امام مهدی (علیه السلام) آمده است: «...خدایا! در خصوص خودش و خانواده‌اش و فرزندش و ذریه‌اش و امّتش و همگی پیروانش، آنچه سبب خشنودی اوست به او عطا فرما... .» این فرزندی كه امام رضا (علیه السلام) در دعایش ذکر فرموده، همان مهدی اول، وصی و فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام) است. پس خدا را حمد و سپاس می‌گویم كه مرا نزد خودش و پدرانم، رسول اكرم (صلی الله علیه وآله وسلّم)، امیر‌المؤمنین (علیه السلام) و ائمه (علیهم السلام) یاد كرد و آن‌ها (علیهم السلام) مرا فراموش نكردند.


 

ثم إنّك في كتابك الموسوم أوجبت إرسال الإمام المهدي رسولاً، فما عدا مما بدا، وهذا نص كلامك حيث قلت في الفصل الثالث: (وأرجو أن لا يكون القارئ كالذين قالوا لنبي الله موسى (علیه السلام) أرنا الله جهرة، والآن لو فرضنا أنّ الله سبحانه وتعالى أراد أن يوضح للناس أنّ ظهور الإمام المهدي (علیه السلام) قريب إن شاء الله، وإنهم يجب عليهم أن يناصروه لرفع راية لا إله إلاّ الله محمد رسول الله، فكيف يتم هذا التوضيح أو التبليغ؟ إذاً يجب أن يتم ذلك بأن يسخر سبحانه وتعالى من يشاء من عباده ليظهر على يديه ما يريده وفي الوقت المناسب، لضرورة معرفة هذا الأمر وفي هذا الوقت بالذات، حتى يقيم الحجة البالغة على عباده).

به‌علاوه تو خود در كتاب خودت ارسال فرستاده‌ای از سوی امام مهدی ‌را واجب دانسته‌ای؛ در فصل سوم كتابت گفته‌ای:

«امیدوارم خوانندۀ این كتاب مانند كسانی نباشد كه به موسی (علیه السلام) گفتند: خداوند را آشکارا به ما نشان بده. اکنون اگر فرض كنیم خداوند سبحان و متعال بخواهد به مردم بگوید كه ظهور امام مهدی (علیه السلام) (ان‌شاء‌الله) نزدیک و بر آن‌ها واجب است او را یاری نمایند و پرچم لا اله الا الله و محمد رسول‌الله را بالا ببرند، چگونه برای مردم روشن و به ایشان تبلیغ خواهد شد؟ بنابراین، خداوند متعال باید یكی از بندگان خود را انتخاب فرماید تا در وقت مناسب آنچه را اراده می‌فرماید به دست او به اجرا برساند تا این امرِ ضروری در وقتش، اعلام و حجّت بالغه بر بندگان اقامه شود.»


 

فهل نسيت أم تناسيت ما خطته يمينك في كتابك ؟!

آیا آنچه را در كتابت نوشته‌ای فراموش كردی یا خود را به فراموشی می‌زنی؟!


 

٤- كيف تقرّر أنني إذا لم أخض فيما خضت فيه أنت من حسابات (وقلب كلمات) تظن أنت إنّها صحيحة، أكون قد ادعيت باطلاً، ما هكذا يا سعد تورد الإبل!!!

۴. چطور تصور می‌کنی که اگر من به چیزهایی كه تو از محاسبات خودت (با برعکس‌كردن كلمات) به دست می‌آورى و تصور می‌كنی كه درست است وارد نشوم، ادعاهای من باطل خواهد بود. ای سعد، شترها را این‌چنین آب نمی‌دهند!


 

٥- وإذا كنت تلتزم بطريقتك في الحساب وأنت متيقن منها وبأحقيتها، فبنفس طريقتك وبما ثبت به حساب الأرقام عندك وتريد إثباته للناس اِحسب:

۵. اگر تو به روش خودت در حساب اعداد پایبندی و به درستی و حق‌بودنش یقین داری، به همان روش خودت و به روشى كه حساب اعداد برای تو ثابت شده است و می‌خواهی آن را برای مردم ثابت كنی، با من حساب کن:‌


 

من هو أحمد = هو رسول المهدي، كما حسبت من هو محمد = هو نبي الله، في كتابك الموسوم الفصل الثالث. ويحسب (المهدي) بالجمع الكبير وعدده (٩٠)، ويحول إلى الجمع الصغير فيصبح (٩)، كما حسبت في كتابك (محمد)

م + ن + هـ + و + ا + ح + م + د

٤ + ٥ + ٥ + ٦ + ١ + ٨ + ٤ + ٤ = ٣٧

هـ + و + ر + س + و + ل + ( ا ل م هـ د ي )

٥ + ٦ + ٢ + ٦ + ٦ + ٣ +     ( ٩ )   = ٣٧

من هو احمد = هو رسول ‌المهدی؛ همان طور كه در فصل سوم کتابت حساب كردی: من هو محمد = هو نبی ‌الله. المهدی با جمع بزرگ با عدد ۹۰ محاسبه و با جمع كوچک به ۹ تبدیل می‌شود؛ همان‌گونه كه در كتابت «محمد» را این‌چنین حساب كردی.

م+ ن + هـ + و + ا + ح + م + د

۴ + ۵ + ۵ + ۶ + ۱ + ۸ + ۴ + ۴ = ۳۷

هـ + و+ ر + س + و + ل + (ا ل م هـ د ی)

۵ + ۶ + ۲ + ۶ + ۶ + ۳ + (۹) = ۳۷

 


 

وكذلك اِحسب: (ما هو كتاب الله) ستجده يساوي (هو رسول المهدي) كما حسبت في كتابك ما هو كتاب الله، هو القرآن الكريم.

م + ا + هـ + و + ك + ت + ا + ب + ا + ل + ل + هـ

٤ + ١ + ٥ + ٦ + ٢ + ٤ + ١ + ٢ + ١ + ٣ + ٣ + ٥ = ٣٧

هـ + و + ر + س + و + ل  + ( ا ل م هـ د ي )

٥ + ٦ + ٢ + ٦ + ٦ + ٣ +      ( ٩ )      = ٣٧

هـ + و + ا +  ل + ق + ر + ا + ن + ا + ل + ك + ر + ي + م 

٥ + ٦ + ١ + ٣ + ١ + ٢ + ١ + ٥ + ١ + ٣ + ٢ + ٢ + ١ + ٤ = ٣٧

همچنین حساب کن:‌ «ما هو كتاب ‎الله» را برابر مى‌یابى با «هو رسول‌ المهدی»؛ همان طور كه در كتاب خودت حساب كردی: ما هو كتاب ‌الله = هو القرآن ‌الكریم.

م + ا + هـ + و + ك + ت + ا + ب + ا + ل + ل + هـ

۴ + ۱ + ۵ + ۶ + ۲ + ۴ + ۱ + ۲ + ۱ + ۳ + ۳ + ۵ = ۳۷


 

 هـ + و + ر + س + و + ل + (ا ل م هـ د ی)

۵ + ۶ + ۲ + ۶ + ۶ + ۳ + (۹) =۳۷

هـ + و + ا + ل + ق + ر + ا + ن + ا + ل+ ک + ر + ی + م

۵+ ۶ + ۱+ ۳ + ۱ + ۲ + ۱+ ۵ + ۱ + ۳ + ۲+ ۲ + ۱ + ۴ = ۳۷


 

فتبيّن لك مما سبق أنّ أحمد هو رسول المهدي، وكتاب الله، والقرآن الكريم الناطق، وبالطريقة التي جعلتها الدليل على مصداقية علم الحروف في كتابك الموسوم (بدء الحرب الأمريكية ضد الإمام المهدي (علیه السلام)) ، فاتق الله والزم قول أمير المؤمنين علي (علیه السلام) بحق آل محمد (علیهم السلام): (ولا تعلموهم فأنهم أعلم منكم) ().

پس برای تو آشكار شد كه احمد، فرستادۀ مهدی است و نیز كتاب خدا و قرآن ناطق است، با همان روشی كه تو آن را در كتاب خودت «شروع جنگ آمریکا علیه امام مهدی (علیه السلام)» دلیلی برای درست‌بودن علم حروف قرار دادی. از خداوند بترس و به سخن امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در حق خاندان محمد (علیهم السلام) پایبند باش كه فرمود: ««به آنان آموزش ندهید كه آن‌ها از شما عالم‌ترند.»» 


 

وبهذا لزمتك الحجة التي تقرّها في كتابك، فلا يقبل منك الإعراض وترك الجواب. 

به‌این‌ترتیب، با همان روشی که خودت در کتابت اقرار کردی حجت بر تو تمام شد؛ پس روی‌گردانی و پاسخ‌نگفتن شما قابل‌قبول نخواهد بود.


 

وأبيّن لك شيئاً من سر الرقم (٣٧) :

حال از اسرار عدد ۳۷ چیزهایی برایت روشن می‌كنم.


 

قال تعالى: ﴿فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ﴾ ().

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿(سه روز در حج روزه بدارد و هفت روز چون از حج بازگردد، تا ده روز کامل شود و این حکم برای کسی است که از مردم مکه نباشد).


 

والعشرة هي السموات السبع (العرش العظيم) والكرسي والعرش الأعظم وسرادق العرش الأعظم، وهذه الثلاثة هي بيت الله ومدينة الكمالات الإلهية في الخلق ومدينة العلم (محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم)) فمن كان من آل محمد عشرته كلها في الحج أي في بيت الله، أي في مدينة العلم، أي في بيت النبوة ومعدن الرسالة، وللمزيد ولتتوضح لك الصورة أكثر اقرأ المتشابهات ج۳ (سؤال حول سر الأربعين، سؤال حول العرش والكرسي).

ده، همان آسمان‌های هفت‌گانه (عرش عظیم) + كرسى + عرش اعظم + سرادق عرش اعظم است و این سه، یعنی خانۀ خدا، شهر كمالات الهی در مخلوقات و شهر علم حضرت محمد‌ (صلی الله علیه وآله وسلّم). پس هركس از خاندان محمد باشد، ده‌گانۀ ایمان او در حج یعنی [بودن] در خانۀ خدا؛ یعنی [بودن] در مدینۀ علم؛ یعنی [بودن] در خانۀ نبوت و معدن رسالت؛ برای کسب اطلاعات بیشتر، مراجعه کن به کتاب متشابهات، جلد ۳، سؤال دربارۀ راز عدد چهل و سؤال دربارۀ عرش و كرسی.


 

١- والرقم (٣٧) يتألف من الرقمين (٧،٣) ، ومجموعهما (١٠) ، وهي عشرة التوحيد، فمن أتمها وحج بيت الله وزار مدينة العلم وتم عقله وكان من الثلاث مائة وثلاثة عشر أصبح منا أهل البيت، وهذا ورد عن آبائي (علیهم السلام): (الإيمان عشر درجات، وسلمان أتم العاشرة (صلوات الله على سلمان)، فسلمان منا أهل البيت) ()، أمّا نحن أهل البيت فعشرتنا في الحج، وفي بيت الله.

۱. عدد ۳۷ از دو عدد ۳ و ۷ تشكیل شده است که جمعشان ۱۰ می‌شود و همان مراتب ده‌گانۀ توحید است. پس هركس آن را انجام دهد و به حج خانۀ خدا برود و شهر علم را زیارت كند و عقلش كامل شود و جزو ۳۱۳ نفر شود از ما اهل‌بیت به شمار می‌رود. این مضمون از پدرانم (علیهم السلام) روایت شده است: «ایمان ده درجه دارد و سلمان همۀ این ده درجه را به پایان رسانید. درود خدا بر سلمان باد. پس سلمان از ما اهل‌بیت است.»‌ ما اهل‌بِیت هستیم و درجات ده‌گانه در حج و در خانۀ خدا.


 

٢- والرقم (٣٧) يتكون من (١٠ + ٢٧)، والعشرة هي عشرة الحج، والسبعة والعشرون هي العلم المسموح ببثه في الناس كما في الروايات عنهم (علیهم السلام) ، فمن أتم عشرة الحج (عشرة الإيمان) أمكنه حمل السبعة والعشرين حرفاً من التوحيد التي يبثها الإمام المهدي (علیه السلام) ().

۲. عدد ۳۷ از ۱۰ + ۲۷ تشكیل شده است؛ ۱۰ همان ده‌گانۀ حج و ۲۷، علمی است كه انتشارش بین مردم اجازه داده شده است؛ همان طور که در روایات اهل‌بیت (علیهم السلام) آمده است. پس هركس ده‌گانۀ حج (درجات ده‌گانۀ ایمان) را تمام کند می‌تواند حامل ۲۷ حرف توحید باشد كه امام مهدی (علیه السلام) منتشر می‌سازد.


 

وقال تعالى: ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾ ().

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿(و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرودست شده بودند منّت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم‌] کنیم، و ايشان را وارث [زمين‌] سازیم).


 

وهؤلاء الذين يريد الله أن يجعلهم أئمة هم آل محمد (علیهم السلام) الأئمة والمهديون (علیهم السلام)، وكذلك الثلاث مائة وثلاثة عشر أصحاب الإمام المهدي (علیه السلام)، وفي أول سورة القصص سرّها وهو (طسم) وإذا حسبت عدد هذه الحروف المقطعة بالجمع الكبير

ط +  س  +  م

٩ + ٦٠ +٤٠ = ١٠٩

این کسانی که خداوند اراده می‌فرماید تا آن‌ها را امام و پیشوا قرار دهد، خاندان محمد (علیهم السلام) ائمه و مهدیون (علیهم السلام) و نیز ۳۱۳ یار امام مهدی (علیه السلام) هستند و این سرّ و راز آغاز سورۀ قصص یعنی «طسم» است؛ اگر عدد این حروف مقطعه را با جمع بزرگ حساب كنی:

ط + س + م

۹ + ۶۰ + ۴۰ = ۱۰۹


 

فالنتيجة (٩+١٠٠) وإذا حولتها إلى الجمع الصغير (٩+١) يكون الناتج (١٠)، وهي عشرة الحج المتعلقة بالأئمة (الثلاث مائة وثلاثة عشر) المذكورين في الآية، وهي عشرة التوحيد فمن حج بيت الله تحلى بها وتم عقله وتيقن وثبت عنده الثابت ووحده سبحانه (هو)، وإذا جمعت حروف (هو) وجدتها.

هـ +  و 

٥  +  ٦  = ١١.

پس نتیجه ۹ + ۱۰۰ است و اگر آن را به جمع كوچک تبدیل كنی ۹ + ۱ نتیجه ۱۰ می‌شود و این همان ده‌گانۀ حج مربوط به ائمه (۳۱۳) مذکور در آیه و همان ده‌گانۀ توحید است. هركس به حج خانۀ خدا برود، به آن آراسته و عقلش كامل می‌شود و یقین پیدا می‌كند و همه‌چیز برایش ثابت می‌شود و خداوند سبحان (هو) را به یگانگی می‌پرستد. اگر حروف «هو» را جمع كنی، می‌بینی:

 هـ + و

۵ + ۶ = ۱۱


 

وهي (١+١٠) والعشرة قد عرفتها، وهي عشرة الحج والإيمان، والواحد سبحانه وتعالى، فمن تحلّى بالعشرة، تيقن ووحد الواحد.

که ۱ +۱۰ است. حال ده‌گانه را شناختی كه همان ده‌گانۀ حج و ایمان است و عدد یک همان خداوند سبحان و متعال است؛ پس هر‌كس به این ده‌گانه آراسته باشد به وحدانیت خداوند یقین پیدا می‌كند.


 

وباختصار فقد بينت لك أنّ في هذا العدد (٣٧)، عشرة الحج والتوحيد وكذلك الـ (٢٧) حرفاً من علم التوحيد، فمن حج وتحلّى بالعشرة أمكنه حمل ومعرفة الـ (٢٧) حرفاً حال بثها في الناس، وهي السر الذي لا يتحمله إلاّ نبي مرسل، أو ملك مقرّب، أو مؤمن امتحن الله قلبه للإيمان، وبالنتيجة تيقن ووحد الواحد سبحانه وتعالى (هو).

برای تو به‌اختصار بیان کردم كه در این عدد (۳۷) ده‌گانۀ حج و توحید و نیز ۲۷ حرف از علم توحید وجود دارد. پس هركس به حج برود و به این ده‌گانه آراسته شود، امكان تحمل و شناخت ۲۷ حرف را وقتى بین مردم منتشر می‌شود داراست؛ و این سرّی است كه هیچ‌کس تحملش را ندارد مگر پیامبر فرستاده‌شده یا فرشتۀ مقرّب یا مؤمنی كه خداوند قلبش را با ایمان آزموده باشد؛ در نتیجه، بنده به‌ یقین می‌رسد و به وحدانیت خداوند سبحان و متعال (هو) یقین پیدا می‌کند.


 

وأزيدك، فإذا جمعت (طسم) بالجمع الصغير

ط + س + م =

٩ + ٦ + ٤ = ١٩.

براى اینكه بیشتر بدانی، اگر «طسم» را با جمع كوچک حساب كنی:

 ط + س + م =

 ۹ + ۶ + ۴ = ۱۹


 

وعدد حروف البسملة (١٩) حرفاً، والبسملة آية التوحيد، قال تعالى: 

و تعداد حروف «بسمله» (بسم الله الرحمن الرحیم) ۱۹ و بسمله، آیۀ توحید است. خداوند متعال می‌فرماید:


 

﴿وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْراً وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُوراً﴾(). أي قل: بسم الله الرحمن الرحيم كما ورد عنهم (علیهم السلام)()

﴿(و بر دل‌هایشان پوشش‌ها مى‌نهيم تا آن را نفهمند و در گوش‌هايشان سنگينى؛ و چون پروردگار خود را در قرآن به يگانگى ياد كنى با نفرت پشت مى‌كنند)﴾ ؛ یعنی بگو: بسم الله الرحمن الرحیم، همان طور كه از ائمه (علیهم السلام) روایت شده است؛


 

وقد عرفت أنّ (طسم) أشارت إلى أهل التوحيد، وهم الثلاث مائة والثلاثة عشر، ولذا استوى عدد حروف آية التوحيد (بسم الله الرحمن الرحيم) مع عدد آية الموحدين (طسم) وأهل النار مشركون؛ ولذا جعل عليهم عدد آية الموحدين، قال تعالى: 

پس دانستی كه «طسم» اشاره به اهل توحید دارد که آن‌ها ۳۱۳ نفرند و از همین رو، عدد حروف آیۀ توحید (بسم الله الرحمن الرحیم) با عدد آیۀ موحدین (طسم) برابر و مساوی است؛ و نیز با عدد مشرکین اهل آتش؛ از همین رو خداوند تعدادشان را با عدد آیۀ موحدین برابر قرار داده است. خداوند متعال می‌فرماید:


 

﴿عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ  * وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَاناً وَلا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ﴾ ()

﴿(نوزده [نگهبان] بر آن گماشته‌‌اند * موکلان دوزخ را جز از ملائکه قرار ندادیم و شمار آن‌ها جز برای امتحان کافران نیست تا اهل کتاب یقین کنند و بر ایمان مؤمنان بیفزاید و اهل کتاب و مؤمنان شک نکنند و تا آنان که در دل‌هایشان مرضی است و کافران نگویند: خدا از این مثل چه می‌خواسته است؟ خدا این‌چنین هرکس را که بخواهد گمراه و هرکس را که بخواهد راه می‌نماید و شمارِ سپاهیان پروردگارت را جز او نداند و این سخن جز اندرزی برای مردمان نیست)


 

والموحدون هم أصحاب اليمين في سورة المدثر الذين يدخلون الجنة بغير حساب، وهم أصحاب اليماني وصي ورسول الإمام المهدي (علیه السلام)، قال تعالى: 

و موحدین، همان اصحاب یمین در سورۀ مدثر هستند كه بدون حساب وارد بهشت می‌شوند و آن‌ها یاران یمانی، وصی و فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام) هستند. خداوند سبحان می‌فرماید:


 

﴿كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ *   إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ﴾ ().  

﴿(هرکسی در گرو دستاورد خويش است * جز اصحاب یمین).


 

اقرأ بيان اليماني الأخير لتتضح لك الصورة أكثر، ولتزداد يقيناً - إن كنت تبحث عن الحق وكنت من الذين أوتوا الكتاب أو الذين أمنوا بالكتاب، قال تعالى: ﴿وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَاناً﴾ - اِحسب معي: كلمة (وصي)، (اليماني)، (من هو اليماني)، (هو وصي)، (هو وصي المهدي)، (أصحاب اليمين).

برای اینکه بیشتر بدانی و به یقینت افزوده شود ـ‌اگر در جست‌وجوی حقیقتی و از کسانی باشی که کتاب به آن‌ها داده شده است یا کسانی که به کتاب ایمان دارند‌ـ بیانیۀ اخیر یمانی را مطالعه کن. خداوند متعال می‌فرماید: (و شمار آن‌ها جز برای امتحان کافران نیست تا اهل کتاب یقین کنند و بر ایمان مؤمنان بیفزاید). با من حساب كن: كلمۀ «وصی»، «الیمانی»، «من هو الیمانى»، «هو وصى»، «هو وصی‌المهدی»، «اصحاب ‌الیمین».


 

ولكن قبل أن نبدأ بالحساب، لنراجع ما خطته يمينك في كتابك (بدء الحرب الأمريكية ضد الإمام المهدي (علیه السلام)) الفصل الثاني، حيث قلت فيه: (القرن السادس ، النبوءة الثالثة والثلاثون: تمتد يده أخيراً في الآلوس الدموي، سيكون عاجزاً عن حماية نفسه في البحر، سوف يخشى اليد العسكرية بين النهرين، وسيجعله الشخص الأسود الغاضب يندم على فعلته). 

ولی قبل از اینكه حساب را شروع كنیم، سَری به مطالبی می‌زنیم که خودت در کتابت، «آغاز جنگ آمریكا علیه امام مهدی (علیه السلام)»، به نگارش درآوردی. در فصل دوم كتابت گفته‌ای: «قرن ششم، پیشگویی سی‌و‌سوم: در آخر، دستش را به سمت آلوس خون‌خوار و جنایتکار دراز می‌كند. از حمایت خود در دریا عاجز خواهد ماند و از سپاه بین‌النهرین خواهد ترسید و شخصی سیاه و خشمگین او را از كرده‌اش پشیمان خواهد كرد.»


 

ثم استطردت في كتابك قائلاً: وهذه من أغرب التنبؤات التي ذكرها نوستر اداموس حيث إنه ذكر الإمام المهدي (علیه السلام) بصورة لا تخطئه، ولقد احتار فيها المترجمون للتنبؤات في معنى الاسم الوارد في النبؤة، وذكرها أغلب المترجمين الاسم كما ورد (الوس)، بل إنّ البعض منهم قام بحذفه كما في الترجمة الإنكليزية، أمّا في الأصل الفرنسي فهي موجودة، وهنا ترجم المترجم كلمة (ALUS) المذكورة في النبؤة على إنها (الآلوس) (مضيفاً للكلمة ال التعريف العربية) ولا يعرف معناها، وتركها للتاريخ يحل لغزها حين تحدث تلك الواقعة، وأنا سأكشف عن ما قصده نوستر اداموس فيها، إنّ نوستر اداموس هنا وكعادته استخدم الجناس التصحيفي أو الترخيم، عندما يتعلق الأمر بأسماء أشخاص أو ألقابهم فلقد قام بحذف حرف  (I) من نهاية الاسم؛ لأننا لو أضفنا هذا الحرف فإنّ الكلمة تصبح (ALUSI) (الوصي) ويصبح المعنى واضحاً جداً، حيث إننا نعرف أنّ لقب الأوصياء يطلق على الأئمة الاثني عشر من أهل البيت (علیهم السلام) والإمام المهدي (علیه السلام) هو أحد الأوصياء إذا ممكن أن يطلق عليه (الوصي)، ويتفق نوستر أداموس هنا أيضاً مع ما يذهب إليه الشيعة.

سپس در ادامۀ كتابت گفته‌ای: این از عجیب‌ترین پیشگویی‌های نوستراداموس است که در آن به‌وضوح و نه به‌طور ضمنی امام مهدی (علیه السلام) را نام برده. مترجمان در معنی نام وارد شده در این پیشگویی‌ها در حیرت مانده‌اند و بیشترشان آن را همان طور که وارد شده است یعنی «الوس» ذکر کرده‌اند. برخی از مترجمان از جمله در ترجمۀ انگلیسی، آن را حذف کردند؛ اما در اصل فرانسوی، این اسم موجود است و مترجم كلمۀ «ALUS» را به الآلوس ترجمه كرده یعنی یک «ال» معرفۀ زبان عربی به آن اضافه كرده است؛ ‌درحالی‌که معنایش را نمی‌داند و آن را به تاریخ وا گذارده است؛ یعنی تا زمانی که آن واقعه رخ دهد و معما حل شود؛ ولی من هدف و قصد نوستراداموس را از این كلمه کشف کرده‌ام. در اینجا نوستراداموس طبق عادت خود از جناس تصحیفی (انتخاب كلمۀ غلط مشابه با كلمۀ اصلى) یا ترخیم (حذف حرفى از كلمه) استفاده كرده است. هنگامی‌که کلمه‌ای مربوط به اسامی یا القاب است او اقدام به حذف حرف «I» از انتهای آن کلمه می‌کرد؛ حال اگر ما این حرف را به انتهای کلمه اضافه کنیم کلمۀ ALUSI (الوصی) را خواهیم داشت و معنی بسیار واضح و آشكار خواهد شد؛ چراکه ما می‌دانیم لقب اوصیا به ائمۀ دوازده‌گانه از اهل‌بیت (علیهم السلام) اطلاق می‌شود و امام مهدی (علیه السلام) نیز یکی از اوصیاست و در نتیجه می‌تواند کلمۀ «الوصی» بر وی اطلاق شود. در اینجا نوشتۀ نوستراداموس با عقاید شیعه موافق و سازگار است.


 

ونوستر أداموس يصف هنا شخصاً معيناً قد يكون قائداً عسكرياً، أو رئيس دولة يحاول أن يقتل الإمام المهدي (علیه السلام)، أو القضاء على قواته ويكون خائفاً من القوة العسكرية (جيش الإمام المهدي) الموجودة بين النهرين (العراق) ولكن رجلاً من جنود الإمام المهدي (علیه السلام) (وصفه بأنه أسود أي إنه (شيعي) ؛ لأنّ اللباس الأسود يرمز إلى الشيعة، أو قد يكون رجلاً عربياً مسلماً من أفريقيا (أسود) سيقوم بالقضاء عليه وعلى قواته وهي في البحر (ربما في أحد الأساطيل الحربية أو في أحد حاملات الطائرات ويدمرها).

به‌علاوه نوستراداموس در اینجا شخص معینی را توصیف می‌كند كه فرماندۀ نظامی یا رئیس كشوری است كه سعی می‌كند امام مهدی (علیه السلام) را به قتل برساند و نیروهای وی را از بین ببرد؛ ولی او از نیروی نظامی (ارتش امام مهدی) كه در بین‌النهرین (عراق) حضور دارند هراسان می‌شود؛ اما مردی از سپاه امام مهدی ع ـ‌كه مردی سیاه توصیف شده، یعنی او شیعه است؛ چراکه لباس سیاه اشاره به شیعه‌بودن دارد، یا شاید یک مرد عرب مسلمان آفریقایی (سیاه‌پوست) باشد‌ـ او و نیروهایش را درحالی‌که در دریا هستند از بین می‌برد (چه‌بسا او در یكی از ناوگان‌های جنگی یا در یكی از هواپیمابرها باشد که آن را ویران می‌کند)‌.


 

وقبل أن أبدأ بالحساب لدي تعليق على كلامك المتقدّم، وهو أنّ الوصي المذكور في نبوءة نوستر أداموس ليس الإمام المهدي (علیه السلام)، بل هو وصي الإمام المهدي (علیه السلام)، وأول المهديين الاثني عشر أوصياء الإمام المهدي (علیه السلام)، وهو رسول الإمام المهدي (علیه السلام) ووليه الذي يلي أمره كما في الروايات ()، وهو يماني آل محمد الموعود الذي يدعو إلى الحق والملتوي عليه من أهل النار كما في الروايات عنهم (علیهم السلام) ().

قبل از اینكه حساب را شروع كنم، توضیحی برای سخنان پیشین تو ارائه می‌دهم؛ وصیِ یادشده در پیشگویی نوستراداموس امام مهدی (علیه السلام) نیست؛ بلكه وصی امام مهدی (علیه السلام) ‌و اولین مهدی از مهدیون دوازده‌گانه از اوصیای امام مهدی است. او فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام) و جانشین اوست که امرش را بر عهده دارد؛ همان‌گونه که در روایات آمده است. او یمانی آل محمد، همان وعده‌داده‌شده‌ای است که به ‌حق دعوت می‌کند و همان طور که در روایات ائمه (علیهم السلام) وارد شده است، روی‌گردان از او، اهل آتش است.


 

وفي وصية رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلّم): (عن أبي عبد الله (علیه السلام)، عن آبائه، عن أمير المؤمنين (علیه السلام)، قال: قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلّم) في الليلة التي كانت فيها وفاته لعلي (علیه السلام): يا أبا الحسن أحضر صحيفة ودواة، فأملى رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلّم) وصيته حتى انتهى إلى هذا الموضع، فقال: يا علي إنه سيكون بعدي اثنا عشر إماماً ومن بعدهم اثنا عشر مهدياً، فأنت يا علي أول الاثني عشر إمام، وساق الحديث إلى أن قال: وليسلمها الحسن (علیه السلام) إلى ابنه م ح م د المستحفظ من آل محمد (علیهم السلام) فذلك اثنا عشر إماماً، ثم يكون من بعده اثنا عشر مهدياً، فإذا حضرته الوفاة فليسلمها إلى ابنه أول المهديين، له ثلاثة أسامي اسم كاسمي واسم أبي، وهو عبد الله وأحمد والاسم الثالث المهدي، وهو أول المؤمنين) ().

در وصیت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) آمده است: از ابوعبدالله (علیه السلام) از پدرانش (علیهم السلام) از امیر‌المؤمنین (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) در شبی كه وفاتش بود به علی (علیه السلام) فرمود: یا اباالحسن، صحیفه و دواتی حاضر كن. پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) وصیتش را املا فرمود تا به اینجا رسید كه فرمود: ای علی، پس از من دوازده امام خواهند بود و پس از آن‌ها دوازده مهدی. و تو ای علی، نخستینِ دوازده امامی...» و حدیث را ادامه می‌دهد تا اینکه می‌فرماید: «حسن (علیه السلام) خلافت را به پسرش م ح م د بسپارد که حافظ دین آل محمد (علیهم السلام) است. اینان، دوازده امام‌اند و پس از آنان دوازده مهدی هستند. پس وقتی‌که زمان وفات او رسید [وصایت و جانشینی] مرا به فرزندش، اولین مقربین (اولین مهدیین) بسپارد که برای او سه نام است: اسمی مانند اسم من و اسم پدرم و آن عبدالله و احمد است و اسم سوم، مهدی است و او اولین مؤمنان است.»


 

وعن الصادق (علیه السلام) إنه قال:(إنّ منا بعد القائم اثنا عشر مهدياً من ولد الحسين (علیه السلام))().

از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است كه فرمود: «از ما بعد از قائم دوازده مهدی از فرزندان حسین (علیه السلام) خواهند بود.»


 

وعن الصادق (علیه السلام)، قال: (إنّ منا بعد القائم أحد عشر مهدياً من ولد الحسين (علیه السلام))().

از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است كه فرمود: «از ما بعد از قائم یازده مهدی از فرزندان حسین (علیه السلام) خواهند بود.»


 

وفي هذه الرواية القائم هو المهدي الأول وليس الإمام المهدي (علیه السلام)؛ لأنّ الإمام (علیه السلام) بعده اثنا عشر مهدياً.

در این روایت قائم، همان مهدی اول است نه امام مهدی (علیه السلام)؛ چون بعد از امام مهدی (علیه السلام) دوازده مهدی خواهند بود.


 

وقال الباقر (علیه السلام) في وصف المهدي الأول: (... ذاك المشرب حمرة، الغائر العينين، المشرف الحاجبين، العريض ما بين المنكبين، برأسه حزاز  وبوجهه أثر، رحم الله موسى) ().

امام باقر (علیه السلام) در وصف مهدی اول فرموده است: «...داراى قرمزى صورت، چشم‌هاى گود، ابروهاى برجسته، فراخی و پهنى میان دو شانه، در سرش شوره و در صورتش اثرى است. رحمت خدا بر موسی باد.»


 

وعن أمير المؤمنين (علیه السلام) في خبر طويل: (... فقال (علیه السلام): ألا وإن أولهم من البصرة وأخرهم من الأبدال ...) ().  

و از امیر مؤمنان (علیه السلام) در خبری طولانی روایت شده است که «...فرمود: آگاه باش كه اولینِ آن‌ها از بصره و آخرینشان از ابدال است... .»


 

وعن الصادق (علیه السلام) في خبر طويل سمّى به أصحاب القائم (علیه السلام): (... ومن البصرة ... أحمد ...) ().

و از امام صادق (علیه السلام) در خبری طولانی كه اصحاب قائم (علیه السلام) را نام برده، روایت شده است: «...و از بصره... احمد...»


 

وعن الإمام الباقر (علیه السلام) انه قال: (له اسمان - أي للقائم - اسم يخفى واسم يعلن، فأمّا الذي يخفى فأحمد وأمّا الذي يعلن فمحمد) ()، وأحمد هو اسم المهدي الأول، ومحمد اسم الإمام المهدي (علیه السلام) كما تبيّن من وصية رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلّم).

و از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است كه فرمود: «دو اسم دارد ـ‌یعنی قائم‌ـ اسمی مخفی و اسمی آشكار؛ اما اسمی كه پنهان می‌ماند احمد و اسمی كه آشكار می‌شود محمد است.» و احمد، اسم مهدی اول و محمد اسم امام مهدی (علیه السلام) است؛ همان طور كه در وصیت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) آشكار شده است.


 

وعن الباقر (علیه السلام): (إنّ لله تعالى كنزاً بالطالقان ليس بذهب ولا فضة، اثنا عشر ألفاً بخراسان شعارهم: (أحمد، أحمد) يقودهم شاب من بني هاشم على بغلة شهباء، عليه عصابة حمراء، كأني أنظر إليه عابر الفرات، فإذا سمعتم بذلك فسارعوا إليه ولو حبواً على الثلج)()، وأحمد هو اسم المهدي الأول ووصي الإمام المهدي (علیه السلام)، وأول المؤمنين بالإمام المهدي (علیه السلام) في بداية ظهوره، ورسول الإمام المهدي (علیه السلام) إلى الناس كافة. 

از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است كه فرمود: «خداوند متعال گنجی در طالقان دارد كه نه از طلاست و نه از نقره؛ ‌دوازده‌هزار در خراسان که شعارشان «احمد احمد» است و رهبرى آن‌ها را جوانى از بنى‌هاشم بر عهده دارد که سوار بر قاطرى خاکستری است و پیشانى‌بند قرمزرنگ دارد. گویی به او مى‌نگرم كه از فرات مى‌گذرد؛ و اگر شنیدید، به‌سوی او بشتابید حتى اگر سینه‌خیز بر یخ و برف باشد.»، احمد، اسم مهدی اول و وصی امام مهدی (علیه السلام) و اولین ایمان‌آورنده به امام مهدی (علیه السلام) در آغاز ظهورش است و او فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام) به‌سوی همۀ مردم است. 


 

وفي دعاء اليوم الثالث من شعبان (يوم ولادة الإمام الحسين (علیه السلام)) الذي ورد عن الإمام المهدي (علیه السلام): (اللهم إني أسألك بحق المولود في هذا اليوم ... المعوض من قتله أن الأئمة من نسله، والشفاء في تربته والفوز معه في أوبته، والأوصياء من عترته بعد قائمهم وغيبته، حتى يدركوا الأوتار ويثأروا الثار ويرضوا الجبار ويكونوا خير أنصار، صلى الله عليهم مع اختلاف الليل والنهار، اللهم فبحقهم إليك أتوسل ...) ()

در دعای روز سوم شعبان (روز ولادت امام حسین (علیه السلام)) ـ‌که از امام مهدی (علیه السلام) نقل شده‌ـ آمده است:

«(خدایا، از تو درخواست مى‌کنم به حق مولود در این روز... پاداش شهادتش اینکه امامان از نسل اویند و شفا در تربت اوست و پیروزی با اوست در هنگام بازگشتش، و اوصیا از خاندانش پس از قائمشان و غیبت او، تا انتقام گیرند و خون‌خواهی نمایند و جبّار را خشنود سازند و بهترین یاران دین حق شوند؛ درود خدا بر ایشان همگام با رفت‌وآمد شب و روز. بارالها، به حق آن‌ها به درگاه تو توسل مى‌جویم... .)» 


 

إذا تدبّرت الدعاء تيقنّت أنّ المراد بالأوصياء هم أوصياء الإمام المهدي (علیه السلام)، ومنهم أبوهم أول المهديين (علیهم السلام) المذكور في الروايات ، والذي ذكرته نبوءة نوستر أداموس اليهودي، لتكون حجة دامغة على اليهود والمسيحيين والعالم الغربي الذي يؤمن بهذه النبوءة، كونها صدقت في أحداث كثيرة مضت، وكونها جاءت على لسان يهودي فرنسي غربي منهم.

اگر در این دعا تدبر کنی به یقین می‌رسی كه منظور از اوصیا، اوصیا و جانشینان امام مهدی ع هستند و از بین ایشان، پدرشان، اولین مهدیون (علیهم السلام) است كه در روایت ذكر شده است؛ همان کسی که پیشگویی نوستراداموسِ یهودی گفته است كه وی حجت قطعی بر تمام یهود و مسیحیان و جهان غرب خواهد بود؛ همان کسانی که به این پیشگویی ایمان دارند؛ چراکه درستی آن را در بسیاری از رخدادها دیده‌اند و دیگر اینکه بر زبان یک یهودی فرانسوی از خودشان جاری شده است.


 

والآن بعد أن تبيّن لك أنّ الوصي المذكور في النبوءة هو وصي المهدي (علیه السلام) أعرج بك على الحساب:

حال بعد از اینكه برایت روشن شد كه وصی ذكر‌شده در پیشگویی، همان وصی مهدی (علیه السلام) است به محاسبه برمی‌گردیم:


 

أولاً: (اليماني هو الوصي) 

اول: الیمانی هو الوصی


 

كلمة (وصي):

١-   و      ص      ي  

      ٦  + ٩٠ + ١٠ =  ١٠٦  بالجمع الكبير ، وتحول إلى الجمع الصغير:

      (٦ + ١٠٠) فتكون بالجمع الصغير (٦ + ١) = (٧).

كلمۀ «وصی»:

۱. و ص ی =

۶ + ۹۰ + ۱۰ = ۱۰۶ با جمع بزرگ و تبدیل آن به جمع كوچک:

۶ + ۱۰۰ بعد از حساب‌کردن با جمع كوچک: ۶ + ۱ = ۷.


 

٢-    و    ص   ي  

        ٦ +  ٩ + ١  =  ١٦ بالجمع الصغير

۲. و ص ی =

۶ + ۹ + ۱ = ۱۶ با جمع کوچک.


 


 

كلمة (اليماني):

کلمۀ «الیمانی»:


 

١-    ا      ل     ي      م      ا     ن      ي 

       ١ + ٣٠ + ١٠ + ٤٠ + ١ + ٥٠ + ١٠ =  ١٤٢ 

۱. ا ل ی م ا ن ی =

۱+ ۳۰ + ۱۰ + ۴۰ + ۱ + ۵۰ + ۱۰ = ۱۴۲


 

بالجمع الكبير، وتحول إلى الجمع الصغير، (٢ + ٤٠ + ١٠٠) فتكون بالجمع الصغير (٢+ ٤ + ١) = ٧.

با جمع بزرگ و تبدیل آن به جمع كوچک: ۲ + ۴۰ + ۱۰۰

و بعد از حساب‌کردن با جمع کوچک: ۲+ ۴ + ۱ = ۷.


 

  ٢-    ا    ل     ي    م    ا    ن    ي

         ١ + ٣ + ١ + ٤ + ١ + ٥ + ١ = ١٦  بالجمع الصغير

 

۲. ا ل ی م ا ن ی =

۱+ ۳ + ۱ + ۴ + ۱ + ۵ + ۱ = ۱۶ با جمع کوچک.


 

فتبيّن لك مما سبق من الحساب أن كلمة: 

(وصي) = (اليماني) = (٧) بعد حسابهما بالجمع الكبير وتحويله إلى الجمع الصغير . 

(وصي) = (اليماني) = (١٦) بعد حسابهما بالجمع الصغير .

 

و از حساب‌های گذشته روشن شد كه:

وصی = الیمانی = ۷، بعد از حساب‌کردن با جمع بزرگ و تبدیلشان به جمع كوچک.

وصی = الیمانی = ۱۶، بعد از حساب‌کردن آن دو با جمع كوچک.


 

ثانياً: عند السؤال عن شخص اليماني نقول: (من هو اليماني)، فإذا كان اليماني وصي الإمام المهدي (علیه السلام) (أي المهدي الأول المذكور في وصية رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلّم))، يكون الجواب: (هو وصي المهدي) أو (هو وصي).  وعدد المهدي هو:

 ا       ل      م    هـ   د     ي  

 ١ + ٣٠ + ٤٠ + ٥ + ٤ + ١٠ = ٩٠

بالجمع الكبير وتحول إلى الجمع الصغير ، (٩٠) فتكون (٩) = ٩ . 

دوم: هنگام سؤال‌كردن از شخصیت یمانی، می‌گوییم «من هو الیمانى» (یمانی کیست) و اگر یمانی، وصی امام مهدی (علیه السلام) (یعنی مهدی اول كه در وصیت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) ذكر شده است) باشد، جواب، «هو وصى المهدى» (او وصی مهدی است) یا «هو وصى» (او وصی است) است. عدد «المهدى» به‌صورت زیر است:

 ا ل م هـ د ی =

۱ + ۳۰ + ۴۰ + ۵ + ۴ + ۱۰ = ۹۰

با جمع بزرگ و تبدیل آن به جمع كوچک: ۹۰ = ۹


 

والآن احسب:

حالا محاسبه کن:


 

(من هو اليماني)

م     ن     هـ    و   + (ا ل ي م ا ن ي) 

٤ + ٥ + ٥ + ٦ +      (٧)       =  ٢٧.

من هو الیمانی: م ن هـ و + (ا ل ی م ا ن ی) =

۴ + ۵ + ۵ + ۶ + (۷) = ۲۷.


 

(هو وصي المهدي)

هـ  و   +   (و ص ي)  +  (ا ل م هـ د ي)

٥ + ٦ +        (٧)     +       (٩)     =     ٢٧.

هو وصی المهدی: هـ و + (وص‌ی) + (ا ل م هـ د ی) =

۵ + ۶ + (۷) + (۹) = ۲۷.


 

(هو وصي)

هـ   و   + (و ص ي) 

٥ + ٦  +      (١٦)   = ٢٧ .

هو وصی = هـ و + (و ص ی) =

۵ + ۶ + (۱۶) = ۲۷.


 

فتبيّن لك أنّ عدد: (من هو اليماني) = (هو وصي المهدي) = (هو وصي). 

پس برایت روشن شد كه از نظر عدد: من هو‌الیمانی = هو وصی‌المهدی = هو وصی.


 

واحسب عدد (هو اليماني) بالجمع الصغير ستجده يساوي الـ (٢٧) حرفاً من العلم التي يبثها القائم ع في الناس.

با جمع کوچک، عدد «هو الیمانی» را حساب کن. خواهی دید برابر با ۲۷ حرفی می‌شود که قائم ع بین مردم منتشر خواهد ساخت.


 

عن أبي عبد الله (علیه السلام)، قال: (العلم سبعة وعشرون حرفاً، فجميع ما جاءت به الرسل حرفان، فلم يعرف الناس حتى اليوم غير الحرفين، فإذا قام قائمنا أخرج الخمسة والعشرين حرفاً، فبثها في الناس وضم إليها الحرفين حتى يبثها سبعة وعشرين حرفاً) ().

هـ   و    ا     ل    ي    م    ا    ن    ي 

٥ + ٦ + ١ + ٣ + ١ + ٤ + ١ + ٥ + ١ =  ٢٧ 

از ابو‌عبد‌الله (علیه السلام) روایت شده است كه فرمود: «علم ۲۷ حرف دارد و همۀ آنچه انبیا آورده‌اند دو حرف است. مردم تا امروز جز این دو حرف از علم چیزی نمی‌دانند؛ پس اگر قائم ظهور كند ۲۵ حرف دیگر علم را نیز خارج و آن را بین مردم منتشر می‌كند و این دو حرف را نیز به آن می‌پیوندد تا ۲۷ حرف علم بین مردم منتشر شود.»

هـ و ا ل ی م ا ن ی =

۵ + ۶ + ۱ + ۳ + ۱ + ۴ + ۱ + ۵ + ۱ = ۲۷


 

ثم احسب عدد (أصحاب اليمين) في الآية: 

﴿كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَـةٌ * إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ()، واليمين تحسب بالجمع الكبير وتحول إلى الجمع الصغير فتكون النتيجة.

 ا   ص   ح    ا    ب  + ( ا ل ي م ي ن )

١ + ٩ + ٨ + ١ + ٢ + (١ + ٤ + ١) =  ٢٧.

سپس عدد «اصحاب الیمین» را در این آیه حساب كن: ﴿(هركسى در گرو دستاورد خويش است * مگر اصحاب یمین). «الیمین» با جمع بزرگ محاسبه و بعد به جمع كوچک تبدیل و نتیجه حاصل می‌شود:

ا ص ح ا ب + (ا ل ی م ی ن) =

۱ + ۹ + ۸ + ۱ + ۲ + (۱ + ۴ + ۱) = ۲۷.


 

وقد عرفت أنّ رقم (٢٧) يمثّل السبعة والعشرين حرفاً من العلم (المعرفة بالله وتوحيده سبحانه) التي يبثها الإمام المهدي (علیه السلام) في الناس.

و دانستی كه عدد ۲۷ بیانگر ۲۷ حرف علم (شناخت خدا و توحید او سبحان) است كه امام مهدی (علیه السلام) در بین مردم منتشر می‌كند.


 

ومن الحساب السابق تعلم أنّ اليماني وهو وصي المهدي (علیه السلام) وهو المهدي الأول وعاء السبعة والعشرين حرفاً من العلم، فهو الوعاء الذي يستقبل الفيض من الإمام المهدي (علیه السلام) ويفيضه على أصحابه، فاليماني نسبة إلى الإمام المهدي (علیه السلام) يكون النون ونقطة النون، قال تعالى: 

از محاسبات گذشته متوجه شدی كه یمانی، وصی مهدی (علیه السلام)، و اولین مهدی، ظرف ۲۷ حرف علم است؛ او ظرفی است كه این فیض‌ها را از امام مهدی (علیه السلام) دریافت می‌كند و به یارانش می‌بخشد؛ پس یمانی نسبت به امام مهدی (علیه السلام) نون و نقطۀ نون است. خداوند متعال می‌فرماید:


 

﴿نْ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ * مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ * وَإِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ * وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيـمٍ * فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ * بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ * إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴾ ()

﴿ (نون. سوگند به قلم و آنچه می‌نویسند * که تو، به فضل پروردگارت، دیوانه نیستی * و بى‌گمان، تو را پاداشى بى‌منت خواهد بود * و اینکه تو بر خُلقی عظیم هستی * به‌زودی خواهى ديد و خواهند ديد * که دیوانگی در کدام‌یک از شماست * پروردگارت خود بهتر مى‌داند چه كسى از راه او منحرف شده، و [هم‌] او به راه‌یافتگان داناتر است)


 

واليماني نسبة إلى الثلاث مائة وثلاثة عشر أصحاب الإمام المهدي (علیه السلام) هو الباء، وهو نقطة الباء في بسم الله الرحمن الرحيم، فله مقاما الرسالة والولاية، فهو في هذا الزمان يمثل محمداً (صلی الله علیه وآله وسلّم) وعلياً (علیه السلام)، وهو المدينة وهو الباب، فأين تذهبون.

و یمانی نسبت به ۳۱۳ تن از یاران امام مهدی (علیه السلام) حرف باء و نقطۀ حرف باء در بسم الله الرحمن الرحیم است. پس او داراى دو مقام رسالت و ولایت است؛ بنابراین او در این زمان تمثیل شخصیت محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم) و علی (علیه السلام) است. او شهر علم است؛ او دربِ شهر است؛ پس به کجا می‌روید؟ 


 

﴿وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ * فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ * إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ * لِمَنْ شَـاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِـيمَ * وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾ ().

﴿(و آن سخن، سخن شیطان رجیم نیست * پس به کجا می‌روید؟ * این [کتاب] چیزی نیست جز پندی برای جهانیان * برای هرکس از شما که بخواهد به راه راست برود * و شما نمی‌خواهید مگر آنچه پروردگار جهانیان خواسته باشد).


 

ومن الحساب السابق تعلم أنّ أصحاب اليمين وهم أصحاب اليماني أيضاً وعاء السبعة والعشرين حرفاً من العلم، فهم الوعاء الذي يستقبل الفيض من اليماني وصي ورسول الإمام المهدي (علیه السلام) إلى الناس كافة، ثم إنهم يفيضون العلم على الناس، وهم الثلاث مائة والثلاثة عشر.

از محاسبات گذشته متوجه شدی که اصحاب‌الیمین ـ‌که همان اصحاب یمانی هستند‌ـ ظرف ۲۷ حرف علم هستند. آن‌ها ظرف‌هایی هستند که علم را از یمانی، ‌‌وصی و فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام) به‌سوی همۀ مردم، دریافت می‌کنند و سپس به همۀ مردم می‌رسانند و ایشان، ۳۱۳ تن هستند.


 

وأزيدك أيّها الأخ: 

ای برادر، اضافه می‌کنم که:


 

إنّ أدلة الدعوة كثيرة، وقد جئت بما جاء به الأنبياء والمرسلون (علیهم السلام) ومحمد (صلی الله علیه وآله وسلّم) والأئمة (علیهم السلام)، وقد صنف أحد الإخوة أنصار الإمام المهدي (علیه السلام) وهو الأستاذ ضياء الزيدي عشرات الأدلة في كتابه النور المبين، وهو مطبوع ويمكنك الاطلاع عليه، وكذلك البلاغ المبين ج١ للشيخ ناظم العقيلي (حفظه الله) ومن أدلة الدعوة:

دلایل این دعوت بسیار است و دلایلی كه انبیا و فرستادگان (علیهم السلام) و محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم) و ائمه (علیهم السلام) آورده بودند من نیز آورده‌ام. یكی از برادران انصار امام مهدی (علیه السلام) به نام استاد ضیاء‌الزیدی، ده‌ها دلیل را در كتاب خود «نور المبین» به نگارش درآورده است؛ این كتاب چاپ شده است و می‌توانید آن را مطالعه کنید؛ و نیز كتاب «بلاغ‌المبین، جلد ١» نوشتۀ شیخ ناظم عُقیلی که خدا حفظش کند. از جمله دلایل این دعوت:


 

١- الروايات عن الرسول محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم) والأئمة والتي تنص على الاسم والبلد والصفات ().

۱. روایات رسول خدا، محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم) و ائمه كه به اسم و شهر و صفات تصریح دارند.


 

٢- العلم بالمحكم والمتشابه وطرق السماوات، وهو من خصوصيات وأسرار الأئمة (علیهم السلام).

۲. علم به محكمات و متشابهات و راه‌های آسمان كه از ویژگی‌ها و اسرار ائمه (علیهم السلام) است.


 

٣- المباهلة / قسم البراءة / الدعوة إلى الحق و … و … و.

۳. مباهله، قسم برائت، دعوت به‌سوی حق و... و... و... .


 

٤- الكشف في اليقظة والرؤى الصادقة في النوم التي رآها عدد كبير جدّاً من الناس بالرسول محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم) وعلي (علیه السلام) والزهراء (علیها السلام) والأئمة (علیهم السلام)، وهم يؤكدون على أحقية هذه الدعوة، والرؤيا بهم (علیهم السلام) ثابتة، وإنّها حق بالقرآن والروايات عنهم (علیهم السلام) ().

۴. مکاشفه در عالم بیداری و در رؤیاهای صادقه كه تعداد بسیار زیادی از مردم به‌وسیلۀ حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم)، علی (علیه السلام)، زهرا (علیها السلام) و ائمه (علیهم السلام) دیده‌اند که ایشان بر حقانیت این دعوت تأکید کرده‌اند، و صحت رؤیاهای آن‌ها (علیهم السلام) ثابت شده است و از طریق قرآن و روایات ائمه (علیهم السلام) ثابت شده که [این رؤیاها] حق هستند.


 

إضافة لما قررته أنت وألزمت به نفسك من نبوءة نوستر أداموس في كتابك الفصل الثاني حيث نقلت هذا النص: (القرن الثالث، النبوءة الرابعة والتسعين لمدة خمسمائة سنة أخرى سوف ينتبهون إليه فهو زينة عصره، ثم سيبعث فجأة وحي عظيم سيجعل ناس ذلك القرن مسرورين).

به‌علاوۀ آنچه از پیشگویی‌های نوستراداموس که تو خودت اقرار کردی و خودت را به آن‌ها ملزم نمودی؛ آنجا که در فصل دوم کتابت چنین متنی آوردی: «قرن سوم، پیشگویی نود‌و‌چهارم: تا مدت پانصد سال دیگر او را درخواهید یافت. پس او زینت زمان خودش خواهد بود. پس به ناگاه وحی بزرگ فرستاده خواهد شد كه مردم آن قرن را مسرور و خوشحال خواهد کرد.»


 

فما هو الوحي العظيم إلاّ الرؤيا التي يراها عدد كبير جدّاً من الناس تبيّن الحق وصاحبه؟

آن وحی بزرگ چیست؟ جز رؤیاهایی كه تعداد زیادی از مردم می‌بینند و حق و صاحبش را بیان خواهد كرد؟


 

اقرأ بتأنٍ أيّها الأخ، واجعل طلب الحق نصب عينيك، وابحث بدقة وأنصف نفسك وأنقذها من النار، أسأل الله لك الهداية إن شئتها، وأن يريك الحق حقّاً ويرزقك اتباعه، ويريك الباطل باطلاً ويرزقك اجتنابه، والحمد لله وحده.

ای برادر با تأمل و اندیشه بخوان و حق‌خواهی را نصب‌العین خود بگردان [همواره فقط حق و حقیقت را مدنظر خود قرار بده] و با دقت به بحث و بررسی بپرداز و با خودت به انصاف رفتار کن و خود را از عذاب جهنم نجات بده. از خداوند برای تو هدایت درخواست می‌کنم و اینكه حقیقت را آن‌گونه که هست به تو نشان دهد و پیروی از آن را روزی‌ات گرداند و باطل را آن‌گونه که هست به تو نشان دهد و دوری از آن را روزی‌ات گرداند. والحمدلله وحده.


 


 

أحمد الحسن

وصي ورسول الإمام المهدي ع

جمادي الأول ١٤٢٦ هـ .ق


 

احمدالحسن،

 وصی و فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام)، 

جمادی‌الاول١٤٢٦هـ ق


 


 


 


 


 


 


 


 

پاسخ سید احمد‌الحسن وصی و فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام) (یمانی موعود)

سرفصل ها

همه