Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

 

رد السيد أحمد الحسن (علیه السلام) 


 

پاسخ سید احمدالحسن (علیه السلام) 


 


 بسم الله الرحمن الرحيم
والحمد لله رب العالمين 
وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين  

بسم الله الرَّحمن الرَّحیم 

و سپاس و ستایش تنها از آنِ خداوند آن پروردگار جهانیان است، 

و صلوات تام و تمام خدا بر محمد و آل محمد، ائمه و مهدیین باد! 


 

ليرى أحدكم الله في كل شيء ، ومع كل شيء ، وبعد كل شيء ، وقبل كل شيء ، حتى يعرف الله ، وينكشف عنه الغطاء ، فيرى الأشياء كلها بالله ، فلا تعد عندكم الآثار هي الدالة على المؤثر سبحانه ، بل هو الدال على الآثار . 

هر کدام از شما باید خدا را در هر چیز، با هر چیز، بعد از هر چیز و قبل از هر چیز ببیند تا جایی که خدا را بشناسد و پرده‌ها از برابرش برداشته شود، تا همه چیز را به‌واسطه‌ء خدا ببیند، که در این صورت دیگر شما آثار [خلقت] را دلیل بر مؤثر سبحان نخواهید برشمرد بلکه او را دلیل بر آثار خواهید دانست. 


قال الإمام الحسين (علیه السلام) : (إلهي ترددي في الآثار يوجب بعد المزار ، فاجمعني عليك بخدمة توصلني إليك ، كيف يستدل عليك بما هو في وجوده مفتقر إليك ، أيكون لغيرك من الظهور ما ليس لك حتى يكون هو المظهر لك ، متى غبت حتى تحتاج إلى دليل يدل عليك ، ومتى بعدت حتى تكون الآثار هي التي توصل إليك ، عميت عين لا تراك عليها رقيباً ، وخسرت صفقة عبد لم تجعل له من حبك نصيباً …) ([بحار الأنوار : ج۹۵ ص۲۲۵.])

امام حسين (علیه السلام) می‌فرماید: (معبود من! چون به یکایک آثار برای شناسایی‌ات توجه کنم، راه وصول و شهودت از من دور گردد، پس مرا خدمتی فرما که به وصال و شهود جمالت زود رساند. چگونه من به آثاری که در وجودِ خود به تو محتاج‌اند بر وجودِ تو استدلال کنم؟ آیا موجودی غیر از تو ظهوری دارد که مال تو نباشد و بتواند مظهر تو و سبب ظاهر شدن تو باشد؟ تو کِی از نظرها پنهان بودی تا به دلیل و برهان نیاز داشته باشی که به تو راهنمایی کند؟! و کِی از ما دور بودی تا آثار و مخلوقات ما را به تو برساند؟! دیده‌ای که تو را همراه خود نمی‌بیند کور است و زیان دیده قلب آن بنده‌ای که از محبت تو بهره‌ای ندارد ...). 


اغسلوا الطين عن أعينكم وآذانكم حتى تروا الله ، وتسمعوا الله وهو يكلمكم حتى في الحجر … 

گِل را از چشم‌ها و گوش‌های خود بشویید تا خدا را ببینید و بشنوید، که او با شما سخن می‌گوید حتی از درونِ سنگ ...


لا تركنوا إلى الجهَّال الذين يسمّون أنفسهم علماء ، فيملئوا آذانكم وأعينكم بالطين ، ويشدوكم إلى هذا العالم المادي الزائل وما فيه من زخرف . 

به جاهلانی که خود را علما می‌نامند متمایل نشوید و بر آنها تکیه نکنید، که آنها گوش‌‌ها و چشم‌های شما را آکنده از گِل، و شما را به این عالَم مادیِ فانی و ظواهر فریبنده‌اش پایبند می‌کنند. 


لا تسمعوا كلامهم ، فهم لا يرون أيديهم … وهذا العالم الزائل مبلغهم من العلم .

به سخنان آن‌ها را گوش نسپارید، که اینان حتی دست‌های خود را نمی‌بینند ... در حالی که نهایت علمِ آنها همین عالَم فانی است. 


لا تركنوا إليهم وهم يكفرون بالرؤيا ، وهي الطريق إلى ملكوت السماوات . 

در برابر آنها سر فرود نیاورید در حالی که آنها به رؤیا کفر می‌ورزند؛ حال آنکه رؤیا راهی است به سوی ملکوت آسمان‌ها. 


انظروا في ملكوت السماوات ، واسمعوا من ملكوت السماوات ، وآمنوا بملكوت السماوات فهو الحق الذي آمن به الأنبياء والأوصياء ، وكفر به العلماء غير العاملين الذين حاربوا الأنبياء والأوصياء في كل زمان . 

در ملکوت آسمان‌ها بنگرید، به ملکوت آسمان‌ها گوش فرادهید و به ملکوت آسمان‌ها ایمان بیاورید زیرا این همان حقی است که پیامبران و اوصیای الهی به آن ایمان آوردند ولی علمای بی‌عمل به آن کفر ورزیدند؛ همان کسانی که در هر زمانی با پیامبران و اوصیا به نبرد برخواستند. 


وها هم في آخر الزمان يحسبون ، ويحتسبون أمريكا وديمقراطيتها وانتخاباتها ، ولا يحسبون لله حساباً : ﴿مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ ([الحج :۷۴.])

اینان همان‌هایی هستند که در آخر ‌الزمان آمریکا، دموکراسی آمریکایی و انتخابات آمریکایی را به حساب می‌آورند، ولی خداوند متعال را به حساب نمی‌آورند : ﴿خدا را چنانکه سزاوار او است بزرگ نداشتند. هر آينه خدا نيرومند و پيروز است([الحج :۷۴.])


ولا يحتسبون الله وحاكميته وتنصيبه لخليفته سبحانه وتعالى ، فأمسوا صورة للدجال الأكبر أمريكا ، كما أنّ الأنبياء والأوصياء صورة لله سبحانه وتعالى . 

خداوند، حاکمیت خدا و قرار دادن جانشین خدای پاک و منزه را به حساب نمی‌آورند، پس آنها صورتی برای دجال بزرگ ـ‌آمریکا‌ـ شدند، چنانکه پیامبران و اوصیا الهی چهره‌ای برای خداوند سبحان و متعال بودند. 


اقرؤوا القرآن ، وتدبروا القرآن وقصص الأنبياء والأوصياء خلفاء الله في أرضه ، والأمم الغابرة التي كذبتهم ، وقادة تلك الأمم من العلماء غير العاملين ، ثم ارجعوا إلى أنفسكم وانظروا هل تعدّى صاحب الحق سيرة ومسيرة وسنّة الأنبياء والأوصياء ؟ وهل أخطأ أعداؤه من العلماء غير العاملين سيرة ومسيرة وسنّة أعداء الأنبياء والأوصياء ؟ 

قرآن را بخوانید و در قرآن و در داستان‌های پیامبران و اوصیای الهی ـ‌که جانشینان خدا در زمینش بوده‌اند‌ـ به درستی بیاندیشید، و همین‌طور در سرنوشت امت‌های پیشین که آنان را تکذیب کردند و رهبران این امت‌ها ـ‌همان علمای بی‌عمل‌ـ سپس به خویشتن خود مراجعه کنید و ببینید که آیا صاحب حق از سیره و روش و سنت پیامبران و اوصیا الهی تجاوز کرده است؟ و ببینید که دشمنان صاحب حق ـ‌علمای بی‌عامل‌ـ آیا جز سیره و راه و سنت دشمنان پیامبران و اوصیا را پیموده‌اند؟ 


والله ما قلت إلا ما قال آبائي الصالحـون ، الذين أوصوا الناس بنصرتي ، وذكروني في وصاياهم ، نوح وإبراهيم وإسمـاعيل ومحمـد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) وعلي والحسن والحسين والأئمـة (علیهم السلام)
﴿ وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴾ ([الزخرف :۲۸.])

به خدا قسم چیزی نگفتم مگر آنچه پدران صالحم فرموده‌اند؛ همان کسانی که مردم را به یاری دادنم سفارش نمودند و در وصیت‌های خود مرا نام بردند؛ نوح، ابراهیم، اسماعیل، محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم)، علی، حسن، حسین و امامان (علیهم السلام): ﴿و آن را در فرزندان خود سخنی پاينده کرد، باشد که به خدا بازگردند([الزخرف :۲۸.])


وما قال العلماء غير العاملين إلا ما قال نمرود وفرعون وأبو سفيان والوليد (لعنهم الله) . 

و علمای بی‌عمل جز آنچه را که نمرود، فرعون، ابوسفیان و ولید (که لعنت خدا بر آنها باد) گفتند بر زبان نراندند: 


قَالَوا : ﴿إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ﴾ ([الشعراء :۲۷.])
وقَالوا : ﴿إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ * إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ﴾ ([المدثر :۲۴-۲۵.])
وقالوا : ﴿أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ﴾ ([القمر :۲۵.])
و ﴿قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ﴾ ([الأنبياء :۵.])
وقالوا … وقالوا … … …  

گفتند : ﴿اين فرستاده‌ای که بر شما فرستاده شده قطعاً ديوانه است([الشعراء :۲۷.])

و گفتند : ﴿اين جز جادويی که (ديگرانش) آموخته‌اند نيست * اين نیست مگر سخن آدمی([المدثر :۲۴-۲۵.])

و گفتند : ﴿آيا از ميان همه‌ء ما ذکر (کلام خدا) به او القا شده است؟ نه، بلکه او دروغ‌گويی است گستاخ([القمر :۲۵.])

و ﴿گفتند: نه، خواب‌های پریشان است، یا دروغی است که می‌بندد یا شاعری است، پس برای ما از آنگونه که به پیامبران پیشین داده شده بود معجزه‌ای بیاورد([الأنبياء :۵.])

و گفتند ... و گفتند ... 


﴿وَقَالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ لَوْلا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآياتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴾ ([البقرة :۱۱۸.])

﴿نادانان گفتند: چرا خدا با ما سخن نمی‌گوید؟ یا معجزه‌ای بر ما نمی‌آید؟ پیشینیان‌شان نیز چنین سخنانی می‌گفتند، دل‌هایشان همانند یکدیگر است، ما برای آنان که به یقین رسیده‌اند آیات را بیان کرده‌ایم([البقرة :۱۱۸.])


جئت لأشهد للحق ، وأقول الحق ، ولدت لهذا ، وسأموت على هذا إن شاء الله. 

من آمده‌ام تا به حق گواهی دهم، و حق را می‌گویم. به همین منظور به دنیا آمدم و بر همین منهج از دنیا خواهم رفت؛ ان شاء الله! 


أما أنتم ، فإن أردتم أن تشهدوا للحق فاشهدوا ، ولكن إن وجدتم مرارته وثقله فاحمدوا الله على ما أنعم عليكم ، فإنّ الحق ثقيل مرّ ، والباطل خفيف حلو . 

اما شما: اگر می‌خواهید برای حق گواهی دهید، گواهی دهید، ولی اگر تلخی و سنگینی آن را دیدید خدا را برای این نعمت بزرگ که بر شما منت نهاده است سپاس گویید؛ چرا که حق سنگین و تلخ است و باطل سبک و شیرین. 


واعلموا أنّ دعوتكم هي دعوة كل الأنبياء والأوصياء (علیهم السلام) ، فاعملوا وكونوا شهداء على الناس ، كما أنّ الرسول شهيد عليكم ، وسيرى الله عملكم ورسوله والأنبياء والأوصياء (علیهم السلام) والمؤمنون . واصبروا وصابروا ورابطوا ، واحتجوا على أهل كل كتاب بكتابهم ، واحتجوا على أهل الإنجيل بإنجيلهم ، فقضيتكم مذكورة في إنجيلهم ليس إجمالاً ، بل بالتفصيل . 

بدانید که دعوت شما همان دعوت پیامبران و اوصیا (علیهم السلام) است. پس بدانید و شاهدانی بر مردم باشید، همان‌گونه که رسول بر شما شاهد است و عمل شما را خداوند، فرستاده‌اش، پیامبران، اوصیا (علیهم السلام) و مؤمنان نظاره‌گر خواهند بود. پس صبر پیشه کنید و به بردباری سفارش و قلب‌ها را به هم نزدیک کنید و با اهل هر کتابی با کتاب خودشان احتجاج کنید؛ با اهل انجیل با انجیل خودشان استدلال کنید؛ زیرا قضیه‌ء شما در انجیل آنها آمده است؛ نه به صورت مختصر و گذرا بلکه با شرح و تفصیل! 


 

في إنجيل يوحنا 
الإصحاح السادس عشر 

 

انجیل یوحنا ـ اصحاح شانزدهم 


قال عيسى (علیه السلام) : (وأما الآن فأنا ماضي للذي أرسلني ، وليس أحد منكم يسألنـي أين تمضي ، ولكن لأني قلت لكم هذا قد ملأ الحزن قلوبكم . 

عیسی (علیه السلام) می‌فرماید: (۵ امّا الآن نزد فرستندهء خود می‌روم و كسی از شما از من نپرسد به كجا می‌روی ۶ وليكن چون اين را به شما گفتم، دل شما از غم پُر شده است 


لكن أقول لكم الحق إنه خير لكم أن انطلق ؛ لأنه إن لم أنطلق لا يأتيكم المعزي ، ولكن إن ذهبت أُرسله إليكم ، ومتى جاء ذاك يبكت العالم على خطيئة ، وعلى بر ، وعلى دينونة . 

۷ و من به شما راست می‌گويم كه رفتن من برای شما بهتر است؛ زيرا اگر نروم تسلّی‌دهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم او را نزد شما می‌فرستم ۸ و چون او آيد، جهان را بر گناه و عدالت و داوری ملزم خواهد نمود 


أما على خطيئة : فـ (لأنهم لا يؤمنون بي) ، وأما على بر : فـ (لأني ذاهب إلى أبي ولا ترونني أيضاً) ، وأما على دينونة : فـ (لأن رئيس هذا العالم) قد دين . 

 ۹ اما بر گناه؛ زيرا (آنها به من ايمان نمی‌آورند) ۱۰ و اما بر عدالت، از (آن سبب كه نزد پدر خود می‌روم و ديگر مرا نخواهيد ديد) ۱۱ و امّا بر داوری، از (آن رو كه بر رئيس اين جهان) حكم شده است


إن لي أموراً كثيرة أيضاً لأقول لكم ، ولكن لا تستطيعـون أن تحتملوا الآن ، وأما متى جاء ذاك (روح الحق) فهو يرشدكم إلى جميع الحق ؛ لأنه لا يتكلم من نفسه ، بل كل ما يسمع يتكلم به) . 

۱۲ و بسيار چيزهای ديگر نيز دارم که به شما بگويم، ولی الآن طاقت تحمّل‌شان را نداريد ۱۳ ولی هنگامی که او يعنی (روحِ راستی) بیايد، شما را به جميعِ راستی هدايت خواهد كرد زيرا كه از خود تكّلم نمی‌كند بلكه فقط به آنچه شنيده است سخن خواهد گفت). 


فهذا عيسى (علیه السلام) يبشر بي في الإنجيل الذي يعترفون به ويقرونه . 

این عیسی (علیه السلام) است که در انجیل به من بشارت می‌دهد؛ انجیلی که آنها به آن اعتراف دارند و به آن اقرار می‌کنند. 


 

وفي إنجيل متي 
الإصحاح الرابع والعشرون 

 

و در انجیل متی ـ باب بیستوچهارم 


قال عيسى (علیه السلام) : (لذلك كونوا أنتم أيضاً مستعدين ؛ لأنه في ساعة لا تظنون يأتي ابن الإنسان ، فمن هو العبد الأمين الحكيم الذي أقامه سيده على خدمه ليعطيهم الطعام في حينه ،  طوبي لذلك العبد الذي إذا جاء سيده يجده يفعل هكذا . الحق أقول لكم إنه يقيمه على جميع أمواله) . 

عیسی (علیه السلام) می‌فرماید: (۴۴ پس شما باید همیشه آماده باشید، زیرا پسر انسان در ساعتی که انتظار ندارید خواهد آمد. ۴۵ کیست آن غلام امین دانا که اربابش او را به سرپرستیِ خادمان خانه‌ء خود گمارده باشد تا در وقت مناسب جیره‌ء آنان را بدهد. ۴۶ خوشا به حال آن غلام که وقتی اربابش برمی‌گردد او را اینگونه ببیند. ۴۷ حق را به شما می‌گویم که او اداره‌ء تمام مایملک خود را به عهده‌ء وی خواهد گذاشت). 


ولا أعتقد أن هذه النصوص تحتاج إلى عناء لفهمها ومعرفة رسول الإمـام المهدي (علیه السلام) وعيسى (علیه السلام) ، ويوجد غيرها . 

تصور نمی‌کنم برای فهمیدن این متون به دشواری چندانی نیاز باشد و همچنین برای شناختن فرستاده‌ء امام مهدی (علیه السلام) و فرستاده‌ء عیسی (علیه السلام)؛ متن‌های دیگری نیز وجود دارند. 


أرشدوهم إلى قراءة رؤيا يوحنا اللاهوتي ([موجودة في نهاية كتاب العهد الجديد – الإنجيل .]) ، فهي تـُفصِّل هذه الدعوة وتبينها لهم إن كانوا يطلبون الحق ويطلبون نصرة عيسى (علیه السلام)

آنها را به خواندن رؤیا یوحنای لاهوتی [(مکاشفهء یوحنا در پایان کتاب انجیل(عهد جدید))] راهنمایی کنید؛ که اگر آنها خواهان حق و یاری رساندن به عیسی (علیه السلام) باشند این رؤیا این دعوت مبارک را کامل توضیح می‌دهد و بیان می‌دارد. 


وهذه بعض النصوص من رؤيا يوحنا اللاهوتي تبين الحق وصاحب الحق . 

برخی از متون رؤیای یوحنای لاهوتی که حقِ روشن و صاحب حق را معرفی می‌کند تقدیم شما می‌گردد: 

 


* * * 


في الإصحاح الرابع:   

 

در باب چهارم

 


(۱ بعد هذا نظرت وإذا باب مفتوح في السماء والصوت الأول الذي سمعته كبوق يتكلم معي قائلاً : اصعد إلى هنا فأريك ما لا بد أن يصير بعد هذا . ۲ وللوقت صرت في الروح وإذا عرش موضوع في السماء وعلى العرش جالس . ۳ وكان الجالس في المنظر شبه حجر اليشب والعقيق وقوس قزح حول العرش في المنظر شبه الزمرد . ۴ وحول العرش أربعة وعشرون عرشاً . ورأيت على العروش أربعة وعشرين شيخاً جالسين متسربلين بثياب بيض وعلى رؤوسهم أكاليل من ذهب . ۵ ومن العرش يخرج بروق ورعود وأصوات …) . 

(۱ پس از این دیدم که ناگاه دروازه‌ای در آسمان باز شد و آن آواز اوّل را که چون کَرّنا شنیده بودم با من سخن می‌گفت، دیگر باره می‌گوید: به اینجا صعود کن تا اموری را که پس از این باید واقع شود به تو بنمایم. ۲ فی‌الفور در روح شدم و به‌ناگاه تختی در آسمان بود و بر آن تخت نشیننده‌ای. ۳ و آن نشیننده، در صورت، مانند سنگ یشم و عقیق است و رنگین کمانی گرداگرد تخت که به منظر شباهت به زمرّد دارد ۴ و گرداگرد تخت، بیست‌وچهار تخت است؛ و بر آن تخت‌ها بیست‌وچهار پیر که جامه‌های سفید دربردارند، نشسته دیدم در حالی که بر سر ایشان تاج‌های زرّین ۵ و از تخت، برق‌ها، رعدها و صداها برمی‌آید ...). 

 


وفي الإصحاح الخامس

 

و در باب پنجم


( ۱ ورأيت على يمين الجالس على العرش سفراً مكتوباً من داخل ومن وراء مختوماً بسبعة ختوم . ۲ ورأيت ملاكاً قوياً ينادي بصوت عظيم من هو مستحق أن يفتح السفر ويفك ختومه . ۳ فلم يستطع أحد في السماء ولا على الأرض ولا تحت الأرض أن يفتح السفر ولا أن ينظر إليه . ۴ فصرت أنا أبكي كثيراً لأنه لم يوجد أحد مستحقاً أن يفتح السفر ويقرأه ولا أن ينظر إليه . ۵ فقال لي واحد من الشيوخ لا تبك . هو ذا قد غلب الأسد الذي من سبط يهوذا أصل داود ليفتح السفر ويفك ختومه السبعة . ۶ ورأيت فإذا في وسط العرش والحيوانات الأربعة وفي وسط الشيوخ خروف قائم كأنه مذبوح له سبعة قرون وسبع أعين هي سبعة أرواح الله المرسلة إلى كل الأرض . ۷ فأتى وأخذ السفر من يمين الجالس على العرش . ۸ ولما أخذ السفر خرت الأربعة الحيوانات والأربعة والعشرون شيخاً أمام الخروف ولهم كل واحد قيثارات وجامات من ذهب مملوة بخوراً هي صلوات القديسين . ۹ وهم يترنمون ترنيمة جديدة قائلين مستحق أنت أن تأخذ السفر وتفتح ختومه لأنك ذبحت واشتريتنا لله بدمك من كل قبيلة ولسان وشعب وأمة . ۱۰ وجعلتنا لإلهنا ملوكاً وكهنة فسنملك على الأرض . ۱۱ ونظرت وسمعت صوت ملائكة كثيرين حول العرش والحيوانات والشيوخ وكان عددهم ربوات ربوات وألوف ألوف . ۱۲ قائلين بصوت عظيم مستحق هو الخروف المذبوح أن يأخذ القدرة والغنى والحكمة والقوة والكرامة والمجد والبركة . ۱۳ وكل خليقة مما في السماء وعلى الأرض وتحت الأرض وما على البحر كل ما فيها سمعتها قائلة . للجالس على العرش وللخروف البركة والكرامة والمجد والسلطان إلى أبد الآبدين . ۱۴ وكانت الحيوانات الأربعة تقول آمين . والشيوخ الأربعة والعشرون خروا وسجدوا للحي إلى أبد الآبدين ) . 

(۱ و دیدم بر دست راست تخت‌نشین، کتابی را که مکتوب است از درون و بیرون، مختوم به هفت مُهر ۲ و فرشته‌ای قوی را دیدم که به آواز بلند ندا می‌کند که کیست مستحّقِ اینکه این کتاب را بگشاید و مُهرهایش را بردارد؟ ۳ و هیچ کس نه در آسمان و نه در زمین و نه در زیرِ ‌زمین نتوانست آن کتاب را بگشاید یا بر آن نظر کند. ۴ من به‌شدّت می‌گریستم؛ زیرا هیچ کس که شایسته‌ء گشودن کتاب یا خواندن آن یا نظر کردن بر آن باشد یافت نشد. ۵ و یکی از آن پیران به من می‌گوید: گریان مباش! اینک آن شیری که از سِبط یهوذا و ریشه‌ء داوود است غالب آمده تا کتاب و هفت مُهرش را بگشاید. ۶ و به ناگاه دیدم در میان تخت و آن چهار حیوان و در وسط پیران، برّه‌ای گویا ذبح‌شده ایستاده است و هفت شاخ و هفت چشم دارد که هفت روح خدایند که به تمامی جهان فرستاده می‌شوند. ۷ پس او آمد و کتاب را از دست راست تخت‌نشین گرفت. ۸ و چون کتاب را گرفت، آن چهار حیوان، و بیست‌وچهار پیر به حضور برّه درافتادند و هر یکی از ایشان بربطی و کاسه‌های زرّین پر از بخور دارند که دعاهای مقدّسین است. ۹ و سرودی جدید می‌سُرایند و می‌گویند، تو مستحقّ گرفتن کتاب و گشودن مُهرهایش هستی؛ زیرا که ذبح شدی و مردمان را برای خدا به خون خود از هر قبیله و زبان و قوم و امّت خریدی. ۱۰ و ایشان را برای خدای ما پادشاهان و کَهَنَه ساختی و بر زمین سلطنت خواهند کرد. ۱۱ و دیدم و شنیدم صدای فرشتگان بسیار را که گرداگرد تخت و حیوانات و پیران بودند و عدد ایشان کرورها کرور و هزاران هزار بود؛ ۱۲ که به آواز بلند می‌گویند: مستحّق است او ـ‌برّه ذبح‌شده‌ـ که قوّت و دولت و حکمت و توانایی و اکرام و جلال و برکت یابد. ۱۳ و هر مخلوقی را که در آسمان و بر زمین و زیرِ زمین و در دریا است، هرآنچه در آنها است، شنیدم که می‌گویند: تخت‌نشین و برّه را برکت و تکریم و جلال و توانایی باد تا اَبَد الآبدین. ۱۴ و چهار حیوان گفتند، آمین! و آن بیست‌و‌چهار پیر برای آن زنده تا ابد الآبدین به روی درافتادند و سجده نمودند). 

 


وفي الإصحاح الرابع عشر
 

در باب چهاردهم


(ثم نظرت وإذا خروف واقف على جبل صهيون ومعه مائة وأربعة وأربعون ألفاً لهم اسم أبيه مكتوبا على جباههم …) . 

(و دیدم که اینک، برّه بر کوه صهیون ایستاده است و با وی صدو‌چهل‌و‌چهار‌هزار نفر که اسم پدر او را بر پیشانی خود مرقوم دارند ...). 


فمن هو الذي يجمع أنصار أبيه غير أول المؤمنين من ذرية الإمام المهدي (علیه السلام) ؟ !!! 

آن که انصار پدرش را گرد می‌آورد چه کسی غیر از اولین مؤمنان از ذریه‌ء امام مهدی (علیه السلام) است؟!!! 


ومن هم الشيوخ الأربعة والعشرون غير الأئمة الاثني عشر والمهديين الاثني عشر ؟!!! 

این بیست‌و‌چهار پیر چه کسانی غیر از امامان دوازده‌گانه و مهدیین دوازده‌گانه هستند؟!!! 


ومن هو الأسد الذي من سبط يهوذا أصل داود والذي يفتح السفر ، ويفك ختومه غير الأسد الذي كر مع علي (علیه السلام) في خيبر واحد وحنين وبدر … ؟!!! 

و آن شیری که از سبط یهودا و ریشه‌ء داوود است، همان که کتاب و مهر‌های آن را می‌گشاید، آیا همان شیری نیست که همراه علی (علیه السلام) در جنگ خیبر و احد و بدر و.... حمله می‌کرد...؟!!!


وهو من سبط يهوذا ؛ لأنّ أمه من بني إسرائيل ( نرجس ) أم الإمام المهدي (علیه السلام)

او از سِبط یهوذا است؛ زیرا مادر او از بنی اسرائیل (نرجس) مادر امام مهدی (علیه السلام) است. 


ومن هو الخروف الذي وصف بأنه (خروف قائم كأنه مذبوح) وهو يحمل سبعة قرون وسبعة أعين ، هم المعصومون الأربعة عشر محمد وعلي وفاطمة والحسن والحسين والأئمة (علیهم السلام) . غير المهدي الأول واليماني رسول الإمام المهدي ورسول عيسى (علیه السلام) ؟!!! 

و آن بره‌ای که چنین وصف شده است "بره‌ای ایستاده دیدم گویا ذبح‌شده" در حالی که هفت شاخ و هفت چشم ـ‌که نمادهای چهارده معصوم محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین و ائمه (علیهم السلام) هستند‌ـ داشت چه کسی است؟ آیا به غیر از مهدی اول و یمانی فرستاده‌ء امام مهدی و فرستاده‌ء عیسی (علیه السلام) است؟!!! 


 

وفي رؤيا يوحنا 
الإصحاح السابع عشر  

 

در رؤیا یوحنا ـ باب هفدهم 


( … ۱۲ والعشرة القرون التي رأيت هي عشرة ملوك ، لم يأخذوا ملكاً بعد لكنهم يأخذون سلطانهم ، كملوك ساعة واحدة مع الوحش . ۱۳ هؤلاء لهم رأي واحد ، ويعطون الوحش قدرتهم وسلطانهم . ۱۴ هؤلاء سيحاربون الخروف ، والخروف يغلبهم ، لأنّه رب الأرباب ، وملك الملوك ، والذين معه مدعوون ومختارون ومؤمنون …) . 

(... ۱۲ و آن ده شاخ که دیدی ده پادشاه هستند که هنوز سلطنت نیافته‌اند بلکه به سان پادشاهان، در یک ساعت با آن وحش سلطنت خود را دریافت می‌کنند. ۱۳ اینها یک رای دارند و قدرت و سلطنت خود را به وحش می‌دهند. چ۱۴ ایشان با برّه خواهند جنگید و بره بر ایشان غالب خواهد آمد، زیرا او ربّ الارباب و پادشاه پادشاهان است و آنان که با وی هستند خوانده شده، برگزیده و ایمان آورندگان‌اند ...).  

 


وفي الإصحاح الثامن عشر

 

و در باب هجدهم
 


( ۱ ثم بعد هذا رأيت ملاكاً آخر نازلاً من السماء له سلطان عظيم واستنارت الأرض من بهائه . ۲ وصرخ بشدة بصوت عظيم قائلاً سقطت سقطت بابل العظيمة وصارت مسكناً لشياطين ومحرساً لكل روح نجس ومحرساً لكل طائر نجس وممقوت ( أي الطائرات الحربية الأمريكية ) . ۳ لأنه من خمر غضب زناها قد شرب جميع الأمم وملوك الأرض زنوا معها وتجار الأرض استغنوا من وفرة نعيمها . ۴ ثم سمعت صوتاً آخر من السماء قائلاً اخرجوا منها يا شعبي لئلا تشتركوا في خطاياها ولئلا تأخذوا من ضرباتها . ۵ لأنّ خطاياها لحقت السماء وتذكر الله آثامها . ۶ جازوها كما هي أيضاً جازتكم وضاعفوا لها ضعفاً نظير أعمالها . في الكأس التي مزجت فيها امزجوا لها ضعفاً . ۷ بقدر ما مجدت نفسها وتنعمت بقدر ذلك أعطوها عذاباً وحزناً . لأنّها تقول في قلبها أنا جالسة ملكة ، ولست أرملة ولن أرى حزناً . ۸ من أجل ذلك في يوم واحد ستأتي ضرباتها موت وحزن وجوع وتحترق بالنار لأنّ الرب الإله الذي يدينها قوي . ۹ وسيبكي وينوح عليها ملوك الأرض الذين زنوا وتنعموا معها حينما ينظرون دخان حريقها . ۱۰ واقفين من بعيد لأجل خوف عذابها قائلين ويل ويل . المدينة العظيمة بابل المدينة القوية . لأنّه في ساعة واحدة جاءت دينونتك . ۱ ويبكي تجار الأرض وينوحون عليها لأن بضائعهم لا يشتريها أحد في ما بعد . ۱۲ بضائع من الذهب والفضة والحجر الكريم واللؤلؤ والبز والأرجوان والحرير والقرمز وكل عود ثيني ، وكل إناء من العاج ، وكل إناء من أثمن الخشب والنحاس والحديد والمرمر . ۱۳ وقرفة وبخوراً وطيباً ولباناً وخمراً وزيتاً وسميذاً وحنطة وبهائم وغنماً وخيلاً ومركبات وأجساداً ونفوس الناس . ۱۴ وذهب عنك جنى شهوة نفسك ، وذهب عنك كل ما هو مشحم وبهي ، ولن تجديه في ما بعد . ۱۵ تجار هذه الأشياء الذين استغنوا منها سيقفون من بعيد من أجل خوف عذابها يبكون وينوحون ۱۶ ويقولون ويل ويل . المدينة العظيمة المتسربلة ببز وأرجوان وقرمز والمتحلية بذهب وحجر كريم ولؤلؤ .  ۱۷ لأنّه في ساعة واحدة خرب غنى مثل هذا . وكل ربان وكل الجماعة في السفن والملاحون وجميع عمال البحر وقفوا من بعيد . ۱۸ وصرخوا إذ نظروا دخان حريقها قائلين أية مدينة مثل المدينة العظيمة . ۱۹ وألقوا تراباً على رؤوسهم وصرخوا باكين ونائحين قائلين ويل ويل . المدينة العظيمة التي فيها استغنى جميع الذين لهم سفن في البحر من نفائسها لأنها في ساعة واحدة خربت . ۲۰ إفرحي لها أيتها السماء والرسل القديسون والأنبياء لأن الرب قد دانها دينونتكم ۲۱ ورفع ملاك واحد قوي حجراً كرحى عظيمة ورماه في البحر قائلاً هكذا بدفع سترمى بابل المدينة العظيمة ، ولن توجد في ما بعد . ۲۲ وصوت الضاربين بالقيثارة والمغنين والمزمرين والنافخين بالبوق لن يسمع فيك في ما بعد . وكل صانع صناعة لن يوجد فيك في ما بعد . وصوت رحى لن يسمع فيك في ما بعد . ۲۳ ونور سراج لن يضئ فيك في ما بعد . وصوت عريس وعروس لن يسمع فيك في ما بعد . لأن تجارك كانوا عظماء الأرض . إذ بسحرك ضلت جميع الأمم . ۲۴ وفيها وجد دم أنبياء وقديسين وجميع من قتل على الأرض) . 

بعد از آن دیدم فرشته‌ای دیگر از آسمان نازل شد که قدرتی عظیم داشت و زمین به جلال او منور شد. ۲ و با صدایی بسیار بلند فریاد زده، گفت: منهدم شد، منهدم شد بابِل بزرگ! و او مسکن دیوها و پناهگاه هر روح خبیث و سرپناه هر مرغ ناپاک و مکروه (منظور هواپیماهای جنگی آمریکایی است) گردیده است. ۳ زیرا که از خمر غضب آلود زنای او همه‌ء امت‌ها نوشیده‌اند و پادشاهان جهان با وی زنا کرده‌اند و تجار جهان از کثرت عیاشی او دولتمند گردیده‌اند. ۴ و صدایی دیگر از آسمان شنیدم که می‌گفت: ای قوم من از آنجا بیرون آیید، مبادا در گناهانش شریک شده، بلاهایش به شما برسد. ۵ زیرا گناهانش تا به فلک رسیده و خدا ظلم‌هایش را به یاد آورده است. ۶ آنچه را که او داده است به خودش بازگردانید و به حسب کارهایش دو چندان به او جزا دهید و در ‌پیاله‌ای که او آمیخته است، برایش دو چندان بیامیزید. ۷ به اندازه‌ای که خویشتن را تمجید کرد و عیاشی نمود، به همان اندازه عذاب و ماتم به او دهید، زیرا که در دل خود می‌گوید: من به مقام ملکه نشسته‌ام و بیوه نیستم و هرگز ماتم نخواهم دید. ۸ از همین رو بلایای او از مرگ و ماتم و قحط در یک روز خواهد آمد و به آتش خواهد سوخت، زیرا که پروردگار ـ‌خدایی که بر او داوری می‌کند‌ـ زورآور است. ۹ آنگاه پادشاهان دنیا که با او زنا و عیاشی نموده‌اند ـ‌چون دودِ سوختن او را بینند‌ـ گریه و ماتم خواهند کرد ۱۰ و از خوف عذابش دور ایستاده، خواهند گفت: ای وای! ای وای! ای شهر عظیم! ای بابِل! شهر محکم و استوار!!!! زیرا که در یک ساعت عقوبت تو آمد. ۱۱ و تجار جهان برای او گریه و ماتم خواهند نمود، زیرا که از این پس کالاهایشان را کسی نخواهد خرید ۱۲ کالاهایی از طلا و نقره و جواهر و مروارید و کتان نازک و ارغوانی و ابریشم و قرمز و عود قماری و هر ظرف عاج و ظروف چوب گران‌بها و مس و آهن و مرمر ۱۳ و دارچینی و بخورها و خوشبوی‌ها و مُرّ و کُندر و شراب و روغن و آرد و گندم و رمه‌ها و گله‌ها و اسب‌ها و ارابه‌ها و اجساد و نفوس مردم. ۱۴ و حاصل شهوت نفس تو از وجودت رفت و هر چیزِ فربه و روشنی از تو نابود گردید و دیگر آنها را هرگز نخواهی یافت. ۱۵ و تاجرانِ این چیزها که از وی دولتمند شده‌اند ـ‌از ترس عذابی که او می‌کِشد‌ـ دور ایستاده، گریان و ماتم‌کنان ۱۶ خواهند گفت: وای، وای! ای شهر عظیم که به کتان و ارغوانی و قرمز ملبس بودی و به طلا و جواهر و مروارید مزین، ۱۷ زیرا که در یک ساعت، بی‌نیازی اینچنین خراب شد. و هر ناخدا و کل جماعتی که بر کشتی‌ها هستند و ملاحان و هر که شغل دریا دارد دور ایستاده‌اند، ۱۸ چون دودِ سوختن آن را دیدند فریاد کنان گفتند: کدام شهر است مثل این شهر بزرگ! ۱۹ و خاک بر سر خود ریخته، گریان و ماتم‌کنان فریاد برآورده، می‌گفتند: وای! وای بر آن شهر بزرگ که هر کس که در دریا صاحب کشتی بود از نفایس او دولتمند گردید؛ که در یک ساعت ویران گشت. ۲۰ پس ‌ای آسمان و مقدسان و رسولان و انبیا شادی کنید زیرا خدا انتقام شما را از او گرفته است. ۲۱ و یک فرشته‌ء قدرتمند سنگی مانند سنگ آسیای بزرگ را گرفته، به دریا انداخت و گفت: اینچنین به یک صدمه شهر بابِل منهدم خواهد گردید و دیگر هرگز یافت نخواهد شد. ۲۲ و صوت بَربط‌زنان و آوازه‌خوانان و نی‌زنان و کرنا‌نوازان بعد از این در تو شنیده نخواهد شد و هیچ صنعتگری از هر صناعتی دیگر در تو یافت نخواهد شد و باز صدای آسیا در تو شنیده نخواهد گردید، ۲۳ و نور چراغ در تو دیگر نخواهد تابید و آواز عروس و داماد باز در تو شنیده نخواهد شد زیرا که تجارِ تو متکبرانِ جهان بودند و از جادوگریِ تو تمام امت‌ها گمراه شدند. ۲۴ و در آن، خون انبیا و مقدسان و خونِ تمام کشته‌شدگانِ روی زمین یافت شد). 


وبابل تشير إلى العراق ؛ لأنّ بابل كانت عاصمة العراق في ذلك الزمن ، فكل الملاحم والفتن تجري في العراق وعلى أرض العراق . 

بابل به عراق اشاره دارد؛ زیرا در آن زمان بابل پایتخت عراق بود؛ پس تمامی جنگ‌ها و فتنه‌ها در عراق و زمین آن صورت می‌گیرد. 


وخراب بغداد ذكروه (علیهم السلام) بالرايات التي تأتيها من دول العالم وبالفتن . 

اهل بیت (علیهم السلام) در روایات از ویران شدن بغداد که توسط دولت‌های دیگر و اینکه فتنه‌ها به آن وارد می‌شوند یاد فرموده‌اند: 


قال الصادق (علیه السلام) عن بغداد : (… في لعنة الله وسخطه تخربها الفتن ، وتتركها جماء ، فالويل لها ولمن بها ، كل الويل من الرايات الصفر ورايات المغرب ومن يجلب الجزيرة ، ومن الرايات التي تسير إليها من كل قريب أو بعيد . 

امام صادق (علیه السلام) درباره‌ء بغداد می‌فرماید: (... در خشم و لعنت خداوند! فتنه‌ها آن را ویران و با خاک یکسان می‌کنند. وای برای آن و هر کس که در آن ساکن باشد، از پرچم‌های زرد و پرچم‌های مغرب و آنها که از جزیره می‌آیند و پرچم‌هایی که از هر سو از دور و نزدیک به سوی آنها خواهد آمد.


والله لينزلنّ بها من صنوف العذاب ما نزل بسائر الأمم المتمردة من أول الدهر إلى آخره ، ولينزلنّ بها من العذاب ما لا عين رأت ولا أذن سمعت بمثله ، ولا يكون طوفان أهلها إلا بالسيـف ، فالويل لمن اتخذ بها مسكناً فان المقيم بها يبقى لشقائه ، والخارج منها برحمة الله .  

به خدا قسم از انواع عذاب بر آنها نازل شود که هیچ امتی از گذشتگان تا آیندگان ندیده و عذابی بر آنها نازل شود که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی به مانندش را نشنیده است. طوفانی که مردمِ آن را فرا می‌گیرد جز با شمشیر نخواهد بود. وای بر کسانی که در آن مسکن گزینند؛ چرا که اقامت‌کننده در آن با شقاوت خود مانده و خارج‌شدگان از آن با رحمت خدا خارج شده‌اند.


والله ليبقى من أهلها في الدنيا حتى يقال : إنها هي الدنيا ، وإنّ دورها وقصورها هي الجنة ، وإنّ بناتها هنّ الحور العين ، وإنّ ولدانها هم الولدان ، وليظنن أنّ الله لم يقسم رزق العباد إلا بها ، وليظهرنّ فيها من الإفتراء على الله وعلى رسوله (صلّی الله علیه وآله وسلّم) ، والحكم بغير كتابه ، ومن شهـادات الزور ، وشرب الخمور و [ إتيان ] الفجور ، وأكل السحت ، وسفك الدماء ، ما لا يكون في الدنيا كلها إلا دونه ، ثم ليخربها الله بتلك الفتن وتلك الرايات ، حتى ليمر عليها المار فيقول : ههنا كانت الزوراء) ([بحار الأنوار : ج۵۳ ص۱۴.]).  

به خدا سوگند اهالی آن باقی خواهند ماند تا اینکه گویند خانه‌ها و قصرهایش بهشت و زنانش حورالعین و جوانانش جوانان بهشتی‌اند. گمان می‌ کنند که خداوند تمام ارزاق را فقط در آن تقسیم کرده است. در آن افتراها به خدا و رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) می‌بندند و حکم به خلاف کتاب خدا می‌دهند و گواهی دروغین و شرب خمر و فجور و خوردن حرام و خون‌ریزی کنند. از دنیا چیزی نماند مگر اینکه در آن باشد. سپس خداوند متعال با آن فتنه‌ها و پرچم‌ها زورا را خراب می‌کند تا حدی که وقتی کسی از آنجا گذر کند بگوید زمانی اینجا  زورا بود). 

 


وفي الإصحاح التاسع عشر

و در باب نوزدهم


( … ۷ لنفرح ونتهلل ونعطه المجد لأنّ عرس الخروف قد جاء وامرأته هيأت نفسها . ۸ وأعطيت أن تلبس بزاً نقياً بهياً لأنّ البز هو تبررات القديسين . ۹ وقال لي اكتب طوبى للمدعوين إلى عشاء عرس الخروف . وقال هذه هي أقوال الله الصادقة … ۱۱ ثم رأيت السماء مفتوحة وإذا فرس أبيض والجالس عليه يدعى أميناً وصادقاً وبالعدل يحكم ويحارب . ۱۲ وعيناه كلهيب نار وعلى رأسه تيجان كثيرة وله اسم مكتوب ليس أحد يعرفه إلا هو . ۱۳ وهو متسربل بثوب مغموس بدم ويدعى اسمه كلمة الله . ۱۴ والأجناد الذين في السماء كانوا يتبعونه على خيل بيض لابسين بزاً أبيض ونقياً . ۱۵ ومن فمه يخرج سيف ماض …) . 

(... ۷ باید شادی و هلهله کنیم و او را بزرگ شماریم زیرا نکاحِ بره رسیده و عروسش خود را آماده ساخته است ۸ و به او داده شد که به کتانی پاک و روشن ملبّس شود، زیرا آن کتان، نیکی‌های مقدسان است ۹ سپس مرا گفت: بنویس خوشا به حال کسانی که به بزم نکاح برّه دعوت شده‌اند. و گفت اینها کلمات صادق خداوند است..... ۱۱ سپس دیدم آسمان باز شد و ناگهان اسبی سفید دیدم که سواری بر آن نشسته، أمین و صادق نامیده می‌شد، که با عدالت حکم می‌کند و می‌جنگد ۱۲ چشمانش چون شعله‌ء آتش و بر سرش تاج‌های بسیار، و نامی مکتوب دارد که جز خودش هیچ کس آن را نمی‌داند. ۱۳ جامه‌ای خون‌آلود بر تن دارد و نام او «کلمه‌ء خدا» خوانده می‌شود. ۱۴ و لشکریانی که در آسمان بودند سوار بر اسب‌های سفید با لباس‌های کتانِ سفید و پاک و درخشان از پِی‌اش می‌آیند. ۱۵ از دهانش شمشیری تیز بیرون می‌آید که ...). 


(… ۷ لنفرح ونتهلل ونعطه المجد لأنّ عرس الخروف قد جاء وامرأته هيأت نفسها . ۸ وأعطيت أن تلبس بزاً نقياً بهياً لأنّ البز هو تبررات القديسين ۹ وقال لي اكتب طوبى للمدعوين إلى عشاء عرس الخروف . وقال هذه هي أقوال الله الصادقة ……) . 

(... ۷ باید شادی و هلهله کنیم و او را بزرگ شماریم زیرا نکاحِ بره رسیده و عروسش خود را آماده ساخته است ۸ و به او داده شد که به کتانی پاک و روشن ملبّس شود، زیرا آن کتان، نیکی‌های مقدسان است ۹ سپس مرا گفت: بنویس خوشا به حال کسانی که به بزم نکاح برّه دعوت شده‌اند. و گفت اینها کلمات صادق خداوند است .....).

 


والمدعوون إلى عشاء عرس الخروف هم : (أنصار المهدي الأول اليماني) . 

کسانی که به جشن عروسی بره دعوت شده‌اند: (انصار مهدی اول یمانی) هستند. 


(ثم رأيت السماء مفتوحة وإذا فرس أبيض والجالس عليه يدعى أميناً وصادقاً وبالعدل يحكم ويحارب . ۱۲ وعيناه كلهيب نار وعلى رأسه تيجان كثيرة وله اسم مكتوب ليس أحد يعرفه إلا هو . ۱۳ وهو متسربل بثوب مغموس بدم ويدعى اسمه كلمة الله ……) . 

(۱۱ سپس دیدم آسمان باز شده و ناگهان اسبی سفید دیدم که سواری بر آن نشسته، أمین و صادق نامیده می‌شد، که با عدالت حکم می‌کند و می‌جنگد ۱۲ چشمانش چون شعله‌ء آتش و بر سرش تاج‌های بسیار، و نامی نوشته شده دارد که جز خودش هیچ کس آن را نمی‌داند. ۱۳ جامه‌ای خون‌آلود بر تن دارد و نام او «کلمه‌ء خدا» خوانده می‌شود ......).


وهذا الذي يركب الفرس في هذه الرؤيا هو المهدي الأول اليماني . 

و سوارِ بر اسب سفید در این رؤیا همان مهدی اول یمانی است. 

 


وفي الإصحاح الحادي والعشرون

و در باب بیست و یکم


(… وقال لي اكتب فإن هذه الأقوال صادقة وأمنية . ۶ ثم قال لي قد تم . أنا هو الألف والياء البداية والنهاية . أنا أعطي العطشان من ينبوع ماء الحيوة مجاناً . ۷ من يغلب يرث كل شئ وأكون له إلهاً وهو يكون لي ابناً …) . 

(... و به من گفت‌: بنویس‌ زیرا که‌ این‌ سخنان راست‌ و امین است‌. ۶ باز مرا گفت‌: تمام‌ شد! من‌ الف‌ و یا و ابتدا و انتها هستم‌. من‌ به‌ هر که‌ تشنه‌ باشد از چشمه‌‌ء آب‌ حیات‌، رایگان خواهم‌ داد. ۷ و هر که‌ غالب‌ آید وارث‌ همه‌ چیز خواهد شد، و من او را خدا خواهم‌ بود و او مرا پسر خواهد بود ...). 


والألف والياء ، والبداية والنهاية هو : الإمام المهدي (علیه السلام) ، والذي يغلب هو نفسه الأسد الذي يغلب في أول الرؤيا ، وهو المهدي الأول واليماني . 

الف و یا، و ابتدا و انتها: این شخص امام مهدی (علیه السلام) است و کسی که پیروز می‌گردد همان شیری است که در رؤیا غالب می‌شود و او مهدی اول یمانی است. 


والأمر يطول إذا أردتم استقصاء النصوص فهي كثيرة جداً ، لا ينكرها ويحرفها ، وينكرني إلا أهل الباطل وطلاب الباطل (لعنهم الله) . 

اگر بخواهید به برسی متن‌ها بپردازید مطلب به طول خواهد انجامید چرا که این متون واقعاً بسیارند؛ متونی که کسی آنها را انکار و تحریف نمی‌کند؛ و مرا جز اهل باطل و آنان که از باطل پیروی می‌کنند (خداوند لعنتشان کند) انکار نمی‌کند. 


أطيعوا الله وسيروا إلى الله، وانظروا في ملكوت السماوات، واسمعوا من ملكـوت السماوات، اغسلوا الطين وطهروا أنفسكم واسمعوا الله فهو يتكلم مع الناس في كل شي منذ زمن بعيد، ولكن الناس لا يسمعون: ﴿… لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لا يَسْمَعُونَ بِهَا …﴾ ([الأعراف :۱۷۹.])

خدا را اطاعت کنید، به سوی خدا رهسپار شوید، در ملکوت آسمان‌ها نظاره کنید و از ملکوت آسمان‌ها بشنوید، گِل را بشویید و خود را پاک گردانید و به خداوند گوش بسپارید که او از دیرباز در همه چیز با مردم سخن گفته و می‌گوید، اما مردم نمی‌شنوند: ﴿اینان را دل‌هايی است که با آن نمی‌فهمند و چشم‌هايی است که با آن نمی‌بينند و گوش‌هايی است که با آن نمی‌شنوند ([الأعراف :۱۷۹.])


اشهدوا بما تسمعون وترون في ملكوت السماوات، عرِّفوا الناس بالحق، وادعوا الناس إلى الحق، وادعوا الجميع إلى المائدة التي نزلت من السماء، فربما لن يحضر إليها من يظهرون أنهم يطيلون الصلاة والدعاء، بل يحضر إليها الزناة وشاربو الخمر والخاطئون فيتوبوا إلى الله، لهذا أنا بُعثت، لإصلاح هؤلاء، طوبى لهم إن تابوا وحضروا إلى مائدة عرس الخروف، طوبى لمن لا يعثر بي.  

به آنچه از ملکوت آسمان‌ها می‌شنوید و آنچه در ملکوت آسمان‌ها می‌بینید گواهی دهید، مردم را با حق آشنا کنید، آنان را به حق دعوت کنید و همگان را به سفره‌ای که از آسمان فرود آمده است دعوت کنید، چه بسا بسیاری از کسانی که به ظاهر نماز‌ و دعا را طولانی می‌کنند بر این سفره حاضر نشوند، اما زناکاران، شراب‌خواران و خطاکاران بر این سفره حاضر شوند و به سوی خدا بازگردند. من برای این هدف مبعوث شده و برای اصلاح این افراد آمده‌ام؛ خوشا به حال آنان اگر توبه کرده، بر سفره‌ء بزم عروسیِ بره حاضر شوند؛ خوشا به حال آنان که در من لغزش نخورند. 


 

في إنجيل متى
 الإصحاح الثاني والعشرون 

 

در انجیل متی 

 باب بیست و دوم 

 


( ۱ وجعل يسوع يكلمهم أيضاً بأمثال قائلاً . ۲ يشبه ملكوت السموات إنساناً ملكاً صنع عرساً لإبنه . ۳ وأرسل عبيده ليدعوا المدعوين إلى العرس فلم يريدوا أن يأتوا . ۴ فأرسل أيضاً عبيداً آخرين قائلاً قولوا للمدعوين هو ذا غدائي أعددته . ثيراني ومسمناتي قد ذبحت وكل شئ معد . تعالوا إلى العرس . ۵ ولكنهم تهاونوا ومضوا واحد إلى حقله وآخر إلى تجارته . ۶ والباقون أمسكوا عبيده وشتموهم وقتلوهم . ۷ فلما سمع الملك غضب وأرسل جنوده وأهلك أولئك القاتلين وأحرق مدينتهم . ۸ ثم قال لعبيده أما العرس فمستعد وأما المدعوون فلم يكونوا مستحقين . ۹ فاذهبوا إلى مفارق الطرق وكل من وجدتموه فادعوه إلى العرس . ۱۰ فخرج أولئك العبيد إلى الطرق وجمعوا كل الذين وجدوهم أشراراً وصالحين . فامتلأ العرس من المتكئين . ۱۱ فلما دخل الملك لينظر المتكئين رأى هناك إنساناً لم يكن لابساً لباس العرس . ۱۲ فقال له يا صاحب كيف دخلت إلى هنا وليس عليك لباس العرس . فسكت . ۱۳ حينئذ قال الملك للخدام اربطوا رجليه ويديه وخذوه واطرحوه في الظلمة الخارجية . هناك يكون البكاء وصرير الأسنان . ۱۴ لأنّ كثيرين يدعون وقليلين ينتخبون …) ([العهد القديم والجديد : ج۲ ، مجمع الكنائس الشرقية : ص۴۰.])

(۱ و عیسی باز به مَثَل‌ها ایشان را خطاب کرده، سخن آغاز کرده ۲ ملکوت آسمان‌ها را تشبیه به انسان پادشاهی کرد که برای پسرش عروسی گرفته است ۳ و بندگان خود را فرستاد تا دعوت‌شوندگانِ به عروسی را فرا بخوانند، ولی آنان نمی‌خواستند بیایند. ۴ دوباره غلامانی دیگر را فرستاده، فرمود: به دعوت‌شوندگان بگویید که اینک خوان خود را مهیا ساخته‌ام. گاوها و پرواری‌هایم ذبح شده و همه چیز مهیا است. به عروسی بیایید. ۵ اما آنها سستی نموده، یکی رهسپار کشتزار خود شد و دیگری به تجارت خود مشغول. ۶ و دیگران غلامان او گرفته، دشنامشان دادند و آنها را کشتند. ۷ پس هنگامی که پادشاه این را شنید غضب کرده، سپاهیانش را گسیل داشت و آن قاتلان را کشتند و شهرشان را به آتش سوزاندند. ۸ آنگاه غلامان خود را فرمود: عروسی همچنان مهیا است ولی دعوت‌شوندگان لیاقتش را نداشتند. ۹ پس بر سر دو راهی‌های راه‌ها بروید و هر که را که دیدید به عروسی دعوت کنید. ۱۰ آن غلامان بر سر راه‌ها رفتند و هر کس را که از خوب و بد یافتند گرد آوردند، چنانچه عروسی از حاضرین مملو گشت ۱۱ وقتی پادشاه به جهت دیدن اهل مجلس وارد شد یک انسان را در آنجا دید که جامه‌ء عروسی بر تن ندارد. ۱۲ پس او را فرمود: ای رفیق! تو چطور به عروسی آمده‌ای در حالی که لباس عروسی بر تن نداری؟ پس او خاموش شد. ۱۳ آنگاه پادشاه به خدمتگزاران فرمود: دو پا و دو دست او را ببندید و او را گرفته، در تاریکی‌های بیرون بیاندازید؛ جایی که گریه‌ها باشد و صدای سایش دندان‌ها. ۱۴ چرا که دعوت‌شدگان بسیار و برگزیدگان اندک‌اند ...). 


كثيرون من النصارى ينتظرون عيسى (علیه السلام) هذه الأيام ، ويعلمون أنها أيام عودته وأيام القيامة الصغرى ، فنبهوهم إن بعث عيسى (علیه السلام) كان في المشرق وكذلك عودته ، والرسول (المعزي) الذي أخبر عنه في الإنجيل ، وأن عيسى سيرسله سيكون في الشرق ، بل إنّ الملاحم في آخر الزمان ستكون في الشرق ، وفي العراق بالخصوص كما ذكرت رؤيـا يوحـنا ، وسمت العراق (بابل العظيمة) . 

بسیاری از مسیحیان این روزها انتظار عیسی (علیه السلام) را می‌کِشند و می‌دانند که این روزها، روزهای بازگشت او و روزهای قیامت صغری است؛ پس آنها را آگاه کنید که بعثت عیسی (علیه السلام) از مشرق بود و بازگشتش نیز به همین صورت خواهد بود، و آن فرستاده شده (تسلی‌دهنده) که عیسی (علیه السلام) خبرش را در انجیل داده است و عیسی (علیه السلام) او را خواهد فرستاد از مشرق خواهد بود. حتی پیکارهای سخت در آخر الزمان در مشرق خواهد بود، به خصوص در عراق، همانگونه رؤیای یوحنا گفته و عراق را «بابل بزرگ» نامیده است.


أخبروهم أنّ الأسد الذي من سبط يهوذا أصل داود قد غلب ليفتح السفر ويفك ختومه . 

به آنها خبر دهید: شیری که از نوادگان یهوذا و از ریشه‌ء داوود است پیروز گشته تا کتاب را باز کند و مهرهایش را از آن بردارد. 


قال علي (علیه السلام) : (ما من علم إلا وأنا أفتحه ، وما من سرّ إلا والقائم يختمه) ([مستدرك سفينة البحار : ج۱۰ ص۳۵۰.])

امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: (علمی نیست جز اینکه من آن را گشوده‌ام و سرّی نیست مگر اینکه قائم آن را ختم کند). 


 

وفي رؤيا يوحنا
 الإصحاح الخـامس 

 

و در مکاشفهء یوحنا 

 باب پنجم



(… هو ذا قد غلب الأسد الذي من سبط يهوذا أصل داود ليفتح السفر ويفك ختومه السبعة . ۶ ورأيت فإذا في وسط العرش والحيوانات الأربعة وفي وسط الشيوخ خروف قائم كأنه مذبوح …) . 

(... اینک آن شیری که از سِبط یهوذا و ریشه‌ء داوود است غالب آمده تا کتاب و هفت مُهرش را بگشاید. ۶ و به ناگاه دیدم در میان تخت و آن چهار حیوان و در وسط پیران، برّه‌ای گویا ذبح‌شده ایستاده است ...). 


 


وفي الإصحاح السادس

و در باب ششم


( ۱ ونظرت لما فتح الخروف واحداً من الختوم السبعة وسمعت واحداً من الأربعة الحيوانات قائلاً كصوت رعد هلم وانظر . ۲ فنظرت وإذا فرس أبيض والجالس عليه معه قوس وقد أعطي إكليلاً وخرج غالباً ولكي يغلب ۳ …) . 

(۱ و دیدم چون بره یکی از مهرهای هفت‌گانه را گشود شنیدم یکی از چهار حیوان با صدایی رعد آسا می‌گفت: بیا و بنگر. ۲ من نگریستم و ناگاه اسبی سفید دیدم که سوارش کمانی دارد و به او تاجی داده شد و پیروز بیرون آمد تا غالب شود ۳ ...). 


أخبروهم أنّ (الخروف القائم المذبوح) قد جاء ، فمن شاء أن يغسل ثيابه بدمه فليفعل ليطهر ويتقدس ، ويكون له نصيب في ملكوت السماوات وليرى في ملكوت السماوات .  

به آنها خبر دهید (بره‌ء ذبح‌شده‌ء ایستاده) آمده است؛ پس کسی که می‌خواهد جامه‌هایش را با خون او بشوید چنین کند تا پاکیزه گردد و مقدس شود و نصیبی در ملکوت آسمان‌ها داشته باشد و تا در ملکوت آسمان‌ها بنگرد. 


 


المذنب المقصر
أحمـد الحسن
ربيع الثاني / ۱۴۲۷ هـ . ق 


 

گنه‌کار تقصیرکار 

احمدالحسن 

ربیع الثانی ۱۴۲۷ هـ ق 


 


 


 


 


 


 


 


 

پاسخ سید احمدالحسن (علیه السلام)

سرفصل ها

همه