Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

المقدمة الرابعة: في لباس المصلي

مقدمۀ چهارم: احکام لباس نمازگزار

 

وفيه مسائل:

مسائل هشت‌گانه:

 

الأولى: لا يجوز الصلاة في جلد الميتة ولو كان مما يؤكل لحمه، سواء دبغ أو لم يدبغ. وما لا يؤكل لحمه - وهو طاهر في حياته مما يقع عليه الذكاة - إذا ذكي كان طاهراً، ولا يستعمل في الصلاة. ولا يفتقر استعماله في غيرها إلى الدباغ، ولكن يكره استعماله قبل الدباغ.

اول: نمازخواندن با لباسی که از پوست مردار تهیه‌شده باشد -‌هرچند که حلال‌گوشت باشد‌- صحیح نیست، چه دباغی([177]) شده باشد و چه نشده باشد.

حیوان حرام‌گوشت (که در حین حیات ذاتاً پاک بوده و قابلیت ذبح شرعی داشته است)([178]) اگر ذبح شرعی شود پاک است، ولی در نماز نباید از آن استفاده گردد و در غیر از نماز می‌توان بدون دباغی کردن از آن استفاده نمود، البته مکروه است (که قبل از دباغی از آن استفاده کند).

 

الثانية: الصوف والشعر والوبر والريش مما يؤكل لحمه طاهر، سواء جز من حي أو مذكى أو ميت، ويجوز الصلاة فيه. ولو قلع من الميت غسل منه موضع الاتصال، وكذا كل ما لا تحله الحياة من الميت إذا كان طاهراً في حال الحياة. وما كان نجساً في حال حياته فجميع ذلك منه نجس، ولا تصح الصلاة في شئ من ذلك إذا كان مما لا يؤكل لحمه ولو أخذ من مذكى، إلا الخز الخالص فتجوز الصلاة فيه، ولا تجوز في المغشوش منه بوبر الأرانب والثعالب.

دوم: پشم، مو، کُرک و پَرِ حیوانات حلال‌گوشت، پاک است، چه از حیوان زنده جداشده باشد، چه از ذبح‌شده و چه از مردار، و نمازخواندن با آن جایز است. اگر از مردار کَنده شده باشد فقط محل اتصال آن با بدن حیوان باید شسته شود، و همۀ اجزای بدون روح([179]) حیوان مرده­ای که زنده­اش پاک است، همین حکم را دارد (پاک است و نماز با آن صحیح است). حیوانی که در حال حیاتش نجس باشد (پس از ذبح) تمام موارد ذکرشدۀ آن (پشم، مو، کرک و پر) نجس است.

درصورتی‌که لباسی از اجزای بدون روح حیوان حرام‌گوشت درست‌شده باشد، نمازخواندن با آن صحیح نیست، حتی اگر ذبح شرعی شده باشد، مگر خَزّ([180]) خالص که نمازخواندن با آن جایز است، اما نمازخواندن در لباس خزی که در آن کرک روباه و خرگوش مخلوط باشد، جایز نیست.([181])

 

الثالثة: تجوز الصلاة في فرو السنجاب، ولا تجوز في فرو الثعالب والأرانب.

سوم: نماز با پوست سنجاب جایز است، ولی با پوست انواع روباه و خرگوش جایز نیست.

 

الرابعة : لا يجوز لبس الحرير المحض للرجال ولا الصلاة فيه إلا في الحرب، فإنه يستحب وضع قطعة حرير على الصدر، وعند الضرورة كالبرد المانع من نزعه، ويجوز للنساء مطلقاً. وفيما لا يتم الصلاة فيه كالتكة والقلنسوة لا يجوز كذلك، ويجوز الركوب عليه وافتراشه. ويكره الصلاة في ثوب مكفوف به. وإذا مزج بشئ مما يجوز فيه الصلاة حتى خرج عن كونه محضاً جاز لبسه والصلاة فيه، سواء كان أكثر من الحرير أو أقل منه على كراهية.

چهارم: پوشیدن حریر خالص برای مردان جایز نیست و نمازخواندن با آن نیز جایز نیست، مگر در هنگام جنگ (که مستحب است تکه­ای از پارچۀ حریر بر سینه بگذارد) و هنگام ضرورت مثلاً زمانی که سرمای شدید مانع از بیرون آوردن آن از تن باشد (که در این دو حالت نماز گزاردن با لباس ابریشمی مجاز می‌شود)، اما پوشیدن لباس حریر خالص (در نماز و غیر آن) برای زن­ها مجاز است. همچنین استفادۀ مردان از حریر برای بند لباس و یا کلاه‌خود نیز جایز نیست،([182]) اما نمازخواندن روی آن و فرش نمودنش جایز است. نمازخواندن با لباسی که با حریر لبه‌دوزی شده باشد نیز مکروه است.

اما زمانی که حریر با نوع دیگری از پارچه­ها مخلوط باشد، به‌گونه‌ای که از حالت حریرِ خالص خارج گردد، پوشیدن آن مجاز و نمازخواندن با آن نیز جایز است، چه مقدار آن جنس از حریر بیشتر باشد یا کمتر (البته در حالت کمتر بودن آن جنس از حریر، نماز با آن مکروه است).

 

الخامسة: الثوب المغصوب لا يجوز الصلاة فيه، ولو أذن صاحبه لغير الغاصب أو له جازت الصلاة فيه مع تحقق الغصبية، ولو أذن مطلقاً جاز لغير الغاصب.

پنجم: نمازخواندن با لباس غصبی جایز نیست و اگر صاحب لباس به غاصب یا غیر او اجازۀ استفاده دهد نماز با آن جایز است، گرچه غصب، محقق شده باشد،([183]) ولی اگر به‌صورت مطلق، اجازه دهد([184]) نمازخواندن با آن [برای غاصب اشکال دارد، اما] برای سایرین، جایز است.([185])

 

السادسة: لا يجوز الصلاة في حذاء له قاعدة تجعل الإبهام معلقاً في الهواء وغير مرتكز على الأرض. ويجوز الصلاة في الحذاء والنعل إن لم يكن كذلك.

ششم: نمازخواندن با کفشی که نوکش طوری باشد که انگشت شصت پا به زمین نرسد و در هوا معلق باشد جایز نیست، ولی نمازخواندن با کفش و پاپوشی که این‌گونه نباشد، جایز است.

 

السابعة: كل ما عدا ما ذكرناه يصح الصلاة فيه، بشرط أن يكون مملوكاً أو مأذوناً فيه، وأن يكون طاهراً، وقد بينا حكم الثوب النجس. ويجوز للرجل أن يصلي في ثوب واحد، ولا يجوز للمرأة إلا في ثوبين درع وخمار ساترة جميع جسدها عدا الوجه والكفين وظاهر القدمين. ويجوز أن يصلي الرجل عرياناً إذا ستر قبله ودبره على كراهية، وإذا لم يجد ثوباً سترهما بما وجده ولو بورق الشجر، ومع عدم ما يستر به يصلي عرياناً قائماً إن كان يأمن أن يراه أحد، وإن لم يأمن صلى جالساً، وفي الحالين يومئ عن الركوع والسجود. والأمة والصبية تصليان بغير خمار، فإن أعتقت الأمة في أثناء الصلاة وجب عليها ستر رأسها، فإن افتقرت إلى فعل كثير استأنفت، وكذا الصبية إذا بلغت في أثناء الصلاة بما لا يبطلها.

هفتم: نمازخواندن با غیر از امور ذکرشده صحیح است، به شرطی که یا مالک آن بوده یا برای استفاده از آن اجازه گرفته باشد، و اینکه لباس نمازگزار پاک باشد؛ و حکم لباس نجس را هم پیش‌ازاین بیان کردیم.([186])

نمازخواندن با یک پوشش (پیراهن بلند) برای مرد جایز است، اما زن باید با دوتکه لباس نماز بخواند، پیراهن سرتاسری و شال، به‌گونه‌ای که تمام بدن او پوشیده شود به‌جز صورت و دست‌ها تا مچ و روی پاها.([187])

عریان نمازخواندن (به شرطی که عورتین را بپوشاند) برای مردان جایز است، هرچند کراهت دارد، و اگر لباسی برای پوشش عورتین نداشته باشد می‌تواند با هر چیزی حتی با برگ درختان عورت خود را بپوشاند، و اگر چیزی برای پوشاندنِ عورتین نداشته باشد، اگر مطمئن باشد که کسی او را نمی­بیند می‌تواند عریان و ایستاده نماز بخواند، و اگر مطمئن نباشد باید نشسته نماز بگزارد، و در هر دو حالت به‌جای رکوع و سجود، اشاره کند.([188])

کنیز و دختر غیر بالغ می‌توانند بدون شال و مقنعه نماز بخوانند، و اگر کنیز در حین نماز آزاد شود (و از بندگی خارج گردد) باید سرخود را بپوشاند، اما اگر برای این کار نیاز است که حرکت و عمل فراوانی انجام دهد باید نمازش را از نو بخواند؛ همچنین دختر اگر در حین نماز با چیزی که باعث ابطال نماز نگردد بالغ شود نیز همین حکم را دارد.([189])

 

الثامنة: تستحب الصلاة في الثياب البيض، ولا تكره في الثياب السود، وتكره في ثوب واحد رقيق للرجال، فإن حكى ما تحته لم يجز.

هشتم: نمازخواندن با لباس سفید، مستحب است و نمازخواندن با لباس سیاه مکروه نیست.

نازک‌بودنِ لباس نمازگزارِ مردی که فقط یک لباس بر تن دارد مکروه است، و اگر لباسش آن­قدر نازک باشد که زیر آن معلوم باشد([190]) نمازخواندن با آن جایز نیست.

 

ويكره أن يأتزر فوق القميص، وأن يشتمل الصماء، أو يصلي في عمامة لا حنك لها، ويكره لبس العمامة بلا حنك مطلقاً. ويكره اللثام للرجل، والنقاب للمرأة وإن منع عن القراءة حرم. وتكره الصلاة في قباء مشدود إلا في الحرب، وأن يؤم بغير رداء، وأن يصحب شيئاً من الحديد بارزاً، وفي ثوب يتهم صاحبه. وأن تصلي المرأة في خلخال له صوت. ويكره الصلاة في ثوب فيه تماثيل، أو خاتم فيه صورة.

[موارد مکروه:]

پیراهن را داخل شلوار قرار دادن یا پوشاندن خود با پارچۀ بزرگ، به‌طوری‌که دو سر آن بر روی یک کتف قرار گیرد و با دست گرفته شود، یا با عمامۀ بدون تَحتُ‌الحَنَک([191]) نماز‌گزاردن. ضمناً به‌طور‌کلی پوشیدن عمامۀ بدون تحت‌الحنک مکروه است. پوشیدن روبند برای مرد و پوشیه و نقاب برای زن کراهت دارد و اگر این‌ پوشش، مانعِ صحت قرائت باشد، حرام است. نماز با قَبای بسته‌شده -‌مگر در حال جنگ‌- ‌‌مکروه است؛ همچنین بدون عبا بودن امام جماعت. همراه داشتن شئ آهنی آشکار و نماز با لباسی که صاحبش (به عدم رعایت نجس و پاکی یا غاصب بودن یا...) متهم است. نمازخواندن زن با خلخال و پابندی که صدا داشته باشد؛ و همچنین پوشیدن لباس دارای تصاویر([192]) و انگشتری که تصویر داشته باشد نیز مکروه است.

 

 

 

 


[177]- یعنی آن را با ماده­ای خاص نرم کرده و رطوبت و بوی بد آن را از بین می‌برند و برای استفاده آماده می‌کنند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 30)

[178]- مانند شیر و ببر و... (مترجم)

[179]- مثل شاخ، دندان یا... (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 31)

[180]- پوست کوبیده شدۀ سمور آبی، سمور دریایی، روباه دریایی و راسو، و پوشیدن خز این حیوانات در نماز اشکالی ندارد، هرچند تذکیه نشده باشند؛ و پوشیدن خز این‌ها همراه با پوست، در صورتی در نماز ممکن است که ذبح شرعی شده باشد؛ و ذبح شرعی آن همانند سایر حیواناتی است که خون جهنده دارند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 31)

[181]- اگر شک کند که لباسی از اجزای بدون روح حیوان حلال‌گوشت است یا حرام‌گوشت، نماز با آن جایز نیست. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة ص 31)

[182]- البته همراه داشتن حریر در نماز، اگر جزئی از لباس نباشد، جایز است. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 32)

[183]- مانند این‌که فردی بگوید: «به فلانی اجازه می­دهم که با لباسم نماز بخواند»، در این صورت برای آن شخص، نمازخواندن با آن لباس جایز است و فرقی ندارد که آن شخص، غاصب باشد یا نباشد؛ اما اگر به‌صورت مطلق بگوید: «اگر کسی خواست، می‌تواند با لباسم نماز بخواند»، در این صورت، شخصی که خودش غاصب است، اجازۀ نمازخواندن با آن را ندارد، اما سایرین می‌توانند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 33)

[184]- یعنی به‌طورکلی گفته اگر کسی با لباس من نماز بخواند اشکال ندارد، در اینجا به‌طور خاص به غاصب اجازه نداده است. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 33)

[185]- حتی اگر لباس‌های کوچک مثل کمربند و جوراب غصبی باشد، باز هم نماز با آن جایز نیست. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 33)

[186]- در برخی موارد از نجاست لباس، چشم‌پوشی شده و می‌توان با لباس نجس نماز خواند، مثلاً نمازخواندن با جوراب و کمربند و لباس‌هایی که به‌تنهایی، نماز در آن‌ها مجاز نیست، جایز است، هرچند نجس باشند. یا این­که خروج خون از بدن در بین نماز، باطل کنندۀ نماز نیست. همچنین برخی دیگر از احکام لباس نجس که بیان شد. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 34)

[187]- خانمی که وسط نماز مقداری از مویش از زیر شال یا روسری بیرون آمده، مویش را می­پوشاند و به نماز ادامه می‌دهد. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 35)

[188]- یعنی به‌جای خم و راست شدن، با سر، دست، چشم یا سایر اعضای بدن اشاره کند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 36)

[189]- به‌جز نکاتی که اینجا گفته شد، در سایر احکام لباس نمازگزار (مانند طهارت، غصبی نبودن و...)، زن و مرد یکسان‌اند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 36)

[190]- یعنی عورتش نمایان باشد. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 36)

[191]- قسمتی از تای عمامه را باز می­کنند و از یک سمت از زیر گلو رد کرده و در طرف دیگر بر روی شانه می‌اندازند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 37)

2- مقصود، تصویر انسان یا حیوان است. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 38)

مقدمۀ چهارم: احکام لباس نمازگزار

سرفصل ها

همه