Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

پرسش ۲۷۶:

 آیا در قرآن همسر جزو اهل بیت است؟ 

پرسش درباره‌ی ایمان و معصوم

 

السؤال/ ٢٧٦:

أ: أرسلت لكم رسالة قبل شهرين لم تجيبوا عليها اعتقد إنها ليس على هواكم، سأعطيكم آيات كريمات تثبت أنّ آل البيت تشمل الزوجة:

الف: دو ماه پیش نامه‌ای برایتان فرستادم ولی به آن پاسخ ندادید؛ به گمانم به این دلیل بود که مطابق میل شما نبود. آیاتی از قرآن کریم را خدمت‌تان ارایه می‌دهم که ثابت می‌کند اهل بیت، زنان را نیز شامل می‌شود:

 

بسم الله الرحمن الرحيم ﴿وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ ...﴾([356]).

بسم الله الرحمان الرحیم « و ایوب را یاد کن آن‌گاه که پروردگارش را ندا داد: به من بیماری و رنج رسیده است در حالی که تو مهربان‌ترین مهربانان هستی * دعایش را اجابت کردیم و آزار را از او دور نمودیم و خاندانش را به او بازگردانیدیم »([357]).

 

بسم الله الرحمن الرحيم ﴿قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ﴾ ([358]).

بسم الله الرحمان الرحیم « آیا از فرمان خدا تعجب می‌کنی؟ رحمت و برکات خدا بر شما اهل این خانه ارزانی باد، او ستودنی و بزرگوار است »([359]).

 

بسم الله الرحمن الرحيم ﴿فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ ...﴾([360]).

بسم الله الرحمان الرحیم « چون موسی مدت را به سر آورد و با اهلش روان شد....»([361]).

 

أمّا عن التطهير، بسم الله الرحمن الرحيم ﴿مَا يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم ..﴾([362]).

و اما در مورد (آیه‌ی) تطهیر: بسم الله الرحمان الرحیم « خدا نمی‌خواهد شما (در رنج) افتید....»([363]).

 

ب: السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، وبعد .. اللهم صلي على محمد وآل محمد وصحبه أجمعين.

إنّكم تقولون حقاً في كثير من الأحيان، بل أنتم أفضل جماعة شيعية لكن تتفقون معهم بالسب واللعن ولن تنجو منها حتى أمهات المؤمنيين، بل جعلتم قياس الإيمان هو حب علي وأولاده وليس الإيمان بالله وملائكته ورسله واليوم الآخر.

ب: السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، و بعد.... اللهم صل علی محمد و آل محمد و صحبه اجمعین.

شما در بیشتر مواقع، حق می‌گویید و حق را بر زبان می‌آورید و حتی شما برترین گروه از شیعیان هستید، ولی با دیگران در سبّ و لعن متفق و یک‌‌دل هستید؛ سبّ و لعنی که حتی مادران مؤمنین نیز از آن خلاصی و رهایی ندارند. شما حتی معیار ایمان را حب علی و اولاد او قرار داده‌اید، نه ایمان به خدا و فرشتگان و پیامبران او و روز قیامت.

 

المعصوم لا يخطئ فكيف خطأ النبي حاشاه وتزوج عائشة، ألم يقول الله سبحانه الخبيثون للخبيثات والطيبون للطيبات تفقهوا الآية واستغفروا الله. ولنفرض إنها أخطأت مع الإمام علي هل هذا يخرجها من ملة الإسلام ؟ ألم تتشرّف بحضن رسول الأمة أم أنّ علي أرفع منزلة من نبيه؟ والله نحب علي وأولاده وإذا وجد أحد يبغضه فبسببكم أنتم بالغتم بحبهم إلى درجة الغلو وجعلتوهم بمنزلة الإله يعلمون ما لم يعلم رسوله الذي اتهموا زوجه ولم يعلم إنها بريئة إلاّ أن برّأها الله في كتابه، وأخيراً أقول ليس من أخلاق الأنبياء السب واللعن وليس من نبي مختص بجماعة دون الأخرى كما أنتم فقط وصيكم جاء للشيعة، ليس أكتب للجدال بل لمعرفة الحقيقة فسبق أن كتبت لكم ولم تجيبوا؛ لأني كتبت من القرآن فلا جدال به.

المرسل: سهيلة - الدنمارك

از معصوم خطا و اشتباهی سرنمی‌زند، پس چطور پیامبر اشتباه کرد -‌که از ساحت او به دور است‌- و با عایشه ازدواج نمود؟ آیا خدای متعال نمی‌فرماید « مردان ناپاک برای زنان ناپاک و زنان پاک برای مردان پاک‌اند » ؟ در این آیه تدبر و تفقه کنید و از خدا استغفار نمایید. فرض بگیریم که عایشه در رفتار با امام علی به خطا رفت، آیا این کار باعث می‌شود او از دایره‌ی امت اسلام خارج گردد؟ آیا ایشان به هم‌آغوشی با پیامبر امت شرافت نیافته یا (نکند) جایگاه علی برتر و بالاتر از پیامبرش است؟! به خدا ما هم علی و فرزندانش را دوست می داریم و اگر کسی با او بغض و دشمنی دارد، به خاطر فحش‌های شما است. شما در این حب و علاقه به درجه‌ی غلو رسیده‌اید و آنها را به منزله‌ی خدایی رسانیده‌اید تا جایی که نسبت به آنچه پیامبرش نمی‌دانست، علم و اطلاع دارند؛ همان پیامبری که به همسرش تهمت زدند و پیامبر نمی‌دانست او بری و بی‌گناه است تا این که خداوند در کتابش به برائت او گواهی داد. در پایان، خاطرنشان می‌کنم که سبّ و لعن از اخلاق پیامبران نمی‌باشد و چنین نیست که یک پیامبر مختص یک گروه خاص باشد و لاغیر؛ آن گونه که وصیّ شما فقط به سوی شیعیان آمده است. من اینها را نه برای جدال و خصومت، بلکه برای شناخت حقیقت نوشته‌ام. قبلاً هم برای‌تان نامه نوشتم ولی جوابی ندادید، چون که من از قرآن نوشته‌ام که در آن جدال و مناقشه راهی ندارد.

فرستنده: سهیله - دانمارک

 

الجواب: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد وآله الأئمة والمهديين وسلم تسليماً.

أمّا بعد ...

پاسخ:

بسم الله الرحمان الرحیم، الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.

اما بعد...


 

فنحن لا نتهم أحد أزواج الرسول(ص) بالفاحشة (والعياذ بالله) ونحترم كل من اتبعت وصايا الرسول محمد(ص) ولم تخرج على خليفته الحق من بعده، فنحن نقدّس خديجة وأم سلمة وأمثالهما (عليهن السلام)، وأمّا بالنسبة إلى عائشة بنت أبي بكر فقد ثبت عن طريق السنة والشيعة بأنها قاتلت خليفة رسول الله(ص) علي بن أبي طالب(ع)، وراح بسبب فتنتها آلاف القتلى والشهداء، وكانت من أشد أعداء أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (ع) ، وبهذا فهي ممن خالف وصايا الرسول محمد(ص) الذي قال في حق علي بن أبي طالب (ع): (من أطاعني فقد أطاع الله عز وجل ومن عصاني فقد عصى الله، ومن أطاع علياً فقد أطاعني ومن عصى علياً فقد عصاني)([364]).

ما هیچ یک از همسران پیامبر(ص) را به فحشا متهم نمی‌کنیم (العیاذ بالله) و هر کدامشان را که پیرو سفارش‌های حضرت محمد(ص) بود و بر جانشین به حقّ پس از آن حضرت خروج نکرد، محترم می‌شماریم. ما خدیجه و امّ سلمه(ع) و امثال این دو را به پاکی می‌ستاییم، ولی در مورد عایشه دختر ابوبکر از طریق اهل سنّت و شیعه ثابت شده است که وی با خلیفه‌ی رسول خدا(ص) علی بن ابی طالب جنگید و به سبب فتنه‌ی او هزاران نفر کشته و شهید شدند. عایشه از سرسخت‌ترین دشمنان امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) بود و بر این اساس وی جزو کسانی بود که از وصایای پیامبر خدا حضرت محمد(ص) سرپیچی کرد؛ پیامبری که در حق علی بن ابی طالب(ع) فرمود: «هر کس از من اطاعت کند به راستی از خداوند عزّوجلّ اطاعت کرده است، و هر کس از فرمان من سرپیچی کند به راستی از فرمان خداوند سرپیچی کرده است، و هر کس از علی اطاعت کند از من اطاعت کرده و هر کس از فرمان علی سرپیچی کند، از فرمان من سرپیچی کرده است»([365]).

 

(يا عمار، إن رأيت علياً قد سلك وادياً وسلك الناس وادياً غيره فاسلك مع علي ودع الناس، إنه لن يدلك على ردي ولن يخرجك من الهدى) ([366]).

«ای عمار! اگر دیدی علی به راهی رفت و (همه‌ی) مردم به راه دیگر، تو به راهی که علی رفته است برو و مردم را واگذار؛ زیرا علی تو را به هیچ بدی راهنمایی نمی‌کند و از هدایت منحرف نمی‌سازد»([367]).

 

(من فارق عليا فارقتني، ومن فارقني فقد فارق الله) ([368]).

«هر کس از علی جدا شود از من جدا شده، و هر کس از من جدا شود از خداوند جدا شده است»([369]).

 

(من فارقك يا علي فقد فارقني، ومن فارقني فقد فارق الله)([370]).

«ای علی! هر کس از تو جدا شود از من جدا شده، و هر کس از من جدا شود از خداوند جدا شده است»([371]).

 

وقال الشيخ الأميني في  الغدير: ج2 ص313: عن رسول الله(ص): (إنّ هذا أول من آمن بي، وهو أول من يصافحني يوم القيامة، وهو الصديق الأكبر، وهذا فاروق هذه الأمة، يفرق بين الحق و الباطل، وهذا يعسوب المؤمنين).

شیخ امینی در الغدیر ج 2 ص 313 از رسول خدا(ص) نقل نموده است: «نخستین کسی است که به من ایمان آورد، علی بود و او اول کسی است که در روز قیامت با من مصافحه می‌کند و او صدیق اکبر و فاروق این امت است که جداکننده بین حق و باطل می‌باشد، و پیشوای اهل ایمان است».

 

قال الشيخ الأميني في الغدير: ج2 ص313 : أخرجه الطبراني عن سلمان وأبي ذر. والبيهقي والعدني عن حذيفة. والهيثمي في المجمع: ج9 ص102، والحافظ الكنجي في الكفاية 79 من طريق الحافظ ابن عساكر وفي آخره، وهو: (بابي الذي أوتى منه وهو خليفتي من بعدي) وذكره باللفظ الأول المتقي الهندي في إكمال كنز العمال: ج6 ص 5.

شیخ امینی در الغدیر ج 2 ص 313 گفته است: طبرانی از سلمان و ابوذر و همچنین بیهقی و عدنی از حذیفه و هیثمی در مجمع ج 9 ص 102 و حافظ کنجی در کفایة ص 79 از طریق حافظ ابن عساکر و دیگران نقل نموده‌اند که: «.... دروازه‌ی من است که از طریق او نزد من می‌توان آمد و او جانشینم پس از من می‌باشد» و با لفظ «اولین فرد» متقی هندی در إکمال کنز العمال ج 6 ص 5 ذکر نموده است.

 

وفي مسند أحمد: (وخرج بالناس في غزوة تبوك، قال: فقال له علي: أخرج معك، قال: فقال له نبي الله: لا، فبكى علي فقال له: أما ترضى أن تكون مني بمنزلة هرون من موسى إلا أنك لست بنبي، إنه لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي، قال: وقال له رسول الله: أنت وليي في كل مؤمن بعدي)([372]).

در مسند احمد آمده است: پیامبر در غزوه‌ی تبوک با مردم عازم نبرد بود. علی به آن حضرت گفت: «اجازه می‌دهید در این نبرد همراه شما باشم؟» پیامبر(ص) فرمود: «خیر». علی گریست. پیامبر(ص) فرمود: «آیا راضی نیستی تو نسبت به من به منزله‌ی هارون نسبت به موسی باشی جز این که تو پیامبر نیستی. شایسته نیست که من به میدان نبرد بروم مگر این که تو خلیفه و جانشین من باشی». گفت: پیامبر خدا به او فرمود: «تو بعد از من ولیّ و سرپرست هر مؤمنی خواهی بود»([373]).

 

وفي مجمع الزوائد: عن ابن عباس قال: (لما زوج النبي صلى الله عليه (وآله) وسلم علياً فاطمة، قالت فاطمة: يا رسول الله زوجتني من رجل فقير ليس له شئ، فقال رسول الله صلى الله عليه (وآله) وسلم: أفما ترضين يا فاطمة أن الله اختار من أهل الجنة رجلين احدهما أباك والآخر زوجك؟)([374]).

در مجمع الزوائد آمده است: ابن عباس گفت: هنگامی که پیامبر(ص) فاطمه را به همسری علی در آورد، فاطمه گفت: «ای رسول خدا! مرا به همسریِ مردی فقیر که چیزی ندارد درآورده‌ای!» پیامبر(ص) فرمود: «ای فاطمه! آیا خوشنود نیستی که خداوند از اهل بهشت دو مرد را برگزید، که یکی پدرت و دیگری همسر تو می‌باشد؟»([375]).

 

وفي كنز العمال: (من أحب أن يحيى حياتي ويموت ميتتي ويدخل الجنة التي وعدني ربي قضباناً من قضبانها غرسها بيده وهي جنة الخلد، فليتول علياً وذريته من بعده، فإنهم لن يخرجوكم من باب هدى ولن يدخلوكم في باب ضلالة)([376]).

در کنزالعمال آمده است: «هر کس که بخواهد زندگیش همانند زندگی من و مرگش همچون مرگ من باشد، و در بهشتی که پروردگارم مرا وعده داده است ماننده شاخه‌ای از شاخه‌هایش که با دست خویش آن را کاشته است که همان بهشت جاوید است، وارد شود، از علی و بعد از او از فرزندانش پیروی کند، چرا که آنها هرگز شما را از مسیر هدایت خارج نمی‌کنند و هرگز شما را وارد گمراهی نخواهند کرد»([377]).

 

وفي كنز العمال: (يا بريدة، إنّ علياً وليكم بعدي فأحب علياً فإنه يفعل ما يؤمر)([378]).

در کنز العمال آمده است: «ای بریده! همانا علی، ولیِّ شما بعد از من خواهد بود، پس علی را دوست بدار که او آنچه را که به آن مامور باشد، انجام می‌دهد»([379]).

 

وفي كنز العمال: (سيكون بعدي فتنة فإذا كان ذلك فألزموا علي بن أبي طالب فانه الفاروق بين الحق والباطل) ([380]).

و همچنین در کنز العمال: «پس از من فتنه‌ای رخ خواهد داد؛ پس اگر چنین شد، تنها از علی بن ابی‌طالب پیروی کنید چرا که او جداکننده‌ی بین حق و باطل است»([381]).

 

وفي كنز العمال: (يا عمار، إن رأيت علياً قد سلك وادياً وسلك الناس وادياً غيره فاسلك مع علي ودع الناس، إنه لن يدلك على ردي ولن يخرجك من الهدى)([382]).

و در کنز العمال: «ای عمار! اگر دیدی علی به راهی رفت و مردم به راه دیگر، تو به راهی که علی رفته است برو و مردم را واگذار؛ زیرا او تو را به هیچ بدی راهنمایی نمی کند و از هدایت منحرف نمی‌سازد»([383]).

 

وأما كون عائشة زوجة لرسول الله(ص) فهذا لا يعني كونها مقدسة أو معصومة عن الضلال، بدليل أنّ القرآن نص على ضلال نساء بعض الأنبياء:

اما این که عایشه، همسر پیامبر خدا(ص) بوده است، به این معنا نیست که دارای تقدّس یا عصمت از گمراهی بوده است، به این دلیل که قرآن بر گمراهی زنان برخی انبیا تصریح دارد:

 

﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ﴾([384]).

« خدا برای کافران مَثَل زن نوح و زن لوط را می‌آورد که هر دو در نکاح دو تن از بندگان صالح ما بودند و به آن دو خیانت ورزیدند و آنها نتوانستند از زنان خود دفع عذاب کنند و گفته شد: با دیگران به آتش درآیید »([385]).

 

﴿قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطاً قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ﴾([386]).

« گفت: لوط در آنجا است. گفتند: ما بهتر می‌دانیم چه کسی در آنجا است، او و خاندانش را جز زنش که از بازماندگان خواهد بود، نجات می‌دهیم »([387]).

 

﴿وَلَمَّا أَن جَاءتْ رُسُلُنَا لُوطاً سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلَّا امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ﴾([388]).

« چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند، غمگین شد و در کارشان بماند. گفتند: مترس و غمگین مباش، ما، تو و خاندانت را جز زنت که از بازماندگان می‌باشد، نجات می‌دهیم »([389]).

 

فلو كانت الآية التي ذكرتها وهي: ﴿الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴾([390]). تعني أنّ النبي لا يمكن أن يتزوج إلاّ صالحة الظاهر والسريرة كما فهمتي أنت ذلك، فهذا رد على القرآن الذي يثبت أنّ بعض نساء الأنبياء ضالات ومصيرهن إلى جهنم وبئس المصير.

اگر آیه‌ای که شما به آن اشاره کرده‌ای، یعنی: « ناپاک برای مردان ناپاک و مردان ناپاک برای ناپاک و پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای پاک، آنها از آنچه درباره‌شان می‌گویند مَنزّهند، آمرزش و رزق نیکو برای آنها است »([391]) ، به این معنا باشد که پیامبر فقط می‌تواند با زنی که ظاهر و باطنی شایسته دارد ازدواج کند –‌طبق درک شما‌– در این صورت این تعبیر ردّیه‌ای است بر قرآن است زیرا قرآن ثابت کرده که برخی زنان پیامبران گمراه بوده‌اند و سرانجام آنها جهنم بوده که بد سرانجامی است.

 

ثم إنه قد ورد تفسير لهذه الآية عن أبناء العامة يقول بأنّ المقصود بالخبيثات هو الكلام السيء والطيبات هو الكلام الطيب، وإليك نص التفسير مع مصدره:

علاوه بر این، اهل سنت در تفسیر این آیه گفته‌اند که مراد از «خبیثات» کلام ناپسند و منظور از «طیبات» کلام طیب است. متن تفسیرها به همراه منبع آنها را به شما عرضه می دارم:

 

جاء في المعجم الكبير للطبراني: ج23 ص157 – 159: عن سلمة بن نبيط عن الضحاك بن مزاحم، في قوله الخبيثون للخبيثات قال: الخبيثات من القول للخبيثين من الناس، وفي قوله: الطيبات للطيبين، قال: الطيبات من القول للطيبين من الناس، حدثنا عبد الله بن محمد بن سعيد بن أبي مريم ثنا محمد بن يوسف الفريابي ثنا ورقاء، عن بن أبي نجيح عن مجاهد في قوله الطيبات والخبيثات، قال: هو القول السيّئ والحسن فالقول الحسن للمؤمنين والقول السيئ للكافرين.

در معجم کبیر طبرانی: ج 23 ص 157 تا 159 آمده است: از سلمة بن نبیط از ضحاک بن مزاحم در مورد «الخبیثون للخبیثات» آمده است: «الخبیثات» از سخن «للخبیثین» از مردم و در مورد «الطیبات للطیبین»: «الطیبات» از سخن «للطیبین» از مردم.  عبدالله بن محمد بن سعید ابی مریم ثنا محمد بن یوسف فریابی ثنا ورقا، از ابی نجیح از مجاهد در مورد «الطیبات و الخبیثات» نقل شده است: اشاره به سخن ناشایست و سخن نیکو می‌باشد که سخن نیکو برای مومنین و سحن ناشایست برای کافرین است.

 

حدثنا أبو خليفة ثنا محمد بن عبيد بن حساب ثنا محمد بن ثور، عن معمر، عن بن أبي نجيح، عن مجاهد في قوله الخبيثات للخبيثين، قال: الخبيثات من الكلام للخبيثين من الناس والخبيثون من الناس للخبيثات من الكلام، والطيبات من الكلام للطيبين من الناس والطيبون من الناس للطيبات من الكلام.

ابو خلیقه ثنا محمد بن عبید بن حساب ثنا محمد بن ثور، از معمر از ابی نجیح از مجاهد در مورد «الخبیثات للخبیثین» نقل شده است: «الخبیثات» از سخن برای «خبیثین» از مردم و «خبیث‌های» مردم برای «خبیث‌های» از سخن و سخنان پاک برای مردم پاک و مردمان پاک برای سخنان پاک.

 

حدثنا علي بن المبارك الصنعاني ثنا يزيد بن المبارك ثنا محمد بن ثور، عن بن جريج، عن مجاهد في قوله: الخبيثات للخبيثين والطيبات للطيبين، قال: القول السوء والقول الحسن للمؤمن الحسن وللكافر السئ.

علی بن مبارک صنعانی ثنا یزید بن مبارک ثنا محمد بن ثور، از ابن جریح از مجاهد در مورد «الخبیثات للخبیثین و الطیبات للطیبین» گفته است: سخن ناشایست و سخن نیکو که برای مومن، نیکو و برای کافر، ناشایست می‌باشد.

 

حدثنا عبد الرحمن بن سالم الرازي ثنا سهل بن عثمان ثنا علي بن مسهر ومروان بن معاوية، قالا: حدثنا عبد الملك بن أبي سليمان، عن القاسم بن أبي بزة، عن سعيد بن جبير، في قوله: الخبيثات للخبيثين والطيبات للطيبين، قال: الخبيثات من القول للخبيثين من الناس والطيبات من القول للطيبين من الناس.

عبدالرحمن بن سالم رازی ثنا سهل بن عثمان ثنا علی بن مسهر و مروان بن معاویه که گفته‌اند: عبد الملک بن ابی سلمان از قاسم بن ابی بزه از سعید بن جبیر در مورد «الخبیثات للخبیثین و الطیبات للطیبین» گفته است: «الخبیثات» از سخنان ناپاک مردم و «الطیبات» از سخنان پاک و نیکوی مردم.

 

حدثنا زكريا بن يحيى الساجي ثنا أحمد بن إسحاق الأهوازي ثنا أبو أحمد الزبيري ثنا حسن بن صالح، عن عبد الملك بن أبي سليمان، عن القاسم بن أبي بزة، عن مجاهد أو سعيد بن جبير في قوله الخبيثات للخبيثين، قال: الخبيثات من القول للخبيثين من الناس والطيبات من القول للطيبين من الناس.

زکریا بن یحیی ساجی ثنا احمد بن اسحاق اهوازی ثنا ابو احمد زبیری ثنا حسن بن صالح، از عبد الملک بن ابی سلیمان از قاسم بن ابی بزه از مجاهد یا سعید بن جبیر در مورد «الخبیثات للخبیثین» نقل شده است: «الخبیثات» از سخنان خبیث مردم و «الطیبات» از سخنان پاک مردم.

 

حفص بن الصالح، عن عبد الله بن مسلم بن هرمز، عن سعيد بن جبير، عن بن عباس في قوله الخبيثات للخبيثين، قال: القول الخبيث للخبيثين من الناس والطيبات للطيبين، قال: القول الطيب للطيبين من الناس. انتهى كلام الطبراني.

حفص بن صالح از عبدالله بن مسلم هرمز از سعید بن جبیر از ابن عباس در مورد «الخبیثات للخبیثین» نقل نموده است: سخنان ناشایست از مردمان ناشایست و در مورد «الطیبات للطیبین» گفته است: سخنان نیکو از مردمان نیکو. انتهای کلام طبرانی.

 

وقد يكون المراد من الخبيثات والطيبات نساء خاصات في زمن الرسول(ص) أو نساء محددات بصفات معينة، لا كون الكلام عاماً.

منظور از «خبیثات» و «طیبات»، می‌تواند زنانی به خصوص در زمان پیامبر(ص) یا گروهی از زنان مشخص که ویژگی‌های معینی داشته‌اند، باشد و این کلام، عام را شامل نشود.

 

فمن أين لك أن تفسري القرآن حسب هواك ؟!!

شما از کجا چنین حقی یافته‌ای که قرآن را طبق خواست و میل خودت تفسیر کنی؟!!

 

وعلى أي حال فهمك للآية مخالف للقرآن الكريم الذي ذكر أنّ الأنبياء قد تزوجوا بنساء هن من أهل النار.

به هر حال آنچه شما از این آیه می‌فهمی، با قرآن کریم که متذکر شده است که پیامبران با زنانی از اهل آتش ازدواج کرده‌اند، در تعارض می‌باشد.

 

وأمّا بالنسبة إلى أهل بيت النبي واختصاص علي بن أبي طالب وذريتهما بذلك فهو ثابت عن طريق السنة والشيعة، وسأذكر لك ما روي عن أبناء العامة لتكون الحجة عليك آكد:

و اما درباره‌ی اهل بیت پیامبر و تخصیص علی بن ابی طالب و نسل این دو به آن، این موضوعی است که از طریق اهل سنت و شیعه ثابت شده است. آنچه را که توسط اهل سنت روایت شده است برایتان بیان می‌دارم تا حجت بر شما محکم‌تر باشد:

 

روى أحمد في مسنده: عن علي بن زيد، عن أنس بن مالك، أن النبي(ص) كان يمر ببيت فاطمة ستة أشهر إذا خرج إلى الفجر فيقول: (الصلاة يا أهل البيت، إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيراً)([392]).

احمد در مسند خود از علی بن زید از انس بن مالک روایت کرده است که پیامبر(ص) هنگامی که برای نماز صبح خارج می‌شد، به مدت شش ماه از جلوی خانه‌ی فاطمه می‌گذشت و می‌فرمود: «نماز ای اهل بیت! (ای اهل بیت، خدا می‌خواهد پلیدی را از شما دور کند و شما را چنان که باید، پاک دارد)»([393]).

 

وروى أيضاً: عن شداد أبى عمار، قال: دخلت على وائلة بن الأسقع وعنده قوم فذكروا علياً، فلما قاموا قال لي: ألا أخبرك بما رأيت من رسول الله(ص)؟ قلت: بلى، قال: أتيت فاطمة (رضي الله تعالى) عنها أسألها عن علي، قالت: توجه إلى رسول الله(ص)، فجلست أنتظره حتى جاء رسول الله(ص) ومعه علي وحسن وحسين (رضي الله تعالى عنهم) آخذ كل واحد منهما بيده حتى دخل، فأدنى علياً وفاطمة فأجلسهما بين يديه وأجلس حسناً وحسيناً كل واحد منهما على فخذه ثم لف عليهم ثوبه أو قال: كساء، ثم تلا هذه الآية: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾، وقال: (اللهم هؤلاء أهل بيتي وأهل بيتي أحق)([394]).

همچنین روایت کرده است: از شداد ابی عمار نیز روایت شده است که گفت: بر وائلة بن اسقع وارد شدم و گروهی نزد او بودند که درباره‌ی علی صحبت می‌کردند. هنگامی که برخاستند به من گفت: آیا تو را به چیزی که از رسول خدا(ص) دیدم باخبر نسازم؟ گفتم: آری. گفت: نزد فاطمه(ع) رفتم و سراغ علی را از او گرفتم. گفت: «به سوی پیامبر خدا(ص) رفته است». نشستم و منتظر او بودم تا این که پیامبر خدا(ص) آمد و علی و حسن و حسین (رضي الله تعالى عنهم) با او بودند در حالی که دست هر یک از آنها را گرفت بود تا داخل شد. علی و فاطمه را نزدیک خود طلبید و آن دو را پیش روی خود نشانید و حسن و حسین را هر یک بر رانش نشاند سپس آنها را زیر لباسش -‌یا گفت عبایش‌- گرد آورد و این آیه را تلاوت فرمود: « ای اهل بیت، خدا می‌خواهد پلیدی را از شما دور کند و شما را چنان که باید، پاک دارد »  و فرمود: «اللّهم هولاء اهل بيتی و اهل بيتی احق» (خداوندا! اینها اهل بیت من هستند و اهل بیت من سزاوارند)([395]).

 

وروى أيضاً: عن عطاء بن أبي رباح، قال: (حدثني من سمع أم سلمة تذكر إن النبي(ص) كان في بيتها، فاتته فاطمة ببرمة فيها خزيرة فدخلت لها عليه، فقال لها: ادعى زوجك وابنيك، قالت: فجاء علي والحسين والحسن فدخلوا عليه فجلسوا يأكلون من تلك الخزيرة وهو على منامة له على دكان تحته كساء له خيبري، قالت: وأنا أصلي في الحجرة، فأنزل الله عز وجل هذه الآية: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾ قالت: فأخذ فضل الكساء فغشاهم به ثم أخرج يده فألوى بها إلى السماء، ثم قال: اللهم هؤلاء أهل بيتي وخاصتي، فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً، اللهم هؤلاء أهل بيتي وخاصتي فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً، قالت: فأدخلت رأسي البيت فقلت وأنا معكم يا رسول الله ؟ قال: إنك إلى خير إنك إلى خير)([396]).

همچنین نقل نموده است: از عطاء بن ابی رباح که گفت: کسی که از ام سلمه شنیده بود برای من نقل نمود که نبی اکرم(ص) در خانه‌ی ام سلمه بود که فاطمه‌ با ظرفی که در آن حریره بود وارد شد. رسول خدا(ص) به او فرمود: همسر و دو فرزندت را بخوان که پیش من آیند. علی و حسن و حسین آمدند و نشستند و از آن حریره خوردند. رسول اکرم(ص) بر سکویی نشسته بود و زیر پای ایشان عبایی خیبری بود. ام سلمه می‌گوید: من در اطاق خود نماز می‌خواندم که خدای تعالی این آیه را نازل فرمود: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا». ایشان باقیمانده‌ی عبا را گرفت و آنها را به وسیله‌ی عبا پوشاند. آنگاه دست‌های خویش را به آسمان بلند کرد و فرمود: «پروردگارا! اینان اهل بیت و یاران خاصّ من هستند، از آنان پلیدی را ببر و پاکشان گردان. پروردگارا! اینان اهل بیت و یاران خاصّ من هستند، از آنان پلیدی را ببر و پاکشان گردان». من سر خود را داخل اطاق کردم و عرض کردم: ای رسول خدا! آیا من هم با شما هستم؟ فرمود: «تو به خیر هستی. تو به خیر هستی»([397]).

 

عن مصعب بن شيبة، عن صفية بنت شبية، قالت: قالت عائشة: (خرج النبي(ص) غداة وعليه مرط مرحل من شعر أسود، فجاء الحسن بن علي فادخله، ثم جاء الحسين فدخل معه، ثم جاءت فاطمة فأدخلها، ثم جاء علي فادخله، ثم قال: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾ )([398]).

از مصعب بن شیبه از صفیة بن شیبه که گفت: عایشه گفت: پیامبر(ص) خارج شد در حالی که روی او ردایی از موی سیاه بود. حسن بن علی آمد، او را داخل نمود. حسین آمد، او را نیز داخل نمود. سپس فاطمه آمد و او را نیز داخل نمود. سپس علی آمد و او را نیز داخل نمود، سپس گفت: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»([399]).

 

وروى الحاكم عن إسماعيل بن عبد الله بن جعفر بن أبي طالب، عن أبيه، قال: (لما نظر رسول الله(ص) إلى الرحمة هابطة قال: ادعوا لي ادعوا لي، فقالت صفية: من يا رسول الله ؟ قال: أهل بيتي علياً وفاطمة والحسن والحسين، فجيئ بهم فألقى عليهم النبي(ص) كساءه ثم رفع يديه ثم قال: اللهم هؤلاء آلي فصل على محمد وعلى آل محمد، وأنزل الله عز وجل: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾)([400]).

حاکم از اسماعیل بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب از پدرش نقل نموده است که گفت: هنگامی كه رسول خدا(ص) مشاهده فرمود که رحمت خداوندگار در حال فرود آمدن است، فرمود: «به سوی من بخوانيد! به سوی من بخوانید!». صفيه گفت: چه كسي را ای رسول خدا؟ فرمود: «اهل بيت من علی، فاطمه، حسن و حسين را». آن‌گاه كه ايشان آمدند پيامبر اكرم «كسای» (ردای) خويش را بر آنها افكند و سپس دست­هایش را بلند كرد و فرمود: «خداوندا! اينان آل من هستند پس برمحمد و آل محمد درود فرست». ‌خداوند متعال هم اين آيه را فرو فرستاد «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»([401]).

 

وروى الترمذي عن عطاء، عن عمر بن أبي سلمة ربيب النبي(ص)، قال: (نزلت هذه الآية على النبي(ص)﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾ في بيت أم سلمة، فدعا النبي(ص) فاطمة وحسناً وحسيناً فجللهم بكساء وعلي خلف ظهره فجلله بكساء ثم قال: اللهم هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً. قالت أم سلمة: وأنا معهم يا رسول الله ؟ قال: أنت على مكانك وأنت إلى خير)([402]).

ترمذی از عطاء از عمر بن ابی سلمه پسر خوانده‌ی پیامبر(ص) نقل کرده است که گفت: این آیه در خانه‌ی ام سلمه بر پیامبر(ص) نازل شد: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا». پیامبر(ص) فاطمه، حسن و حسین را فراخواند و ردا را روی آنها کشید و علی نیز پشت سرش بود که ردا را روی او نیز کشید. سپس فرمود: «خداوندا! اینها اهل بیت من هستند، پس پلیدی را از آنها بِزُدا و پاکشان گردان». ام سلمه گفت: آیا من نیز با آنها هستم ای رسول خدا(ص)؟ فرمود: «تو جایگاه خودت را داری و بر خیر می‌باشی»([403]).

 

ولا يخفى ما في الأحاديث وخصوصاً الحديث الأخير من دلالة حصر آل البيت في علي وفاطمة وذريتهما(ع) بحيث لم يشمل أم سلمة(ع) زوجة الرسول محمد(ع)، ولدينا مزي.

پوشیده نیست که این احادیث و به ویژه حدیث آخر دلالت بر محصور بودن آل البیت بر علی و فاطمه و نسل این دو(ع) دارد، به طوری که حتی امّ سلمه، همسر حضرت رسول(ص) را نیز شامل نشده است که البته دلایل بیشتری نیز وجود دارد.

 

وأخيراً أسأل الله لك الهداية والإنابة إلى الصواب. والحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد وآله الأئمة والمهديين وسلم تسليما كثيراً.

اللجنة العلمية - أنصار الإمام المهدي (مكن الله له في الأرض)

الشيخ ناظم العقيلي

در پایان، از خداوند برای شما هدایت و بازگشت به صواب را مسئلت می‌نمایم.

و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیراً.

هیأت علمی - انصار امام مهدی(ع) (خداوند در زمین تمکینش دهد)

شیخ ناظم عقیلی

*****


 

[356]- الأنبياء: 83 – 84.

[357] - انبیا: 83 و 84.

[358]- هود: 73.

[359] - هود: 73.

[360]- القصص: 29.

[361] - قصص: 29.

[362]- المائدة: 6.

[363] - مائده: 6.

[364]- نقله الحاكم النيسابوري في مستدركه وشهد بصحة سنده، راجع المستدرك: ج3 ص121، وبنفس المضمون المستدرك: ج3 ص128، وأيضاً شهد الحاكم بصحة سنده، ونقل السيد عبد الحسين شرف الدين عن الذهبي في تلخيصه شهادته بصحة سند هذا الحديث. كنز العمال - المتقي الهندي: ج11 ص614.

[365] - این حدیث را حاکم نیشابوری در مستدرک خود نقل نموده و به صحت سندش شهادت داده است. رجوع کنید به: المستدرک: ج 3 ص 121 و با همین مضمون در المستدرک: ج 3 ص 128. همچنین حاکم به صحت سندش نیز شهادت داده است و سید عبد الحسین شرف الدین از ذهبی در تلخیصش به صحت سند این حدیث شهادت داده است. کنز العمل - متقی هندی: ج 11 ص 614.

[366]- كنز العمال - المتقي الهندي: ج11 ص613.

[367] - کنز العمل – متقی هندی: ج 11 ص 613.

[368]- المعجم الكبير للطبراني: ج12 ص323، كنز العمال - المتقي الهندي: ج11 ص614.

[369] - المعجم الکبیر طبرانی: ج 12 ص 323  ؛  کنز العمل – متقی هندی: ج 11 ص 614.

[370]-  نقله بنفس المضمون الحاكم النيسابوري في مستدركه وشهد بصحة سنده، وهذا نصه: ( عن أبي ذر (رضي الله عنه) قال: قال النبي(ص): (يا علي، من فارقني فقد فارق الله ومن فارقك يا علي فقد فارقني) صحيح الإسناد ولم يخرجاه، المستدرك للحاكم النيسابوري: ج3 ص123 – 124، وذكره الهيثمي في مجمع الزوائد: ج9 ص135 باب الحق مع علي، وشهد الهيثمي بان رجال سنده ثقاة، كنز العمال - المتقي الهندي: ج11 ص614.

 

[371] - با همین مضمون حاکم نیشابوری در مستدرکش نقل نموده و بر صحت سندش گواهی داده است. متن او چنین است: «از ابو ذر (رضي الله عنه) که گفت: پیامبر(ص) فرمود: ای علی! کسی که از من جدا شود، از خداوند جدا شده و کسی که از تو جدا شود ای علی، از من جدا شده است» سندش صحیح است و در آن خدشه‌ای نیست. مستدرک حاکم نیشابوری: ج 3 ص 123 و 124. هیثمی نیز آن را در مجمع الزوائد ج 9 ص 135 در باب «حق به همراه علی است» ذکر کرده و هیثمی گواهی داده است که رجال سندش ثقه (موثق) هستند. کنز العمل – متقی هندی: ج 11 ص 614.

[372]- مسند أحمد: ج1 ص331، وأخرجه الحاكم النيسابوري في مستدركه وشهد بصحة سنده، راجع المستدرك: ج3 ص133 – 134، وأخرجه الهيثمي في مجمع الزوائد: ج9 ص119 – 120باب جامع في مناقب علي (ع)، وقال الهيثمي عن هذه الحديث: رواه أحمد والطبراني في الكبير والأوسط باختصار ورجال أحمد رجال الصحيح غير أبى بلج الفزاري وهو ثقة وفيه لين.

[373] - مسند احمد: ج 1 ص 331 و حاکم نیشابوری در مستدرکش آن را ذکر نموده و به صحت سندش گواهی داده است؛ رجوع نمایید به مستدرک: ج 3 ص 133 و 134. همچنین هیثمی در مجمع الزوائد ج 9 ص 119 و 120 باب «در مناقب علی(ع)» آن را ذکر نموده و در مورد این حدیث گفته است: احمد و طبرانی آن را در الکبیر و الأوسط به اختصار روایت نموده‌اند و رجال احمد، صحیح‌اند غیر از ابوالفلج الفزاری که او ثقه و لیّن است.

[374]- مجمع الزوائد للهيثمي: ج9 ص112، المعجم الكبير للطبراني: ج11 ص77 .

[375] - مجمع الزوائد هیثمی: ج 9 ص 112  ؛  معجم کبیر طبرانی: ج 11 ص 77.

[376]-  أخرجه الحاكم النيسابوري في مستدركه وشهد بصحة سنده، المستدرك: ج3 ص128، كنز العمال للمتقي الهندي: ج11 ص611

[377] - این حدیث را حاکم نیشابوری در مستدرک خود آورده و به صحت سندش گواهی داده است؛ مستدرک: ج 3 ص 128  ؛  کنز العمال متقی هندی: ج 11 ص 611.

[378]- وأخرجه ابن عساكر في تاريخ مدينة دمشق: ج42 ص191، كنز العمال للمتقي الهندي: ج11 ص612.

[379] - ابن عساکر نیز آن را در تاریخ دمشق ذکر کرده است: ج 42 ص 191  ؛  کنز العمال متقی هندی: ج 11 ص 612.

[380]- كنز للعمال للمتقي الهندي: ج11 ص612.

[381] - کنز العمال متقی هندی: ج 11 ص 612.

[382]- كنز للعمال للمتقي الهندي: ج11 ص613.

[383] - کنز العمال متقی هندی: ج 11 ص 613.

-[384] التحريم: 10.

[385] - تحریم: 10.

 -[386]الصافات: 32.

[387] - صافات: 32.

-[388] الصافات: 33.

[389] - صافات: 33.

-[390] النور: 26.

[391] - نور: 26.

[392]- مسند  أحمد: ج3 ص259.

[393] - مسند احمد: ج 3 ص 259.

[394]- مسند احمد: ج4 ص107.

[395] - مسند احمد: ج 4 ص 107.

[396]- مسند أحمد: ج6 ص292.

[397] - مسند احمد: ج 6 ص 292.

[398]- صحيح مسلم: ج7 ص130.

[399] - صحیح مسلم: ج 7 ص 130.

[400]- المستدرك للحاكم النيسابوري: ج3 ص147.

[401] - مستدرک حاکم نیشابوری: ج 3 ص 147.

[402]- سنن الترمذي: ج 5 ص328.

[403] - سنن ترمذی: ج 5 ص 328.


 

پرسش ۲۷۶: آیا در قرآن همسر جزو اهل بیت است؟ پرسش درباره‌ی ایمان و معصوم

سرفصل ها

همه