Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

 

پرسش ۵۱:

 چه چیزی شما را از سایر مدعیان متمایز می‌سازد؟!

 

السؤال/ ٥١: عندما يقرأ الناس دعواكم تظهر السخرية على وجوههم؛ لأنه الأدلة والبينات والحجج غير كافية على هذه الدعوة، فتنسب دعواكم إلى علامات ظهور المبطلين والمغرضين والضالين والمضلين الذين يسبقون ظهور الإمام المهدي (عج)، (كالحسني واليماني أو الذي يدعي هو المهدي (عج) )، فماذا يميزكم عن كل هؤلاء ولو بشيء يلفت النظر.

حسين العوادي – العراق - ١١/ جمادي الأول/ ١٤٢٦ هـ . ق

وقتی انسان ادعاهای شما را می‌خواند، خنده‌اش می‌گیرد؛ چرا که دلیل و برهان و حجّت كافی برای این دعوت وجود ندارد. این ادعاهای شما انسان را به یاد افراد باطل و مغرض و گمراه و گمراه‌کننده‌ای می‌اندازد كه قبل از ظهور امام مهدی(ع) ظاهر می‌شوند (مانند مدعیان حسنی، یمانی و یا کسی که ادعا می‌کند مهدی(ع) است). چه چیزی شما را از این افراد متمایز می‌سازد؟ حتی اگر مورد کوچکی باشد، بگویید!

حسين العوادی - عراق - ۱۱ جمادی الاول ۱۴۲۶

 

الجواب: بسم الله الرحمن الرحيم، والحمد لله رب العالمين

هذه الدعوة مؤيدة بأدلة كثيرة، وأنا وأعوذ بالله من الأنا لم أقل لأحد اتبعني أعمى، بل أقول افتح عينيك وميّز الدليل واعرف صاحب الحق لتنقذ نفسك من النار، فدعوة الحق ترافقها دعاوى باطلة كحال رسول الله (ص) لما رافقته دعوة مسيلمة الكذاب (لعنه الله) وأشباهه.

پاسخ:

بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله  رب العالمین

این دعوت با دلایل بسیاری تایید شده است و من و پناه می‌برم به خدا از منیّت، به كسی نمی‌گویم كه كوركورانه از من پیروی كند بلكه می‌گویم، چشمانت را باز كن و دلایل را درست تشخیص بده و صاحب حق را بشناس تا خود را از آتش برهانی. در كنار دعوت حق همواره ادعاهای باطلی نیز وجود داشته است؛ مانند وضعیت زمان رسول خدا(ص) كه هم‌زمان با وی، مُسَیلمه‌ی كذّاب (لعنت خدا بر او باد) و نظایرش نیز بودند.

 

وكما عن المفضل بن عمر قال: سمعت أبا عبد الله (ع) يقول: (إياكم والتنويه، أما والله ليغيبن إمامكم سنيناً من دهركم، ولتمحصن حتى يقال مات، قتل، هلك، بأي واد سلك؟ ولتدمعن عليه عيون المؤمنين، ولتكفأن كما تكفأ السفن في أمواج البحر فلا ينجو إلا من أخذ الله ميثاقه، وكتب في قلبه الإيمان، وأيده بروح منه، ولترفعن اثنتا عشرة راية مشتبهة، لا يدرى أي من أي، قال: فبكيت، ثم قلت: فكيف نصنع؟ قال: فنظر إلى شمس داخلة في الصفة فقال: يا أبا عبد الله ترى هذه الشمس ؟ قلت: نعم، فقال (ع): والله لأمرنا أبين من هذه الشمس)([239])، فقد بيّن الإمام (ع) أنّ دعوة الحق أبين من الشمس، وهي أبيّن من الشمس؛ لأنّ أدلتها أدلة الأنبياء والمرسلين والرسول محمد (ص) والأئمة (ع)، فالتفت إلى أدلة هذه الدعوة وقارنها بدليل الرسول محمد (ص)، اقرأ بعض أدلة الدعوة في كتاب النور المبين للأستاذ ضياء الزيدي، وفي كتاب البلاغ المبين للشيخ ناظم العقيلي، وستجد الأدلة كثيرة جدّاً، منها وصية رسول الله (ص) والروايات عن أهل البيت (ع) والعلم والحق والهداية والمباهلة وقسم البراءة والكشف والرؤيا بالرسول والأئمة والأنبياء (ع) التي رآها المؤمنون والمعجزات والغيبيات.

مفضّل بن عمر مى‌گوید: شنیدم ابا عبد الله(ع) می‌فرمود: «بپرهيزيد از شهرت دادن و فاش كردن! به خدا سوگند كه امام شما سال‌هاى سال از روزگار شما غايب شود و هر آينه شما در فشار آزمايش قرار گيريد تا آنجا كه بگويند: امام مُرد، كشته شد و به كدام دره افتاد و ديده‌ی اهل ايمان بر او اشک بارد، و شما مانند كشتی‌هاى گرفتار امواج دريا متزلزل و سرنگون شويد، و نجات و خلاصى نيست، جز براى كسى كه خدا از او عهد و پيمان گرفته و ايمان را در دلش ثبت كرده و به وسيله‌ی روحى از جانب خود تقويتش نموده باشد. دوازده پرچم مشتبه برافراشته گردد كه هيچ يک از ديگرى تشخيص داده نشود». مفضل گويد: من گريستم و عرض كردم: پس ما چه كنيم؟ حضرت(ع) به شعاعى از خورشيد كه در ايوان تابيده بود اشاره كرد و فرمود: «اى ابا عبد الله، اين آفتاب را می‌بينى؟» عرض كردم: آرى. فرمود: «به خدا سوگند، امر ما از اين آفتاب روشن‌تر است»([240]). بنابراین امام(ع) روشن كردند كه دعوت حق از خورشید هم روشن‌تر است. این دعوت نیز از خورشید روشن‌تر است؛ چرا که دلایل آن، همان دلایل انبیا و فرستادگان و حضرت محمّد(ص) و ائمه(ع) می‌باشد. پس به دلایل این دعوت توجّه كن و با دلایل رسول خدا حضرت محمد(ص) مقایسه كن. برخی از این دلایل را می‌توانی در كتاب «نورالمبین» نوشته‌ی استاد «ضیاء زیدی» و «البلاغ المبین» نوشته‌ی «شیخ ناظم عقیلی» مطالعه كنی. در این صورت خواهی دید كه دلایل بسیاری زیادی وجود دارد از جمله وصّیت رسول اكرم(ص) و روایات اهل بیت(ع)، علم، حق و هدایت، مباهله، قسم برائت، مکاشفه و رؤیای رسول اكرم(ص) و ائمه(ع) كه بسیاری از مؤمنان دیده‌اند و معجزات و غیبیات.

 

وإن لم تنفعك كل هذه الأدلة ﴿فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ * يَغْشَى النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾([241])، وعندها قل مع القائلين: ﴿رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ﴾([242])، وسيأتيكم الجواب: ﴿أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرَى وَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ * ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ﴾([243]).

و اگر همه‌ی این دلایل سودی به تو نرساند: (چشم انتظار روزی باش که آسمان دودی آشکارا بياورد * و آن دود مردم را در خود فرو پوشد و اين عذابی است دردآور)([244])  و در آن هنگام به همراه دیگران بگو: (ای پروردگار ما، اين عذاب را از ما دورگردان که ما ايمان آورده‌ايم)([245])  و پاسختان این گونه خواهد بود: (کجا پند می‌پذيرند؟ حال آنکه چون فرستاده‌ای روشنگر بر آنها مبعوث شد * سپس از او روي‌گردان شدند و گفتند: ديوانه‌ای است تعليم يافته)([246]).

 

سبحان الله، ألم تتعظوا بحال الأمم التي سبقتكم ؟ فحالكم اليوم كحال اليهود مع أنبيائهم.

سبحان الله! آیا از حال امّت‌های پیشین عبرت نمی‌گیرید؟ وضعیت امروز شما مانند وضعیت یهود با پیامبرانشان است.

 

ألم تتعظوا بكلام الله وبالقصص التي في القرآن ؟ انظروا إلى حالكم، أليس هو حال علماء اليهود ومقلديهم عندما سخروا من زكريا (ع) ومن يحيى (ع) ومن عیسی (ع)، ما فرقكم عنهم بالله عليك ؟!

آیا از كلام خداوند و داستان‌هایی که در قرآن هست، پند و عبرت نمی‌گیرید؟ به وضیت خودتان بنگرید؛ آیا همان وضعیت علمای یهود و مقلّدانشان نیست آن هنگام كه زكریا(ع) و یحيی(ع) و عیسی(ع) را به ریشخند می‌گرفتند؟ شما را به خدا سوگند، فرق شما با آنها چیست؟

 

وإن كنت ممن ألقى السمع وهو شهيد، ستجهش بالبكاء وتقول والله نحن أسوء من اليهود وعلمائهم الذين انكبوا على الدنيا وحاربوا الأنبياء وأنصارهم الذين ساروا إلى الآخرة، وأمنوا بها وبملكوت السماوات والغيب.

ما الذي يدفعكم للسخرية مني ومن المؤمنين بهذه الدعوة الحقة ؟ أسأل نفسك وراجع ربك و ﴿اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً﴾([247]).

اگر از كسانی باشی كه به سخن حق گوش فرا می‌دهند در حالی که او شاهد است، حتما با حالت گریان خواهی گفت: به خدا سوگند که ما از یهود و از علمای یهود هم بدتر هستیم؛ کسانی كه به دنیا چسبیدند و با انبیا و انصارشان به نبرد پرداختند؛ همان انصاری که به سوی آخرت شتافتند و به آن و به ملكوت آسمان‌ها و غیب ایمان داشتند.

چه چیزی باعث می‌شود كه من و مؤمنان به این دعوت را به باد مسخره بگیرید؟‌ از خودت سؤال کن و به پروردگارت رجوع نما و (‌بخوان نامه‌ات را که امروز تو خود برای حساب کشيدن از خود، بسنده‌ای)([248]).

 

وعلى مرّ العصور من هم المستهزئون ؟ وهل سمعت أو قرأت أنّ الأنبياء والمرسلين (ع) والمؤمنين يستهزئون ؟ لكنك دائماً تجد أنّ الاستهزاء والسخرية هو ديدن المكذبين والكافرين بدعاوى الأنبياء والمرسلين.

در طول قرن‌ها مسخره كننده‌ها چه كسانی بودند؟ آیا شنیده یا خوانده‌اید كه انبیا، فرستادگان و مؤمنین كسی را مسخره کرده باشند؟‌ ولی همواره ملاحظه می‌کنید كه استهزا و مسخره کردن، روش و شیوه‌ی تكذیب كننده‌ها و كافران به دعوت‌های انبیا و فرستادگان، بوده است.

 

بئس القوم كنتم لي يا أهل العراق، اتبعتم كبراءكم الذين اتبعوا أمريكا وهادنوها واقروا ديمقراطيتها، ورضيتم أخيراً بسقيفة الظالمين، وأعطيتم العذر لمن نحى أمير المؤمنين علياً (ع)، وانقلبتم على أعقابكم كافرين بتنصيب الله وحاكميته سبحانه وتعالى، وحاربتم هذه الدعوة الحقة طلباً للدنيا العفنة.

چه بد قومی هستید شما ای اهل عراق! از بزرگانتان كه از آمریكا پیروی می‌كنند تبعیت می‌کنید، با آمریکا سازش و دموكراسی‌اش را تایید می‌‌كنید و در نهایت به سقیفه‌ی ظالمان راضی شدید و عذر كسانی كه امیر المؤمنین(ع) را از مقامش کنار زدند موجّه دانستید و به آیین پیشینیانتان که کافر به تنصیب از سوی خداوند و حاکمیت او سبحان و متعال بودند، بازگشتید و به طلب این دنیای کثیف و متعفّن، با این دعوت حق به مبارزه برخاستید.

 

اتبعتم من لم يزده ماله ودنياه إلاّ خساراً، كما اتبع أهل مكة أبا سفيان وحاربوا جدّي رسول الله محمداً (ص)، وما تنقمون مني وأنا أدعوكم لكتاب الله ولولي الله الأعظم الإمام المهدي(ع) ولنبذ الباطل وأهله، ما خرجت إلاّ لطلب الإصلاح في أمة جدّي رسول الله (ص)، وبأمر أبي الإمام المهدي (ع)، كما خرج جدّي الحسين (ع) فإن اتبعتم أئمة الضلالة فقديماً فعل آباؤكم واتبعوا فقهاء الضلالة، شبث بن ربعي وشمر بن ذي الجوشن وشريحاً القاضي وأعانوا ابن زياد ويزيد (لعنهم الله) على قتل الحسين بن علي (ع)، وإنّ لفي العين قذى، وفي الحلق شجى، وإنا لله وإنا إليه راجعون، وسيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون، ولا حول ولا قوة إلاّ بالله العلي العظيم.

از كسی پیروی كردید كه مال و دنیایش چیزی جز ضرر نداشت؛ همان طور كه اهل مكه از ابوسفیان پیروی كردند و با جدّم رسول خدا(ص) به مبارزه برخاستند. چرا با من دشمنی می‌کنید در حالی كه من شما را به كتاب خدا و ولیّ بزرگوار خداوند حضرت مهدی(ع) و کنار گذاشتن باطل و اهلش دعوت می‌كنم؟! من جز برای اصلاح امّت جدم رسول خدا(ص) و به فرمان پدرم امام مهدی(ع) برنخاستم؛ همان طور كه جدّم امام حسین(ع) قیام كرد. اگر از رهبران گمراهی پیروی كنید که در گذشته نیز پدرانتان چنین کردند و فقهای گمراهی مانند شبث بن ربعی، شمربن ذی الجوشن و شریح قاضی را پیروی نمودن و ابن زیاد و یزید (كه لعنت خداوند بر آنان باد) را برای كشتن امام حسین(ع) یاری دادند، در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو دارم و همه از خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم، در این صورت (به زودی کسانی که ظلم کردند خواهند فهمید به کدامین بازگشت‌گاه باز خواهند گشت)  و لا حول و لا قوّة الا بالله العلی العظیم.

 

تدبّروا قوله تعالى: ﴿إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ * فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيّاً حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ * إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾([249])، ثم اسخروا واضحكوا كثيراً، فلا تخطئون سنّة أسلافكم وستحلبونها دماً عبيطاً، وسيلعنكم التالون كما يُلعن اليوم من حارب محمداً (ص) وسخر منه، وستعلمون من الرابح غداً عندما لا ينفعكم العلم شيئاً.

در این سخن خداوند متعال به نیکی تدبّر کنید: (آری، گروهی از بندگان من می‌گفتند: ای پروردگار ما، ايمان آورديم، ما را بيامرز، و بر ما رحمت آور که تو بهترين رحمت آورندگانی * و شما ريشخندشان می‌کرديد تا ياد مرا از خاطرتان بزدودند و شما همچنان به آنها می‌خنديديد * امروز آنها را به پاداش صبری که می‌کردند پاداش می‌دهم که آنها سعادتمند هستند)([250]). پس شما مسخره كنید و بسیار بخندید و سنّت گذشتگان خود را زیر پا نگذارید که به زودی ثمره‌ی آن را خون‌های ریخته‌شده برداشت خواهید کرد و آیندگان شما را لعنت خواهند نمود همان طور كه امروز كسانی كه با حضرت محمّد(ص) جنگیدند و او را مسخره كردند، لعن می‌شوند و فردا خواهید فهمید كه چه كسی سود برده است؛ زمانی كه دیگر عِلمتان سودی براى شما نخواهد داشت!

 

وأنا وأعوذ بالله من الأنا سأقص لك ولغيرك هذه الرؤيا لعلكم تتعظون: (رأيت في المنام: إنّ أحد الشيوخ في حوزة النجف - وأنا أعرفه - واقف بقربي، وبقربنا مجموعة من الملائكة وهم بصورة البشر، فسألوا الشيخ المذكور عني وعرضوا عليه أدلة الدعوة، فكذب الدعوة، ثم جاء شخص مهيب وعظيم القدر وكأنه مهيمن على الملائكة وعلى الرؤيا وكل ما فيها، فقال الملائكة للشيخ المذكور: وهذا الشخص أيضاً لديه دعوة وهذه أدلتها، فعرضوا عليه أدلة دعوة هذا الشخص العظيم القدر، فقال: إنّ دعوة هذا الشخص كأدلة دعوة أحمد الحسن، فقال الملائكة للشيخ المذكور: أو تعرف من هذا ؟! هذا محمد بن عبد الله صاحب السيف القاطع والسهم النافذ، رسول الله (ص)، فقال الشيخ المذكور: أنا لا أصدق بمحمد ولا بأحمد، وأعرض بوجهه) وأقسم بالله العلي العظيم إنّي رأيت هذه الرؤيا وفيها الرسول محمد (ص)، ولم أقص عليك هذه الرؤيا كدليل استدل به على أحقية هذه الدعوة، وإن كانت الرؤيا دليلاً، ولكني قصصتها لأني أعتبرها رسالة من الله، لعل الله ينفعك وغيرك بالمعاني التي وردت فيها فتتعظ وأمثالك والله ولي التوفيق.

من و پناه می‌برم به خدا از منیّت، رؤیایی را برای شما و دیگران تعریف می‌کنم، شاید که پند و عبرت بگیرید: «در خواب دیدم یكی از شیخ‌های حوزه‌ی علمیه‌ی نجف كه من او را می‌شناسم كنار من ایستاده بود و در نزدیكی ما گروهی از فرشتگان در هیأت انسان، ایستاده بودند. آنها از آن شیخ درباره‌ی من سؤال پرسیدند و دلایل این دعوت را به وی عرضه نمودند و شیخ این دعوت را تكذیب كرد. شخص با ابهت و والامقامی كه گویا بر این فرشتگان و بر همه‌ی عالم رؤیا سیطره داشت، آمد. فرشتگان به شیخ مذکور گفتند: این شخص نیز دعوتی دارد و اینها دلایلش هستند؛ و ملائکه به شیخ دلایل دعوت آن شخص والامقام را عرضه داشتند. شیخ گفت: دعوت این شخص مانند دلایل دعوت احمد الحسن است. ملائكه به آن شیخ گفتند: آیا می‌دانی این مرد كیست؟! ‌این شخص محمّد بن عبد الله صاحب شمشیر بُرنده و تيرِ تیز است! شیخ یاد شده گفت:  من نه به محمّد و نه به احمد ایمان ندارم. سپس رویش را برگرداند». به خداوند بلند مرتبه‌ی بزرگوار قسم مى‌خورم كه من این رؤیا را دیدم و در این رؤیا رسول خدا حضرت محمد(ص) حاضر بود. من این رؤیا را به عنوان دلیلی بر حقانیت این دعوت برایت تعریف نکردم ـ‌اگرچه رؤیا خود دلیل است‌ـ این رؤیا را برایت گفتم چون آن را نامه‌ای از جانب خداوند می‌دانم شاید خداوند توسط این رؤیا و مفاهیمی که در آن وجود دارد، به تو و دیگران سود برساند و پند بگیريد؛ و خداوند توفیق‌رسان است.

 

والحمد لله الذي جعلنا مؤمنين بملكوت السماوات والغيب والآخرة وهي من الغيب والحمد لله وحده، ولعنة الله على كل كافر جاحد بملكوت السماوات والغيب.

أحمد الحسن - جمادي الأول/ ١٤٢٦ هـ . ق

سپاس خداوندی را كه ما را مؤمن به ملكوت آسمان‌ها و غیب و آخرت كه از غیب است، قرار داد. حمد و ستایش مخصوص خداوند یگانه است و لعنت خداوند بر هر كافری که به ملكوت آسمان‌ها وغيب ایمان ندارد.

احمد الحسن - جمادی الاول ۱۴۲۶ هـ ق

******

 

وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين، وصلى الله على سيدنا محمد وآله وسلم تسليماً.

و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين، وصلی الله على سيدنا محمّد وآله وسلم تسليما

 


 


 

[239]- الكافي: ج1 ص336.

[240] - کافی: ج 1 ص 336.

[241]- الدخان: 10 – 11.

[242]- الدخان: 12.

[243]- الدخان: 13 – 14.

[244] - دخان: 10 و 11.

[245] - دخان: 12.

[246] - دخان: 13 و 14.

[247]- الإسراء: 14.

[248] - اسراء: 14

[249]- المؤمنون: 109 – 111.

[250] - مومنون: 109 تا 111.

پرسش ۵۱: چه چیزی شما را از سایر مدعیان متمایز می‌سازد؟!

سرفصل ها

همه