Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

پرسش ۴۲۲:

 سوالاتی در مورد محاسبه 

و خداوند و کسانی که  هلاک نمی‌شوند…

 

السؤال/ ٤٢٢: بسم الله الرحمن الرحيم

السلام والصلاة على قائم آل محمد ويمانيهم الموعود أول المهديين وأول المؤمنين وزينة الأولين والآخرين سيدي ومولاي أحمد الحسن(ع).

سؤال/ ۴۲۲: بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و صلوات بر قائم آل محمد و یمانی موعود، اول مهدیین و اول مومنین و زینت اولین و آخرین، آقا و مولایم احمد الحسن(ع).

 

بسم الله الرحمن الرحيم ﴿لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْراً كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾([57]).

بسم الله الرحمن الرحیم (خداوند هیچ نفسی را بیش از توانایی‌اش تکلیف نکرده است آن‌چه به دست آورد برای اوست و برعلیه اوست، پروردگارا بر ما  زنجیر مَبَند همان‌طور که بر کسانی که پیش از ما بودند انداختی، پروردگارا آن‌چه ما طاقت‌اش را نداریم بر ما حمل مکن و از ما درگذر و ما را ببخش و به ما رحم کن تو سرور مایی، پس ما را بر قوم کافر پیروز گردان)([58]).

 

سيدي، صدر هذه الآية ينفي التكليف بما هو خارج الوسع، وفي وسطها ضمن الدعاء الوارد في الآية قوله تعالى: ﴿رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ﴾ فما هو مراده تعالى من قوله هذا؟؟

آقای من، ابتدای آیه تکلیف خارج از توان را نفی می‌کند، و در وسطش این دعاء وارد می‌شود: (پروردگارا بر ما آن‌چه که توانَش را نداریم، تحمیل مکن)  و منظور خداوند از این کلام چیست؟؟

 

٢- ما تفسير قوله تعالى: ﴿رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا﴾، وهل الإنسان يؤاخذ على النسيان؟

۲- تفسیر فرموده خداوند متعال که می فرماید: (پروردگارا اگر ما فراموش کردیم یا خطاء نمودیم، ما را مواخذه مکن) ، چیست و آیا انسان به خاطر فراموشی مواخذه می‌شود؟ 

 

٣- عن منصور بن حازم، قال: (قلت لأبي عبد الله(ع): إنّ الله أجلّ وأكرم من أن يعرف بخلقه، بل الخلق يعرفون بالله، قال: صدقت). سيدي ما هو مراده(ع) من هذا الحديث؟

س۳: منصور ابن حازم گوید به امام صادق (ع) عرض کردم خداوند بالا و والاتر از آن است که بوسیله خلقش شناخته شود بلکه این خلق او هستند که بوسیله او شناخته می‌شوند! فرمودند درست گفتی!

مولای من (سید احمد الحسن ع) منظور و مفهوم این حدیث از امام صادق(ع) چیست؟

 

٤- سيدي من لطفك بين ما هو المراد من قول أمير المؤمنين: (رأته القلوب بحقائق الإيمان)

الوارد في هذا الحديث: عن أبي عبد اللّه(ع), قال: (جاء حبر إلى أمير المؤمنين(ع) فقال: يا أمير المؤمنين، هل رأيت ربك حين عبدته؟ فقال: ويلك ما كنت أعبد رباً لم أره, قال: وكيف رأيته؟ قال: ويلك لا تدركه العيون في مشاهدة الأبصار, ولكن رأته القلوب بحقائق الإيمان).

۴- آقای من به بزرگواری خودتان، مقصود این کلام امیر المؤمنین(ع) را برای ما بیان کنید: (قلب‌ها با حقیقت ایمان او را می‌بینند).

در این حدیث آمده است که: أبی عبد اللّه(ع) می‌فرماید: (عالمی ‌خدمت امیر المؤمنین(ع) رسید و گفت ای امیر مؤمنان: پروردگارت را هنگام پرستش او دیده‌ئی! فرمود: وای بر تو! من آن نیستم که پروردگاری را که ندیده‌ام بپرستم، عرض کرد: چگونه او را دیده‌ای؟ فرمود: وای بر تو دیدگان هنگام نظر افکندن او را درک نکنند ولی دل‌ها با حقایق ایمان او را دیده‌اند).

 

٥- ﴿لَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾([59]). وجه الله الإمام(ع) حسب ما جاء عنكم أهل البيت, سيدي ما المقصود من قوله تعالى هالك؟ وبعبارة أخرى ما مراده تعالى من هلاك الأشياء؟

۵- (با خداوند، الهی دیگر را مَخوان، هیچ الهی غیر او نیست هر چیزی به غیر وجه او هلاک می‌شود، حکم برای اوست و به سوی او باز می‌گردند)([60])  وجه خداوند همان امام علیه السلام است، با توجه به روایاتی که از شما اهل بیت علیه السلام آمده است، آقای من، منظور از هالک در کلام خداوند متعال چیست؟ و به عبارتی دیگر منظور خداوند از هلاکت اَشیاء چیست؟

 

٦- (يخرج المهدي من قرية يقال لها كرعة)([61]). سيدي بجودك وكرمك بين لي رأيك الشريف في هذا الحديث وما المراد منه وفيه.

۶- (امام مهدی(ع)  از روستایی به نام کرعه خارج می‌شود)([62]). آقای من به بزرگواریتان نظرشریف‌تان را در مورد این حدیث بیان کنید.

 

٧- قد ورد في بعض الروايات وصف المهدي بأنه شاب موفق صلوات ربي عليه، فهل لي أن أسأل مولاي عن توضيح هذا الوصف؟

۷- دربعضی روایات واردشده که مهدی به جوانی موفق توصیف شده است، و آیا می‌توانم از شما توضیح این وصف را مساَلت کنم؟

 

٨- سيدي، قد بقيت على إيماني ويقيني بقية بل بقايا، فأرجوك أن تتفضل وتمن عليّ بمساعدة روحية تكمل بها إيماني وتجعل الحق والحقيقة في قرارة نفسي مستقرة لا أحول عنها ولا أزول بمنك وجودك وحلمك عليّ، فهبني لابتداء كرمك وسالف برك بي يا سيدي, مع اعتذاري لسوء أدبي وجسارتي على سيدي، سيدي أتراني ما أتيتك إلا من حيث الآمال، أم علقت بأطراف حبالك إلا حين باعدتني ذنوبي عن دار الوصال، فبئس المطية التي امتطت نفسي من هواها، فواهاً لها لما سولت لها ظنونها ومناها، وتباً لها لجرأتها على سيدها ومولاها.

۸- آقای من، بر ایمانم باقی ماندم و یقینم یک پس مانده‌های در آن مانده، امیدوارم که بر من تفضُل و منت نمایید و مرا کمک روحی کنید که ‌ایمانم با آن کامل شود و حق و حقیقت را در نَفسم مُستقر نمایید، که با منت و بخشش شما بر من از آن دست برندارم، ای آقای من، به لطف بخشش و نیکی بر من عطا کن، و به خاطر بی‌ادبی و جسارتم بر آقایم عذرخواهی می‌کنم، آقای من، آیا می‌نِگری به خاطر آرزوها به سمت شما آمدم، یا به اطراف ریسمانت چنگ زدم مگر هنگامی‌که گناهانم مرا از سرزمین وصال دور کرده است، چه بد مَرکبی از هوای نفس است که نفسم دارد، وای بر او چون گمان‌ها و آرزوها آن را زینت داده است، و وای بر آن به خاطر جراتش بر آقا ومولایم.

 

وأرجو من مولاي وأبي الرحيم الشفيق الرفيق اليماني أن يذكرني عند ربه، وأن يجعلني من باله وفي دعائه، وأن يغفر لي ظلمي وجرمي وإسرافي على نفسي وتقصيري معه ومع أبيه الإمام المهدي (عليهما السلام). والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته.

ولدكم الجاهل

المرسل: الشيخ الحلي - العراق

و از مولا و پدر مهربانم یمانی خواهش دارم که مرا نزد پروردگارش یاد نماید، و مرا در دعایش بیاد آورد، و ستم و جرم و اسراف بر نفسم و کوتاهی با ایشان و با پدرش امام مهدی (علیهما السلام) را ببخشد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

فرزند جاهل شما

فرستنده : شیخ حلی - عراق

 

الجواب: بسم الله الرحمن الرحيم

والحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين وسلم تسليماً.

ج س١-٢: قال تعالى: ﴿لِّلَّهِ ما فِي السَّمَاواتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللّهُ فَيَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾([63]).

جواب: بسم الله الرحمن الرحیم

و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً.

ج س۱-۲: خداوند متعال می‌فرماید: ( و آن‌چه در آسمان‌ها و آن‌چه در زمین است، برای خداوند است و اگر آن‌چه درون‌تان است را آشکار نموده و یا مخفی نمایید، خداوند به واسطه آن، شما را محاسبه می‌کند پس برای هر که بخواهد می‌بخشد و هر که را بخواهد عذاب می‌کند و خداوند بر هر چیزی تواناست)([64]).

 

هذه الآية كما هو واضح فيها أن الله يحاسب على ما يُضمر في الأنفس، أي إن أضمر الإنسان شراً يحاسب عليه، فالله بيَّن أن هذا الأمر ليس خارجاً عن قدرة الإنسان، أي إن الإنسان بحسب فطرته والقدرة المودعة فيه يمكنه أن يكون خيراً دائماً ولا يضمر شراً، فهو يمكن بحسب فطرته أن يكون ممن فتح الله لهم، ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُّبِيناً﴾، فلا يكون للشيطان نصيب حقيقي فيه أو في نواياه وأفعاله، ولكن مع أن هذا الأمر في حدود قدرة الإنسان فإننا نجده خارجاً عن سعة وطاقة أكثر بني آدم، ليس بسبب نقص في فطرتهم فرضه الله عليهم، بل بسبب تقصير منهم هم أنفسهم، وبالتالي فالله يقول في الآية التي أتيت بها وفقك الله إن هذه المحاسبة التي تكون على ما في النفس من نوايا قد رفعت عن عامة الناس فلا يكلف الله الناس إلا بحسب وسعهم وطاقتهم التي عليها أكثرهم وإن كانوا مؤمنين، وهذا تخفيف عن الناس، ويعني أن الله يحاسبهم على قدرة هي في الحقيقة دون قدرتهم الحقيقية المودعة فيهم.

همان‌طور که از آیه روشن است، خداوند هر آن چه در نفس انسان پنهان است، محاسبه می‌کند، یعنی اگرانسان شَرّی را پنهان کند آن را محاسبه می‌کند، و خداوند معلوم نموده که ‌این مسئله از دایره توانایی انسان خارج نیست، یعنی انسان با توجه به فطرت و توانایی که در اوست، می‌تواند که خیر دائمی بوده و هیچ شری را پنهان نکند، و به واسطه فطرتش می‌تواند از کسانی باشد که خدا برای آن‌ها فتح نمود (همانا ما برای تو فتح و گشایشی آشکار نمودیم) ، و برای شیطان بهره‌ی حقیقی در وی و یا در نیات و افعالش نخواهد داشت، ولی با این که ‌این مسئله در دایره قدرت انسان است اما ما این را خارج از توان و طاقت بیشتر مردم می‌بینیم، و این به خاطر نقص در فطرت آن‌ها که خدا برایشان قرار داده نیست، بلکه به سبب تقصیر خود آن‌هاست، و در آخر خداوند در آیه‌ای که آوردی -وفقک الله- می‌فرماید: این محاسبه که بر نیت‌هایی که در نفس خواهد بود از بیشتر مردم برداشته شده، و خداوند مردم را  مگر بر حسب توان و طاقتی که بیشتر مردم دارند مکلف می‌کند هرچند که مومن باشند و این تخفیفی برای مردم است، و به ‌این معناست که خداوند در حقیقت آنان را بر قدرتی محاسبه می‌کند که کم‌تر از قدرتی است که در وجود آنان داده است.

 

قال تعالى: ﴿عَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ﴾ أي يحاسب الله الإنسان على الشر الذي صدر منه بالفعل وليس فقط نواه، أي إنه سبحانه يحاسب الإنسان على الشر إذا نواه وصدر منه، ولا يحاسبه فقط على أنه نواه ولم يتمكن من إنفاذه، أو إنه فعل شراً دون نية الفعل المسبقة.

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿عَلَیهَا مَا اکتَسَبَتْ﴾ یعنی خداوند انسان را به خاطر شری که از وی صادر شده مورد محاسبه قرار می‌دهد و نه فقط نیت و قصد وی، یعنی خداوند انسان را نسبت به شری محاسبه می‌کند که نیت آن را داشته و از او صادر شده باشد، و نسبت به کاری که نیت آن را دارد ولی توانایی انجام آن را ندارد، مورد حساب قرار نمی‌دهد، یا این که کاری انجام دهد ولی قبلش نیت انجام دادن آن را ندارد..

 

﴿لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْراً كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾.

﴿ خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايى‌اش تكليف نمى‌كند. آنچه [از خوبى‌] به دست آورده به سود او، و آنچه [از بدى‌] به دست آورده به زيان اوست. پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير، پروردگارا، هيچ بار گرانى بر [دوش‌] ما مگذار؛ همچنانكه بر [دوش‌] كسانى كه پيش از ما بودند نهادى. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداريم بر ما تحميل مكن؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تويى؛ پس ما را بر گروه كافران پيروز كن.﴾.

 

فقوله تعالى: ﴿رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ... وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ﴾: يبين أن لكل إنسان وسع وقدرة هو حددها - أي الإنسان - بعمله وسعيه، فالمفروض به أن يطلب من الله أن يغفر له تقصيره ونسيانه - أي تركه وإغفاله - لأوامر الله.

و فرموده خداوند متعال که می‌فرماید: ﴿ پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير ... و آنچه تاب آن نداريم بر ما تحميل مكن ﴾، این روشن می‌کند که برای هر انسان توانایی و قدرتی است که خود انسان با عمل و سعی خودش آن را مشخص نموده است، بر اوست که از خداوند بخواهد که به خاطر کوتاهی و فراموشی او -یعنی ترک و غفلت او- نسبت به دستورات خدا درخواست بخشش نماید.

 

﴿رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا﴾ وأيضاً يطلب أن يكون امتحانه بحدود وسعه وقدرته وإن كان دون السعة والقدرة المودعة في فطرته، وإن كان سبب ذلك تقصيره هو، فلو كلفه الله فوق حدوده أي خارج وسعه وقدرته - التي هي وبسبب تقصيره دون القدرة الحقيقية المودعة في فطرته - سيفشل ويخسر كل شيء، وبالتالي يكون هذا الدعاء هو غاية الحكمة بالنسبة لمن خسر شيئاً ولا يريد أن يخسر كل شيء وهؤلاء هم معظم بنو آدم، ﴿وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾.

﴿ پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير ﴾ هم‌چنین درخواست نماید که امتحانش به‌ اندازه توانایی و قدرتش باشد، هرچند توانایی او پایین‌تر از از توانایی و قدرتی که در فطرتش نهاده شده باشد، و هر چند علت آن کوتاهی خود اوست، و اگر خداوند بالاتر از حدودش او را تکلیف کند،  همه چیز را یعنی خارج از توانایی و قدرت او -چیزی که به خاطر کوتاهی اوست، کم‌تر از قدرت حقیقی که در فطرت او نهاده شده است- شکست می‌خورد و همه چیز را از دست می‌دهد، در نتیجه ‌این دعا به نسبت فردی که مقداری زیان دیده و می‌خواهد بیشتر زیان نکند که آن‌ها بیشتر فررندان آدم هستند، نهایت حکمت است، ﴿ و آنچه تاب آن نداريم بر ما تحميل مكن؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تويى؛ پس ما را بر گروه كافران پيروز كن﴾.

 

ج س٣: الله يُعرِّف نفسه بخلقه، وليس أن خلقه يُعرِّفون به هذا هو معنى الحديث.

ج س۳: خداوند خودش را به وسیله آفریدگانش می‌شناساند(معرفی می‌کند)، نه اینکه خلقش او را معرفی می‌کنند ، این معنای حدیث است.

 

أي لو قلنا إن الله يُعرَف بحججه(ع)، وحجج الله هم المعرفون بالله، فالمراد هو أن الله عَرَّف نفسه لبقية خلقه بهم لا أنهم عَرَّفوا به.

یعنی این که اگر گفتیم خداوند بوسیله حججش شناخته می‌شود و حجج الهی بوسیله خدا معرفی می‌شوند، مراد این است که خداوند بوسیله حججش خودش را به بقیه خلقش معرفی کرده (یعنی حجج الهی واسطه بودند برای یادآوری و معرفی خدا به خلقش) نه اینکه آنها (خودشان مستقلا) خدا را معرفی کردند (پس معرفی‌کننده اصلی خود خداوند می‌باشد که خودش را بوسیله آنها معرفی می‌کند)

 

فهم وجه الله الذي واجه به خلقه، أي إنه هو الذي واجه خلقه بهم ليعرف لا أنهم من أنفسهم أو بأنفسهم يُعرفون بالله.

آنان وجه الله هستند که به واسطه آن‌ها با آفریده هایش روبر شد، یعنی خداوند است که به وسیله آن‌ها با آفریده‌هایش روبه رو شد، تا شناخته شود، نه اینکه حجج الهی از پیش خودشان و بوسیله خودشان (مستقلا) خدا را معرفی کنند (یعنی آنها صرفا واسطه هستند که خداوند بوسیله آنها خودش را معرفی می‌کند وگرنه خود آنها هم او جلّ و علا نمی‌شناختند که فرمود قبل از این که وحی شود ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان!).

 

فإذا كان الأمر كذلك كانت حقيقة الأمر أنهم ليس لهم من الأمر من شيء فهو سبحانه أراد أن يُعرف فخلقهم وعَرَّف بهم وعَرَّف نفسه بهم.

پس در این‌صورت حقیقت امر این است که چیزی از امر (معرفت پروردگار) برای حجج الهی نیست (یعنی آنها مستقلا کاره‌ای نیستند). پس خداوند سبحان خواست که شناخته شود پس آنها را (حجج الهی را) خلق کرد و آنها را (به خلقش) معرفی کرد و خودش را بواسطه و بوسیله آنها (به خلقش) معرفی کرد.

 

أما حقيقة هذه المعرفة وكيف تكون فستجده وما تقدم بتفصيل أكثر إن شاء الله في كتاب تفسير سورة التوحيد وهو في طريقه للنشر إن شاء الله.

اما حقیقت این معرفت را و این که کیفیتش چیست، ان شاءالله بتفصیل در کتاب تفسیر سوره توحید که در دست انتشار است، خواهید یافت.


 

ج س٤: رؤيته سبحانه هي المعرفة، وقد تكلمت عنها سابقاً، ولكن إن شاء الله ستجد الأمر مفصلاً في تفسير سورة التوحيد، وبما أنه سينشر قريباً فلا داعي أن أعيد الكلام هنا خاصة أنه طويل وفقك الله.

ج س۴: دیدن خداوند سبحان همان شناخت است، و در مورد آن قبلاً سخن گفتم، ولی ان شاء الله ‌این مسئله را به صورت مفصل در کتاب تفسیر سوره توحید خواهی یافت، و به ‌این خاطر که به زودی منتشر می‌شود، دلیلی وجود ندارد که ‌این‌جا سخن را تکرار کنم، چون طولانی است. خداوند به تو توفیق دهد.

 

ج س٥: قال تعالى: ﴿وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِيَامٌ يَنظُرُونَ﴾([65]).

ج س۵: خداوند متعال می‌فرماید: ( و در صور دَمیده می‌شود، پس هر که در آسمان‌ها و هر که در زمین است بیهوش در می‌افتد، مگر کسی که خدا بخواهد؛ سپس بار دیگر در آن دمیده می‌شود و به ناگاه آنان بر پای ایستاده می‌نگرند)([66]).

 

الذين لا يهلكون هم من كانوا حقاً وجه الله الذي واجه به خلقه، كرامة لهم وكرامة للاسم الأعظم الذي حملوه في قلوبهم النيرة بنوره سبحانه وتعالى، فهؤلاء لا يهلكون ولا يفنون أبداً؛ لأنهم اختاروا الباقي سبحانه على أنفسهم، فطوبى لهم وحسن مآب، وهم وفقك الله ليسوا فقط محمد وآل محمد(ص) فالباب مفتوح - قبل وبعد مجيئهم(ص) - لكل إنسان ليكون وجه الله فلا تقصروا وتضيعوا حظكم، فالباب مفتوح والفرصة سانحة والخاسر من خسر نصيبه من هذا الفضل العظيم، طوبى لمن اختاروا ويختارون الله سبحانه على أنفسهم، أولئك هم المتقون حقاً.

افرادی که هلاک نمی‌شوند، کسانی هستند که واقعاً وجه الله هستند که با آنان با آفریدگانش رو به رو گردید، به خاطر کرامت آنان و کرامت اسم اعظمی‌که آن را در قلب‌های نورانی‌شان -به واسطه نور خداوند سبحان و متعال-  حمل کردند، و آنان هستند که هلاک نمی‌شوند و اصلاً از بین نمی‌روند، چون آنان خداوند باقی سبحان را بر خودشان انتخاب نمودند، خوش به حال آنان و چه بازگشت خوبی! و آنان -خداوند شما را توفیق دهد-  فقط محمد و آل محمد(ع) نیستند- قبل و بعد از آمدن آن‌ها(ع) - درب برای هر انسانی باز است تا وجه الله شود، کوتاهی نکنید و بَهره (نصیب) خود را ضایع نکنید، و درب باز است و فرصت خوبی است، و زیان دیده فردی است که بهره‌اش را از این فضل بزرگ از دست بدهد، خوشا به حال افرادی که خداوند سبحان را بر خودشان اختیار و برتری دادند، آنان پرهیزگاران حقیقی هستند.

 

أسأل الله أن يوفقني لخدمتكم جميعاً، وأن يجعلكم من المتقين الذين لا يهلكون ولا يموتون، بل يبقون ببقاء من اختاروه سبحانه وتعالى علواً كبيراً.

از خداوند می‌خواهم که مَرا برای خدمت همه شما موفق نماید، و شما را جُزو پرهیزگارانی قرار دهد که هلاک نمی‌شوند و نمی‌میرند، بلکه آنان با باقی ماندن افرادی که خداوند سبحان و متعال و بزرگ را انتخاب کردند باقی می‌مانند.

 

﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ * فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ * يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِينَ * كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ * يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ * لَا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ * فَضْلاً مِّن رَّبِّكَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ * فَارْتَقِبْ إِنَّهُم مُّرْتَقِبُونَ﴾([67]).

 أحمد الحسن  ربيع الأول/ ١٤٣١ هـ

( به راستی پرهیزگاران در جایگاهی آسوده (اند)، در بوستان‌ها و کنار چشمه‌سارها. پرنیانِ نازک و دیبای سِتَبر می‌پوشند (و) برابر هم نشسته‌اند. چنین (خواهد بود) و آن‌ها را با حوریانِ درشت‌چشم همسر می‌گردانیم. در آنجا هر میوه‌ای را (که بخواهند) آسوده خاطر می‌طلبند. در آنجا جز مرگِ نخستین، مرگ نخواهند چشید و (خدا) آن‌ها را از عذاب دوزخ نگاه می‌دارد. (این) بخششی است از جانب پروردگار تو. این است همان کامیابی بزرگ. در حقیقت، [قرآن] را بر زبان تو آسان گردانیدیم، امید که پند پذیرند. پس مراقب باش، زیرا که آنان هم مراقبند)([68]).

 أحمد الحسن  ربیع الأول/ ۱۴۳۱ هـ

******


 

[57]- البقرة: 286.

[58]- بقرة: 286.

[59]- القصص: 88.

[60]- قصص: 88.

[61]- كتاب كشف الغمة في معرفة الأئمة - للاربلي: ج3 ص241.

[62]- کتاب کشف الغمة فی معرفة الأئمة - اربلی: ج3 ص241.

[63]- البقرة: 284.

[64]- بقرة: 284.

[65]- الزمر: 68.

[66]- زمر: 68.

[67]- الدخان: 51 – 59.

[68]- دخان: 59 – 51.


 

پرسش ۴۲۲: سوالاتی در مورد محاسبه و خداوند و کسانی که  هلاک نمی‌شوند...

سرفصل ها

همه