Logo
دانلود فایل متنی

 

ملحق رقم (٦)

پیوست ۶


 

جمعة صلب الحواري الثالث عشر (جمعة ١٣) ()

جمعه به صلیب‌کِشیده‌شدن سیزدهمین حواری (جمعه سیزدهم)()


 

مرّت على الإنسانية قبل أيام قليلة (جمعة) تحمل رقم (١٣) من شهر نيسان ٢٠١٢ م، وهي المسماة بجمعة الأحزان لدى جمهور كبير من المسيحيين (الأرثوذكس بالتحديد)، وبشكل عام فإنّ المطالع لسيرة ملايين البشر اليوم وفيما سبق يجدهم يتشاءمون من الجمعة التي تصادف ١٣، ويتصرفون فيها بشكل لم تعهده باقي أيامهم من ترك السفر أو التسوق أو قضاء حوائجهم فيها، فما قصة الإنسان مع هذه الظاهرة العالمية ؟

چند روز پیش «جمعه»‌ای بر جامعه‌ی انسانی گذشت ـ‌جمعه‌ی «۱۳» از ماه آوریل ۲۰۱۲‌ـ که توسط بسیاری از مسیحیان (به خصوص ارتودکس‌ها) به «آدینه‌ی شوم» نامیده شد. به طور کلی اگر کسی رفتار میلیون‌ها نفر از نوع بشر امروز و همچنین گذشتگان را مطالعه کند، می‌بیند که جمعه‌ی مصادف با سیزدهم ماه را به فال بد می‌گیرند و در آن، به صورتی متفاوت با سایر روزهایشان رفتار می‌کنند؛ از جمله نرفتن به مسافرت، عدم اقدام به خرید‌ و ‌فروش یا برآوردن احتیاجات‌شان در آن. حال ماجرای این رفتار نوع انسانی با این پدیده‌ی عالم‌گیر چیست؟


 

وقبل استشراف الإجابة عليها من كلمات الحواري السيد أحمد الحسن ع، نود أن نتعرف على شيء من نظرة الإنسان لها:

پیش از شرف‌یاب شدن به پاسخ آن از کلمات حواری سید احمدالحسن ع مایلیم گوشه‌ای از دیدگاه نوع انسان را در این خصوص بدانیم:


 

أما عند الغربيين، فإنهم بشكل عام يتشاءمون من جمعة تقع في الثالث عشر، وفي الثلاثينات مثلاً وفق صحيفة نيو يورك هيرالد New york Herald جاء أنّ المعدل اليومي للزواج في نيويورك وصل إلى ١٥٠ زيجة، فيما لا يكاد يتخطى ألـ ٦٠ نهار الجمعة. فالخوف من مصادفة تاريخ ١٣ يوم جمعة ليس اعتيادياً عندهم أبداً، يقول الطبيب دونالد دوسي: (إن العوارض التي تصيب ٢١ مليون أميركي في مثل هذا اليوم تتراوح بين التوتّر الخفيف والاضطراب والإحساس القوي بالتشاؤم والذّعر. والبعض لا يترك سريره أو يغادر منزله، في حين يقوم آخرون بكل أنواع الطقوس لصد تأثيرات هذا اليوم).

اما از دیدِ غربی‌ها، آنها به طور کلی جمعه‌ای را که مصادف سیزدهمین روز ماه شود را به فال بد می‌گیرند. به عنوان مثال طبق گزارش روزنامه‌ی نیویورک هرالد() میانگین ازدواج دوازده ماهِ سال در نیویورک به ۱۵۰ ازدواج می‌رسد؛ در ‌حالی که در این جمعه از مرز ۶۰ مورد عبور نکرده است. ترس از مصادف ‌شدن با روز جمعه‌ی سیزدهم از نظر آنان، به هیچ وجه معمولی و پیش پا افتاده قلمداد نمی‌شود. دکتر دونالد دوسی می‌گوید: «عوارضی در چنین روزی گریبان‌گیر ۲۱ میلیون آمریکایی شده است؛ از جمله ناراحتی خفیف، اضطراب و تشدید احساسِ شومی و ترس. برخی از بستر خود بیرون نمی‌آیند یا منزل خود را ترک نمی‌کنند؛ و دیگران انواع عبادات و تشریفات را برای جلوگیری از تأثیرات این روز به جا می‌آورند».


 

وفي دراسة أجرتها مجلة سميشونيان تبيَّن أنّ الشركات الأميركية تخسر كل يوم جمعة ١٣ في أي شهر ٧٥٠ مليون دولار؛ لأن الناس لا تتسوق أو تسافر في يوم جمعة ١٣. كما أنه لا تستخدم نسبة كبيرة جداً من ناطحات السحاب والفنادق في الولايات المتحدة الرقم ١٣ في ترقيم طبقاتها وتقفز من ١٢ إلى ١٤، وأحياناً يستبدل الرقم ١٣ بالرقم 12A. وفي المستشفيات لا وجود لغرفة تحمل الرقم 13، أما شركات الطيران فلا تدخل هذا الرقم على رحلاتها.

در پژوهشی که مجله‌ی اسمیتسونیان() انجام داده است، روشن شده که شرکت‌های آمریکایی در هر جمعه‌ی سیزدهم ماه ۷۵۰ میلیون دلار زیان می‌کنند؛ زیرا در روز جمعه‌ی سیزدهم مردم خرید نمی‌کنند یا به مسافرت نمی‌روند. درصد بسیار بزرگی از آسمان‌خراش‌ها و هتل‌های در ایالات متحده‌ی آمریکا شماره‌ی ۱۳ را در شماره‌گذاری طبقاتشان استفاده نمی‌کنند و از ۱۲ به ۱۴ می‌پرند و گاهی شماره‌ی ۱۳ به صورت 12A می‌نویسند. در بیمارستان‌ها اتاقی وجود ندارد که شماره‌اش 13 باشد و شرکت‌های هواپیمایی این شماره را در فهرست‌های خود وارد نمی‌کنند.


 

ثم إنّ الخوف من جمعة ١٣ ليس محصوراً بالولايات المتحدة، ففي القرن التاسع عشر مثلاً كانت شركة لويدز للتأمين البحري في لندن ترفض تأمين أي سفينة تبحر يوم جمعة ١٣، وحتى اليوم لا تحرّك البحرية الأميركية أي سفينة في هذا الموعد. 

به علاوه ترس از جمعه‌ی سیزدهم فقط به ایالات متحده محدود نمی‌شود. به عنوان مثال در قرن نوزدهم شرکت بیمه‌ی دریایی لویدز لندن هر کشتی را که روز جمعه‌ی سیزدهم حرکت می‌کرد، بیمه نمی‌کرد. حتی تا امروز نیز نیروی دریایی آمریکا هیچ کشتی را در این زمان حرکت نداده است.


 

ويرى بعضهم أنّ الخوف من جمعة ١٣ خوف غير مبرر، وأنّ ذلك أشبه بالدعاية الكاذبة، يقول الدكتور مارتين لوثركينج: (إن أكبر حاجات الإنسان هو أن يجعل نفسه فوق مستنقع الدعايات الكاذبة، فالأشخاص المصابون بالأمراض والضعف النفسي يستسلمون بسرعة إلى الخرافات، ويظلون في حالة قلق وخوف دائم).

برخی نظرشان این است که ترس از جمعه‌ی سیزدهم، ترسی بی‌دلیل است و این موضوع بسیار به تبلیغات کاذب شباهت دارد. دکتر مارتین لوترکینگ می‌گوید: «بزرگ‌ترین نیاز انسان این است که خودش را بالاتر از باتلاق تبلیغات کاغذی قرار دهد. کسانی که گرفتار بیماری‌ها و ضعف درونی هستند، به سرعت در برابر خرافات سر تسلیم فرود می‌آورند و در حالت تشویش و ترس همیشگی قرار دارند».


 

إنّ تحليل دكتور مارتين لهذه الظاهرة سرعان ما يكذّبه تصرف الإنسان نفسه، فإنّ لسان حال الناس يقر بصدق معتقدهم خصوصاً وإنهم تلقّوا ذلك وفق تجارب عاشوها عبر عصور مديدة، فالناس بطبعهم تجريبيون بمعنى أنهم إذا جرّبوا شيئاً ووجدوا أنّ له واقعاً فعلاً فكلهم يعتقدون به، حينها لا تنفعهم نصائح أدعياء العلم وإن كانوا يقدمون لأنفسهم بالعلامة أو الدكتور أو ما شابه. وبالتالي فمثل تلك النصائح لا تنفع في رفع الحزن الذي يخيم على الإنسان الغربي في جمعة ١٣.

تجزیه و تحلیل تحلیل دکتر مارتین از این پدیده به معنی شتاب کردن در تکذیبِ دخل و تصرّفِ انسان بر نفسش می‌باشد. زبان حال مردم به صدق و راستیِ اعتقاد آنان اِقرار دارد؛ به خصوص اینکه آنان این مسأله را بر اساس تجاربی که طیِ مدت‌های مدیدی داشته‌اند، پذیرفته‌اند. مردم به طور طبیعی بر اساس تجربه عمل می‌کنند؛ به این معنا که اگر چیزی را تجربه کنند و ببینند که برای آن در عمل، اتفاقی افتاده است، همگی به آن اعتقاد پیدا می‌کنند. در این هنگام موعظه‌های مدعیان علم به آنها سودی نمی‌رساند؛ هر ‌چند خود را با علّامه، دکتر یا هر چیز دیگری توصیف نمایند. در ‌نتیجه نصایحی از این دست در برطرف کردن اندوه آنان که در جمعه‌ی سیزدهم بر انسان غربی سایه می‌افکند، برایشان سودی نخواهد داشت.


 

قريب من ذلك نجده لدى الإنسان الشرقي أيضاً، وإن كان قد سار مخطئاً كزميله الغربي لأبعد من جمعة ١٣ ليصور التشاؤم من نفس رقم (١٣) وليس فقط من جمعته.

نزدیک به چنین چیزی را نزد انسان شرقی نیز می‌بینیم. هر ‌چند فراتر از همتای غربی خودش از جمعه‌ی سیزدهم پا را فراتر نهاده و از خود شماره‌ی «۱۳» تصور شومی دارد و نه فقط از جمعه‌ی آن.


 

فما هي حقيقة تلك الظاهرة (حزن بني الإنسان في جمعة ١٣)، ولأي سبب كان كل ذلك الغم والحزن العميق فيها ؟

اما واقعیت این پدیده (غم و اندوه انسان‌ها در جمعه‌ی سیزدهم) چیست؟ به طور کلی این غم و اندوه عمیق در این روز، به چه علتی رخ می‌دهد؟


 

لنرى قبل كل شيء مثالاً لأيام حزن يعتقد بها المسلمون، وهنا نتذكر في مقدمتها يوم العاشر من المحرم مثلاً، فهو يوم شهادة الإمام الحسين ع، خليفة الله في أرضه وريحانة نبيه المصطفى ص، وقد ورد عن آل محمد ع أنه يوم حزن ونهوا فيه عن قضاء الحوائج والانشغال بأمور الدنيا.

پیش از هر چیز، سری به مثالی از روزهای اندوه‌باری که مسلمانان به آن اعتقاد دارند، بزنیم. به عنوان طلایه‌دار چنین پدیده‌ای، از روز دهم عاشورا یادی می‌کنیم؛ این روز، روز شهادت امام حسین ع خلیفه و جانشین خداوند در زمینش و ریحانه‌ی محمد مصطفی ص است. از آل محمد ع روایت شده است که این روز، روز حزن و اندوه است و ایشان ع از برآورده کردن نیازها و مشغول‌ شدن به امور دنیوی نهی فرموده‌اند. 


 

وشبيه بذلك الحزن يجده الإنسان عند تذكره لقتل نبي الله يحيى بن زكريا ع وفصل رأسه عن جسده الشريف. فماذا حصل يا ترى في جمعة ١٣ شبيهاً بيوم العاشر من المحرم ويوم قتل يحيى بن زكريا ؟؟ وهل اتشح ذلك اليوم هو الآخر بدم خليفة من خلفاء الله في أرضه ليحاكي قلبُ الإنسان الذي يُخيِّم عليه حزن عميق في (جمعة ١٣) دمَ أبيه الذي أُريق على أرض المعصية والجحود، (وخليفة الله هو الأب الحقيقي كما هو معلوم) ؟

شبیه به چنین حزن و اندوهی را انسان هنگام به یاد‌آوری کشته شدن پیامبر خدا، یحیی بن زکریا ع و جدا کردن سر مبارکش از جسد شریفش تجربه می‌کند. در روز جمعه‌ی سیزدهم که شبیه روز دهم محرم و روز کشته‌شدن یحیی بن زکریا است، چه اتفاقی روی داده یا دیده شده است؟ آیا این روز نیز نشانِ خون خلیفه و جانشین دیگری از خلفای خداوند در زمینش به گردن خود آویخته تا دل انسان ـ‌که اندوهی عمیق در «جمعه‌ی سیزدهم» بر او خیمه می‌زند‌ـ از خون پدرش حکایت کند؛ خونی که بر زمینِ سرپیچی و انکار ریخته شده است؟ و مشخص است که جانشین خداوند، همان پدر حقیقی است.


 

لا أعتقد أنّ الجواب سيبقى خافياً على ذهن القارئ لهذا السفر الجليل، فرقم (١٣) صار أمره واضحاً لدى أتباع الأديان، فعند المسلمين نجد أنه مقترن بـ (الوصي الثالث عشر) من أوصياء محمد ص الذين ذكرهم في وصيته المقدسة وقد تقدمت، وهو الوصي أحمد.

فکر نمی‌کنم پاسخ در ذهن خواننده‌ی این کتاب گران‌بها پوشیده باشد؛ موضوع شماره‌ی ۱۳ برای پیروان ادیان روشن شده، و نزد مسلمانان می‌بینیم که این عدد با «وصی سیزدهم» از اوصیای حضرت محمد ص که یادشان در وصیت مقدّس ایشان آمده و پیش‌تر تقدیم گردید همراه است؛ و او همان احمدِ وصی است.


 

وأما عند المسيحيين فهو مقترن بالحواري الثالث عشر، مقترن بالخروف المذبوح الذي توسط (الشيوخ الأربعة والعشرين + الجالس على العرش) في رؤيا يوحنا اللاهوتي. فمجموعهم ٢٥ شيخاً (رسول الله محمد ص + الاثنا عشر إماماً والاثنا عشر مهدياً) ، ومن يتوسطهم هو الوصي (١٣).

اما برای مسیحیان، ملازم با سیزدهمین حواری است؛ ملازم با بره‌ی ذِبح شده‌ای که در در رؤیای یوحنای لاهوتی در میان «عالی‌مقامان بیست و چهار‌گانه + کسی که بر تخت نشسته است» می‌باشد. مجموع آنان ۲۵ پیشوا می‌باشند: «فرستاده‌ی خدا حضرت محمد ص + ۱۲ امام و ۱۲مهدی»، و آن کس که در میان آنان نشسته، وصی سیزدهم است.


 

وعلى حد تعبير عيسى ع للمصلوب في إنجيل يهوذا: «ستكون أنت الثالث عشر .. ولكنك ستأتي لتسود عليهم .. ولكنك ستفوقهم جميعاً لأنك ستضحي بالإنسان الذي يرتديني». وقد تبيَّن في بحوث هذا الكتاب أنّ يهوذا المصلوب ليس هو الاسخريوطي الخائن، ومن يقول إنّ يهوذا الخائن رقمه ١٣ فهو مخطئ؛ لأنّ يهوذا لم يكن رقم ١٣، فواضح أنّ الحواريين كانوا ١٢، وبعد أن خرج يهوذا وخان وحصل الصلب بفترة اختير حواري جديد ليكمل العدد ١٢، وهذا يعني أنه لا يوجد شيء اسمه أنّ يهوذا الخائن هو حواري رقم ١٣ أصلاً، ومن يقول هذا فهو مغالط. إنه يهوذا الصالح إذن، و(يهوذا = أحمد بالعربية)، فهو الوصي والحواري الثالث عشر أحمد كما وضّحه هذا الكتاب.

طبق تعبیر عیسی ع برای شخصیت به صلیب کشیده شده در انجیل یهودا: «تو سیزدهمین خواهی بود.... لیکن تو برای پادشاهی بر آنان بازخواهی گشت.... اما تو برتر از همه‌ی آنها خواهی بود؛ زیرا تو آن انسانی را که مرا پوشیده است، قربانی خواهی کرد»؛ و در مباحث این کتاب، گفته شد که یهودای به صلیب رفته، همان اسخریوطی خائن نیست و کسی که بگوید: شماره‌ی یهودای خائن ۱۳ است، در اشتباه است؛ چرا که یهودا شماره‌ی ۱۳ نبود؛ روشن است که حواریون ۱۲ نفر بودند و پس از اینکه یهودا بیرون رفت و خیانت کرد و موضوع صلیب پیش آمد، برای مدتی حواری جدیدی انتخاب شد تا عدد ۱۲ تکمیل شود. این، یعنی اینکه هیچ چیزی به نام یهودای خائن وجود ندارد تا حواری شماره‌ی ۱۳ گردد، و هر کس چنین بگوید، مغالطه‌گر است. بنابراین این شخص، یهودای صالح و نیکوکار است؛ و «یهودا در عربی به معنی احمد» وصی و سیزدهمین حواری، «احمد» است؛ همان‌طور که این کتاب توضیح داده است.


 

هذا بالنسبة إلى رقم (١٣) وصاحبه، لكن ماذا بالنسبة إلى (الجمعة) ؟

این در خصوص شماره‌ی «۱۳» و صاحب آن، ولی در مورد «جمعه» چطور؟


 

الجمعة هي (جمعة الأحزان أو الآلام)، وهي التي حصل فيها الصلب، وتُعرف بعدة أسماء أخرى أيضاً كالجمعة الحزينة أو الأليمة أو العظيمة أو جمعة الفداء، وهو يوم احتفال ديني بارز في المسيحية وعطلة رسمية في معظم دول العالم يسبق عيد الفصح، يتم من خلاله استذكار المصلوب وموته ودفنه، إذ يعتقد أغلب المسيحيين بحسب النصوص التي عندهم بأنّ الصلب حصل في يوم جمعة.

جمعه، جمعه‌ی غم‌ها و درد‌ها است؛ جمعه‌ای است که به صلیب کشیده شدن در آن اتفاق افتاد؛ و به نام‌های دیگری نیز شناخته می‌شود؛ از جمله، جمعه‌ی سوگوار، دردناک، بزرگ، یا جمعه‌ی فدا شدن. این روز در مسیحیت روز جشن و بزرگداشت برجسته‌ای است و در بیش‌تر دولت‌های جهان، پیش از عید فِصَح تعطیلاتی رسمی است که در آن یادی از مصلوب و مرگ و دفن او می‌شود؛ زیرا بیش‌تر مسیحیان با توجه به متونی که در اختیار دارند اعتقاد دارند که رفتن بر صلیب  در روز جمعه اتفاق افتاده است.


 

وإذا عرفت هذا تعرف حينها سبب حزن ملايين الناس في (جمعة ١٣) بعد أن حار فيه العلماء وعجزوا عن تقديم تفسير مقنع ورصين لمثل هذه الظاهرة العالمية.

حال که این را دانستیم، علت اندوه میلیون‌ها نفر از مردم در «جمعه‌ی سیزدهم» را می‌فهمیم؛ آن هم پس از اینکه دانشمندان در این موضوع سرگردان شدند و از ارایه‌ی تفسیری قانع کننده‌ و محکم برای چنین پدیده‌ی جهانی ناتوان ماندند.


 

ولأنّ يوم الجمعة كان هو اليوم الذي صُلب فيه شبيه عيسى ع، ولأن الشبيه هو الوصي الثالث عشر (قائم آل محمد والمهدي الأول أحمد) كما أوضحته بحوث هذا الكتاب ()، كان ذات اليوم (أي الجمعة) مرتبطاً بدعوة الإمام المهدي ع وقيام القائم كما هو معروف عند الشيعة.

از این جهت که روز جمعه، همان روزی است که شبیه عیسی ع در آن به صلیب کشیده شد و از آن رو که شبیه، همان وصیّ سیزدهم «قائم آل محمد، مهدی اول، و احمد» می‌باشد -همان‌طور که مباحث این کتاب روشن کرده است-() این روز (جمعه) با دعوت امام مهدی ع و قیام قائم در ارتباط است؛ همان‌طور که برای شیعیان چنین شناخته شده است.


 

ولأجل معرفة حقيقة هذه الظاهرة العالمية (جمعة ١٣) وحزن الناس فيها، كنت قد سألت السيد أحمد الحسن ع عنها، فكان نص جوابه أن قال: 

برای شناختن حقیقت این پدیده‌ی جهانی (جمعه‌ی ۱۳) و اندوه مردم در آن، از سید احمدالحسن ع درباره‌ی آن پرسیدم و متن پاسخ ایشان به شرح زیر است:


 

(الآن تقريباً ملايين البشر يتشاءمون من الجمعة التي تصادف ١٣، فالناس أغلبهم كما هو معلوم تجريبيون، يعني إذا جربوا شيئاً ووجدوا له واقعاً فعلاً فإنهم يعتقدون به، فهم بسبب تجاربهم وجدوا أنّ يوم الجمعة الذي يصادف ١٣ يوم ربما لا تقضى فيه بعض الأحيان حوائجهم بشكل ملفت للنظر فاعتقدوا بهذا. وهذه مسألة مروية حتى عن الأئمة ع بالنسبة ليوم عاشوراء وأنه لا يخرج فيه المؤمن لقضاء حاجة أو ما شابه.

«اکنون میلیون‌ها نفر از بشریت جمعه‌ای را که مصادف با سیزدهم است به فال بد می‌گیرند. همان‌طور که مشخص است بیش‌تر مردم براساس تجربه عمل می‌کنند؛ به این معنا که اگر چیزی را تجربه کنند و ببینند که برایش در عمل، اتفاقی افتاده است، همگی به آن اعتقاد پیدا می‌کنند. آنها براساس تجربه‌هایشان دیده‌اند که چه بسا در روز جمعه‌ی مصادف با سیزدهمین روز، گاهی اوقات نیازهایشان به شکل قابل توجهی برآورده نمی‌شود و به این ترتیب به این موضوع اعتقاد پیدا کرده‌اند. چنین چیزی در مورد روز عاشورا از امامان ع نیز روایت شده است؛ اینکه مؤمن در این روز برای برطرف ‌کردن نیاز یا انجام کارهای شبیه به آن، بیرون نمی‌رود.


 

وبالرغم من حزن الناس أو تشاؤمهم من جمعة ١٣ لكنهم قد يكونون غافلين عن السبب، فإنّ كثيراً من الأمور تفعلها الناس وهي غافلة عن حقيقتها وأصلها، مثلاً: الناس عندما يريدون الاستعاذة من الحسد يمسكون الخشب، وأصل هذا الأمر هو الاستعاذة بالصليب الذي صلب عليه شبيه عيسى لأنه من الخشب.

بر خلاف حزن و اندوه مردم یا بد شگون شمردن آنها نسبت به روز جمعه‌ی ۱۳، آنها از علتش بی‌خبر هستند. بسیاری موارد وجود دارد که انسان انجام می‌دهد ولی از حقیقت و اصل آن بی‌خبر و غافل است. به عنوان مثال وقتی مردم بخواهند از حسد پناه ببرند به تخته می‌زنند. اصل این مسئله همان پناه بردن به صلیبی است که شبیه عیسی بر آن به صلیب کشیده شد؛ صلیبی که از چوب و تخته بود.


 

وبخصوص ما نتحدث عنه (جمعة ١٣)، فأعتقد أنّ رقم ١٣ في الإسلام والمسيحية صار واضحاً، أما الجمعة فهناك جمعة الأحزان وهي التي حصل فيها الصلب، فأن يُصلب الوصي ١٣ في يوم الجمعة أليس هذا سبباً معقولاً لأن يعتبر الناس هذا اليوم يوماً مزعجاً باعتباره يوم حزين.

در خصوص موضوعی که در موردش سخن می‌گوییم (جمعه‌ی ۱۳) فکر می‌کنم شماره‌ی ۱۳ در اسلام و مسیحیت، روشن شد. اما درباه‌ی جمعه، جمعه‌ی غم‌ها و جمعه‌ای که موضوع صلیب در آن اتفاق افتاد و اینکه سیزدهمین وصی در روز جمعه به صلیب کشیده شد؛ آیا اینکه این روز، روز غم و اندوه است، علت معقولی نیست تا مردم این روز را روزی ناخوش‌آیند به شما آورند؟!


 

ونحن لا نستدل بهذا الأمر، ولكنه بيان نبينه لمن يعتقدون به دون أن يفهموا أصل اعتقادهم وعدم ارتياحهم لجمعة رقم ١٣. طبعاً، هناك من ذهبوا بعيداً واعتبروا الأمر هو تشاؤم من الرقم ١٣، وهذا أمر لا علاقة لنا به، فنحن نتكلم عن معتقد يعتقد به ملايين البشر وهو أنّ الجمعة التي تصادف ١٣ يوم غير مريح بالنسبة لهم أو يخافون منه أو يعتبرونه يوم شؤم، وقد تبيَّن السبب الآن وهو أنه يوم حصل فيه صلب الوصي ١٣، يعني تماماً كما أنّ يوم العاشر من المحرم يوم حزن لأنه اليوم الذي قتل فيه الوصي الثالث (الحسين ع)، والفرق فقط في أنّ جمعة ١٣ أخذت طابعاً أوسع واعتقد بها المتدين وغير المتدين) انتهى.

ما به این موضوع استدلال نمی‌کنیم؛ ولی توضیحی است که برای کسی که به آن اعتقاد دارد بیان می‌کنیم؛ بدون اینکه اصل و ریشه‌ی اعتقاد و ناخرسندی خود از روز جمعه‌ی ۱۳ را بداند. طبیعتاً کسانی هستند که از این هم فراتر رفتند و چنین پنداشتند که عدد ۱۳ بدشگون است. ما به این موضوع کاری نداریم؛ ما درباره اعتقادی سخن می‌گوییم که میلیون‌ها نفر به آن اعتقاد دارند؛ اینکه جمعه‌ی مصادف با ۱۳، روزی است که در موردش احساس خوبی ندارند یا از آن می‌ترسند یا آن را روز شوم و بدشگون می‌دانند. اکنون علت روشن شد؛ اینکه این روز، روزی است که در آن به ‌صلیب‌ رفتن سیزدهمین وصی اتفاق افتاد؛ یعنی درست مثل روز دهم محرم که روز غم و اندوه است؛ چرا که این روز نیز روزی است که سومین وصی (حسین ع) در آن کشته شد. فقط تفاوت در این است که جمعه‌ی ۱۳ شکل وسیع‌تری به خود گرفته است و دین‌دار و غیر دین‌دار، به آن اعتقاد دارند» پایان سخن ایشان ع.


 

وبهذا ظهر أنّ جمعة ١٣ تعني جمعة صلب الحواري والوصي الثالث عشر، فهي يوم قتله وإراقة دمه الطاهر، وأكيد أنّ الابن يعتصر قلبه حزناً وكمداً لإراقة دم أبيه.

به این ترتیب، مشخص شد که جمعه‌ی ۱۳ به معنای جمعه‌ی به صلیب کشیده شدن سیزدهمین حواری و وصی است. این روز، روز کشته شدن او و جاری شدن خون پاکش است. به طور قطع قلب فرزند از ریخته شدن خون پدرش، غمگین و اندوهناک می‌شود.


 

وها هو الأب (الوصي الثالث عشر) و(الحواري الثالث عشر) قد عاد ليسود ويرفع راية للأمم ويملأ الأرض قسطاً وعدلاً كما وعد أنبياء الله ورسله، ويصرخ بأبنائه على هذه الأرض ليفيقوا قبل فوات الأوان، فهل من مدّكر !! 

والحمد لله رب العالمين.

و اکنون این پدر، «سیزدهمین وصی» و «سیزدهمین حواری» است که بازگشته تا آقایی کند و پرچم را برای امت‌ها بلند کند و همان‌طور که پیامبران و فرستادگان خداوند وعده داده‌اند، زمین را پُر از عدل و داد کند، و در این زمین برای فرزندانش فریاد برآورد؛ تا پیش از آنکه فرصت‌ها از دست برود، بیدار شوند؛ آیا یادآوری‌کننده‌ای هست!!

و سپاس و ستایش تنها از آنِ پروردگار جهانیان است.


 

 

پیوست ۶ : جمعه به صلیب‌کِشیده‌شدن سیزدهمین حواری (جمعه سیزدهم)

سرفصل ها

همه