Logo
دانلود فایل متنی

 

ما يتعلق بالزواج الدائم والمنقطع:

ازدواج دائم و موقت

 

س١١٥/ هل يصح إجراء عقد النكاح - الدائم أو المنقطع - عبر الهاتف أو برامج المحادثة المعروفة في الانترنت كالبالتوك وما شابه،ويحضر الشهود والزوج والزوجة في غرفة خاصة ويتم العقد ؟

پرسش ۱۱۵:

آیا اجرای عقد نکاح ـ‌دائم یا موقت‌ـ از طریق تلفن یا برنامه‌های گفت‌وگوی اینترنتی ـ‌مثل پالتاک و نظایر آن‌ـ درحالی‌که شاهدها، شوهر و زن در یک اتاق هستند، صحیح و عقد کامل است؟

 

ج/ يجوز إن كان هناك تشخيص تام من قبل كل من الزوج والزوجة لقرينه سواء بالشكل أم بالاسم أم بأي وسيلة تشخيص تميز الإنسان عن غيره من بني جنسه، والشهود أيضاً يشترط أن يكون لديهم ما يفيد تشخيص كل من الزوجين سواء قدرتهم على التشخيص أم المعلومات التي تفيد التشخيص كالاسم والشكل، وكذا الحال في الإشهار.

پاسخ:

اگر با وجود قرینه‌ای تشخیص کامل از هر دو طرف شوهر و زن وجود داشته باشد ـ‌با شکل یا با اسم یا با هر وسیلۀ تشخیصی دیگری که انسان را از دیگر همنوعانش متمایز می‌کند‌ـ جایز است. برای شهود هم شرط است که آنها نیز آنچه برای مشخص نمودن هر یک از زوجین لازم است را در اختیار داشته باشند، خواه توانایی آنها بر شناسایی باشد یا معلوماتی که این مشخص شدن را برساند مثل اسم و شکل. حکم مسئله در اعلان ‌هم به همین صورت است.

 

وهذه الأمور عادة متوفرة في العقد الذي يتم بين زوجين يلتقيان ببعضهما وفي المجتمع الذي يعيشون فيه؛ لأن الناس الذين يشهدون أو الذين يشهر بينهم يعرفون الزوجين ويشخصونهما، أما إن كان العقد بوسائل اتصال عن بعد كالهاتف والانترنت فلابد من مراعاتها والتأكد من أنّ المعلومات لدى الجميع كافية للتشخيص.

این موارد به‌طورمعمول در عقدی که بین دو زوجی که همدیگر را ملاقات می‌کنند و همچنین در جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند در دسترس می‌باشند؛ زیراکسانی که شاهد هستند یا کسانی که این ازدواج میانشان مشهور می‌شود، زوجین را می‌شناسند و آنها را شناسایی می‌کنند؛ اما اگر عقد به‌وسیلۀ وسایل ارتباط از راه دور ـ‌مثل تلفن و اینترنت‌ـ باشد، باید شرایط آن رعایت شود و از معلوماتی که برای همه برای تشخیص دادن کافی است، اطمینان حاصل شود.

 

وهناك أمر لابد من الالتفات إليه وهو أن توثيق عقد الزواج كتابة أفضل من كونه شفهياً فقط فالمطلوب هو حفظ الأنساب والحقوق وهذا يتحقق بالكتابة بصورة أفضل مما لو كان العقد والإشهاد شفهياً فقط.

در اینجا مسئله‌ای وجود دارد که باید به آن توجه داشته باشیم؛ اینکه توثیق ازدواج به‌صورت کتبی بهتر از شفاهی بودن آن است. هدف، حفظ نَسَب و حقوق است و این هدف با نوشتن به‌صورت بهتری محقق می‌شود؛ نسبت به وضعیتی که عقد و شاهد گرفتن فقط به‌صورت شفاهی باشد.

 

س١١٦/ لا أعرف القول الحق في فتاوى فقهاء السوء بجواز العقد على الصغيرة بحجة الدخول على بيت أمها للنظر إلى أمها وأمثال ذلك، هل هذا جائز ؟

پرسش ۱۱۶:

سخن حقی در این فتواهای فقهای گمراهی نمی‌بینم که به جایز بودن عقد با دختر کوچک به دلیل وارد شدن به خانۀ مادرش برای نگاه کردن به او نظایر آن فتوا می‌دهند. آیا این کار جایز است؟

 

ج/ العقد على المرأة للزواج وليس للعب، (لا أعرف القول الحق في فتاوى فقهاء السوء بجواز العقد على الصغيرة بحجة الدخول على بيتأمها للنظر إلى أمها وأمثال ذلك)، هذا عبث ولعب ولا علاقة له لا بدين ولا بأخلاق.

پاسخ:

عقد کردنِ زن، به جهت ازدواج است، نه برای لهو لعب: (سخن حقی در این فتواهای فقهای گمراهی نمی‌بینم که به جایز بودن عقد با دختر کوچک به دلیل وارد شدن به خانۀ مادرش برای نگاه کردن به او نظایر آن فتوا می‌دهند). این کار عبث و لهو لعب است و ارتباطی با دین و اخلاق ندارد.

 

عندما شرّع الإسلام الزواج من الصغيرة بمعنى من قاربت البلوغ وليس رضيعة أو طفلة، وحتى الزواج من الصغيرة أو البالغة الصغيرة في السن فهو شرع لضرورة ربما تكون أو تصادف الناس مثل بقاء عدد قليل من البشر وخوف انقراض البشر أو المؤمنين فيتم الزواج بعمر صغير لإنجاب أكبر عدد ممكن والحفاظ على الجنس البشري أو المؤمنين، وليست التشريعات عبثية وفقكم الله. فالزواج من الصغيرة لا معنى له إنما هو شُرِّع لحالة الضرورة وليس للعبث واللعب.

وقتی اسلام ازدواج با دختر کوچک را تشریع می‌فرماید به معنای دختری است که نزدیک بلوغ است، نه دختری که شیرخوار یا طفلی کوچک است، و حتی ازدواج با دختر صغیر یا بالغ کم سن‌وسال به جهت ضرورت تشریع شده است؛ چه‌بسا حادثه‌ای برای مردم رخ دهد مثل‌اینکه تعداد کمی از نوع بشر باقی بماند و ترس از انقراض بشر یا مؤمنان وجود داشته باشد که در این صورت ازدواج با کم سن‌وسال باعث بیشترین زادولد ممکن و حفظ نوع بشر یا مؤمنان می‌شود. تشریعات عبث و بیهوده نیست؛ خداوند شمارا موفق بدارد؛ بنابراین ازدواج با صغیره معنایی ندارد و تنها برای ضرورت، تشریع شده است و نه بیهوده و برای لهو لعب.

 

س١١٧/ رجل متزوج من أُسبوعين تقريباً، يريد ذرية صالحة تنصر القائم والمهديين (عليهم السلام)، هل هناك آداب قبل الجماع، أدعية أو صلاة خاصة ؟

پرسش ۱۱۷:

مردی تقریباً دو هفته است که ازدواج‌کرده و خواهان ذریۀ صالحی است که قائم و مهدیین (عليهم السلام) را یاری کنند. آیا آدابی برای پیش از جماع یا دعا یا نماز خاصی وجود دارد؟

 

ج/ قد بيّنت هذا في الشرائع، وأنقل لك النص: 

[يستحب لمن أراد الدخول أن يصلي ركعتين ويدعو بعدهما، وإذا أمر المرأة بالانتقال إليه، أمرها أن تصلي أيضاً ركعتين وتدعو، وأن يكونا على طهر، وأن يضع يده على ناصيتها إذا دخلت عليه، ويقول: "اللهم على كتابك تزوجتها، وفي أمانتك أخذتها، وبكلماتك استحللت فرجها، فإن قضيت لي في رحمها شيئاً فاجعله مسلماً سوياً، ولا تجعله شرك شيطان"، وأن يكون الدخول ليلاً، وأن يسمّي عند الجماع، ويسأل الله تعالى أن يرزقه ولداً ذكراً سوياً] شرائع الإسلام: ج٣.

پاسخ:

این مورد را در کتاب شرایع بیان کرده‌ام. متن آن را برای شما نقل می‌کنم:

مستحب است کسی که می‌خواهد نزدیکی کند، دو رکعت نماز بخواند و بعدازآن دعا کند، و هنگامی‌که به همسرش گفت که نزدش بیاید، به او نیز امر کند دو رکعت نماز بخواند و دعا کند. مستحب است هر دو با طهارت باشند، و هنگامی‌که زن نزد او آمد دستش را روی پیشانی او قرار دهد و این دعا را بخواند: (خدایا! بر اساس کتاب تو با او ازدواج کردم و او را به‌عنوان امانت از تو گرفتم، و با کلمات تو فرج او را بر خود حلال کردم و اگر برای من در رحم او فرزندی مقدّر فرمودی او را مسلمانی درست قرار بده و شیطان را در او شریک نکن).

مستحب است نزدیکی در شب انجام شود، بانام خدا شروع کند، و از خداوند متعال بخواهد که فرزندی پسر و سالم روزی‌شان گرداند.(شرائع الإسلام: ج٣.)

 

س١١٨/ إذا حصل زنا بامرأة متزوجة قبل سنيين طوال وافترقا وتابا إلى الله وبعد زمن التقيا بالصدفة وعرف أن زوجها مات من عدة سنيين، فهل يصح زواجه منها ؟

پرسش ۱۱۸:

مردی با زن شوهردار سال‌ها پیش زنا کرده است. سپس آن دو از هم جداشده و توبه کرده‌اند و پس از مدتی اتفاقی همدیگر را دیده‌اند و مرد فهمیده که شوهر آن زن چند سال است که فوت کرده است. آیا می‌تواند با او ازدواج کند؟

 

ج/ من زنى بامرأة لم يحرم عليه نكاحها. ولو زنى بذات بعل (أي متزوجة)، أو في عدة رجعية، حرمت عليه أبداً.

پاسخ:

کسی که با زنی زنا کند ازدواج با او برایش حرام نمی‌شود؛ ولی اگر با زن شوهردار یا کسی که در عدۀ رجعی است زنا کند برای همیشه بر او حرام می‌شود.

 

س١١٩/ شاب زنى بامرأة متزوجة وهو نادم على فعله، وبعد مرور عدة سنوات هل يجوز أن يتقدّم للزواج من إحدى أخواتها ؟

پرسش ۱۱۹:

جوانی با زن شوهرداری زنا کرده و از کار خویش پشیمان است. بعد از گذشت چند سال آیا می‌تواند با یکی از خواهرهای آن زن ازدواج کند؟

 

ج/ يجوز.

پاسخ:

جایز است.

 

س١٢٠/ كانت له (خليلة) يستمتع بها بدون عقد، ثم عقد عليها بالمنقطع (زواج مؤقت)، ثم تزوجها زواجاً دائمياً، فما حكم ذلك ؟

پرسش ۱۲۰:

شخصی دوست‌دختری داشت که بدون عقد با او نزدیکی می‌کرد. سپس با وی عقد موقت و پس‌ازآن عقد دائم جاری کرد، حکمش چیست؟

 

ج/ إذا كان وطئها بالزنى (أي قبل العقد) وهي ذات بعل (متزوجة) أو عدة، حرمت على الزاني بعد طلاقها أو انقضاء عدتها. أما إذا كانت غير ذات بعل (غير متزوجة)، ولا ذات عدة، فيجوز له أن يتزوجها.

پاسخ:

اگر نزدیکی آنها زنا بوده باشد (قبل از عقد) و زن دارای شوهر بوده باشد یا مطلقه‌ای بوده که هنوز روزهای عدّه‌اش تمام نشده باشد، آن زن بر مرد زناکار حرام می‌شود؛ اما اگر زن، شوهر نداشته باشد و در عده نیز نبوده باشد، آن مرد می‌تواند با او ازدواج نماید.

 

س١٢١/ هل يجوز لامرأة أنصارية الزواج من رجل غير مؤمن بدعوة الحق وصاحبها (عليه السلام) ؟ 

پرسش ۱۲۱:

آیا جایز است یک زن انصاری با مردی که مؤمن به دعوت حق و صاحب آن  نیست، ازدواج کند؟

 

ج/ يجوز إن كان مسلماً وغير ناصبي، ولكنه مكروه.

پاسخ:

جایز است اگر مسلمان باشد ولی ناصبی نباشد؛ اما مکروه است.

 

س١٢٢/ شخص غير متزوج فهل يتزوج من امرأة عامية (سنية)،أم ينتظر الفرج ؟

پرسش ۱۲۲:

شخصی ازدواج‌نکرده است. آیا می‌تواند با زن عامی (اهل سنت) ازدواج کند؟ یا منتظر فرج و گشایشی باشد؟

 

ج/ الزواج من مسلمة مخالفة لا تنصب العداء لا إشكال فيه، وإن أردت الأفضل فاعمل بقول رسول الله محمد (صلى الله عليه وآله): (أظفر بذات الدين تربت يداك) [الكافي: ج٥ ص٣٣٢].

پاسخ:

در ازدواج با زن مسلمان مخالف که دشمنی با اهل‌بیت ندارد اشکالی وجود ندارد، و اگر خواهان بهتر هستی به این سخن رسول خدا (صلى الله عليه وآله) عمل کن: ((... تو قطعاً زن دین‌دار را برگزین))([الكافي: ج٥ ص٣٣٢]).

(-۲- توضیح عبارت تربت یداک تربت ،یداه یعنی او به خیر نرسد؛ و این کلمه ای است که عرب گاه در مدح و گاه در ذم آورد مانند لا اب لک و لا ام لك و لا ارض لک و نظایر آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). صاحب اقرب الموارد گوید این از سخنانی است که عرب آن را به صورت دعا استعمال کنند ولی مرادشان دعا نیست بلکه تحریک و تشویق است و گویند فعلیک بذات الدين تربت يداك؛ و در صحاح آمده که این جمله ی دعائیه است یعنی به خیر نرسی ولی معنی اول صحیح است. (منبع:ویکی پارسی - مترجم).)

 

س١٢٣/ هل يصح الزواج بأكثر من امرأة دون أن يأخذ الرجل رضا زوجته بهذا الأمر، وهل للزوجة رأي في هذا الأمر أم يصح شرعاً للرجل أن يتزوج دون الرجوع لزوجته ؟

پرسش ۱۲۳:

آیا ازدواج با بیش از یک زن بدون اینکه مرد رضایت همسرش را در این‌ خصوص بگیرد صحیح است؟ آیا همسر در این خصوص صاحب‌رأی و نظر است یا اینکه شرعاً صحیح است که مرد بدون مراجعه به همسرش مجدداً ازدواج نماید؟

 

ج/ يجوز أن يتزوج دون أن يُعلم زوجته الأولى بزواجه الثاني. 

پاسخ:

مرد می‌تواند بدون اینکه زن اولش را باخبر سازد، ازدواج دومش را انجام دهد.

 

س١٢٤/ هل يجوز زواج امرأة علوية برجل لا يرجع نسبه إلى رسول الله (صلى الله عليه وآله)؟ 

پرسش ۱۲۴:

آیا جایز است زن علوی با مردی که نَسَبش به رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نمی‌رسد ازدواج کند؟

 

ج/ يجوز.

پاسخ:

جایز است.

 

س١٢٥/ ما حكم زواج المرء من غير موافقة والديه ؟

پرسش ۱۲۵:

حکم ازدواج مَرد بدون موافقت والدینش چیست؟

 

ج/ يجوز للرجل أن يتزوج بمن يريد وإن لم يوافق والداه.

پاسخ:

جایز است مرد باکسی که قصد کرده است ازدواج کند؛ حتی اگر والدینش موافق نباشند.

 

س١٢٦/ هل العزل (القذف خارج الرحم) جائز ؟

پرسش ۱۲۶:

آیا عزل (بیرون ریختن منی از رحم) جایز است؟

 

ج/ العزل عن الحرة إذا لم يشترط في العقد ولم تأذن محرّم.

پاسخ:

عزل از زن آزاد اگر در عقد شرط نشده باشد و زن نیز اجازه ندهد حرام است.

 

س١٢٧/ إذا لاط أحدهم بآخر, فهل يجوز له أن يتزوج بإحدىمحارم المفعول به ؟

پرسش ۱۲۷:

شخصی با دیگری لواط کرده است؛ آیا می‌تواند با یکی از محارم کسی که لواط شده ازدواج کند؟

 

ج/ يحرم عليه العقد على أم الموطوء وأخته وبنته، ولا يحرم إحداهن إذا كان عقدها سابقاً.

پاسخ:

مادر، خواهر و دختر کسی که لواط شده بر او حرام هستند؛ ولی اگر قبلاً یکی از آنها را عقد کرده باشد، حرام نمی‌شوند.

 

س١٢٨/ امرأة زوجها مريض بمرض الجنون الأدواري ويأخذ علاج ليبق طبيعياً، لكنه في حالة الاقتراب من زوجته ومواقعتها ترجع له حالة الجنون، فما حكم امتناع الزوجة عن المواقعة ؟

پرسش ۱۲۸:

شوهر زنی جنون ادواری دارد و دارو مصرف می‌کند تا در حالت طبیعی بماند، ولی در حال نزدیکی با همسرش حالت جنون به او بازمی‌گردد. حکم امتناع زن از نزدیکی با شوهرش چیست؟

 

ج/ لا يجوز أن تمتنع عن زوجها إلا إن كان لفترة من الزمن مثلاً رجاء أن يتعافى.

پاسخ:

جایز نیست مانع شوهرش شود مگر اینکه به‌عنوان‌مثال برای مدت‌زمانی باشد که امید بهبودی وجود داشته باشد.

 

س١٢٩/ إذا تمّ الزواج الدائم بصورته الشرعية، وصار رسمياً في أوراق الدولة لتحصل المرأة على الإقامة أو يحصل الرجل على الإقامة في الدولة، فهل يجوز للرجل أن يسقط حقوقه على المرأة من التمكين وغيره، وهل يجوز للمرأة أن تسقط حقوقها على الرجل من النفقة وغيرها ويبقى الزواج سارياً بينهما على هذه الصورة ؟

پرسش ۱۲۹:

اگر ازدواج دائم به‌صورت شرعی انجام‌گرفته و در دفاتر رسمی دولت ثبت‌شده باشد که زن یا مرد بتواند در دولت اقامت داشته باشد، آیا مرد می‌تواند حقوقش بر زن ـ‌مثل تمکین و سایر موارد‌ـ را ساقط کند یا زن حقوقش بر مرد ـ‌مثل نفقه و موارد دیگر‌ـ را ساقط کند و ازدواج به این شکل بین آنها برقرار باشد؟

 

ج/ يجوز. 

پاسخ:

جایز است.

 

س١٣٠/ هل يمكن إنشاء عقد زواج منقطع لمدة ستة أشهر مع تعيين المهر وبشهادة الشهود، ونشرط النظر والكلام والسفر مع عدم الدخول والملامسة ؟ 

پرسش ۱۳۰:

آیا امکان دارد که عقد موقت برای شش ماه با تعیین مهر و شهادتِ شهود خوانده شود و شرط شود که نگاه کردن، صحبت کردن و مسافرت انجام شود ولی دخول و لمس کردن نباشد؟

 

ج/ يجوز.

پاسخ:

جایز است.

 

س١٣١/ سيدي الأمان الأمان من عظيم فعلي وقبيح عملي، التوبة التوبة مما اقترفته يداي، 
تزوجت زواج المتعة مؤخراً ودخلت بزوجتي (دون شهود أو إشهار)،ولاحقاً عندما راجعت المسألة في الأجوبة الفقهية تبيّن لي خطأي، لكني في ذلك الوقت كنت جاهلاً بالحكم الشرعي، فما العمل الآن ؟ وماالذي عليّ فعله بعدما عرفتُ ما قمت به، وهل يعتبر ما فعلته زنا ؟

أُشهد الله تعالى وملائكته أني لم أتعمد ترك الإشهاد أو الإشهار،وإنما كان جهلاً مني بالحكم وبوجوبه، ولولا ذلك لما تركته مطلقاً.

سيدي الندم والحزن يغمرني والتوبة مقصدي، أرحني من العذاب الذي أرهقني، ومن الجهل الذي قادني لترك واجب وفعل حرام ؟ 

پرسش ۱۳۱:

آقای من! اَمان اَمان از کار بزرگ و زشتی که انجام داده‌ام. توبه توبه ازآنچه انجام داده‌ام.

ازدواج موقت کردم و بدون گرفتن شهود یا اعلان، با همسرم نزدیکی کردم وقتی به این مسئله در پاسخ‌های فقهی مراجعه کردم، خطایی که انجام داده بودم برایم آشکار شد؛ ولی من در آن موقع از حکم شرعی آگاه نبودم. اکنون چه کنم؟ بعد از آگاهی از کاری که انجام داده‌ام چه چیزی بر عهدۀ من است؟ آیا آنچه انجام داده‌ام زنا محسوب می‌شود؟

خداوند متعال و ملائکه‌اش را گواه می‌گیرم که شاهد گرفتن یا علنی کردن را از روی عمداً ترک نکردم؛ من فقط به‌حکم وجوب آن آگاه نبودم و اگر می‌دانستم هرگز آن را ترک نمی‌کردم.

آقای من! پشیمانی و حزن و اندوه وجودم را فراگرفته و قصد توبه دارم. مرا از عذابی که بر من سایه افکنده نجات بده! از جهلی که باعث ترک واجب و انجام حرام شده است!

 

ج/ لا شيء عليك إن شاء الله ما دمت جاهلاً بالحكم الشرعي، وفقك الله وسدد خطاك، وأسأل الله أن يتولّاك برحمته وأن يثيبك بعظيم الثواب على خوفك من تعدّي حدوده هو وليي وهو يتولى الصالحين.

پاسخ:

ان‌شاءالله چیزی بر عهدۀ شما نیست، اگر از حکم شرعی آگاه نبوده باشی. خداوند شما را موفق و گام‌هایتان را استوار بدارد. از خدا می‌خواهم که با رحمتش شمارا سرپرستی کند و ثواب عظیم به شما عطا فرماید؛ به جهت ترسی که از تعدّی حدودش داری. او سرپرست من است و سرپرست شایستگان.

 

س١٣٢/ رجل أجری عقد مؤقت علی امرأة لمدة سنتين ولم يکن معهما ثالث بسبب ظروف خاصة بالمرأة خوفاً من أهلها وأولادها بالذات،وکذا الرجل حرصاً علی أسرته من الانفصال عنهم، فما الحكم في ذلك ؟

پرسش ۱۳۲:

مردی، زنی را دو سال به عقد موقت خود درآورده و به دلیل وضعیت خاص زن و ترس از خانواده و اولادش و همچنین به دلیل جلوگیری از جدا شدن از خانواده‌اش، شخص سومی در جریان کار آنها نبوده است. حکم آنها چیست؟

 

ج/ في هذه الحالة التي ذكرتها أنت ربما يصعب الإشهار (الإعلان) لكن لا يصعب الإشهاد، فيستأنف العقد معها مع الإشهاد ويوصي الشاهدين بكتمان الأمر إلا عند الضرورة أو إثبات الحقوق.

پاسخ:

در این حالتی که شما بیان کردید چه‌بسا «اشهار» (اعلان عمومی) مشکل باشد ولی گرفتن شهود سخت نیست. باید با شاهد گرفتن، دوباره عقد را با او جاری کند و به شاهدها توصیه شود که این موضوع پنهان بماند مگر برای ضرورت یا اثبات حقوق.

 

س١٣٣/ تزوج امرأة زواجاً منقطعاً بدون إدخال, وأثناء المدة تزوجها بعقد دائم, فما هو الحكم الشرعي ؟

پرسش ۱۳۳:

زنی ـ‌بدون اینکه دخولی صورت گرفته باشد‌ـ ازدواج موقت کرده و در زمان صیغۀ عقد موقت، عقد دائم خوانده است. حکم شرعی این مسئله چیست؟

 

ج/ يجوز وزواجه الدائم صحيح.

پاسخ:

جایز و ازدواج دائمش صحیح است.

 

س١٣٤/ ما هو الحكم بخصوص الزواج المؤقت، وهل يجوز نطقه مع المحرم لتحليل الكلام فقط أي عدم الزواج فعلاً إذا كان هناك خصوصية لهذا الشخص ولا يمكن الارتباط، والغرض منه هو عدم الوقوع بالحرام ؟

پرسش ۱۳۴:

حکم ازدواج موقت چیست؟ آیا جایز است فقط به جهت حلال شدن صحبت کردن (زوجین) خوانده شود؟ یعنی اگر به دلیل وجود خصوصیت خاصی در این شخص و عدم امکان ارتباط، ازدواجی به این صورت انجام شود. هدف از این سؤال فقط عدم ارتکاب فعل حرام است.

 

ج/ الزواج المؤقت جائز.

١- يشترط في الزواج المؤقت والدائم الإشهاد (شاهدان عدلان) أو الإشهار، ويكفي أحدهما.

٢- أقل مدّة لعقد الزواج المؤقت هي ستة أشهر.

وكلام المرأة مع الرجال ليس حراماً ولا يحتاج تحليله إلى الزواج.

پاسخ:

ازدواج موقت، جایز است.

۱- در ازدواج موقت و دائم حضور شهود (دو شاهد عادل) یا اِشهار (علنی کردن) شرط است و محقق شدن یکی از این دو شرط کفایت می‌کند.

۲- کم‌ترین مدت برای ازدواج موقت، شش ماه است.

گفت‌وگوی زن با مردان حرام نیست و حلال شدنش نیازی به ازدواج ندارد.

 

س١٣٥/ هل سرّية زواج المتعة تجعله باطلاً ؟ وهل يستلزم وجود شاهد على الزواج أم يتم بين طرفي العقد فقط ؟

پرسش ۱۳۵:

آیا مخفی بودن ازدواج موقت، باطل کننده‌اش است؟ و آیا وجود شاهد لازم است؟ یا عقد تنها با طرفین عقد کامل می‌شود؟

 

ج/ يشترط في عقد النكاح حضور شاهدين أو الإشهار (الإعلان)،فإن حضر شاهدان استحب الإشهار، وإن لم يحضر شاهدان وجب الإشهار قبل الدخول، وبدون شهادة يكون عقد النكاح متوقفاً على الإشهار، ويرتكبان الحرام إن دخل بها من دونه، وتتكرّر المعصية مع تكرّر المواقعة حتى يتم الإشهار. أمّا الولد فينتسب كما في الشبهة.

پاسخ:

در عقد ازدواج، حضور دو شاهد شرط است و یا آنکه ازدواج مشهور گردد (اعلان شود) و اگر دو شاهد حضورداشته باشند مشهور کردن ازدواج، مستحب است. اگر دو شاهد نبود مشهور کردن ازدواج قبل از نزدیکی، واجب است. بدون شاهد، عقد ازدواج، متوقف بر مشهور شدن است و اگر بدون در نظر گرفتن این شرایط زن و مرد نزدیکی کنند کار حرام مرتکب شده‌اند و اگر این کار تکرار شود معصیت تکرار شده است تا موقعی که ازدواج، مشهور شود؛ اما فرزند، مانند موارد شبهه به پدر منسوب می‌شود.

 

ويكون الإشهاد بشاهدين، وأمّا الإشهار والإعلان فيكون بعد إيقاع العقد وقبل الدخول، ويتحقق بما يسمّى عرفاً إشهار وإعلان كالدعوة إلى وليمة العرس أو تعريف الناس بالوسيلة المتاحة.

شهادت به‌وسیلۀ دو شاهد انجام می‌شود؛ مشهور کردن و اعلان ازدواج بعد از بستن عقد و قبل از نزدیکی انجام می‌شود و به‌وسیلۀ آنچه در عرف، اعلان و مشهور کردن نامیده می‌شود ـ‌مثلاً دعوت به ولیمۀ عروسی یا شناساندن مردم به‌وسیله‌ای که رایج است‌ـ تحقق می‌یابد.

 

س١٣٦/ ما هي حقوق (المرأة) في الزواج المنقطع، وما واجباتها ؟

پرسش ۱۳۶:

حقوق زن در ازدواج موقت چیست؟ و چه چیزهایی بر او واجب است؟

 

ج/ لا يثبت بهذا العقد ميراث بين الزوجين، ولو شرطا التوارث أو شرط أحدهما، يلزم عملاً بالشرط. ويجوز أن يشترط عليها الإتيان ليلاًأو نهاراً. ويجوز العزل للزوج ولا يقف على إذنها. ولا يقع بها طلاق وتبين بانقضاء المدّة، ويقع لعان، ويقع بها ظهار وإيلاء، ويحرم ترك وطئها أكثر من أربعة أشهر كالدائمة. وأيضاً لها نفقة.

پاسخ:

در این نوع ازدواج، زوجین از یکدیگر ارث نمی‌برند ولی اگر هر دو یا یکی از آنها ارث را شرط کند عمل کردن به‌شرط لازم می‌شود. مرد می‌تواند برای زن شرط کند که شب یا روز پیش او باشد. جایز است که شوهر عزل کند (منی را در رحم نریزد) و (این کار) منوط به اجازۀ زن نیست. در این ازدواج، طلاق وجود ندارد و با انقضای مدت، از هم جدا می‌شوند. لعان، ظهار و ایلا در آن واقع می‌شود و ترک نزدیکی با زن بیش از چهار ماه ـ‌همانند ازدواج دائم‌ـ حرام است؛ و همچنین زن نفقه دارد.

 

س١٣٧/ هل عليها عدّة بعد انقضاء المدّة أو في حالة وفاة من تزوجت منه إثناء فترة العقد؟

پرسش ۱۳۷:

آیا بعد از پایان مدت، عدّه دارد یا اگر شوهرش در دوران عقد فوت نماید، باید عده نگه دارد؟

 

ج/ عدتها حيضتان، وتعتد من الوفاة ولو لم يدخل بها بأربعة أشهر وعشرة أيام إن كانت حائلاً، وبأبعد الأجلين إن كانت حاملاً.

پاسخ:

عدۀ آن دو حیض است. بعد از زمان وفات حتی اگر دخول صورت نگرفته باشد، چهار ماه و ده روز است اگر حائل باشد؛ اگر حامله باشد از این دو مدت‌زمان، طولانی‌تر می‌باشد.

 

س١٣٨/ هل يجوز أن يتزوج الرجل من الأنصار المؤمنين زواجاً منقطعاً من نساء المخالفين أو الكتابية، وهل يصح الزواج الدائم من المرأة الكتابية أم لا ؟

پرسش ۱۳۸:

آیا مردی از انصار که به شما ایمان دارد می‌تواند با زنان مخالف یا زنان اهل کتاب ازدواج موقت کند؟ و آیا ازدواج دائم با زن اهل کتاب صحیح است یا خیر؟

 

ج/ يجوز أن يتزوج المؤمن من المسلمة المخالفة والكتابية، ولكن لا يجوز من الناصبية. 

پاسخ:

جایز است که مرد مؤمن با زن مسلمان مخالف و زن اهل کتاب ازدواج کند ولی ازدواج با زن ناصبی جایز نیست.

 

س١٣٩/ هل تعتبر الباكر ولية أمر نفسها في زواج المتعة إذا كانت معيلة لنفسها، عمرها (٣٥) سنة، الأب متوفي، ولا يوجد أخ أكبر منها؟

پرسش ۱۳۹:

آیا زن باکره باید ولی‌اش را از ازدواج موقت مطلع کند اگر بالغ باشد، ۳۵ ساله باشد، پدرش فوت کرده باشد و برادر بزرگ‌تری هم نداشته باشد؟

 

ج/ للبالغة الرشيدة (وهي من بلغت ١٨ عاماً لا من بلغت سن التكليف عاقلة فقط) أن تزوج نفسها، ولا فرق بين الدائم والمنقطع، وليس لوليها اعتراض، بكراً كانت أو ثيباً.

پاسخ:

زن بالغ رشید (کسی که به ۱۸ سال رسیده باشد و رسیدن به سن تکلیف به‌تنهایی کفایت نمی‌کند) می‌تواند خودش ازدواج کند (چه دائم باشد، چه موقت) ولی‌ او نمی‌تواند اعتراض نماید، چه باکره باشد و چه قبلاً شوهر کرده باشد.

 

س١٤٠/ أريد الزواج من فتاة والدها سني وأمها شيعية متوفاة وتعيش مع جدتها، وتربت على حب أهل البيت (عليهم السلام)، وهي الآن شيعية جعفرية، ولكن أباها رفض الزواج، فهل من مخرج لهذاالأمر ؟ علماً أنّ البنت عمرها ٢١ سنة وهي موافقة على الزواج. 

پرسش ۱۴۰:

می‌خواهم با دختری که پدرش سنّی و مادرش شیعه‌ای است که فوت کرده (خداوند رحمتش کند) ازدواج کنم. وی با مادربزرگش یعنی مادر مادرش زندگی می‌کند و بر محبت اهل‌بیت(عليهم السلام) بزرگ‌شده و اکنون شیعۀ جعفری است ولی وقتی در این مورد اقدام کردیم پدرش گفت من دخترم را به ازدواج یک شیعه درنمی‌آورم. آیا راه خروجی از این مشکل وجود دارد؟ متذکر می‌شوم که دختر ۲۱ ساله است و او خود با ازدواج موافق می‌باشد.

 

ج/ إذا كان عمرها (٢١) عاماً فلا يجب أن تحصل موافقة الأب أو الجد على زواجها، ولها أن تزوج نفسها وإن رفض أبوها. وتثبت ولاية الأب والجد (بشرط الإيمان والعدالة) على البالغة دون سن (١٨) عاماً سواء كانت ثيباً أم بكراً. ولا تثبت ولايتهما على البكر الرشيدة (من بلغت ١٨ عاماً)، وتثبت الولاية لنفسها في الدائم والمنقطع. 

پاسخ:

اگر دختر ۲۱ ساله است نیازی نیست که برای ازدواج کردن موافقت پدر یا پدربزرگش را به دست آورد، و او این حق را دارد که ازدواج کند حتی اگر پدرش با آن مخالفت نماید.

ولایت پدر یا پدربزرگ (به‌شرط ایمان و عدالت) بر دختر بالغ، تا قبل از سن ۱۸ سالگی است، خواه دختر بیوه باشد خواه باکره.

ولایت این دو بر دختر باکرۀ رشیده (دختری که به سن ۱۸ سالگی رسیده) پابرجا نیست و او در ازدواج دائم یا موقت بر خودش ولایت دارد.

 

ولو زوجها أحدهما، لم يمض عقده إلا برضاها. ولكن يكره تزويجهانفسها دون إذن الولي. والبالغة إذا عضلها الولي، وهو أن لا يزوجها من كفؤ مع رغبتها، فإنه يجوز لها أن تزوج نفسها ولو كرهاً.

و اگر حتی یکی از این دو او را ازدواج دهد، عقد او فقط با رضایت دختر صحیح و معتبر است. البته اینکه دختر به‌خودی‌خود و بدون اذن ولی‌اش ازدواج کند مکروه می‌باشد.

و اگر ولیّ، دختر بالغ را از ازدواج منع کند و اجازه ندهد باکسی که همسنگ اوست و دختر هم به وی رغبت دارد ازدواج کند، جایز است دختر خودش ازدواج کند حتی برخلاف میل ولی‌اش.

 

س١٤١/ سؤالي: أيهما أفضل للبنت الزواج أو الدراسة ؟ وإذا تقدملخطبتها أحد الأنصار فهل الأفضل الزواج وترك الدراسة أم تكملدراستها ؟ وإذا رفضت الزواج هل عليها إثم بسبب رفضها علماً ان السبب هو عدم قبولهم بإتمام الدراسة، وهل يجوز لها أن تتزوج بغيرالأنصار ؟ وهل يجوز للرجل أن يتزوج من غير الأنصار ؟ 

پرسش ۱۴۱:

برای دختر کدام‌یک بهتر است: ازدواج یا درس خواندن؟ و اگر کسی از انصار به خواستگاری او بیاید بهتر است درس را ترک کند و ازدواج نماید یا اینکه درسش را ادامه دهد؟ و اگر او از ازدواج خودداری ورزد آیا به خاطر اینکه اولیای خداوند را رد کرده است گناهی بر او خواهد بود؟ زیرا آنها قبول نمی‌کنند که این دختر درسش را تکمیل کند؛ و آیا او می‌تواند با غیر انصار ازدواج کند؟ و آیا برای مرد نیز جایز است که با غیر انصار ازدواج کند؟

 

ج/ إذا كان هناك تعارض بين الزواج والتعليم فالزواج أفضل بالنسبةللمرأة، ولكن يجوز لها أن تترك الزواج وتكمل تعليمها إذا كانت تفضلالتعليم، أو أن تتزوج وتكمل تعليمها إذا لم يكن هناك تعارض بينهما.

پاسخ:

اگر تعارضی بین ازدواج و درس خواندن باشد، برای زن ازدواج کردن بهتر است ولی اگر درس خواندن را ترجیح می‌دهد می‌تواند ازدواج را ترک گوید و به درس خواندن ادامه دهد، و اگر تعارضی بین این دو نباشد ازدواج کند و درسش را ادامه دهد.

 

والمرأة المؤمنة بالحق يجوز أن تتزوج مؤمناً بالأئمة والمهديين من أهلالحق، أو أن تتزوج مسلماً مخالفاً لا ينصب عداءً للأئمة أو المهديين.

زن مؤمن به‌حق می‌تواند با مرد مؤمن به ائمه و مهدیین از اهل حق، یا با مسلمان مخالفی که با ائمه یا مهدیین دشمنی نداشته باشد ازدواج کند.

 

والزواج بغير المؤمن مكروه بالنسبة للمؤمنة، فخير لها أن تتجنبالاقتران بغير المؤمن.

کراهت دارد که زن مؤمن با مرد غیر مؤمن ازدواج کند و برای او بهتر است که هم‌نشین غیر مؤمن نشود.

 

أما الرجل المؤمن فيجوز له الزواج من المؤمنة أو المسلمة المخالفة التيلا تنصب عداءً للأئمة أو المهديين، وأيضاً يجوز له الزواج من الكتابيةمسيحية أو يهودية.

اما مرد مؤمن می‌تواند با زن مؤمن یا زن مسلمان مخالف که با ائمه یا مهدیین دشمنی نداشته باشد ازدواج کند و همچنین او می‌تواند از اهل کتاب ـ‌چه مسیحی و چه یهودی‌ـ همسر اختیار کند.


 


 

در خصوص ازدواج دائم و موقت

سرفصل ها

همه