Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی


 

الاستبدال

جایگزینی

 

كَذَّبَ رسولَ الله   قومُهُ وعشيرتُهُ وأهلُ مدينته وعلماءُ اليهود والنصارى، ولم يؤمن به الشيوخ ورؤساء القوم، ولكن آمن به وقبله الغرباء أهل المدينة الطيبة المباركة يثرب، وآمن به الفقراء والمستضعفون والشباب، وهكذا استبدل الله علماء الدين ورؤساء القوم وبعض من كان يدعي أنّه ينتظر بعث محمد  بآخرين هم أصحاب محمد  المنتجبون الذين قدمهم أمامه إلى الجنة، وقُتل معظمهم في حياته شهداء محتسبين، قال تعالى: ﴿مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً﴾([285]).

 

رسول خدا (ص) را قوم، خاندان، طایفه، هم‌شهریانش و علمای یهود ونصاری تکذیب نمودند و بزرگان و رؤسای قوم به وی ایمان نیاوردند؛ اما غریبه‌های شهر پاک و مبارک یثرب به او ایمان آوردن و پذیرایش شدند و فقرا، مستضعفان و جوانان نیز به آن حضرت ایمان گرویدند. این ترتیب خداوند، علمای دین، سران قوم و برخی کسانی را که ادعا می‌کردند منتظر بعثت محمد (ص) می‌باشند را با کسان دیگر که همان یاران برگزیده‌ی حضرت محمد (ص) بودند جایرگزین نمود؛ همان کسانی که  نبی اکرم (ص) ایشان را پیشاپیش خود به بهشت فرستاد و بیش‌تر آنان در زمان زندگانی آن حضرت کشته شدند و به فیض شهادت نایل آمدند؛ استوار و مردانه جنگیدند و به شهادت رسیدند. حق تعالی می‌فرماید: (از مؤمنان، مردانی هستند که به پيمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند، برخی بر سر پيمان خويش جان باختند و برخی چشم به راهند و هيچ پيمان خود دگرگون نکرده‌اند)[286].

 

قال تعالى: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْأِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً﴾([287]).

 

همچنین می‌فرماید: (محمد فرستاده‌ی خدا، و کسانی که با او هستند بر کافران سختگيرند و با يکديگر مهربان. آنان را بينی که رکوع می‌کنند، به سجده می‌آيند و جويای فضل و خوشنودی خدا هستند. نشانشان اثر سجده‌ای است که بر چهره‌ی آنها است. اين است وصفشان در تورات، و مَثَل‌شان در انجيل، چون کِشته‌ای است که جوانه بزند و آن را یاری دهد تا محکم شود و بر پاهای خود بايستد و کشاورزان را به شگفتی وادارد، تا آنجا که کافران را به خشم آورد. خدا کسانی را که ايمان آورده‌اند و کارهای شايسته کرده‌اند به آمرزش و پاداشی بزرگ وعده داده است)[288].

 

هؤلاء ثلة غيروا وجه التاريخ وبيضوا وجه الإنسانية، جعفر بن أبي طالب، وأبو دجانة الأنصاري، وحنظلة غسيل الملائكة، وزيد بن حارثة، وعبد الله بن رواحة، والمقداد، وعمار، وجندب بن جنادة، وسلمان المحمدي الفارسي الأصل وكثيرون غيرهم، ربما لم يذكر التاريخ لبعضهم اسماً ولا رسماً ممن حاربوا الفساد والمفسدين، ولم يطلبوا علواً في الأرض، معروفون في السماء مجهولون في الأرض، فطوبى لهم وحسن مآب وجزاهم الله عن الإسلام والمسلمين خير الجزاء لنصرهم دين الله في أرضه، ونصرتهم لسيد الأنبياء وسيد الأوصياء محمد وعلي عليهما وعلى آلهما صلوات ربي وسلامه.

 

این گروه، تاریخ را دگرگون و انسانیت را رو سفید نمودند؛ جعفر بن ابی طالب، ابو دجانه انصاری، حنظله غسیل ملائکه, زید بن حارثه، عبد الله بن رواحه، مقداد، عمار، جندب بن جناده، سلمان محمدی فارسی الاصل و بسیاری دیگر که چه بسا از برخی از ایشان هیچ اسم و رسمی در تاریخ نیامده باشد؛ کسانی که با فساد و فسادگران جنگیند و در زمین به دنبال هیچ برتری جویی نبودند، شناخته‌ شدگان در آسمان، گمنامانِ زمین، خوشا به حالشان و چه نیکو بازگشتی داشتند. خداوند به خاطر یاری دادن دین خدا در زمینش و یاری دادن سرور انبیا و سرور اوصیا، محمد و علی که سلام و صلوات پروردگارم بر ایشان باد، برترین پاداش اسلام و مسلمین را به ایشان عطا فرماید!

 

وقريب من هذا ما حدث مع من سبق محمد  من الأنبياء كما مرّ علينا أنّ علماء اليهود لن يؤمنوا بعيسى (ع)، ولم يؤمن بعيسى أهل مدينته الناصرة التي تربى فيها، جاء في الإنجيل: (وخرج من هناك وجاء إلى بلدة يتبعه تلاميذه، وفي السبت أخذ يعلم في المجمع فتعجب أكثر الناس حين سمعوه وقالوا من أين له هذا؟ وما هذه الحكمة المعطاة له وهذه المعجزات التي تجري على يديه؟ أما هو النجار بن مريم، وأخو يعقوب ويوسي و يهوذا و سمعان؟ أمّا أخواته عندنا هنا ورفضوه. فقال لهم يسوع: لا نبي بلا كرامة إلاّ في وطنه، وبين أقربائه وأهل بيته. وتعذر على يسوع أن يصنع أي معجزة هناك، سوى أنّه وضع يديه على بعض المرضى فشفاهم، وكان يتعجب من قلة إيمانهم، ثم سار في القرى المجاورة يعلم) ([289]).

 

قریب به همین اتفاق برای انبیای پیش از محمد (ص) نیز رخ داده بود و پیش‌تر گذشت که علمای یهود به عیسی (ع) ایمان نیاوردند و همچنین همشهریان آن حضرت یعنی ساکنان ناصره که ایشان در آن پرورش یافته بود، وی را پذیرا نشدند. در انجیل آمده است: «1 از آنجا روانه شده، به وطن خويش آمد و شاگردانش از عقب او می‌آمدند. 2 چون روز سِبت رسيد، در كنيسه تعليم دادن آغاز نمود و بسياری چون شنيدند، حيران شده، گفتند: این از کجا برایش آمده؟ این حکمت‌ها که به او عطا شده است و این معجزات که از او صادر می‌گردد، چیست؟ 3 مگر اين همان نجّار پسر مريم و برادر يعقوب و يوشا و يهودا و شمعون نیست؟ و آیا خواهران او اينجا نزد ما نمی‌باشند؟! و او را نپذیرفتند 4 یسوع ايشان را گفت: هیچ نبی بی‌حرمت نباشد مگر در وطن خود و ميان خويشان و اهل خانه‌ی خود 5 و در آنجا یسوع هيچ معجزه‌ای نتوانست نمود جز اينكه دست‌های خود را بر چند مريض نهاده، ايشان را شفا داد 6 و از سستی ايمان ايشان در حیرت بود؛ سپس در قریه‌های آن حوالی گشته، تعليم می‌داد»[290].

 

كما ورد في  بعض الروايات أنّ بعض الشيعة لن يؤمنوا بالمهدي (ع)، كما لم يؤمن السنة بآبائه (ع)، (سنة الله ولن تجد لسنة الله تبديلاً).

 

در بعضی روایات آمده است که برخی شیعیان به مهدی (ع) ایمان نمی‌آورند همچنانکه اهل سنّت به پدران آن حضرت (علیهم السلام) ایمان نیاوردند: «سنّتی الهی است و در سنت‌های خداوند هرگز تبدیل و تغییری نمی‌یابی».

 

بل إنّ بعض العلماء غير العاملين الذين يعتقد الجاهل أنّهم قريبون منه لن يؤمنوا به، قال الإمام الصادق (ع): (… وكذلك القائم فإنّه تمتد أيام غيبته ليصرح الحق عن محضه، ويصفو الإيمان من الكدر بارتداد كل من كانت طينته خبيثة من الشيعة، الذين يخشى عليهم النفاق إذا أحسوا بالاستخلاف والتمكين ولهم الأمر المنتشر في عهد القائم … وقال (ع): كل ذلك لتتم النظرة التي أوجبها الله لعدوه إبليس، إلى أن يبلغ الكتاب أجله، ويحق القول على الكافرين ويقرب الوعد الذي بينه الله في كتابه بقوله: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ﴾([291])، وذلك إذ لم يبقَ من الإسلام إلا اسمه ومن القران إلا رسمه، وغاب صاحب الأمر بإيضاح العذر له في ذلك لاشتمال الفتنه على القلوب، حتى يكون أقرب الناس إليه أشدهم عداوة له، وعند ذلك يؤيده الله بجنود لم تروها، ويظهر دين نبيه على يديه، ويظهره على الدين كله ولو كره المشركون)([292]).

 

حتی برخی از عالمان بی‌عمل که جاهلان، ایشان را نزدیک به آن حضرت می‌دانند، هرگز به او ایمان نمی‌آورند. امام صادق (ع) می‌فرماید: «.... قائم (ع) نیز چنین است؛ زیرا ایام غیبت او طولانی می‌شود تا حق محض آشکار شود و با از دین بیرون رفتن هر یک از شیعیان که طینت ناپاکی دارد، ایمان صاف از کدر آن مشخص شود؛ همان کسانی که ممکن است چون استخلاف و تمکین و امنیت منتشر شده در عهد قائم (ع) به مشام‌شان رسد، نفاق پیشه کنند.... و ایشان (ع) ادامه داد: همه‌ی اینها برای آن است که مهلتی که خداوند به دشمنش ابلیس داده است به سر آید، تا آن کتاب به اجلش برسد و فرمان خداوند بر کافران محقق گردد و آن وعده‌ای که خداوند در کتابش با این سخن (خداوند به کسانی از شما که ايمان آورده‌اند و کارهای شايسته کرده‌اند، وعده داد که در روی زمين جانشين‌شان کند، همچنان که مردمی را که پيش از آنها بودند جانشين نمود)[293]  از آن یاد کرده است، نزدیک گردد؛ و این، زمانی است که از اسلام جز نامش و از قرآن جز خطش باقی نماند. صاحب الامر غایب می‌شود تا عذری که دارد آشکار گردد؛ اینکه فتنه همه‌ی دل‌ها را فرامی‌گیرد تا آنجا که نزدیک‌ترین کسان به آن حضرت سر سخت‌ترین دشمنی‌ها را با وی خواهند داشت و در آن هنگام خداوند وی را با سپاهیانی که نمی‌بینید یاری می‌فرماید و دین پیامبر خویش به دستان وی را آشکار می‌سازد و بر همه‌ی ادیان پیروزش می‌گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند»[294].

 

 

* * *

 

 

الأحزاب : 23.

[286] - احزاب: 23.

[287]- الفتح : 29.

[288] - فتح: 29.

[289]- إنجيل مرقس: إصحاح 6.

[290] - انجیل مرقس: اصحاح 6.

[291]- النور : 55.

[292]- كمال الدين: ص356، غيبة الطوسي: ص172، بحار الأنوار: ج51 ص222.

[293] - نور: 55.

[294] - کمال الدین: ص 356  ؛  غیبت طوسی: ص 172  ؛  بحار الانوار: ج 51 ص 222.

استبدال (جایگزینی)

سرفصل ها

همه