Logo
دانلود فایل متنی

پرسش ۵۱۰: 

ازدواج موقت

 

السؤال/٥١٠: كلامك كله غير صحيح وغير ثابت عندنا، نحن نعرف أن النبي صلى الله عليه وسلم حرم المتعة في خيبر، ونعلم كذلك وكلنا يقيناً بأن الأئمة سلام الله عليهم يحرمون المتعة، وكمان أقول لكم: عيب عليكم استحوا من الله ما هذا الافتراء على الصحابة (أبو بكر وعمر) ابتدعوا في الدين احرقوا السنة كلام لا يقبله عقل لكن هذا دليل حقدكم عليهم، نسأل الله لكم السلامة والهداية.

لكن أسألكم:  إذا امرأة تزوجت متعة أكثر من شخص في مدة شهر مثلاً وحملت لمن ينسب الولد؟

سؤال/۵۱۰: تمام سخنان شما صحیح نیست و نزد ما ثابت نشده است، ما می‌دانیم که پیامبر(ص)متعه را در روز خیبر حرام کرده است، هم چنین می‌دانیم و یقین داریم که ائمة سلام الله علیهم متعه را حرام می‌کنند، همان‌طور به شما می گویم: برای شما زشت است، از خداوند حیاکنید، چرا بر صَحابه -ابوبکر وعمر-  دروغ می بندید؟ در دین بدعت ایجاد کردند و سنت را سوزاندند، این سخنی است که عقل آن را قبول نمی‌کند، اما این دلیلی بر کینه توزی شما بر آنان است، از خداوند برای شما سلامت و هدایت را خواستاریم. ولی از شما می پرسم: اگر خانمی مثلاً در مدت یک ماه بیشتر از یک ازدواج موقت کند و باردار شود، این فرزند برای کیست؟

 

جواب اللجنة السابق:

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين وسلم تسليماً.

زواج المتعة (الزواج المنقطع) هو زواج شرعي بنص الكتاب والسنة، وهذا ثابت في مصادر المسلمين سنة وشيعة ولا ينكره إلا مكابر، أما تحريم زواج المتعة فلم يأت لا من الله سبحانه ولا من رسوله(ص)، وقد رحل رسول الله(ص) عن هذا العالم وهذا التشريع قائم، وجاء أبو بكر وهذا التشريع قائم ولم يقل بشأنه كلمة واحدة، ولما جاء عمر قام بتحريم متعتي الحج والنساء، فهل عمر أدرك خللاً في شريعة محمد(ص) فأتمه؟؟

پاسخ قبلی هیئت علمی:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً.

ازدواج متعه "ازدواج موقت" به نص کتاب و سنت ازدواج شرعی است، و این در منابع مسلمانان -اهل سنت و شیعه-  ثابت است و فقط فرد لجوج آن را انکار می‌کند، اما تحریم متعه نه از سوی خداوند سبحان و نه از نزد رسولش(ص)نیامده است، ورسول الله(ص) از این جهان رحلت کردند در حالی که‌ این تشریع پا برجا بود، و ابوبکر آمد و این تشریع پا برجا بود و در مورد آن یک کلمه هم نگفت، وقتی عمر آمد دو متعه حج وخانم ها را حرام کرد، آیا عمر در شریعت محمد(ص) خِلَلی دید که آن را تکمیل کرد؟؟ 

 

إذا تقولين (نعم) فقد كذبك القرآن بقوله تعالى: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ... ﴾([143])، وإذا قلت (لا) فهذا يعني أن عمر ابتدع بدعة في الدين وكل بدعة ضلالة وكل ضلالة في النار، وهذا الحديث لديكم من الثوابت، ومسألة كون الأئمة(ع) هل تمتعوا أم لا وأسماء أولادهم من المتعة؟ هذا سؤال يدل على سفاهة السائل، فزواج الأئمة(ع) أمر خاص بهم، فهل من الأدب أن نسأل في الخصوصيات؟؟

اگر بگویی بله، به سخن خداوند متعال در قرآن که فرموده: ﴿ امروز دین شما را کامل کردم...﴾([144]) دروغ بستی، و اگر بگویی خیر، این بدین معناست که عمر در دین بدعتی ایجاد کرد و هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش است، و این حدیث نزد شما از مطالب ثابت است، و این سؤال که ائمة(ع) متعه می‌کردند یا خیر و نام فرزندان متعه‌ای آنان چیست؟ این سؤال دلیلی بر سفاهت سؤال کننده است، و ازدواج ائمة(ع) مسئله‌ای است که مختص آنان است، آیا از ادب است که درمورد مسائل خصوصی سؤال کنیم؟

 

أما كون الزواج شرعياً فهو شرعي بنص الكتاب والسنة، وتحريم عمر له بدعة من بدع عمر التي لا تعد ولا تحصى، فهو أول من ابتدع رص صفوف المصلين بالدرة، وهو أول من ابتدع حرق بيت النبي(ص) وأهله فيه، وهو وصاحبه أبو بكر أول من ابتدعا حرق السنة النبوية المطهرة، حيث حرق أبو بكر بحسب ما ذكرت ذلك ابنته عائشة ما يقرب من الخمسمائة حديث من أحاديث النبي(ص) بدعوى الشك فيها وهو غريب، كيف يشك في حديث النبي(ص) من تدعون أنه أقرب الناس للنبي(ص).

اما این که ازدواج شرعی است، این ازدواج به نص کتاب و سنت شرعی است، و حرام کردن ازدواج موقت توسط عمر، جزء بدعت هایی است که عمر به وجود آورده و بدعت های او قابل شمارش نیست، او اولین فردی بود که صفوف مسلمانان را به واسطه تازیانه به هم متصل کرد، او اولین فردی بود که بدعت آتش زدن خانه پیامبر(ص)در حالی که خانواده‌اش در آن بودند را ایجاد نمود و او  ودوستش ابوبکر اولین افرادی بودند که آتش زدن سنت پاک نبوی را بدعت نَهادند، و ابوبکر بر اساس آن‌ چه دخترش عایشه می گوید: نزدیک ۵۰۰ حدیث از احادیث پیامبر(ص)  را به ادعای شک در آن که آن مایه تعجب است به آتش کشید، چگونه به حدیث پیامب(ص) شک می‌کند کسی که ادعا می‌کنید که وی از نزدیک ترین مردم به پیامبر اکرم(ص) بود؟

 

أما عمر فزاد على صاحبه وجمع كل ما روي عن رسول الله(ص) وصيره تلا من الرقاع وحرقها وأعلن أنه يعاقب كل من يقول قال رسول الله(ص)، وهناك من بدع عمر ما يعجز المحصون عن عده ولك أن تراجعي صحاحكم ومصادركم لتري بأم عينك صدق ما نقول، هذا لو كنت تطلبين الحق ولست من الذين استهوتهم لعبة الجاهلية في التنازع والتباغض والتناحر.

نسأل الله سبحانه الهداية للجميع، والحمد لله وحده وحده وحده.

اللجنة العلمية لأنصار الإمام المهدي (مكن الله له في الأرض)

      الأستاذ الدكتور زكي الأنصاري، جمادى الآخرة/1431هـ

المرسلة: ريماس الخطيب - اليمن

اما عمر بیشتر از دوستش عمل کرد، و تمام آن چه که رسول الله(ص)روایت شده را جمع نمود و آن را به صورت تپه‌ای از کاغذها در آورد و آن را به آتش کشید و اعلام کرد که: هر فردی که بگوید: رسول الله(ص)فرمود، مورد عِقاب قرار می‌دهد، و بدعت هایی هستند که عمر آن‌ها را ابداع نمود که کسی نمی‌تواند آن‌ها را بشمارد، و می‌توانی به کتاب ها صحاح و مصادر خودتان مراجعه کنید، تا با چشم خودت صدق آن چه که می گوییم را ببینید، این در صورتی است که بدنبال حق باشی، و جُزو افرادی نیستی که بازی جهالت در تنازع و بغض و دشمنی او را فریب داده است.

از خداوند سبحان هدایت را برای همه خواستاریم، والحمد لله وحده وحده وحده..

هیئت علمی - ‌انصار امام المهدی (مکن الله له فی الأرض)

استاد دکتر زکی انصاری، جمادی الآخرة/1431هـ                                   

فرستنده: ریماس الخطیب - یمن

 

الجواب: بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين وسلم تسليماً كثيراً.

اتقِ الله ولا تتقولي على الرسول ما لا تعلمين، راجعي كتبكم وتأكدي قبل أن تتكلمي، وإليك هذه الأحاديث من أصح كتبكم كما تزعمون لتعرفي الحقيقة:

جواب: بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً.

تقوای الهی پیشه کن و بر رسول(ص) چیزی که نمی‌دانی نگو، به کتاب های خودتان مراجعه کنید و قبل از سخن گفتن تحقیق کن، و این احادیث از صحیح ترین کتاب های شماست، همان‌طور که گمان می‌کنید، تاحقیقت را بشناسی:

 

ورد في البخاري: عن عمران بن الحصين أنه قال: (نزلت آية المتعة في كتاب الله ففعلناها مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ولم ينزل قرآن يحرمه ولم ينه عنها حتى مات، قال رجل برأيه ما شاء، قال محمد (أي البخاري): يقال عمر رضي الله عنه) ([145]).

در بخاری آمده است: عمران بن حصین می گوید: (آیه متعه در کتاب خداوند فرستاده شد، و به همراه رسول الله(ص) انجام می‌دادیم و در قرآن نیامده که آن را حرام کند، و از آن تا این که فوت کند نهی نکرده بود، مردی با نظرش آن‌چه خواست گفت، محمد بخاری می گوید: گفته شد عمر رض بود([146])).

 

هذا ما أخرجه البخاري في صحيحه، وهو أصح الكتب بعد القرآن بإجماع من يعتد به من علماء أهل السنة، فقد نص بصريح العبارة التي لا تقبل التأويل على إباحة المتعة واستمرار هذه الإباحة إلى يوم القيامة، كما أن هذا الحديث نص على عدم نزول قرآن يحرمها، وأنه نص في عدم نهي النبي(ص) عنها حتى التحق بالرفيق الأعلى، كما أنه صريح أيضاً في أن المحرم لها هو الخليفة عمر بن الخطاب.

این حدیثی است که بخاری در صحیحش آورده‌ است، و علمای اهل سنت به اجماع آن را بعد از قرآن صحیح ترین کتاب می‌دانند، و با عبارت صریح که قابل تاویل نیست، بیان می‌کند که متعه مُباح است و این مباح بودن تا روز قیامت ادامه دارد، همان‌طور که‌این حدیث تصریح به ‌این دارد که قرآن برحرمت آن فرستاده نشده است، و آن تصریح می‌کند که پیامبر(ص) از آن نهی نکرده است تا اینکه به ملکوت اعلی رفت، همان‌طور که آن تصریح می‌کند که فردی که آن را حرام کرده است خلیفه عمربن خطاب بود.

 

وأما إمام الحديث عند أهل السنة الإمام مسلم، فقد أخرج في صحيحه في باب نكاح المتعة: عن إسماعيل، عن قيس، قال: (سمعت عبد الله يقول: كنا نغزو مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ليس لنا نساء، فقلنا: ألا نستخصي، فنهانا عن ذلك ثم رخص لنا أن ننكح المرأة بالثوب إلى أجل، ثم قرأ عبد الله: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ﴾([147])).

اما پیشوای حدیث در نزد اهل سنت امام مسلم، وی در صحیح خودش در باب نکاح متعه حدیثی آورده‌است: إسماعیل از قیس روایت می‌کند که می گوید: (از عبدالله شنیدم که می‌گفت: "با رسول الله(ص)به جنگ می رفتیم و خانم ها با ما نبودند، عرض کردیم: آیا استمناء کنیم؟ ایشان ما را از این کار باز داشتند، و به ما اجازه داد تاخانم را تا مدت معلوم با لباس نکاح کنیم، بعد عبدالله ‌این آیه را خواند: ﴿ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چیزهای پاکیزه‌ای را که خدا برای (استفاده) شما حلال کرده، حرام مَشمارید و از حدّ مگذرید، که خدا از حدّ گذرندگان را دوست نمی‌دارد ﴾([148]).

 

وفي رواية أخرى كما في صحيح مسلم أيضاً: عن أبي نضرة، قال: (كنت عند جابر بن عبد الله، فأتاه آت فقال: ابن عباس وابن الزبير اختلفا في المتعتين، فقال جابر: فعلناهما مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ثم نهانا عمر فلم نعد لهما) ([149]).

روایت دیگری که نیز در صحیح مسلم آمده است: أبی نضرة می گوید: (نزد جابر بن عبدالله بودیم، فردی نزد او آمد، گفت: ابن عباس و ابن زبیر در مورد دو متعه اختلاف کردند، جابر گفت: به همراه رسول الله(ص)انجام می‌دادیم، سپس عمر ما را نهی نمود و دیگر بدنبال آن‌ها نرفتیم ([150])).

 

وأخرج الإمام مسلم أيضاً: (... كان ابن عباس يأمر بالمتعة، وكان ابن الزبير ينهي عنها، قال: فذكر ذلك لجابر بن عبد الله، فقال: على يدي دار الحديث، تمتعنا مع رسول الله صلى الله عليه وسلم، فلما قام عمر قال: إن الله كان يحل لرسوله ما شاء بما شاء، وإن القرآن قد نزل منازله فأتموا الحج والعمرة لله كما أمركم الله، وأبتوا نكاح هذه النساء، فإن أوتي برجل نكح امرأة إلى أجل إلا رجمته بالحجارة)([151]).

هم چنین امام مسلم حدیثی آورده‌است: (... ابن عباس به متعه دستور می‌داد و ابن زبیر از آن نهی می‌کرد، گفت: این مطلب را به جابر بن عبدالله گفتند، گفت: حدیث را من می‌دانم، با رسول الله(ص)متعه می‌کردیم، و وقتی عمر بلند شد گفت: خداوند برای رسولش آن‌چه را خواست حلال کرد، و قرآن منازلش را فرستاد، حج و عمره را همان‌طور که خداوند به شما دستور داد به اتمام برسانید، و با این خانم ها ازدواج نکنید، و اگر مردی نزد شما آوردند که با خانمی‌ ازدواج موقت کرد، او را با سنگ رَجم کنید ([152])).

 

أما بشأن منع عمر وأبي بكر من كتابة السنة وإحراقها فإليك هذه الأحاديث من كتبكم:

اما در مورد منع عمر و ابوبکر از نوشتن سنت و به آتش کشیدن آن‌ها، این احادیث را از کتاب‌هایتان برایت می‌آوریم:

 

قال عمر بن الخطاب لأبي هريرة: (لتتركن الحديث عن رسول الله أو لألحقنك بأرض دوس)([153]).

عمر بن الخطاب به أبی هریرة می گوید: (حدیث از رسول الله(ص)را ترک می‌کنی یا اینکه تو را به سرزمین دوس (قبیله‌ای که ابوهریره از آن بود) می فرستم ([154]) ).

 

وقال له أيضاً: (لتتركن الحديث عن رسول الله أو لألحقنك بأرض الفيح يعني أرض قومه) ([155]).

وهم چنین باو گفت: (حدیث از رسول الله(ع) را ترک می‌کنی یا اینکه تو را به سرزمین فیح می فرستم، یعنی سرزمین قومش ([156])).

 

وقال يحيى بن جعدة : (إن عمر بن الخطاب أراد أن يكتب السنة، ثم بدا له أن لا يكتبها ثم كتب في الأمصار من كان عنده منها شيء فليمحه) ([157]).

و یحیی بن جعدة می گوید: (عمربن خطاب خواست که سنت را بنویسد، بعد تصمیم گرفت که نباید آن را بنویسد، سپس به شهرها نوشت که هر فردی نزدش چیزی از احادیث است، آن را از بین ببرد ([158])).

 

وقال القاسم بن محمد بن أبي بكر: (إن عمر بن الخطاب بلغه أنه قد ظهر في أيدي الناس كتب، فاستنكرها وكرهها وقال: أيها الناس، إنه قد بلغني أنه قد ظهرت في أيديكم كتب، فأحبها إلى الله أعدلها وأقومها، فلا يبقين أحد عنده كتاباً إلا أتاني به، فأرى فيه رأيي، فظنوا أنه يريد أن ينظر فيها ويقومها على أمر لا يكون فيه اختلاف، فأتوه بكتبهم فأحرقها بالنار ثم قال: أمنية كأمنية أهل الكتاب) ([159])، وفي بعض القول: (مثناة كمثناة أهل الكتاب) ([160]).

و قاسم بن محمد بن أبی بکرمی گوید: (به عمر بن خطاب خبری رسید که در دستان مردم کتاب هایی است، و منکر آن‌ها شد و از آنها بَدش آمد، و گفت: ای مردم، به من خبر رسید که به دستان شما کتاب هایی رسیده است، به خاطر خدا دوست دارم آن‌ها را درست و استوار گردانم، فردی نزدش کتابی نباشد، مگر اینکه ان را برایَم بیاورد، تا نظرم را در موردش را بدهم، و آنان گمان کردند که می‌خواهد در آن نگاه کند و آنان را به صورتی قرار دهد که اختلافی در آنها نباشد، و کتاب هایشان را برایش آوردند و او آن‌ها را در آتش سوزاند، سپس گفت: آرزوی همانند آرزوی اهل کتاب" ([161])، در بعضی از سخنان این گونه آمده است: "کجی همانند کجی اهل کتاب" ([162])؛).

 

وصفت عائشة ابنة الخليفة حالته بقولها: (... جمع أبي الحديث عن رسول الله(ص)، وكانت خمسمائة حديث، فبات ليلته يتقلب كثيراً، قالت: فضمني، فقلت: أتتقلب لشكوى أو لشيء بلغك؟ فلما أصبح قال: أي بنية، هلمي الأحاديث التي عندك، فجئته بها، فدعا بنار فأحرقها !! فقلت: لم أحرقتها؟ قال: خشيت أن أموت وهي عندي فتكون فيها أحاديث عن رجل قد ائتمنته ووثقت ولم يكن كما حدثني فأكون قد نقلت ذلك) ([163]) انتهى النص.

عایشه دختر حالت خلیفه را با سخنش توصیف نموده است: (... پدرم از رسول الله(ص)حدیث جمع کرد و۵۰۰ حدیث بود، یک شب بسیار مُنقلب بود و عایشه گفت: مرا در آغوش کشید، به وی گفتم: آیا به خاطر شکایتی پریشان هستی یا به خاطر مطلبی که به تو رسیده است؟ وقتی شب را به صبح رساند گفت: دخترم، احادیثی که نزد توست بیاور، آن‌ها را نزد او آوردم، آتشی خواست و آنها را در آتش سوزاند! گفتم: چرا آن را سوزاندی؟  گفت: ترسیدم که بمیرم و آن احادیث نزد من باشد و در آن احادیثی از فردی باشد که مورد اعتماد و وثوق من است ولی آن طور که حدیث کردم نباشد و من آن‌ها را نقل کرده باشم)([164]) متن پیان یافت ).

 

وقال الذهبي: (إن أبا بكر جمع أحاديث النبي(ص) في كتاب، فبلغ عددها خمسمائة حديث، ثم دعا بنار فأحرقها) ([165]).

ذهبی می گوید: (ابوبکر احادیث پیامبر(ص) را در کتابی جمع کرد، و تعداد آن به ۵۰۰ حدیث رسید، بعد آتشی خواست و آن را سوزانید ([166])).

 

روى القاسم بن محمد أحد أئمة الزيدية، عن الحاكم، بسنده إلى عائشة، قالت: (جمع أبي الحديث عن رسول الله، فكانت خمسمائة حديث فبات ليله يتقلب، فلما أصبح قال: أي بنية، هلمي الأحاديث التي عندك، فجئته بها فدعا بنار فأحرقها) ([167]).

حاکم از عایشه نقل می‌کند که گفت: ("پدرم حدیث از رسول الله(ص)را جمع کرد، و۵۰۰ حدیث شد و در یک شب منقلب شد، وقتی شب را به صبح رساند گفت: دخترم، احادیثی که نزد توست را بیاور، آن را آورد و آتشی خواست تا آن را به آتش بکشد ([168])؛).

 

أما سؤالك: إذا امرأة تزوجت متعة أكثر من شخص في مدة شهر مثلاً وحملت لمن ينسب الولد؟

اما سؤالت: اگر خانمی ‌در مدت مثلا یک ماه ازدواج موقت کند و باردار شود، فرزند برای کیست؟

 

فجوابه: لو أنك تعلمين حقيقة زواج المتعة وشروطه ما سألتي هذا السؤال، فمن جملة شروط زواج المتعة إنه إذا انقضى أجلها بعد الدخول فعدتها حيضتان، وإن كانت لا تحيض ولم تيئس فخمسة وأربعون يوماً. وتعتد من الوفاة ولو لم يدخل بها بأربعة أشهر وعشرة أيام إن كانت حائلاً، وبأبعد الأجلين إن كانت حاملاً.

اللجنة العلمية - أنصار الإمام المهدي (مكن الله له في الأرض)

  الأستاذ أبو محمد الأنصاري - ٢٠/ رجب/ ١٤٣١

پاسخش این است: اگر حقیقت ازدواج متعه و شروط آن را می‌دانستی این سؤال را نمی پرسیدی، و یکی از شروط متعه‌ این است که عده اش دو حیض بعد از اتمام آمیزش  است، و اما اگر حائض نمی‌شود ویائسه نیست، عده‌اش ۴۵ روز است. وعده وفات اگر آمیزش نکرده باشد و باردار نباشد چهار ماه و ده روز است، و اگر باردار باشد دورترین مدت است.

هیئت علمی - أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض)

استاد أبو محمد انصاری - ۲۰/ رجب/ ۱۴۳۱

******


 

[143]- المائدة: 3.

[144]- مائدة: 3.

[145]- صحيح البخاري، باب قوله تعالى: (وأنفقوا في سبيل الله ولا تلقوا بأيديكم إلى التهلكة) من كتاب التفسير من جزئه الثالث ص71.

[146]- صحیح بخاری، باب فرموده خداوند: (وأنفقوا فی سبیل الله ولا تلقوا بأیدیکم إلی التهلکة) از کتاب تفسیر از جزءسوم ص71.

[147]- المائدة: 87.

[148]- مائدة: 87.

[149]- صحيح مسلم ج4 باب إهلال النبي صلى الله عليه وسلم وهديه.

[150]- صحیح مسلم ج4 باب إهلال النبی صلی الله علیه وسلم وهدیه.

[151]- صحيح مسلم ج4 باب حجة النبي صلى الله عليه وسلم.

[152]- صحیح مسلم ج4 باب حجة النبی صلی الله علیه وسلم.

[153]- المحدث الفاضل: ص554 رقم 746، والبداية والنهاية - لابن كثير: ج8 ص160، وتدوين السنة الشريفة: ص431.

[154]- محدث لفاضل: ص554 رقم 746، والبدایة والنهایة - ابن کثیر: ج8 ص160، وتدوین السنة الشریفة: ص431.

[155]- أخبار المدينة المنورة - لابن شيبة: ج3 ص800.

[156]- أخبار المدینة المنورة - ابن شیبة: ج3 ص800.

[157]- كنز العمال ج10 باب في آداب العلماء – فصل في رواية الحديث رقم (29476).

[158]- کنز العمال ج10 باب درآداب علماء – فصل در روایت حدیث رقم (29476).

[159]- تقييد العلم: ص52.

[160]- الطبقات الكبرى - لابن سعد: ج1 ص140 طبعة ليدن.

[161]- تقیید العلم: ص52.

[162]- طبقات کبری - ابن سعد: ج1 ص140 چاپ لیدن.

[163]- تذكرة الحفاظ: ج1 ص5، وكنز العمال: ج10 ص285، وتدوين القرآن: ص370.

[164]- تذکرة الحفاظ: ج1 ص5، وکنز العمال: ج10 ص285، وتدوین القرآن: ص370.

[165]- تذكرة الحفاظ - للذهبي: ج1 ص5، وعلوم الحديث: ص39.

[166]- تذکرة الحفاظ - ذهبی: ج1 ص5، وعلوم الحدیث: ص39.

[167]- الاعتصام بحبل الله المتين: ج1 ص30، وتدوين السنة الشريفة: ص264، وتذكرة الحفاظ: ج1 ص5، وكنز العمال: ج1 ص285.

[168]- الاعتصام بحبل الله المتین: ج1 ص30، وتدوین السنة الشریفة: ص264، وتذکرة الحفاظ: ج1 ص5، وکنز العمال: ج1 ص285.


 

پرسش ۵۱۰: ازدواج موقت

سرفصل ها

همه