Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

 

المقدمة الثالثة: في القبلة

مقدمۀ سوم: قبله

 

والنظر في: القبلة، والمستقبل، وما يجب له، وأحكام الخلل.

مباحث آن عبارت‌اند از: جهت قبله، مستقبِل [کسی که لازم است رو به قبله بایستد]، چیزهایی که روبه‌قبله بودن در آن شرط [واجب] است و احکام قبله.

 

الأول: القبلة.

اول: [جهت] قبله

 

وهي: الكعبة لمن كان في المسجد، والمسجد لمن كان في الحرم، والحرم لمن خرج عنه. وجهة الكعبة هي القبلة لا البنية، ولو زالت البنية صلى إلى جهتها، كما يصلي من هو أعلى موقفاً منها. وإن صلى في جوفها استقبل على أي جدرانها شاء على كراهية في الفريضة. ولو صلى على سطحها أبرز بين يديه منها ما يصلي إليه، ولا يحتاج إلى أن ينصب بين يديه شيئاً. وكذا لو صلى إلى بابها وهو مفتوح.

قبله برای کسی که در مسجدالحرام است، کعبه، برای کسی که در حرم است، مسجدالحرام، و برای کسی که خارج از حرم است، خودِ حرم می‌باشد.

مراد از قبله، جهت کعبه است نه خود ساختمان و اگر ساختمان از بین رفت باید در جهت کعبه نماز گزارد. به همین شکل، کسی که در ارتفاع بالاتری از کعبه قرار دارد، به‌سوی آن و در جهت آن نماز می­گزارد. اگر کسی درون کعبه نماز بگزارد به‌سوی هرکدام از دیوارهای آن‌که بخواهد، می­ایستد، گرچه خواندنِ نمازِ واجب درون ساختمان کعبه، مکروه است. اگر کسی بر بام کعبه نماز بگزارد، باید مقداری فضا که بتوان به‌سوی آن نماز خواند در پیش روی خود باقی بگذارد،([168]) اما لازم نیست روبه‌روی خود چیزی قرار دهد و به‌سوی آن نماز بخواند.([169]) همچنین اگر (داخل کعبه) به‌سوی درِ کعبه درحالی‌که باز باشد نماز بخواند، باید همین‌طور عمل کند.([170])

 

ولو استطال صف المأمومين في المسجد حتى خرج بعضهم عن سمت الكعبة بطلت صلاة ذلك البعض. وأهل كل إقليم يتوجهون إلى سمت الركن الذي على جهتهم، فأهل العراق إلى العراقي وهو الذي فيه الحجر، وأهل الشام إلى الشامي والمغرب إلى المغربي، واليمن إلى اليماني. وقبلة أهل العراق تقع بين الجنوب والغرب، فلو عرف الجدي عرف الشمال وعرف الجنوب، فإذا توجه إلى الجنوب فالقبلة تقع بين يمينه ووجهه.

اگر صف نمازگزاران در مسجدالحرام طولانی شود و طوری قرار گیرد که تعدادی از آنان خارج از جهت کعبه نماز بخوانند، نماز کسانی که در جهت کعبه نیستند باطل است.

مردم هر سرزمین باید به‌سوی رکنی که رو به سرزمینشان است نماز بخوانند؛ اهل عراق به‌سوی رکن عراقی یعنی همان رکنی که حجرالأسود در آن است، مردم شام به‌سوی رکن شامی، و مردم مغرب به‌سوی رکن مغربی، و مردم یمن به‌سوی رکن یمانی.

قبلۀ مردم عراق در جهت جنوب غربی واقع می‌شود. اگر کسی بتواند ستارۀ جُدَی([171]) را تشخیص دهد، شمال و جنوب را تشخیص خواهد داد. اگر به‌سوی جنوب بایستد، قبله بین صورت و دست راست او قرار خواهد گرفت (همان جنوب غربی).

 

الثاني: في المستقبل.

دوم: کسی که روبه‌قبله ایستاده

 

ويجب الاستقبال في الصلاة مع العلم بجهة القبلة، فإن جهلها عول على الامارات المفيدة للظن. وإذا اجتهد فأخبره غيره بخلاف اجتهاده يعمل بما يظن أنه أصح. ولو لم يكن له طريق إلى الاجتهاد فأخبره كافر يعمل بخبره إن ظن بصحته . ويعول على قبلة البلد إذا لم يعلم أنها بنيت على الغلط. ومن ليس متمكناً من الاجتهاد كالأعمى يعول على غيره. ومن فقد العلم والظن فإن كان الوقت واسعاً صلى الصلاة الواحدة إلى أربع جهات لكل جهة مرة، وإن ضاق عن ذلك صلى من الجهات ما يحتمله الوقت، فإن ضاق إلا عن صلاة واحدة صلاها إلى أي جهة شاء.

اگر جهت قبله را می­داند، واجب است برای نماز، به‌سوی قبله بایستد؛ و اگر جهت قبله را نداند، باید به علائمی که او را به گمان می­رساند، تکیه کند.

اگر سعی کند که جهت قبله را بیابد و فردی دیگر، خلاف جهتی که او یافته بود را به او خبر دهد، باید به هرکدام که گمان می‌کند صحیح­تر است عمل کند. درصورتی‌که راهی برای یافتن جهت قبله نداشت و کافری به او جهت قبله را گفت، اگر گمان بر صحت خبرش داشته باشد به خبر او عمل ­کند؛ باید به جهت قبله­ای که برای شهر تعیین‌شده است اعتماد داشته باشد، مگر زمانی که بداند آن قبله اشتباه است. کسی که خودش امکان تشخیص قبله را ندارد -‌مانند نابینا- به تشخیص دیگران اعتماد ­کند.

کسی که در تعیین جهت قبله نتواند به علم یا گمان برسد، اگر وقت داشت، به هر‌یک از چهار جهت، یک‌بار نماز بخواند و اگر وقت کمتر از این بود به آن تعداد از جهت­ها که زمان اجازه می‌دهد نماز بخواند، و اگر فقط به‌اندازۀ اقامۀ یک نماز وقت داشت (همان یک نماز را) به هر جهت که خواست بخواند.

 

والمسافر يجب عليه استقبال القبلة ، ويجوز له أن يصلي شيئاً من الفرائض على الراحلة عند الضرورة ويستقبل القبلة، فإن لم يتمكن استقبل القبلة بما أمكنه من صلاته، وينحرف إلى القبلة كلما انحرفت الدابة، فإن لم يتمكن استقبل بتكبيرة الإحرام، ولو لم يتمكن من ذلك أجزأته الصلاة وإن لم يكن مستقبلاً. وكذا المضطر إلى الصلاة ماشياً مع ضيق الوقت. ولو كان الراكب بحيث يتمكن من الركوع والسجود وفرائض الصلاة يجوز له أداء الفريضة على الراحلة اختياراً.

مسافر هنگام نماز باید به سمت قبله بایستد و در صورت ضرورت می‌تواند سوار بر مرکب([172]) -‌درحالی‌که روبه‌قبله است- برخی از نمازهای واجب را بخواند؛ و اگر نتوانست همۀ نماز را به سمت قبله بخواند، هرچقدر از نمازش را که می‌تواند روبه‌قبله بخواند و هرگاه مرکب از جهت قبله منحرف شد، تا حد امکان به‌سوی قبله بچرخد، و اگر بازهم نتوانست فقط تکبیرة‌الاحرام را به سمت قبله بگوید (و بقیۀ نماز را بخواند)، و اگر این کار را نیز نتوانست انجام دهد به هر سو که نماز بخواند کفایت می‌کند، حتی اگر روبه‌قبله نباشد.

کسی که مجبور است به دلیل تنگی وقت در حال راه رفتن نماز بخواند، همین‌گونه عمل ­کند. کسی که بر مرکب سوار است، اگر بتواند رکوع و سجود و واجبات نماز را به‌جا آورد جایز است که با اختیار (بدون اینکه اضطراری باشد) اعمال نماز واجب را بر روی مرکب به‌جا آورد.

 

الثالث : ما يستقبل له.

سوم: چیزهایی که باید برای آن روبه‌قبله ایستاد:

 

ويجب الاستقبال في فرائض الصلاة مع الإمكان، وعند الذبح، وبالميت عند احتضاره ودفنه والصلاة عليه. وأما النوافل فالأفضل استقبال القبلة بها. ويجوز أن يصلي على الراحلة سفراً أو حضراً، وإلى غير القبلة على كراهية متأكدة في الحضر ما لم يستدبر القبلة وإلا بطلت. ويسقط فرض الاستقبال في كل موضع لا يتمكن منه كصلاة المطاردة، وعند ذبح الدابة الصائلة والمتردية بحيث لا يمكن صرفها إلى القبلة.

ایستادن به‌سوی قبله در نمازهای واجب -در صورت امکان- واجب است؛ همچنین هنگام ذبح [حیوان و پرنده] و هنگام احتضار و تدفین، و نماز بر میّت، روبه‌قبله ایستادن واجب است؛ اما در نوافل، روبه‌قبله ایستادن بهتر است (واجب نیست).([173]) نماز [نافله] در حال سواره، در سفر و حَضَر([174]) مجاز است، اما اینکه به‌سوی قبله نباشد، در حضر کراهت شدید دارد، البته تا زمانی که پشت به قبله نشود و اگر پشت به قبله شد نمازش باطل می‌شود.

هر جا امکانش نبود، وجوب استقبال (روبه‌قبله بودن) ساقط می‌شود، مانند نماز مطارده (ترس شدید مثل زمانِ جنگ و جدال)، و هنگام ذبح حیوان صائله([175]) و مُتَرَدّیه([176])که نمی‌توان آن را روبه‌قبله نمود.

 

الرابع : في أحكام الخلل.

چهارم: احکام مربوط به روبه‌قبله ایستادن


 

 

وهي مسائل:

سه مسئله:

 

الأولى: الأعمى يرجع إلى غيره لقصوره عن الاجتهاد، فإن عول على رأيه مع وجود المبصر لإمارة وجدها صح، وإلا فعليه الإعادة.

اول: فرد نابینا چون خودش نمی‌تواند جهت­یابی کند باید به راهنمایی دیگران رجوع کند؛ و اگر با داشتن علامتی که خودش به دست آورده است بر نظر خود اتکا کند و به یک سمت نماز بخواند (حتی اگر فرد بینا هم وجود داشته باشد)، نماز او صحیح است؛ و در غیر این صورت (اگر علامتی نداشته و جهت را اشتباه تشخیص داده باشد) باید نماز را دوباره بخواند.

 

الثانية: إذا صلى إلى جهة إما لغلبة الظن أو لضيق الوقت ثم تَبَيّن خطأه، فإن كان منحرفاً بين اليمين والشمال ولم يستدبر القبلة فصلاته صحيحة ولا يعيدها في الوقت أو خارجه، وإذا استدبر القبلة أعاد في الوقت ولا يعيدها في خارجه، فأما إذا تَبَيّن الخلل وهو في الصلاة فإنه يستقيم على كل حال ولا إعادة.

دوم: اگر نمازگزار، نماز را به‌حکم گمان خود و یا به دلیل تنگی وقت به سمتی بخواند که بعداً معلوم شود به‌سوی قبله نبوده است، اگر انحراف او از قبله در حد چپ و راست بوده و پشت به قبله نباشد، نماز او صحیح است و نیازی به تکرار آن ندارد (چه وقت نماز تمام‌شده یا هنوز وقت باقی باشد)؛ اما اگر پشت به قبله بود و وقت نماز تمام نشده باشد باید نماز را تکرار کند، ولی اگر پشت به قبله بود و وقت نماز گذشته بود نیاز به تکرار نیست، اما اگر در حین نماز بفهمد که خطانموده، درهرصورت و به هر جهتی که ایستاده است، باید به سمت قبله برگردد و نیاز به تکرار نماز نیست.

 

الثالثة: إذا اجتهد لصلاة ثم دخل وقت أخرى، فإن تجدد عنده شك استأنف الاجتهاد، وإلا بنى على الأول.

سوم: اگر برای یک نماز، جهت قبله را با تلاش بیابد و نماز بخواند، سپس در وقت نماز دیگری وارد شود، و نمازگزار به صحت جهت قبله شک کند، باید از نو جست‌و‌جو کند تا یقین یابد، در غیر این صورت بر همان جهت (که نماز قبلی را خوانده) نماز بخواند.

 

 

 

 


[168]- یعنی نباید در قسمت‌های انتهایی ضلع‌های بام کعبه به نماز بایستد به‌طوری‌که چیزی از کعبه روبه‌رویش نباشد. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 25)

[169]- مانند آنچه بعضی از اهل سنت به آن معتقدند که در نمازخواندن بر بام کعبه چیزی را به‌عنوان قبله، مقابل خود قرار می‌دهند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 25)

[170]- یعنی لازم نیست وسیلۀ خاصی را روبه‌رویش قرار دهد، ولی مقداری با فاصله از درب بایستد. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 25)

[171]- جُدَی یا آلفای خرس بزرگ، ستاره‌ایست که در صورت فلکی خرس کوچک قرار دارد. این ستاره در حال حاضر به‌عنوان ستارۀ قطبی برای پیدا کردن قطب شمال در نیمکرۀ شمالی زمین، مورد استفاده قرار می‌گیرد. (مترجم)

[172]- مانند اسب و شتر و همچنین ماشین و هواپیما و سایر وسایل نقلیۀ جدید. (مترجم)

[173]- البته پشت به قبله نبودن در نافله واجب است. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 28)

[174]- وطن یا جایی که قصد ده روز ماندن دارد یا... (مترجم)

[175]- مانند حیوانی که دچار جنون یا مرضی شده که رو به قبله کردنش دشوار است. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 29)

[176]- مانند حیوانی که در چاه افتاده است. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 29)

مقدمۀ سوم: قبله

سرفصل ها

همه