Logo
دانلود فایل متنی

 

المرسى الثالث: 

 

توقفگاه سوم:


 

هل هي قصة نبي الله أيوب يرويها السومريون قبل أن تحدث ؟! 

 

آیا این همان داستان ایوب پیامبر خداست که سومریان آن را پیش از وقوعش روایت می‌کنند؟!


 

هناك أدلة تُرشد إلى أنّ قصص السومريين أو الاكاديين ما هي إلا قصص وإخبارات غيبية لقصص حقيقية آتية بعد السومريين في مسيرة الدين الإلهي، وأيُّ قارئ للألواح الطينية السومرية سيرى أنها تخبر عن أنبياء ورسل جاءوا في زمن متأخر عنها، مثل الذي ورد في قصة النبي أيوب (ع) قبل أن يأتي أيوب (ع) وتُدوَّن قصة أيوب (ع) في التوراة وفي القرآن. 

شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد قصه‌های سومریان در واقع داستان‌سرایی و اِخبارات غیبی در خصوص ماجراهایی حقیقی در مسیر دین الهی است که پس از سومریان واقع خواهند شد.

هر‌کس الواح گلی سومری را بخواند، درمی‌یابد که این الواح، از پیامبران و فرستادگانی که بعدها خواهند آمد خبر می‌دهد؛ مانند آنچه در قصه‌ی حضرت ایوب پیامبر ع آمده است، قبل از اینکه ایوب ع بیاید و قبل از آنکه ماجرایش در تورات و قرآن درج گردد.
 

[إنّ جميع الألواح وكسر الألواح المدونة فيها تلك المقالة السومرية تمتد في عهدها إلى أكثر من ألف عام قبل أن يدون سفر أيوب] [من ألواح سومر - كريمر].  

[زمان تمام الواح و نیز لوح‌های شکسته‌ای که در آن این نوشته‌های سومری نگاشته شده است، به بیش از هزار سال قبل از اینکه سِفر ایوب نوشته شود، بازمی‌گردد].([از الواح سومر-  کریمر.])
 

وهذه مقتطفات من قصة أيوب كما دوِّنت في الألواح السومرية وقبل أن يولد أيوب بزمن بعيد جداً: 

گزیده‌ای از داستان ایوب، همان‌طور که در الواح سومری و مدت زمانی بسیار طولانی پیش از تولد وی نگاشته شده است، به شرح زیر می‌باشد:
 

« أنا الحكيم العاقل. لماذا أقيد مع الأحداث الجهلة ؟

أنا المدرك العاقل لماذا احسب مع الجهال ؟

الطعام وفير وفي كل مكان ولكم طعامي الجوع.

في اليوم الذي قسمت فيه الأنصبة، كانت حصتي المخصصة لي العذاب والألم،

يا إلهي أريد أن أقف بين يديك،

أريد أن أكلمك .... وكلمتي أنين وحسرات،

أريد أن اعرض عليك أمري واندب مرارة سبيلي.

أريد أن اندب اضطراب ....،

على أمي التي ولدتني ألا تنقطع عن بث شكاتي إليك.

لتكف أختي عن ترديد الأغنية السعيدة فلا تترنم بها.

لتبك وتنح بمصائبي بين يديك،

لتصرخ زوجتي بالرثاء لعذابي،

وليندب المغني الماهر نصيبي التعس ......

إنّ الدموع والنواح والجزع والغم ملازمة لي.

يحدق بي العذاب والألم كذلك الذي لم يقدر له سوى الدموع.

المرض الخبيث يعم جسمي ...، 

«من که فرزانه و عاقلم، چرا در بندِ جوانان کم‌مایه باشم؟

من که خردمند و دانایم، چرا در زمره‌ی نابخردانم می‌پندارند؟

غذا همه‌جا فراوان است، اما بهره‌ی من گرسنگی است.

آن روز که قسمت‌ها و نصیب‌ها تقسیم شد، سهم من رنج و درد شد،

خداوندا! می‌خواهم بر درگاه تو بایستم،

می‌خواهم با تو سخن گویم. ... و سخن من آه و حسرت‌هاست، می‌خواهم رازم را به تو گویم و از تلخ‌کامی خود در پیشگاه تو بنالم.

می‌خواهم پریشان بنالم، ...

از مادرم که مرا زایید، از بیان درد و رنجم در پیشگاه تو کوتاهی نکند.

که خواهرم دیگر آن ترانه‌های خوشبختی را نخواند،

تا خواهرم به درگاه تو، با چشمانی اشک‌بار از درد و رنج من سخن گوید،

و همسرم به زاری از درد من سخن گوید،

بگذار نغمه‌سرای خوش‌الحان، نصیب تلخ مرا زمزمه کند ...

اشک و غم و افسردگی و ملال همراهِ من شده است.

رنج و درد چنان بر من چشم دوخته که گویی جز اشک نصیبی ندارم،

بیماری جانکاهی بر من چیره گشته، ...
 

يا إلهي، يا من أنت أبي الذي ولدتني، ساعدني على النهوض ...

إلى متى ستتخلى عني وأبقى بلا هداية ؟

لقد قالوا كلمة صدق وحق: لم يولد لأم طفل بلا خطيئة،

إن الطفل البريء لم يكن في الوجود منذ القدم ......................

إن ذلك الرجل - قد استمع إلهه إلى بكائه ودموعه،

إن ذلك الشاب - قد استطاعت شكواه وندبه أن تسترضي قلب إلهه، ..........

لقد طرد شيطان المرض الذي أحدق به ونشر عليه جناحيه،

والمرض الذي ضربه مثل .... قد أزاله وبدده،

وبدل مصير السوء الذي قدر عليه بموجب حكمه،

وبدل عذاب الرجل فرحاً وحبوراً » ([8]) [من ألواح سومر - د.كريمر].

خداوندا! تو که پدر من هستی و مرا به دنیا آوردی، مرا یاری ده تا بر پای خیزم، ...

تا کِی مرا وا می‌نهی و بی هیچ هدایتی باقی می‌گذاری؟

سخنی راست و درست گفته‌اند که: هیچ مادری، کودک بی‌گناه نزایید.

از دیرباز کودک بی‌گناه دیده به جهان نگشود. ...

او مردی است که خداوند، اشک‌ها و گریه‌اش را دید و شنید،

جوانی که شِکوه و ناله‌‌اش توانست دل خدایگانش را به دست آورد، ...

شیطان([*])، آن بیماری را که بر او چشم دوخته و بر او سایه افکنده بود، دور نمود،

دردی که او را چون ... زده بود، زایل نمود و پراکنده ساخت،

سرنوشت شومی را که برایش مقدر شده بود، با حُکمش تغییر داد،

و رنج و درد آن مرد را به شادی و خوشی مبدل ساخت».([۸])([از الواح سومر-  کریمر.])

[*] - شیطان: خدایی که دارای قوه‌ی خارق‌العاده بود، شیطان، اهریمن، روح پلید (مترجم). 

 


 

*****


 


 


 

[8]. استمعنا للنص السومري وهو يصور ألم أيوب (ع)، ثم كيف استجاب الله له ورفع عنه المرض والألم، والآن نرى بعض النصوص الدينية التي تبين لنا بعض حال أيوب (ع):

قال تعالى: ﴿وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾ [الأنبياء: 83]، وقال: ﴿وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ﴾ [ص: 41]. 

عن داود بن سرحان، عن أبي عبد الله (ع) قال: (قال الله جل جلاله: إن عبدي أيوب ما أنعم عليه بنعمة إلا ازداد شكراً، فقال الشيطان لو نصبت عليه البلاء فابتليته كيف صبره ؟ فسلّطه على إبله ورقيقه فلم يترك له شيئاً .. فقال أيوب: الحمد لله الذي أعطى والحمد لله الذي أخذ، وكذلك ببقره وغنمه ومزارعه وأرضه وأهله وولده حتى مرض مرضاً شديداً فأتاه أصحاب له فقالوا: يا أيوب ما كان أحد من الناس في أنفسنا ولا خير علانية خيراً عندنا منك، فلعل هذا الشئ كنت أسررته فيما بينك وبين ربك لم تطلع عليه أحداً فابتلاك الله من أجله ؟ فجزع جزعاً شديداً ودعا ربه فشفاه الله تعالى ورد عليه ما كان له من قليل أو كثير في الدنيا ..) بحار الأنوار: ج12 ص351. 

 

[۸] - به متن سومری گوش جان می‌سپاریم که چگونه دردهای ایوب ع را به تصویر می‌کشد، سپس چگونه خداوند او را اجابت می‌فرماید و درد و مرض را از او دور می‌سازد. حال برخی متون دینی که بعضی احوالات یعقوب ع را برای ما تبیین می‌نمایند ارائه می‌دهیم:

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾ (و ايوب را ياد کن آنگاه که پروردگارش را ندا داد: به من بيماری و رنج رسيده است و تو مهربان‌ترين مهربانانی). انبیا: 83. و همچنین: ﴿وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ﴾ (و از بنده‌ی ما ايوب ياد کن، آنگاه که پروردگارش را ندا داد: مرا شيطان به رنج و عذاب افکنده است). ص: 41.

از داوود بن سرحان از ابا عبدالله امام صادق ع روایت شده است که فرمود: (خداوند جل جلاله فرمود: بنده‌ی من ایوب هر چه از نعمت بر وی ارزانی دارم، جز شکر او نیفزاید. شیطان گفت: اگر او را به بلا گرفتار سازی، صبرش چگونه خواهد بود؟ سپس او را بر شتران و بردگان مملوکش مسلّط ساخت و او هم چیزی برایش باقی نگذاشت... ایوب گفت: سپاس خدایی که عطا می‌فرماید و سپاس خدایی که بازمی‌ستاند؛ و به همین صورت بر گاو و گوسفندان و مزارع و زمین و اهل‌وعیالش مسلّط ساخت تا آنجا که به‌شدت بیمار شد. یارانش به‌سویش آمدند و گفتند: ای ایوب! هیچ‌یک از مردان در بین ما و هیچ خیری در ظاهر از دید ما بهتر از تو نبود. شاید چیزی که هیچ‌کس از آن باخبر نیست، میان خودت و پروردگارت مخفی نمودی و خداوند به آن سبب گرفتارت نمود؟ او به‌شدت اندوهگین شد و پروردگارش را دعا کرد. خداوند متعال او را شفا داد و هر چه از کم‌ و بیش دنیا داشت به او بازگردانید...). بحار الانوار: ج 12 ص 351.


 


 


 


 


 


 

توقفگاه سوم: آیا این همان داستان ایوب پیامبر خداست که سومریان آن را پیش از وقوعش روایت می‌کنند؟!

سرفصل ها

همه