Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

 

الإسلام ثمرة الأديان الإلهية في الأرض

ومحمد هو عيسى وموسى وإبراهيم

والقرآن هو التوراة والإنجيل وصحف إبراهيم

 

اسلام، ثمره‌ی اديان الهى در زمين

و محمد (ص)، همان عيسى، موسى و ابراهيم است،

و قرآن، همان تورات انجيل و صحف ابراهيم است

 

قال تعالى: ﴿شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحاً وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيه﴾([229]).

 

حق تعالی می‌فرماید: (برای شما دین و آيينی مقرر کرد، از آنچه به نوح وصيت کرده بود و از آنچه بر تو وحی کرده‌ايم و به ابراهيم و موسی و عيسی وصيت کرده‌ايم که دين را بر پای نگه داريد و در آن فرقه فرقه مشويد)[230].

 

وقال تعالى: ﴿قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ * قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كَانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَكَفَرْتُمْ بِهِ وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ بَنِي إِسْرائيلَ عَلَى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَاسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾([231])، ﴿إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى * صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى﴾([232]).

 

و همچنین: (بگو: من در ميان فرستادگان بدعتی تازه نيستم و نمی‌دانم که بر من يا بر شما چه خواهد رفت. من از چيزی جز آنچه به من وحی می‌شود، پيروی نمی‌کنم و من جز بيم‌دهنده‌ای آشکار، نيستم * بگو: چه می‌دانید اگر این قرآن از جانب خدا باشد و شما به آن کافر باشید؟ حال آنکه شاهدی از بنی اسرائيل بر مثل آن شهادت داد و ايمان آورد، ولی شما گردن‌کشی می‌کنيد؛ قطعاً خدا مردم ستم‌کار را هدايت نمی‌کند)[233]  و (قطعاً اين سخن در صحيفه‌های نخستین هست: * صحيفه‌های ابراهيم و موسی)[234].

 

الإسلام كدين إلهي لا يختلف عن الدين اليهودي أو النصراني أو الحنفي، وليس شيئاً مبتدعاً، بلى ربما اختلفت بعض تفاصيل التشريع في هذه الأديان وجاء الإسلام ببعض التفاصيل المختلفة بما يناسب مسيرة الإنسانية التكاملية على هذه الأرض. فالعقائد الإلهية لجميع الأديان واحدة، وهي الإيمان بالله وملائكته وكتبه ورسله، فهم أمة واحدة ودعوتهم واحدة.

 

اسلام به عنوان یک دین الهی تفاوتی با دین یهودی، نصرانی یا حنفی ندارد و چیزی جدید و خود ساخته نیست. البته در برخی تفاصیل تشریع اختلافاتی میان این ادیان وجود دارد و اسلام با برخی تفاصیل متفاوت در راستای حرکت تکاملی انسان بر روی این زمین آمد؛ اما عقاید الهی در تمامیِ ادیان یکسان است: ایمان به خدا، فرشتگانش، کتاب‌ها و فرستادگانش. آنها امتی یکسان هستند و دعوتشان نیز یکسان می‌باشد.

 

أمّا ما يدعيه بعض من أخطأ سمعاً فأساء إجابة بأنّ المسيحية أو غيرها هي دعوة للعزوف عن الحياة المادية والاهتمام بالحياة الروحية فقط، ولذلك فهي فاشلة، والإسلام هو دعوه لإصلاح الروح والجسد معاً ولذلك فهو أصلح.

 

اما برخی که مطالب بد شنیده و بد پاسخ داده‌اند، ادعا می‌کنند که مسیحیت یا ادیان دیگر دعوت به روی‌گردانی از زندگی مادی و منحصراً پرداختن به زندگی معنوی و روحانی کرده‌اند، و از همین رو عقیم و ناموفق می‌باشند، و حال آنکه اسلام فراخوانی برای اصلاح روح و جسم به طور همزمان است و از همین رو برتر می‌باشد.

 

أقول: في الحقيقة إنّ هذا ادعاء غير صحيح، وعلى من يريد نشر الإسلام أن يكون ناقداً موضوعياً لا أن يتخبط العشواء، ويسب أنبياء الله ورسله من حيث يعلم أو لا يعلم. بل وينسب إلى الله الجهل وعدم الحكمة بحجة أنّه يريد نشر الإسلام. فها نحن اليوم نسمع من بعض علماء المسلمين من يتكلم عن الصهاينة (لعهنم الله) فيقول سليمانهم وهيكلهم. كلا أيها العزيز بل هو سليماننا وهيكلنا، فنحن المسلمين أولى بالأنبياء وآثارهم من اليهود وغيرهم، قال تعالى: ﴿إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ * وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ * يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بآيَاتِ اللَّهِ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ * يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾([235]).

 

می‌گویم: در واقع این ادعایی است نادرست. کسانی که در پی نشر اسلام‌اند باید به صورت موضوعی به نقد مباحث بپردازند نه اینکه سخنان بی‌پایه و اساس بر زبان برانند و دانسته یا نادانسته، به پیامبران و فرستادگان خدا نسبت‌های ناروا دهند و حتی خداوند را به جهل و نداشتن حکمت متهم سازند!! آن هم با این استدلال که می‌خواهیم اسلام را گسترش دهیم! به عنوان مثال امروز می‌بینیم برخی علمای اسلام علیه صهیونیست‌های ملعون صحبت می‌کنند و می‌گویند: سلیمان آنها و هیکل آنها! نه عزیزان من! این درست نیست! بلکه باید بگوئیم: سلیمان ما و هیکل ما؛ چرا که ما مسلمانان نسبت به انبیا و آثارشان از یهود و غیر یهود سزاوارتریم!! حق تعالی می‌فرماید: (در حقیقت نزديک‌ترين کسان به ابراهيم، پيروان او و اين پيامبر و مؤمنان هستند؛ و خداوند ياور مؤمنان است * طايفه‌ای از اهل کتاب دوست دارند شما را گمراه کنند، اما جز خویشتن کس دیگری را گمراه نمی‌کنند، در حالی که خود نمی‌دانند * ای اهل کتاب! چرا آیات خداوند را انکار می‌کنید، در حالی که خود گواهی می‌دهید؟! * ای اهل کتاب! چرا به حق لباس باطل می‌پوشانید و حق را کتمان می‌دارید، در حالی که خود آگاهید؟!)[236].

 

فالإسلام والمسيحية و اليهودية جميعها أديان سماوية، ومحمد وعيسى وموسى   جميعهم أنبياء، وجميع هؤلاء الأنبياء دعوتهم واحدة، فهم دعوا الناس إلى طريق الله سبحانه والسير عليه والتوجه إلى الكمالات الروحية والمعنوية، وشرائعهم (عليهم صلوات ربي) فيها كثير من أحكام المعاملات الشرعية التي من شأنها إصلاح العالم المادي وترفيه المجتمع الإنساني اقتصادياً واجتماعياً وسياسياً، أمّا ما يلاحظ من كلامهم من كثرة الدعوة إلى التوجه إلى الكمالات الروحية والمعنوية والإعراض عن العالم المادي، فهو ليس إلاّ قضية معادلة لما يرَونه عن عزوف الناس عن كمالاتهم المعنوية وتوجههم إلى العالم المادي، وانقطاعهم إليه بشكل غير طبيعي، كما أننا اليوم لا نحتاج توجيه الناس في مجتمعنا الإسلامي إلى العالم المادي وهم على طول الخط منقطعون إليه لا يكادون يبصرون ما وراءه، بل نحن بحاجة لأن ندعوهم إلى التوجه إلى الله، قال تعالى في توبيخ هذه الإنسانية المنقطعة إلى الماديات والعازفة عن الروحانيات: ﴿ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ﴾([237])، أي يلههم العمل والانغماس في الدنيا.

 

اسلام، مسیحیت و یهودیت همگی ادیان آسمانی‌اند، و محمد، عیسی و موسی (علیهم السلام) جملگی پیامبر هستند. دعوت همگی این انبیا یکسان است؛ آنها مردم را به راه خداوند سبحان و پیمودن آن و توجه به کمالات روحانی و معنوی فراخوانده‌اند. در شریعت‌های آنها که سلام و صلوات پروردگارم بر ایشان باد، احکام معاملات شرعی بسیاری دیده می‌شود که جایگاه این احکام، اصلاح عالَم مادی و بالا بردن رفاه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه‌ی انسانی می‌باشد. اما مطالب بسیاری که در کلام انبیا دیده می‌شود که دلالت دارد بر دعوت به توجه به کمالات روحی و معنوی و روی‌گردانی از عالم مادی دارند، در واقع چیزی نیست جز سوی دیگر معادله! یعنی اینکه انبیا روی‌گردانی مردم از کمالات معنوی و توجهشان و اهتمامشان به این عالم مادی و حتی غرق شدن در آن به صورتی غیرعادی را می‌بینند. همان گونه که امروزه نیازی نیست ما در جامعه اسلامی‌مان مردم را به این دنیای مادی دعوت کنیم؛ چرا که آنها به طور کامل در مسیر آن قرار دارند و تقریباً چیزی فراتر از آن را نمی‌بینند. بلکه آنچه ما باید به انجام برسانیم این است که آنها را به سوی توجه به خداوند دعوت کنیم. حق تعالی در مذمّت این انسانیتی که به طور کامل به سمت مادیات بریده و از مسایل روحانی روی‌گردان شده است، می‌فرماید: (واگذارشان تا بخورند و بهره‌مند گردند و آرزو به خود مشغول‌شان دارد؛ زودا که خواهند دانست)[238] ؛ یعنی اعمال، آنها را مشغول سازد و همچنین غوطه‌ور شدن در دنیا.

 

أمّا ما ورد في كلام الأنبياء  - وهو في الحقيقة قليل إذا قورن بما سواه - من توجيه بعض الفئات في المجتمع الإلهي إلى العمل والكسب والتمتع بما رزقهم الله، فهو لأنّ شرذمةً قليلةً جداً من المؤمنين ربما يعتقدون أنّ الله سبحانه يكره لهم التمتع بما رزقهم من الطيبات المادية، كما أنّ بعض الطفيّليين يريد أن يجلس ويتعبد - على ما يدعي - والناس تأتيه برزقه وتضعه في فمه، وهذا في الحقيقة ليس من الدين في شيء، فهذا طالب راحة يريد أن يجلس في مكان بارد ولا يتعب بدنه، والفلاح الذي تصهره الشمس يأتيه برزقه ويضعه في فمه.

 

اما آنچه در کلام انبیا (علیهم السلام) آمده که برخی گروه‌ها را در جامعه‌ی الهی به سوی کار و کسب درآمد و بهره‌مندی از نعمت‌های خداوند فراخوانده است ـ‌که در مقایسه با سایر سخنان ایشان، اندک می‌باشد‌ـ به این دلیل است که شاید گروه بسیار کوچکی از مؤمنان بر این اعتقاد باشند که خداوند سبحان از اینکه آنها از نعمت‌های پاک مادی بهره‌مند گردند خوشنود نمی‌باشد؛ همانند برخی که سربار و انگل می‌باشند و  طبق ادعای خودشان، دوست دارند در گوشه‌ای بنشینند و عبادت کنند و سایر مردم متکفل مخارج ایشان گردند و لقمه در دهانشان بگذارند!! و صد البته این عدّه هیچ بهره‌ای از دین نبرده‌اند! این‌ها مشتی راحت طلب‌اند که می‌خواهند در جای خنک بنشینند و جسم خود را به زحمت نیندازند اما آن کشاورز آفتاب‌سوخته روزی‌اش را بیاورد و در دهانش بگذارد!

 

 

* * *

 

                          الشورى :13.

[230] - شوری: 13.

[231]- الأحقاف : 9 - 10.

[232]- الأعلى : 19.

[233] - احقاف: 9 و 10.

[234] - اعلی: 18 و 19.

[235]- آل عمران : 68 - 71.                                                           

[236] - آل عمران: 68 تا 71.

[237]- الحجر: 2.

[238] - حجر: 2.

اسلام، ثمره‌ی اديان الهى در زمين و محمد (ص)، همان عيسى، موسى و ابراهيم است، و قرآن، همان تورات انجيل و صحف ابراهيم است

سرفصل ها

همه