Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

فهرست

 

الإهداء

المقدمة

پیشگفتار

تيه بني إسرائيل

سرگردانی بنیاسرائیل

[أهم أسباب الرفض]

[مهمترین عوامل نافرمانی]

التيه في الأمة الإسلامية

سرگردانی در امت اسلام

الإسلام والسياسة والحكم

اسلام، سیاست و حکومت

طريــق الخــروج من التيــه

راه برونرفت از سرگردانی

الصلاة:

نمـاز

والدعاء:

دعـا

والأمر بالمعروف والنهي عن المنكر:

امر به معروف و نهی ازمنکر

والخمس والزكاة:

خمس و زکـات

والصيام

روزه

والصبر

صبـر

والتقية

تقیـه

والجهاد

جهـاد

١- نشر الفقه الديني بين المؤمنين:

- نشر فقه دینی بین مؤمنین:

٢- الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر:

- امر به معروف و نهی از منکر:

٣- نشر فكر الثورة الإسلامية:

- گسترش فکری نهضت اسلامی:

٤- تهيئة القوة للجهاد:

– آمادهسازی قوا برای جهاد:

 

 

 

 

 

 

الإهداء

إلى النبي الكريم

والقائد العسكري الفذ

ووصي موسى بن عمران (ع)

الذي قاد بني إسرائيل للخروج من التيه

إلى أحد الرجلين الذي أنعم الله عليهما؛ حيث قال تعالى:

﴿قَالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ المائدة:٢٣

إلى السيد يوشع بن نون (ع)

سيدي هذا المسكين يهديك هذه البضاعة المزجاة

فأوف لنا الكيل وتصدق علينا

إنّ الله يجزي المتصدقين

 

تقدیم

به نبی کریم

و پیشوای نظامی بی‌نظیر

و وصی موسی‌بن عمران (ع)

کسی که بنی‌اسرائیل را در خروج از سرگردانی رهبری نمود

به یکی از دو مردی که خداوند بر ایشان منّت نهاد؛ آنجا که می‌فرماید:

﴿دو مرد از آنان که پرهیزگاری پیشه داشتند و خدا نعمتشان عطا کرده بود گفتند: از این دروازه بر آنان داخل شوید، و چون به شهر درآمدید شما پیروز خواهید شد و بر خدا توکل کنید اگر از مؤمنان هستید([1].

به سیّد یوشع‌بن نون (ع)

آقای من! این مسکین، این بضاعت اندک را به تو تقدیم می‌کند؛

پس بر ما پیمانه را تمام کن و بر ما صدقه‌ای ببخش؛

که خداوند صدقه‌دهندگان را پاداش می‌دهد.

 



 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

المقدمة

پیشگفتار

 

والحمد لله الذي قال: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ ۞ وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ۞ قُلْ لَكُمْ مِيعَادُ يَوْمٍ لا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ سَاعَةً وَلا تَسْتَقْدِمُونَ ﴾]).

ستایش مخصوص خداوندی است که می‌فرماید: ﴿و ما تو را جز براي همه مردم نفرستاديم تا بشارت دهي و [از عذاب] بترساني؛ ولي بيشتر مردم نمي‌دانند * و می‌گویند: اگر راست می‌گویید، این وعده چه وقت فرامی‌رسد؟ * بگو: آن روز که میعاد شماست، نه ساعتی از آن تأخیر می‌کنید و نه ساعتی پیش می‌افتید﴾؛().

 

لك الحمد ربنا أن عرفتنا ميعادك الذي لا يخلف، وسيفك القاطع وحجرك الدامغ وعبدك الذي استخلصته لنفسك وارتضيته لنصرة دينك واصطفيته بعلمك وعصمته من الذنوب وبرأته من العيوب وأطلعته على الغيوب، وأنعمت عليه وطهرته من الرجس ونقيته من الدنس وجعلت طاعته طاعتك ونصرته نصرتك وعرفته لعبادك على لسان نبيك الأمي 

وعلى لسان من سبق من الأنبياء وذكرته في التوراة والإنجيل والقرآن وحذرت عبادك من الغفلة وقلت سبحانك من قائل:

بسم الله الرحمن الرحيم ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً ۞ يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً ۞ لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولاً ﴾([3]).

ستایش مخصوص توست ای پروردگار ما که به ما وعدۀ تخلّف ‌ناپذیرت، شمشیر برنده‌ات، سنگ کوبنده‌ات، بنده‌ای را که خود خالص گردانیدی و برای یاری دینت از او راضی گشتی و با علمت او را انتخاب نمودی و از گناهان مصونش داشتی و از عیب‌ها به دور نگه ‌داشتی و بر غیب آگاهش نمودی، به ما شناساندی؛ بنده‌ای که بر او منت نهادی، از پلیدی طاهرش گردانیدی و از آلودگی پاکش گردانیدی، اطاعت از او را اطاعت از خودت و یاری‌اش را یاری خودت قرار دادی و او را با بیان رسول امّی‌ات (ص) و انبیای گذشته‌ات(ع) به بندگانت شناساندی؛ او را در تورات، انجیل و قرآن بیان نمودی و بندگانت را از غافل شدن از او بر حذر داشتی؛ پاک و منزّهی! فرمودی: ﴿روزی که کافر دستان خود را به دندان بگزد و بگوید: ای‌کاش به همراه رسول، راهی برگزیده بودم * وای بر من! کاش فلانی را دوست نمی‌گرفتم * او مرا از يادآوري[حق] گمراه ساخت بعد از آنکه [ياد حق] به سراغ من آمده بود! * و شيطان هميشه خوارکنندۀ انسان بوده است﴾؛(1).

 

في هذه الأوراق غيض من فيض، وقليل من كثير مما يختلج في نفوس المؤمنين. وفي هذه الأوراق شيءٌ من الماضي وشيء من الحاضر وكثير للمستقبل، وفي الماضي عبر لا تنكر، ثم إنّه سنّة إلهية لا تتغيّر.

این نوشته‌ها، اندکی از فراوان و ناچیزی از بسیاری است که در وجود مؤمنان می‌گذرد. در آن‌ها مقدار ناچیزی از گذشته، مقدار ناچیزی از حال و مقدار زیادی از آینده وجود دارد. در گذشته، پندهایی انکار‌ناپذیر وجود دارد؛ سنّت الهی که تغییرناپذیر است.

 

قال الخاتم 

: (والذي نفسي بيده لتركبن سنن من كان قبلكم حذو النعل بالنعل والقذّة بالقذّة حتى لا تخطئون طريقهم ولا يخطئكم سنّة بني إسرائيل) ([4]).

خاتم انبیا (ص) می‌فرماید: (قسم به آنکه جانم در دست اوست، دنباله‌روی سنّت‌های پیش از خود خواهید بود؛ قدم‌به‌قدم و بدون هیچ انحرافی؛ از راه و روش آن‌ها جدا نمی‌شوید و سنّت‌های بنی‌اسرائیل نیز از شما جدا نمی‌گردد)؛(2).

 

 وفي هذه الأوراق أمّة دخلت في التيه وخرجت منه وأمّة دخلت فيه ولا تزال فيه، وفي هذه الأوراق إشارة إلى طريق الخروج من التيه.

این نوشته‌ها داستان ملتی است که در سرگردانی وارد شدند و از آن نجات یافتند و همچنین ملتی دیگر که در سرگردانی وارد شدند و همچنان در آن قرار دارند؛ در این نوشته‌ها، اشاره‌ای به راه نجات وجود دارد.

 

 ارتأيت أنا المسكين قليل العمل كثير الزلل أن أكتبها لتكون صرخة كل مستضعف بوجه الطواغيت، ولتكون صرخـة من سيد المستضعفين الحجـة على الخلق أجمعين مهدي هذه الأمـة (ع) إلى كل مؤمن ومؤمنة يستنصرهم بها، ولتكون حجـة على كل متخاذل عن نصرته (ع) اليوم قبل قيامه وغداً بعد قيامه.

من، بندۀ مسکین کم‌عمل و پر‌لغزش، به نگارش درمی‌آورم تا فریاد تمام مستضعفان به‌سوی بیدادگران باشد؛ تا ندای سرور مستضعفین، حجت بر تمام خلق، مهدی این امت (ع)، به‌سوی هر زن و مرد مؤمنی باشد تا آن‌ها را به این وسیله یاری نماید و حجتی بر روی‌گردانان از یاری‌اش باشد؛ چه امروز قبل از قیامش یا فردا پس از قیام ایشان (ع) .

 

ثم إني أرجو من الله العزيز الرحيم الكريم أن يجعلها حجة من حججه في عرصات يوم القيامة.

والحمد لله الذي خلقني فهو يهديني، ربي ألحقني بالصالحين ولا تخزني يوم يبعثون يوم لا ينفع مال و لا بنون إلاّ من أتى الله بقلب سليم.

از خداوند عزیز رحیم کریم خواستارم تا آن را حجتی از حجت‌های خویش در صحرای محشر قرار دهد. سپاس خداوندی که مرا آفرید، سپس هدایتم فرمود. خداوندا! من را به صالحین ملحق فرما و روز برانگیخته‌شدن سرافکنده مساز؛ روزی که مال و فرزند، هیچ سودی ندارد، مگر کسی که با قلبی سلیم به درگاه خداوند بیاید.

 

ربي وتقبل مني هذا العمل القليل وارضِ قلب صاحب الزمان عني ...

خداوندا! این تحفۀ ناچیز را از من بپذیر و دل صاحب‌الزمان را از من راضی بگردان.

 

مولاي يا صاحب الزمان، يا حجة الله في أرضه يا بقية الأنبياء والأوصياء أيها المظلوم المغصوب الحق يا أيها العزيز مسنا وأهلنا الضر وجئنا ببضاعة مزجاه فأوف لنا الكيل وتصدّق علينا إنّ الله يجزي المتصدقين …

مولای من، ای صاحب‌الزمان! ای حجت خدا بر زمینش، ای وارث پیامبران و اوصیا، ای مظلومی که حقش غصب شده است، ای عزیز! مصیبت به جان ما و اهل‌بیت ما افتاد و با توشه‌ای ناچیز، نزد شما آمدیم؛ پس پیمانه را بر ما تمام کن و بر ما تصدقی فرما که خداوند صدقه‌‌دهندگان را اجر و ثواب عطا می‌فرماید...

 

مات التصبر في انتظارك ..... أيها المحيي الشريـعة

فانهض فما أبقى التحمل ...... غير أحشاء جزوعة

قد مزقت ثوب الأسى .. وشكت لواصلها القطيعة

فالسيف آن به شفاء .... قلوب شيعتك الوجيعـة

فسواه منهم ليس ينعش .... هذه النفس الصريعة

طالت حبال عواتق ..... فمتى تعـود به قطيـعة

كم ذا القعود ودينكم ..... هدمت قواعده الرفيعة

تنعى الفروع أصولـه ..... وأصوله تنعى فروعـه

فيه تحـكم من أبا .... ح اليوم حرمتـه المنيـعة

من لو بقيمـة قدره ... غاليت ما ساوى رجيعـه

فاشحذ شبا عضب له ... الأرواح مذعنة مطيعـة

إن يدعها خفت لدعـوته ... وإن ثقلت سريعـة

واطلب به بدم القتيل .... بكربلاء في خير شيعـة

ماذا يهيجك إن صبرت ..... لوقعة الطف الفظيعـة

أترى تجيء فجيعـة ..... بأمض من تلك الفجيعـة

حيث الحسين على الثرى..خيل العدى طحنت ضلوعه

قتلـته آل أمـية ..... ظامٍ إلى جـنب الشريعـة

ورضيعـه بدم الوريد .... مخضب فاطلب رضيعـه

يا غـيرة الله اهتـفي .... بـحمية الدين المنيعـة

وظبى انتقامك جردي ... لطلى ذوي البغي التليعـة

ودعي جـنود الله تمـلأ ... هذه الأرض الوسيعـة

واستأصلي حتى الرضيع ... لآل حرب والرضيعة ([5]).

 

آنکه در انتظار تو صبور بود هلاک شد، ای احیاکنندۀ شریعت

پس به پا خیز که تحملی نمانده است، جز مقدار بسیار اندکی

زخم کهنه سرباز کرد و از جدایی وصل شکایت می‌کند

هم‌اکنون، شمشیر شفا‌آور است برای قلب‌های شیعیان دردمندت

همه یکسان‌اند، بهبود نمی‌‌یابد، این نفس زمین‌گیر شده بندهای بردگی بسیار شد، کی جدا شده به آن بازمی‌گردد؟

چه بسیار استواران بر دین شما که پایه‌های بلندشان ویران شد

از فروع آن، اصول و از اصولش، فروع را برگرفته‌ است

آن‌که حرمت گرانش را درید، امروز در آن به رأی خود حکم می‌کند

به‌جای کسی که هم‌بهای آن و مخاطب سخن آن است

پس شمشیر برنده را برکش، برای ارواح گوش‌به‌فرمانت

که اگر دعوتشان کند، سبک‌بار می‌شتابند حتی اگر سنگین باشند

با خون خود، بودنِ در کربلا با بهترین شیعیانت را طالبم

اگر صبر کنی، چه چیزی به تلاطمت درمی‌آورد،

از رویداد هولناک کنارۀ رود

آیا نمی‌بینی که فاجعه‌ای دردناک‌تر بعد از فاجعه‌ای می‌آید

که حسین بر خاک افتاد و اسب‌های دشمنان، دنده‌هایش را آسیاب کردند

آل امیه او را شهید کردند، تشنه‌لب کنار رودخانه او را با خون ورید سیراب کردند، رنگین شد آنگه که برای شیرخوارش طلب نمود

ای غیرت خدا، بدرخش، با تعصب برای دین استوار

قوچ انتقام تو شمشیر کشید برای کسی که خواستار گردن‌کشی است

لشکر خدا برای پر کردن این زمین وسیع، دعوت شدند

تا از بیخ برکند حتی کودکان آل جنگ با شیرخوارگان را.

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلْحَمْدُ لِلّهِ ربِّ الْعالَمیِنِ، مالِکِ الْمُلْکِ، مُجْرِي الْفُلْکِ، مُسَخّرِ الرِّیاحِ، فالِقِ الإصْباحِ، دَیّانِ الدْینِ، ربَّ الْعالَمیِنِ.

حمد و ستایش مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان است؛ کسی که مالک سلطنت، روان‌کنندۀ کشتی (وجود)، مُسخّر‌کنندۀ بادها، شکافندۀ سپیدۀ صبح، حکم‌فرمای روز جزا و پروردگار جهانیان است.

 

 اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي مِنْ خَشْیَتِهِ تَرْعَدُ السَّماءُ وَ سُکانَها، وَ تَرْجِفُ الأَرْضُ وَ عَمّارَها، وَ تَمُوجُ الْبِحارُ وَ مَنْ یَسْبَحُ فِي غَمَراتِها

.سپاس مخصوص خدایی است که از ترس و خشیت او، آسمان و ساکنانش می‌غرند و زمین و آبادکنندگانش می‌لرزند و دریاها و هر آنچه در اعماقش غوطه‌ور است، موج می‌زنند.

 

اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّد و آلِ مُحَمّد، اَلْفُلْکِ الْجارِیَة فِي اللُجَجِ الْغامِرَة، یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَها وَ یَغْرِقُ مَنْ تَرکَها، اَلْمُتَقدّمُ لَهم مارِق، وَ الْمُتَأَخّرُ عَنْهُمْ زاهِق، وَ اللّازِم لَهُم لاحِق.

بار خدایا! بر محمد و آل محمد درود فرست؛ کشتی روان در اقیانوس‌های ژرف؛ هر‌که بر آن سوار شود، ایمنی یابد و هر‌که آن را رها کند غرق شود. کسی‌که از آن‌ها پیش افتد، از دین خارج است و کسی‌که از آن‌ها عقب بماند، نابود است؛ و همراه با آن‌ها، ملحق می‌شود

 

  

معرفی‌تقدیم‌وپیشگفتار

سرفصل ها

همه