Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

القسم الثاني : في زكاة الفطرة

 

نوع دوم: زکات فطره (فطریه)

 

وأركانها أربعة :

 

چهار رکن دارد:

 

الأول: في من تجب عليه

 

اول: کسانی که فطریه بر آن‌ها واجب است

 

تجب الفطرة بشروط ثلاثة:

 

واجب شدن فطریه سه شرط دارد:

 

الأول: التكليف، فلا تجب على الصبي، ولا على المجنون، ولا على من أهل شوال وهو مغمى عليه.

 

اول: تکلیف؛ پس بر این افراد فطریه‌دادن واجب نیست: کودک، دیوانه و کسی که هنگام حلول ماه شوال بی‌هوش باشد.

 

الثاني: الحرية، فلا يجب على المملوك، ولا على المدبر، ولا على أم الولد، ولا على المكاتب المشروط، ولا المطلق الذي لم يتحرر منه شئ. ولو تحرر منه شئ وجبت عليه بالنسبة، ولو عاله المولى وجبت عليه دون المملوك.

 

دوم: آزاد بودن؛ پس بر برده، فطریه دادن واجب نیست و همچنین برای بردۀ مُدبّر،([52]) کنیز امّ ولد،([53]) بردۀ مکاتب مشروط،([54]) و بردۀ کاملی که هیچ بخشی از او آزاد نشده باشد فطریه‌دادن واجب نیست. چنانچه بخشی از برده آزاد شده باشد به همان مقداری که آزاد شده است باید فطریه پرداخت کند و چنانچه مولای او خرجش را می‌دهد، فطریه بر مولایش واجب است، نه بر برده.

 

الثالث: الغنى، فلا تجب على الفقير وهو الذي لا يملك قوته وقوت عياله، ولا يقدر على توفير قوته وقوت عياله كله.

 

سوم: دارا (غنی) بودن؛ پس بر فقیر، فطریه دادن واجب نیست و فقیر به کسی گفته می‌شود که خرجی خود و خانواده‌اش را ندارد و نمی‌تواند همۀ خرج خود و خانواده‌اش را مهیا کند.

 

ويستحب للفقير إخراجها، وأقل ذلك أن يدير صاعاً على عياله ثم يتصدق به. ومع الشروط يخرجها عن نفسه وعن جميع من يعوله، فرضاً أو نفلاً، من زوجة وولد وما شاكلهما، وضيف وما شابهه، صغيراً كان أو كبيراً، حراً أو عبداً، مسلماً أو كافراً.

 

مستحب است فقیر فطریۀ خود را از اموالش خارج کند،

کمترین مقداری که می‌دهد این است که یک صاع (سه کیلوگرم از غذاهای رایج) را در بین اعضای خانواده‌اش بچرخاند و سپس آن را صدقه بدهد.

اگر این شروط وجود داشته باشد باید فطریه را از طرف خود و تمامی کسانی که خرجی‌شان بر عهده‌اش است، بپردازد؛ فرقی نمی‌کند خرجی دادن به آن افراد بر او واجب باشد یا مستحب، از جمله همسر، فرزند و یا هرکسی شبیه به این‌ها و میهمان و یا شبیه میهمان، (و فرقی ندارد که) کودک باشد یا پیر، آزاد باشد یا بنده، مسلمان باشد یا کافر.

 

والنية معتبرة في أدائها، فلا يصح إخراجها من الكافر وإن وجبت عليه، ولو أسلم سقطت عنه.

در ادا کردن فطریه نیت لازم است؛([55]) 

پس فطریه‌دادن توسط کافر صحیح نیست، ‌هرچند که فطریه بر او هم واجب است‌ و چنانچه مسلمان شود از او ساقط می‌گردد.

 

مسائل ثلاث:

 

مسائل سه‌گانه:

 

الأولى: من بلغ قبل الهلال، أو أسلم، أو زال جنونه، أو ملك ما يصير به غنياً وجبت عليه. ولو كان بعد ذلك ما لم يصل العيد استحبت، وكذا التفصيل لو ملك مملوكاً أو ولد له.

 

اول: پرداخت فطریه بر کسی که پیش از حلول هلال ماه شوال به بلوغ برسد یا مسلمان شود یا دیوانگی‌اش از بین برود و یا صاحب چیزی شد که با آن فقرش برطرف شود واجب می‌گردد و چنانچه بعد از حلول هلال ماه تا پیش از عید این شرایط مهیا شد، فطریه‌دادن مستحب است؛ همچنین اگر فرد، صاحب برده شد و یا فرزندی به دنیا آورد همین شرایط و احکام (از نظر زمان واجب‌شدن فطریه و غیره) لحاظ می‌شود.

 

الثانية: الزوجة والمملوك تجب الزكاة عنهما ولو لم يكونا في عياله إذا لم يعلهما غيره.

 

دوم: فطریۀ همسر و برده تا زمانی که در تکفّلِ فرد هستند بر او واجب است، حتی اگر (شب عید) در بین خانواده حضور نداشته باشند.

 

الثالثة: كل من وجبت زكاته على غيره سقطت عن نفسه وإن كان لو انفرد وجبت عليه، كالضيف الغني والزوجة.

 

سوم: هرکسی که زکاتش بر شخص دیگری واجب شود وجوب آن از خودش ساقط می‌گردد، هرچند درصورتی‌که جدا می‌بود زکات بر او واجب می‌شد، مانند مهمانی که فقیر نباشد (که اگر مهمان نمی‌بود باید زکاتش را خودش پرداخت می‌نمود) و همسر.

 

فروع:

 

چهار نکته:

 

الأول: إن كان له مملوك غائب يعرف حياته، فإن كان يعول نفسه، أو في عيال مولاه وجبت على المولى، وإن عاله غيره وجبت الزكاة على العائل.

 

اول: اگر برده‌اش غایب باشد و بداند که زنده است، اگر خودش خرج خود را می‌داده يا تحت تکفل مولايش باشد، فطریه‌اش بر مولا واجب می‌شود و اگر کس دیگری غیر از مولایش خرجش را می‌دهد، زکات بر همان فرد واجب می‌شود.

 

الثاني: إذا كان العبد بين شريكين فالزكاة عليهما، فإن عاله أحدهما فالزكاة على العائل.

 

دوم: اگر دو نفر به‌صورت شراکتی دارای یک برده باشند، زکات بر هر دو واجب می‌شود و اگر يکی از آن‌ها خرجی‌اش را بدهد پرداخت زکات بر خرج‌دهنده واجب می‌شود.

 

الثالث: لو مات المولى وعليه دين، فإن كان بعد الهلال وجبت زكاة مملوكه في ماله، وإن ضاقت التركة قسمت على الدين والفطرة بالحصص، وإن مات قبل الهلال لم تجب على أحد إلا بتقدير أن يعوله.

 

سوم: اگر مولا فوت کند و بدهی (دِین) داشته باشد، اگر بعد از هِلال فوت کرده باشد، واجب است زکات برده را از مالش خارج کنند و اگر اموال میّت کم باشد بین بدهی و زکات فطره به‌اندازۀ سهم هرکدام تقسيم می‌شود و اگر پیش از هلال فوت کند زکات فطرۀ برده (عبد) بر کسی واجب نيست، مگر کسی که خرجی او را می‌دهد.

 

الرابع: إذا أوصي له بعبد ثم مات الموصي، فإن قبل الوصية قبل الهلال وجبت عليه، وإن قبل بعده سقطت ولا تجب على الورثة. ولو وهب له ولم يقبض لم تجب الزكاة على الموهوب له، ولو مات الواهب كانت على الورثة.

 

چهارم: اگر وصیت کند برده‌اش به شخصی به ارث برسد و بعدازآن بمیرد، اگر پذیرفتن وصیت پیش از هلال باشد پرداخت زکات برده بر او (کسی که برده را به ارث برده) واجب است و اگر بعد از هلال باشد پرداخت زکات برده بر آن شخص و ورثه واجب نیست.

اگر کسی برده‌ای به او هدیه بدهد اما آن را دریافت نکند، زکات برده به عهدۀ او نیست و اگر کسی که برده را به او بخشیده است بميرد زکات فطرۀ برده بر ورثه واجب می‌شود.

 

الثاني: في جنسها

 

دوم: جنس زکات

 

والضابط: إخراج ما كان قوتاً غالباً كالحنطة والشعير ودقيقهما وخبزهما، والتمر والزبيب والأرز واللبن والأقط.

 

ضابطه و قانون آن: از غذایی که به‌طور غالب مصرف می‌شود زکات می‌دهد مانند گندم، جو، آرد (گندم و جو)، نان (گندم و جو)، خرما، کشمش، برنج، شیر و کشک.

 

ومن غير ذلك يخرج بالقيمة السوقية، والأفضل إخراج التمر ثم الزبيب، ويليه أن يخرج كل إنسان ما يغلب على قوته.

 

غیر از این موارد قیمت بازاری آن محاسبه می‌گردد و بهتر است به ترتیب یکی از این موارد را به‌عنوان فطریه بپردازد: خرما، کشمش و بعدازآن آنچه غالباً مصرف می‌کند.

 

والفطرة: من جميع الأقوات المذكورة صاع، والصاع أربعة أمداد، والمد ثلاثة أرباع الكيلو غرام، والصاع ثلاث كيلوغرامات.

 

مقدار فطریه: از تمام موارد مذکور یک صاع می‌باشد که هر صاع معادل چهار مُد است و هر مد معادل سه‌چهارم کیلوگرم است؛ بنابراین هر صاع، سه کیلوگرم می‌باشد.


 

 

الثالث: في وقتها

 

سوم: زمان فطریه

 

وتجب بهلال شوال، ولا يجوز تقديمها قبله إلا على سبيل القرض. ويجوز إخراجها بعده، وتأخيرها إلى قبل صلاة العيد أفضل. فإن خرج وقت الصلاة - ووقتها إلى الزوال - وقد عزلها أخرجها واجباً بنية الأداء، وإن لم يكن عزلها عصى ويأتي بها أداءً. وإذا أخر دفعها بعد العزل مع الإمكان كان ضامناً، وإن كان لا معه لم يضمن.

 

با حلول هلال ماه شوال فطریه واجب می‌گردد و جایز نیست فطریه را زودتر از این زمان بپردازد، مگر اینکه به‌عنوان قرض بدهد و می‌تواند بعد از رؤیت هلال، زکات را از اموال خود خارج کند و به تأخیر انداختن آن تا پیش از نماز عید بهتر است. اگر وقت نماز به پایان رسید -‌پایان وقت نماز عید فطر هنگام زوال (اذان ظهر) است- و آن را کنار گذاشته بود واجب است آن را به نیت ادا بپردازد و چنانچه کنار نگذاشته بود، معصیت کرده و واجب است باز هم به نیت ادا بپردازد. اگر پس از خارج‌کردن فطریه از اموال، پرداختش را به تأخیر بیندازد درحالی‌که می‌توانسته آن را به متولی یا به فقیر برساند و سهل‌انگاری کرده باشد، ضامن است و اگر نمی‌توانسته، ضامن نیست.

 

ولا يجوز حملها إلى بلد آخر مع وجود المستحق ويضمن، ويجوز مع عدمه ولا يضمن.


اگر مستحق در آن شهر باشد جایز نیست فطریه را به شهر دیگری ببرد و ضامن خواهد بود؛ ولی اگر مستحق وجود نداشت، جایز است و ضامن هم نخواهد بود.

 

الرابع: في مصرفها

 

چهارم: مصرف زکات فطره

 

وهو مصرف زكاة المال، ويجوز أن يتولى المالك إخراجها، والأفضل دفعها إلى الإمام أو من نصبه. ولا يعطى غير المؤمن أو المستضعف مع عدمه، ويعطى أطفال المؤمنين ولو كان آباؤهم فساقاً. ولا يعطى الفقير أقل من صاع، إلا أن يجتمع جماعة لا يتسع لهم . ويجوز أن يعطي الواحد ما يغنيه دفعة.

 

مانند مصرف زکات مال است. شخص می‌تواند خودش این کار را انجام دهد و فطریه را به فقیر برساند، ولی بهتر است به امام یا کسی که امام منصوب کرده است بپردازد. زکات به فقیر مؤمن داده می‌شود و در صورت نبودن فقیر مؤمن، به مستضعف غیر‌مؤمن([56]) پرداخت می‌شود. زکات به کودکانی که مؤمن باشند نیز داده می‌شود، حتی اگر پدرانشان فاسق باشند. نباید به هر فقیر کمتر از یک صاع (سه کیلوگرم) داده شود، مگر اینکه جماعتی باشند که اگر زکات را بینشان تقسیم کنیم به هرکدام کمتر از یک صاع می‌رسد. می‌تواند به یک فقیر به‌اندازه‌ای از زکات داده شود که با دریافت آن غنی (توانگر) شود.

 

ويستحب: اختصاص ذوي القرابة بها، ثم الجيران.

 

مستحب است در پرداخت زکات فطره ابتدا نزدیکانش و سپس همسایه را مقدّم کند.

 



[52]- برده‌ای که قرار گذاشته شده پس از مرگ مالک و چه‌بسا اشخاص دیگر آزاد شود.
این قرار که مالک آن را در زمان زندگی خود اعلام کرده است اصطلاحاً تدبیر و بردۀ مزبور مُدَبَّر نامیده می‌شود. (مترجم)

[53]- کنیز زنی که از مالکش دارای فرزند شده است. (مترجم)

[54]- بردۀ مکاتب برده‌ای است که با مولایش قرارداد نوشته تا به ازای مبلغ مشخصی آزاد شود که مشتمل بر دو نوع است: بردۀ مکاتب مطلق که در قراردادش ذکر شده که به ازای هر میزان از مبلغ قرارداد که بپردازد به همان نسبت آزاد شود و مکاتب مشروط که شرط شده از لحظه‌ای که تمام پول قرارداد را بپردازد آزاد باشد. (مترجم)

[55] - چون مانند نماز و روزه از عبادات است. (مترجم)

[56]- اگر فقیر مؤمن وجود نداشت جایز است زکات فطریه را به مستضعف غیر‌مؤمن بدهند. (مترجم)

 


 


 

 

 

 

 

نوع دوم: زکات فطره (فطریه)

سرفصل ها

همه