Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

 

القول: في الطواف

۵- طواف

 

وفيه ثلاثة مقاصد:

شامل سه سرفصل است:

 

الأول: في المقدمات.

اول: مقدمات

 

وهي واجبة ومندوبة: فالواجبات: الطهارة، وإزالة النجاسة عن الثوب والبدن، وأن يكون مختوناً، ولا يعتبر في المرأة.

شامل مقدمات واجب و مقدمات مستحب است.

مقدمات واجب: طهارت، پاک کردن نجاست از لباس و بدن و اینکه ختنه شده باشد (این مورد برای زنان شرط نیست).

 

والمندوبات ثمانية: الغسل لدخول مكة، فلو حصل عذر اغتسل بعد دخوله، والأفضل أن يغتسل من بئر ميمون، أو من فخ، وإلا ففي منزله. ومضغ الاذخر، وأن يدخل مكة من أعلاها، وأن يكون حافياً، على سكينة ووقار، ويغتسل لدخول المسجد الحرام، ويدخل من باب بني شيبة ليطأ هبل، وهو غير موجود الآن حيث محا الوهابيون النواصب أثره، وبعد أن يقف عندها ويسلم على النبي (ص) ويدعو بالمأثور.

مقدمات مستحب: هشت مورد هستند: غسل‌کردن برای ورود به مکه و اگر عذری [که مانع از غسل کردن است] داشته باشد پس از ورود غسل ‌کند، بهتر است از چاه میمون یا از «فخ»([106]) غسل نماید، وگرنه در منزل خود غسل ‌کند. جویدن اِذخِر([107])، وارد شدن به مکه با پای برهنه و با آرامش و سنگینی از سمت بالای آن، غسل کردن برای ورود به مسجدالحرام، وارد شدن به مسجدالحرام از باب بنی‌شیبه برای اینکه هبل را زیر پای خود لگدکوب کند،([108]) البته در حال حاضر باب بنی‌شیبه وجود ندارد زیرا وهابی‌های ناصبی آثار آن را از بین برده‌اند‌؛ پس‌ازآن ایستادن کنار درب (باب بنی‌شیبه) و سلام‌دادن به پیامبر (ص) و خواندن دعاهای مأثوره.([109])

 

المقصد الثاني: في كيفية الطواف.

دوم: چگونگی طواف

 

وهو يشتمل على: واجب وندب.

شامل واجبات و مستحبات است.

 

فالواجب سبعة: النية، والبدء بالحجر، والختم به، وأن يطوف على يساره، وأن يدخل الحجر في الطواف، وأن يكمله سبعاً، وأن يكون بين البيت والمقام، ولو مشى على أساس البيت أو حائط الحجر لم يجزه.

واجبات طواف:

هفت مورد است:

۱- نیت.

۲- آغاز‌کردن طواف از رو‌به‌روی حجر‌الاسود و به پایان رساندن طواف تا همان‌جا.

۳- هنگام طواف سمت چپ بدنش به‌سوی کعبه باشد.

۴- هنگام طواف خارج از حِجر حرکت کند.([110])

۵- هفت شوط (دور) را کامل کند.

۶- بین خانۀ کعبه و مقام ابراهیم طواف کند.([111])

۷- اگر روی پایه‌های کعبه یا دیوار حِجر اسماعیل حرکت کند صحیح نیست.

 

ومن لوازمه ركعتا الطواف، وهما واجبتان بعده في الطواف الواجب، ولو نسيهما وجب عليه الرجوع، ولو شق قضاهما حيث ذكره، ولو مات قضاهما الولي.

از ملزمات طواف، دو رکعت نماز طواف است که واجب است بعد از طوافِ واجب به‌جا آورده شود و اگر فراموش کند باید بازگردد و اگر مشقت داشت هر‌جا که یادش آمد به‌جا آورد و اگر از دنیا رفت باید ولی‌اش به‌جای او قضا نماید.

 

مسائل ست:

مسائل شش‌گانه:

 

الأولى: الزيادة على السبع في الطواف الواجب محظورة، وفي النافلة مكروهة.

اول: بیش از هفت دور طواف‌کردن در طوافِ واجب ممنوع و در طواف مستحب مکروه است.

 

الثانية: الطهارة شرط في الواجب دون الندب، حتى أنه يجوز ابتداء المندوب مع عدم الطهارة وإن كانت الطهارة أفضل.

دوم: طهارت (وضو‌داشتن) در طوافِ واجب شرط است اما برای طوافِ مستحب لازم نیست، به‌طوری‌که جایز است طواف مستحبی را بدون طهارت آغاز کند هرچند با طهارت بودن بهتر است.

 

الثالثة: يجب أن يصلي ركعتي الطواف في المقام حيث هو الآن، ولا يجوز في غيره، فإن منعه زحام صلى وراءه، أو إلى أحد جانبيه.

سوم: واجب است دو رکعت نماز طواف را در جایی که در حال حاضر مقام ابراهیم (ع) قرار دارد بخواند (و جایز نیست در جای دیگری بخواند) و اگر ازدحام جمعیت مانعش شد، پشتِ مقام یا در یکی از دو طرف آن نمازِ طواف را به‌جا ‌آورد.

 

الرابعة: من طاف في ثوب نجس مع العلم لم يصح طوافه، وإن لم يعلم ثم علم في أثناء الطواف أزاله وتمم، ولو لم يعلم حتى فرغ كان طوافه ماضياً.

چهارم: اگر کسی بداند لباسش نجس است و با همان لباس طواف نماید، طوافش صحیح نیست و اگر نداند و در حین طواف بفهمد، نجاست را برطرف نماید و طواف را به پایان برساند و اگر نداند و بعد از پایان طواف متوجه شد که لباسش نجس بوده طوافش صحیح است.

 

الخامسة: يجوز أن يصلي ركعتي طواف الفريضة في أي وقت شاء.

پنجم: دو رکعت نماز طوافِ واجب را در هر زمان که خواست می‌تواند بخواند.

 

السادسة: من نقص من طوافه، فإن جاوز النصف رجع فأتم، ولو عاد إلى أهله أمر من يطوف عنه، وإن كان دون ذلك استأنف. وكذا من قطع طواف الفريضة لدخول البيت أو بالسعي في حاجته. وكذا لو مرض في أثناء طوافه، ولو استمر مرضه حيث لا يمكن أن يطاف به طيف عنه. وكذا لو أحدث في طواف الفريضة. ولو دخل في السعي فذكر أنه لم يتم طوافه رجع فأتم طوافه إن كان تجاوز النصف، ثم تمم السعي.

ششم: کسی که طوافش را ناقص انجام داده است اگر بیش از نصف کل طواف را انجام داده باشد([112]) بازگشته، آن را کامل ‌کند و اگر به خانه‌اش برگشته بود کسی را مأمور ‌کند تا از طرف او نقص طوافش را کامل نماید و اگر این‌گونه نبود دوباره طواف کند. حکم کسی که طواف واجبش را به دلیل ورود به خانۀ کعبه و یا جهت تلاش برای [رسیدن به] نیازش قطع نموده باشد به همین صورت است. اگر در اثنای طوافش بیمار شود و اگر بیماری‌اش ادامه یافت به‌طوری‌که نتوانست طواف کند از طرف او طواف را به‌جا ‌آورند. اگر در طواف واجب، حدثی از او سر بزند نیز حکمش همین است. اگر سعی صفا و مروه را شروع نماید و به یاد آورد که طوافش را تمام نکرده است، اگر بیش از نصف کل طواف را انجام داده باشد باز‌گردد و آن را کامل ‌کند، سپس به محل صفا و مروه رفته، سعی‌اش را تمام ‌کند.

 

والندب خمسة عشر: الوقوف عند الحجر، وحمد الله والثناء عليه والصلاة على النبي وآله عليهم السلام، ورفع اليدين بالدعاء، واستلام الحجر وتقبيله، فإن لم يقدر فبيده، ولو كانت مقطوعـة استلم بموضع القطع. ولو لم يكن له يد اقتصر على الإشارة، وأن يقول: (هذه أمانتي أديتها، وميثاقي تعاهدته، لتشهد لي بالموافاة. اللهم تصديقاً بكتابك ... إلى آخر الدعاء).

مستحبات طواف:

پانزده مورد:

توقف نزد حجرالأسود، حمد و ثنای الهی و صلوات بر پیامبر و خاندانش (ع)، بالا‌بردن دست‌ها برای دعا، دست‌کشیدن روی حجر و بوسیدن آن، اگر نتوانست ببوسد بر آن دست بکشد و دستش را ببوسد و اگر دستش بریده بود با موضع قطع‌شدۀ دستش آن را لمس کند. اگر دست نداشت فقط به اشاره اکتفا کند و مستحب است بگوید: «هذه أمانتي أديتها، وميثاقي تعاهدته، لتشهد لي بالموافاة. اللهم تصديقاً بكتابك ... تا آخر دعا».([113])

 

وأن يكون في طوافه داعياً ذاكراً لله سبحانه على سكينة ووقار مقتصداً في مشيه، وأن يقول: (اللهم إني أسألك باسمك الذي يمشي به على طلل الماء ... إلى آخر الدعاء)، وأن يلتزم المستجار في الشوط السابع، ويبسط يديه على الحائط، ويلصق به بطنه وخده، ويدعو بالدعاء المأثور، ولو جاوز المستجار إلى ركن اليماني لم يرجع، وأن يلتزم الأركان كلها، وآكدها الذي فيه الحجر واليماني.

همچنین مستحب است هنگام طواف با آرامش و سنگینی و با میانه‌روی گام بردارد، دعا بخواند و ذکر خدا بگوید و این دعا را بخواند: «اللهم إني أسألك باسمك الذي يمشي به على طلل الماء ... تا آخر دعا»([114]).

اینکه در شوط هفتم به مستجار([115]) بچسبد، دو دستش را بر دیوار بگشاید، شکم و گونه‌اش را به آن بچسباند و دعاهایی که از معصومین (ع) وارد شده است را بخواند. اگر از مستجار به سمت رکن یمانی گذشته بود برنگردد. مستحب است خود را به تمام رکن‌های کعبه بچسباند و چسبیدن به رکنی که در آن حجرالأسود وجود دارد و رکن یمانی، تأکید بیشتری نسبت به ارکان دیگر دارد.

 

ويستحب أن يطوف ثلاثمائة وستين طوافاً، فإن لم يتمكن فثلاثمائة وستين شوطاً، ويلحق الزيادة بالطواف الأخير ، ويسقط الكراهية هنا بهذا الاعتبار. وأن يقرأ في ركعتي الطواف في الأولى مع "الحمد" "قل هو الله أحد"، وفي الثانية معه "قل يا أيها الكافرون". ومن زاد على السبعة سهواً أكملها أسبوعين وصلى الفريضة أولاً، وركعتي النافلة بعد الفراغ من السعي، وأن يتدانى من البيت. ويكره الكلام في الطواف بغير الدعاء والقراءة.

مستحب است سیصد‌و‌شصت طواف انجام دهد و اگر نتوانست سیصد‌و‌شصت دور و شوط‌های اضافی به طواف آخر ملحق می‌شود و کراهت دور زدن بیش از هفت دور به‌این‌ترتیب از بین می‌رود. مستحب است در دو رکعت نماز طواف در رکعت اول «حمد» و «قل هو الله احد» و در رکعت دوم «حمد» و «قل يا أيها الكافرون» را بخواند. مستحب است کسی که سهواً بیش از هفت دور زده، آن را به چهارده دور برساند و دو رکعت نماز طواف برای هفت دور اول بخواند، سپس سعی انجام دهد و بعد از اتمام آن، دو رکعت نماز طواف مستحبی به‌جا آورد؛ همچنین مستحب است به خانۀ کعبه نزدیک شود.

هرگونه سخن‌گفتن در هنگام طواف به‌جز خواندن دعا یا قرآن، مکروه است.


 

 

الثالث: في أحكام الطواف، وفيه اثنتا عشرة مسألة:

سوم: احكام طواف

دوازده مسئله:

 

الأولى: الطواف ركن من تركه عامداً بطل حجه، ومن تركه ناسياً قضاه ولو بعد المناسك، ولو تعذر العود استناب فيه. ومن شك في عدده بعد انصرافه لم يلتفت، وإن كان في أثنائه وكان شاكاً في الزيادة قطع ولا شئ عليه، وإن كان في النقصان استأنف في الفريضة، وبنى على الأقل في النافلة.

اول: طواف یکی از ارکان حج است که اگر کسی عمداً آن را ترک کند حجش باطل است و هر‌کس از روی فراموشی آن را ترک نماید باید آن را قضا کند، ‌حتی اگر پس از اتمام مناسک باشد؛ و اگر نتوانست برگردد برای آن نایب می‌گیرد. کسی که پس از بازگشت در تعداد شوط‌ها شک کند توجهی به شک خود نکند و اگر در بین طواف شک کند و شکّش بر بیشتر بودن عدد باشد طوافش را قطع کند و وظیفۀ دیگری ندارد، ولی اگر شکش بر کمتر بودن عدد باشد [دو حالت دارد:] اگر طواف واجب باشد طواف را از سر بگیرد، ولی اگر طواف مستحب باشد بنا را بر عدد کمتر بگذارد.

 

الثانية: من زاد على السبع ناسياً، وذكر قبل بلوغه الركن قطع ولا شئ عليه.

دوم: کسی که از روی فراموشی بیش از هفت دور طواف کند و پیش از اینکه به رکن برسد یادش بیاید، طوافش را قطع ‌نماید و وظیفۀ دیگری ندارد.

 

الثالثة: من طاف وذكر أنه لم يتطهر أعاد في الفريضة دون النافلة، ويعيد صلاة الطواف الواجب واجباً ، والندب ندباً.

سوم: کسی که طواف کند و یادش بیاید طهارت ندارد، اگر طوافش واجب است باید دوباره طواف کند و اگر طواف مستحبی است نیاز به تکرار ندارد و اگر طواف واجب باشد نماز طواف واجب را دوباره بخواند و اگر طوافِ مستحبی بود، مستحب است نماز طواف را دوباره بخواند.

 

الرابعة: من نسي طواف الزيارة حتى رجع إلى أهله وواقع لا كفارة عليه، وإن واقع بعد الذكر عليه بدنة والرجوع إلى مكة للطواف. ولو نسي طواف النساء جاز أن يستنيب، ولو مات قضاه وليه وجوباً.

چهارم: هر‌کس طواف زیارت را تا زمانی که به نزد همسرش برگردد فراموش کند و با همسرش نزدیکی کند کفاره بر گردنش نیست و اگر پس‌ازاینکه به یاد آورد باز هم نزدیکی نمود باید یک شتر (به‌عنوان کفاره) قربانی کند و برای طواف به مکه بازگردد. اگر طواف نسا را فراموش کرد می‌تواند نایب بگیرد و اگر از دنیا رفت واجب است ولیّ او از طرفش قضا نماید.

 

الخامسة: من طاف كان بالخيار في تأخير السعي إلى الغد، ثم لا يجوز تأخيره مع القدرة.

پنجم: کسی که طواف انجام داده، می‌تواند سعی صفا و مروه را تا فردای آن روز به تأخیر بیندازد، اما درصورتی‌که توانش را داشته باشد تأخیر بیش از این جایز نیست.

 

السادسة: يجب على المتمتع تأخير الطواف والسعي حتى يقف بالموقفين، ويأتي مناسكه يوم النحر، ولا يجوز التعجيل إلا للمريض والمرأة التي تخاف الحيض، والشيخ العاجز، ويجوز التقديم للقارن والمفرد على كراهية.

ششم: کسی که حج تمتّع به‌جا می‌آورد باید طواف و سعی صفا و مروه را تا بعد از وقوف در عرفات و مشعر و انجام مناسک روز عید قربان به تأخیر اندازد و فقط بیمار، زنی که می‌ترسد حیض شود و پیر ناتوان می‌توانند طواف و سعی را زودتر انجام دهند. کسی که حج قران و افراد به‌جا می‌آورد نیز می‌تواند طواف و سعی‌اش را زودتر انجام دهد، هرچند که مکروه است.

 

السابعة: لا يجوز تقديم طواف النساء على السعي للمتمتع ولا لغيره اختياراً، ويجوز مع الضرورة والخوف من الحيض.

هفتم: کسی که حج به‌جا می‌آورد (چه تمتّع و چه غیر آن) جایز نیست در حال اختیار‌، طواف نسا را قبل از سعی انجام دهد، اما در حالت ضرورت و ترس از حیض‌شدن جایز است.

 

الثامنة: من قدم طواف النساء على السعي ساهيا أجزأه، ولو كان عامداً لم يجز.

هشتم: کسی که از روی فراموشی طواف نسا را پیش از سعی انجام دهد از او پذیرفته است، ولی اگر از روی عمد چنین کند کفایت نمی‌کند.

 

التاسعة: لا يجوز الطواف وعلى الطائف (الرجل) غطاء رأس، سواء في طواف العمرة أم الحج.

نهم: جایز نیست مَرد در حال طواف (چه طواف عمره و چه طواف حج) سر خود را بپوشاند.

 

العاشرة: من نذر أن يطوف على أربع إذا كان رجل يجب أن يطوف على أربع وإذا كانت امرأة يجب عليها طوافان على قدميها لا على أربع.

دهم: اگر مردی نذر کند چهاردست‌وپا طواف نماید واجب است نذرش را به همین شکل ادا کند، اما اگر زنی چنین نذری کند باید دو طواف روی دو پا (و نه روی چهاردست‌وپا) به‌جا آورد.

 

الحادية عشرة: لا بأس أن يعول الرجل على غيره في تعداد الطواف، ولو شكا جميعاً عولا على الأحكام المتقدمة.

یازدهم: اشکالی ندارد که مرد در شمردن تعداد دورهای طواف به دیگری اعتماد کند و اگر همگی آن‌ها به شک افتادند طبق احکامی که در این مورد گفته شد عمل کنند.

 

الثانية عشرة: طواف النساء واجب في الحج والعمرة المفردة دون المتمتع بها، وهو لازم للرجال والنساء والصبيان والخناثى.

دوازدهم: طواف نسا در حج واجب و عمرۀ مفرده (نه عمرۀ تمتّع) واجب است و این مورد برای زنان، مردان، کودکان و افراد خنثی لازم است.

 

 


[106]- مکانی در یک‌فرسخی مکه برای کسی که از سمت مدینه به مکه وارد می‌شود. (مترجم)

[107]- یک نوع سبزی معطر که برای خوشبو شدن دهان جویده می‌شود و در فارسی به آن «کوم» گفته می‌شود. (مترجم)

[108]- زیرا ‌بنا‌بر‌آنچه در روایات آمده است، بت هبل پس از سقوط از بام کعبه به دست حضرت علی (ع) کنار باب بنی‌شیبه به سمت مسجد دفن گردیده است که با ورود از این در، بت یادشده لگدمال می‌شود. (مترجم)

[109]- دعاهای نقل‌شده از آل محمد (ع).(مترجم)

[110]- یعنی حجر اسماعیل در درون دایرۀ طواف قرار گیرد. (مترجم)

[111]- شعاع حرکتش بیشتر از فاصلۀ بین کعبه و مقام ابراهیم(ع) نباشد. (مترجم)

[112]- مثلاً چهار شوط (دور) انجام داده باشد. (مترجم)

[113]- (هذه أَمانَتِی أَدَّیْتُها، وَ مِیثاقِی تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِی بِالْمُوافاة، اَللَّهُمَّ تَصْدِیقاً بِکِتابِکَ، وَ عَلی سُنَّةِ نَبِیّـِک، أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، آمَنْتُ بِاللهِ وَ کَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَ الطّاغُوتِ، وَ بِاللاَّتِ وَ الْعُزّی، وَ عِبادَةِ الشَّیْطانِ وَ عِبادَةِ کُلِّ نِدٍّ یُدْعَی مِنْ دُونِ اللَّه)؛ (اَدای امانت کردم و به میثاقم وفا نمودم تا اینکه به وفای به عهد برایم گواهی دهی. پروردگارا! کتاب تو (قرآن) و سنت پیامبرت را تصدیق می‌کنم و گواهی می‌دهم جز خدای یکتا و بی‌همتا معبودی نیست و به‌راستی، محمد (ص) بنده و فرستادۀ اوست. به الله ایمان آوردم و به هر معبودی جز حق و به طاغوت و لات و عُزّی و به پرستش شیطان و پرستش هر آنچه همتای خدا خوانده می‌شود کفر می‌ورزم). (مترجم)

[114]- امام صادق (ع) فرمود: بر گِرد خانۀ خدا هفت شوط طواف کن و در طواف بگو: (اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی یُمْشَی بِهِ عَلَی طَلَلِ الْمَاءِ کَمَا یُمْشَی بِهِ عَلَی جَدَدِ الاْرْضِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی یَهْتَزُّ لَهُ عَرْشُکَ، وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی تَهْتَزُّ لَهُ أَقْدَامُ مَلاَئِکَتِکَ، وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهِ مُوسَی مِنْ جَانِبِ الطُّورِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ أَلْقَیْتَ عَلَیْهِ مَحَبَّةً مِنْکَ، وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمَّد(ص) مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ أَتْمَمْتَ عَلَیْهِ نِعْمَتَکَ أَنْ تَفْعَلَ بِی... کَذَا وَ کَذَا مَا أَحْبَبْتَ مِنَ الدُّعَاءِ)؛ (خدایا! تو را به آن نامت می‌خوانم که با آن بر پشت دریاها راه می‌روند، همچنان که با آن راه‌های زمینی را طی می‌کنند و به آن نامی که عرش تو برای آن به لرزه درمی‌آید و به آن نامت که گام‌های فرشتگانت برایش به لرزه می‌افتند. خدایا! تو را به آن نامت سوگند که موسی(ع) از سوی وادی طور تو را با آن صدا کرد و پاسخش دادی و محبتی از خویش بر او انداختی و به آن نامت می‌خوانم که با آن محمد (ص) را و گناه گذشته و آینده‌اش را بخشیدی و نعمت خویش را بر او تمام کردی. از تو می‌خواهم... هر دعا و خواسته‌ای که دوست داری بگو). (مترجم)

[115]- محلی در پشت درب کعبه، کمی مانده به رکن یمانی، مقابل ملتزم و در سوی دیگر کعبه. دیوار کنار رکن یمانی را «مستجار» می‌نامند. «جار» به معنای همسایه و «مستجار» به معنای پناه‌بردن به هم‌جوار و به‌صورت کلی‌تر «پناه‌بردن» است. این مکان نیز در اعتقاد مسلمانان از مکان‌های پذیرفته‌شدن دعاست. هنگامی‌که خانۀ کعبه دو در داشت، درِ دیگر آن کنار مستجار بود که بسته شد. (مترجم)

 

 

 

۵- طواف

سرفصل ها

همه