Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

 

المهدي (ع) في الأديان الإلهية

مهدى (ع) در ادیان الهی

 

الإمام المهدي (ع) كمصلح منتظر، وكمنقذ لشريعة الله في أرضه موجود تقريباً في جميع الأديان الإلهية السابقة للإسلام، كاليهودية والنصرانية.

امام مهدی (ع) به عنوان مصلح منتظر، و به عنوان منجی شریعت خداوند در زمینش، تقریباً در همه‌‌ی ادیان الهی پیش از اسلام موجود بوده است؛ همانند یهودیت و مسیحیت.

 

ففي التوراة، مرّة تجده في (سفر دانيال في رؤيا بختنصر)، التي يُعبرها دانيال (ع) بعد أن يراها. ومرّة تجده في (رؤيا دانيال للممالك والإمبراطوريات الكبرى) التي تقوم على الأرض من بعده(ع)، وتجده كذلك في غير هذا السفر من التوراة المتداولة اليوم.

در تورات یک بار او را در سِفر دانیال در رؤیای بخت النصر می‌یابی؛ رؤیایی که دانیال پس از اینکه (بخت النصر) آن را دید، تعبیر نمود، و بار دیگر او را در «رؤیای دانیال برای ممالک و امپراطوری‌های بزرگ» که پس از او (ع) بر روی زمین بر پا می‌شوند، می‌یابی، و همین طور در بخش‌های دیگر این سِفر توراتی که امروزه متداول می‌باشد.

 

أمّا في الإنجيل، فهو (قديم الأيام) المصلح المنتظر الذي ينزل معه عيسى (ع) من السماء، فتجده في الإنجيل وفي (رؤيا يوحنا اللاهوتي). كما أنّك تجد عيسى (ع) يذكر في الإنجيل علامات لعودته إلى الأرض، هي بعينها العلامات التي ذكرها النبي  والأئمة الأطهار  لظهور المهدي (ع) وقيامه، كخسوف القمر وكسوف الشمس، والحروب وأخبار الحروب. وذلك؛ لأنّ عيسى (ع) ينزل من السماء في زمن ظهور المهدي (ع)، وزيراً له ومؤيداً لحقّه.

در انجیل، او همان «قدیم الایام» است؛ مصلح منتظری که عیسی (ع) به همراهش از آسمان فرود می‌آید. او را در انجیل در «رؤیای یوحنای لاهوتی» می‌یابی؛ همان طور که شما می‌بینی عیسی (ع) نشانه‌های بازگشتش به زمین را در انجیل ذکر می‌کند، به طوری که این نشانه‌های دقیقاً همان نشانه و علامت‌هایی هستند که پیامبر (ص) و ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) برای ظهور مهدی (ع) و قیامش ذکر می‌فرمایند؛ مانند خسوف ماه و کسوف خورشید، و جنگ‌ها و اخبار جنگ‌ها؛ چرا که عیسی (ع) در زمان ظهور مهدی (ع)، به عنوان یکی از وزیری او، و تأیید کننده‌ای برای حق او، از آسمان فرود می‌آید.

 

أمّا عند المسلمين، فالمهدي (ع) من ضروريات الدين ومنكره منكر لنبوة محمد ، فقد جاء ذكره متواتراً عن النبي ، سواء عن طريق السنة أو الشيعة. ولكن السنة لما أعرضوا عن أوصياء النبي  وتركوا حديثهم وقعوا في شبهة، أنّه سيولد في آخر الزمان، وإن اعترفوا أنّه من ولد علي وفاطمة .

اما از نظر مسلمانان مهدی (ع) از ضروریات دین است، و انکار کننده‌ی او، انکار کننده‌ی پیامبری محمد (ص) می‌باشد؛ چرا که یاد او به تواتر از پیامبر (ص) چه از طریق اهل سنت و چه از طریق شیعه، آمده است. اما اهل سنت هنگامی که از اوصیای پیامبر (ص) روی گردانیدند و احادیث آنها را ترک گفتند، در شبهه‌ای گرفتار شدند، که آن حضرت در آخر الزمان به دنیا خواهد آمد، با اینکه اعتراف می‌کنند که او از فرزندان علی و فاطمه (علیهما السلام) می‌باشد.

 

ثم جاء من علماء السنة في الغيبة الكبرى من اعترف بأنّ الإمام المهدي (ع) هو الإمام الثاني عشر من أئمة أهل البيت ، وإنّه حي وغائب عن الأبصار كالخضر (ع).

سپس کسانی از علمای اهل سنت در زمان غیبت کبری آمدند و اعتراف نمودند به اینکه امام مهدی (ع) همان امام دوازدهم از ائمه‌ی اهل بیت (علیهم السلام) می‌باشد، و اینکه او زنده و از نظرها پنهان است؛ همانند خضر (ع).

 

ومن هؤلاء، الشافعي في كتابه (مطالب السؤول)، حيث عقد فصلاً في نهاية كتابه المشار إليه للدفاع عن اعتقاده، إنّ الإمام المهدي هو محمد بن الحسن العسكري (ع).

از جمله‌ی این افراد «شافعی» در کتابش «مطالب السؤول» برای دفاع از اعتقادش فصلی را در انتهای کتابش قرار داده که به او اشاره می‌نماید؛ اینکه امام مهدی (ع) همان محمد بن الحسن العسکری (ع) است.

 

أمّا الشيعة الإمامية الإثنا عشرية، فقد كانوا يرجعون إلى أوصياء النبي  من بعده وتابعوهم إمام تلو إمام، حتى وصلت الإمامة وخلافة النبي وخلافة الله في أرضه إلى خاتم الأوصياء الإمام محمد بن الحسن المهدي (ع)، ومع أنّه كان غائباً عن أنظار العامة ويتصل مع شيعته عن طريق أحد خلّص المؤمنين، إلاّ إنّ الشيعة تقبلوا هذا الوضع؛ لأنّ النبي  والأئمة  من بعده مهدوا لغيبته (ع) وذكروها في أحاديثهم.

اما شیعه‌‌ی دوازده امامى پس از پیامبر (ص) به اوصیای پیامبر (ص) مراجعه می‌کردند و امامی پس از امامی دیگر پیرو آنها بودند، تا اینکه امامت و جانشینی پیامبر (ص) و جانشینی خدا در زمینش به خاتم اوصیا، امام محمد بن الحسن المهدی (ع) رسید؛ با وجود اینکه وی از دیدگان عامه‌ی مردم غایب بوده، و به وسیله‌ی یکی از مخلص‌ترین  مؤمنان با شیعیان خود ارتباط برقرار می‌کرد، تا اینکه شیعه این وضعیت را پذیرفتند؛ چرا که پیامبر و امامان (علیهم السلام) پس از او  برای غیبتش زمينه‌سازی کردند و این موضوع را در احادیثشان یادآور شدند.

 

وحياة الإمام المهدي (ع) قبل الغيبة تقريباً بخمس سنوات قضاها مع والده الإمام الحسن العسكري (ع)، فهو (ع) ولد يوم ١٥ شعبان سنة ٢٥٥ هـ . ق على بعض الروايات، وبدأت غيبته مع أول يوم من إمامته، وهو يوم تسعة ربيع الأول ٢٦٠ هـ . ق.

در مورد زندگانی امام مهدی (ع)، ایشان پیش از غیبت، تقریباً پنج سال را با پدرش امام حسن عسکری (ع) گذرانید. ایشان (ع) طبق برخی روایات در روز ۱۵ شعبان سال ۲۵۵ هـ.ق متولد شد، و غیبت او همراه با اولین روز امامتش آغاز گردید؛ روز نهم ربیع اول ۲۶۰ هـ.ق.

 

وفي هذه السنوات الخمس لم يعرف ولادته ولم يره إلاّ الخلّص من الشيعة. ربما أربعون أو أقل أو أكثر، فهو (ع) محجوب عن الناس منذ ولادته للحفاظ على حياته، وهذا لأنّ أئمة الجور والضلال من العباسيين (لعنهم الله) كانوا يترقبون ولادته للقضاء عليه وقتله، كما كان فرعون (لعنه الله) يترقب ولادة موسى (ع) لقتله، وكما أراد الحاكم الروماني قتل عيسى (ع) عندما علم بولادته، وكانوا يريدون إن يطفئوا نور الله بأفواههم العفنة، ويأبى الله إلاّ أن يتم نوره ولو كره الأمويون والعباسيون وأئمة الضلال والطواغيت الذين يحكمون الأمة الإسلامية.

در مدت این پنج سال، کسی از ولادتش اطلاع نداشت و کسی او را نمی‌دید مگر برخی از شیعیان مخلص. شاید چهل نفر، کم‌تر یا بیش‌تر. بنابراین آن حضرت (ع) از بدو تولدش به جهت محافظت از زندگانی‌اش از مردم پنهان بود، و  این، از آن رو بود که پیشوایان جور و گمراهی عباسی که لعنت خدا بر آنها باد، چشم به راه ولادتش بودند تا کار را بر او یکسره نمایند و او را به قتل برسانند،؛ همان طور که فرعون که خداوند لعنتش کند، چشم انتظار ولادت موسی (ع) بود تا او را به قتل برساند؛ به همان صورتی که حاکم رومی پس از اینکه از ولادت عیسی (ع) آگاه شد، خواهان کشتن وی بود. آنها می‌‌خواستند نور خدا را با دهان‌های متعفّن خود خاموش کنند، و خداوند اِبا دارد، جز از اینکه نور خود را کامل گرداند، حتی اگر امویان، عباسیان، پیشوایان گمراهی و طاغوت‌هایی که بر امّت اسلامی حکومت می‌کنند، خوش نداشته باشند!

 

ومن عظيم شأن هذا الإمام (ع) أنّه قد جاء في أحاديث كثيرة عن النبي  في كتب السنة والشيعة، إنّ عيسى (ع) يصلي خلفه ويكون وزيراً له. ثم إنّ هذا العبد الصالح مدّخر لإقامة القسط والعدل في الأرض وحمل كلمة لا إله إلاّ الله محمد رسول الله   إلى أهل الأرض جميعهم. وقد اصطفاه الله سبحانه من جميع بني آدم لهذا الأمر، كما روي  إنّ أوّل من يبايعه على هذا الأمر عند قيامه جبرائيل (ع)، وإنّه عند قيامه يحفّه جبرائيل عن يمينه وميكائيل عن شماله.

و از عظمت جایگاه این امام (ع) همین بس که در احادیث بسیاری از پیامبر (ص) در کتاب‌های اهل سنت و شیعه آمده است که عیسی (ص)  پشت سر او (ص) نماز می‌خواند و یکی از وزیران او خواهد بود؛ و این بنده‌ی صالح برای برپایی قسط و عدل در زمین و بردن کلمه‌ی «لا اله الا الله، محمد رسول الله (ص) به سوی همه‌ی اهل زمین ذخیره شده است و خداوند سبحان او را از بین همه‌ی فرزندان آدم برای این مهم انتخاب فرمود. همانطور که روایت شده است اولین کسی که در این زمینه به هنگام قیامش با او بیعت می‌کند جبرائیل (ع) می‌باشد، و اینکه آن حضرت را به هنگام قیامش، جبرائیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ احاطه می‌کنند.

 

عن سالم الأشل، قال: سمعت أبا جعفر يقول: (نظر موسى بن عمران في السفر الأول بما يعطى قائم آل محمد من التمكين والفضل، فقال موسى: ربي اجعلني قائم آل محمد، فقيل له: إنّ ذاك من ذرية أحمد. ثم نظر في السفر الثاني فوجد فيه مثل ذلك، فقال مثله، فقيل له مثل ذلك. ثم نظر في السفر الثالث فرأى مثله، فقال مثله، فقيل له مثله) ([696]).

از سالم اشل روایت شده است: از ابا جعفر امام باقر‌ (ع) شنیدم که می‌فرمود: «موسی بن عمران در «سِفر اول» نظر کرد و آنچه از مکنت و قدرت و فضیلت به قائم آل محمد داده می‌شود را مشاهده نمود و گفت: خدایا مرا قائم آل محمد گردان. به او گفته شد: قائم از فرزندان احمد است. سپس در سفر دوم نگریست و دوباره مانند همان مطلب را یافت و مانند آن را از خداوند درخواست کرد و همان پاسخ را شنید. سپس در سفر سوم نگریست و همان مطلب را دید و همان سخن را تکرار کرد و همان پاسخ را شنید»[697].

 

وعن محمد بن علي (ع)، قال: (كان عصا موسى (ع) لآدم (ع)، فصارت إلى شعيب، ثم صارت إلى موسى بن عمران، وإنها لعندنا، وإنّ عهدي بها آنفاً، وهي خضراء كهيئتها حين انتزعت من شجرها، وإنها لتنطق إذا استنطقت، أعدّت لقائمنا، يصنع كما كان موسى يصنع بها، وإنها لتروع وتلقف ما يأفكون، وتصنع كما تؤمر، وإنها حيث أقبلت تلقف ما يأفكون، لها شفتان ([698])، أحداهما في الأرض والأخرى في السقف، وبينهما أربعين ذراعاً، وتلقف ما يأفكون بلسانها) ([699]).

از محمد بن علی (ع) روایت شده است که فرمود: «عصای موسی (ع) برای آدم (ع) بود، سپس به شعیب رسید، سپس به موسی بن عمران رسید، و هم اکنون نزد ما است. عهد من بر آن تازه و سبز است، درست به همان صورت که از درخت کنده شد. اگر با آن سخن گفته شود، سخن می‌گوید. برای قائم ما آماده شده است، و او با آن همان می‌کند که موسی نمود. آن عصا خواهد ترساند و می‌خورد آنچه را که بدعت می‌کنند، و هر چه به آن امر شود انجام می‌دهد. آن هنگام که پیش برده شود آنچه را که بدعت کرده‌اند خواهد بلعید. دو لَب[700] دارد؛ یکی از آنها در زمین و دیگری در سقف، و بین آنها چهل ذراع فاصله وجود دارد و با زبان خود آنچه را بدعت کرده‌اند خواهد بلعید»[701].

 

وعن جابر الأنصاري، قال: سمعت رسول الله  يقول: (إنّ ذي القرنين كان عبداً صالحاً جعله الله حجة على عباده، فدعا قومه إلى الله عزّ وجل وأمرهم بتقواه، فضربوه على قرنه، فغاب عنهم زماناً حتى قيل مات أو هلك بأي وادٍ سلك؟ ثم ظهر ورجع إلى قومه فضربوه على قرنه، ألا وفيكم من هو على سنته، وإنّ الله عزّ وجل مكن له في الأرض وآتاه من كل شيء سبباً، وبلغ المشرق والمغرب، وإنّ الله تبارك وتعالى سيجري سنته في القائم من ولدي ويبلغه شرق الأرض وغربها، حتى لا يبقى سهل ولا موضع من سهل ولا جبل وطئه ذي القرنين إلاّ وطئه، ويظهر الله له كنوز الأرض ومعادنه، و ينصره بالرعب، يملأ الأرض عدلاً وقسطاً كما ملئت جوراً وظلماً) ([702]).

از جابر بن عبد الله انصاری روایت شده است: شنیدم رسول خدا (ص) می‌فرمود: «ذو القرنين، بنده‌اى شايسته بود كه خداوند عزّ و جلّ او را حجّت بر بندگان خود قرار داد. او قوم خويش را به سوى خداوند عزوجل دعوت و آنان را به تقوا و پرهيزگارى امر نمود. امّا مردم بر شاخ سر او كوفتند. او مدتى از ميان آنان ناپديد گشت، به طورى كه گفته شد: او مُرد یا کشته شده، به کدام وادی درافتاده است؟ اما وى سپس آشكار شد و به ميان مردم خود برگشت و اين بار نيز مردم بر گوشه‌ی ديگر سر او ضربتى كوفتند. در ميان شما نيز یک نفر هست كه سنتی چون او دارد. خداوند عزّ و جلّ به ذو القرنين در جهان تمکین داد و از هر چيزى برایش وسيله‌اى قرار داد و او به مغرب و مشرق رسيد. خداوند تبارک و تعالى به زودى سنّت و شيوه‌ی او را درباره‌ی قائم از فرزندان من نيز جارى خواهد ساخت و او را به شرق و غرب جهان خواهد رساند، به طورى كه هيچ منزلگاه و دشت و كوهى نيست كه ذو القرنين زير پا گذاشته باشد مگر اينكه قائم نيز آنها را زير پا مى‌گذارد و خداوند گنج ها و معادن زمين را برايش آشكار مى‌سازد و به وسيله‌ی رعب و وحشت او را پيروز مى‌گرداند و به واسطه‌ی او زمين را ـ‌همان گونه كه از جور و ستم پر شده است‌ـ از عدل و داد پُر مى‌كند»[703].

 

وسئل أبو عبد الله (ع): هل ولد القائم؟ فقال: (لا، ولو أدركته لخدمته أيام حياتي) ([704]).

از ابو عبدالله (ع) سؤال شد: آیا قائم به دنیا آمده است؟ فرمود: «خیر، ولی اگر او را درمی‌یافتم، تمام روزهای زندگانیم را در خدمتش می‌بودم»[705].

 

فصلوات الله على من يقول فيه إمام معصوم: لو أدركته لخدمته أيام حياتي.

پس صلوات خداوند بر کسی که امامی معصوم در موردش می‌فرماید: «اگر او را درمی‌یافتم، تمام روزهای زندگانیم را در خدمتش می‌بودم».

 

 

 

* * *

 


 

[696]- غيبة النعماني: ص246، بحار الأنوار: ج51 ص77، معجم أحاديث الإمام المهدي  (ع): ج3 ص246.

[697]  - غیبت نعمانی: ص 246  ؛  بحار الانوار: ج 51 ص 77  ؛  معجم احادیث امام مهدی (ع): ج 3 ص246.

[698]- في بعض نسخ الكافي: شعبتان.

[699]- الكافي: ج1 ص231، بحار الأنوار: ج26 ص219، و: ج52 ص318، ورواه كما هو الآن في المتن عن بصائر الدرجات، بينما رواه في بصائر الدرجات: ص203، وفي الإمامة والتبصرة: ص116، وفي كمال الدين: ص674، باختلاف في آخر الرواية . وقد ذكرت الزيادة في هامش مختصر بصائر الدرجات وأنها عن نسخة البحار.

[700] - در برخی نسخه‌های کافی: «دو شاخه».

[701] - کافی: ج 1 ص 231  ؛  بحار الانوار: ج 26 ص 219 و ج 52 ص 318 و همان گونه که در متن بصائر الدرجات هم‌اکنون موجود است، روایت نموده. بصائر الدرجات: ص 203  ؛  امامة و تبصره: ص 116  ؛  کمال الدین: ص 674 با مقداری اختلاف در پایان روایت، و در پاورقی مختصر بصائر الدرجات که از نسخه‌ای از بحار نقل کرده، زیادتی وجود دارد.

[702]- كمال الدين: ص393، بحار الأنوار: ج52 ص323، معجم أحاديث الإمام المهدي  (ع): ج1 ص256.

[703] - کمال الدین: ص 393  ؛  بحار الانوار: ج 52 ص 323  ؛  معجم احادیث امام مهدی (ع): ج 1 ص 256.

[704]- غيبة النعماني: ص252، بحار الأنوار: ج15 ص148، معجم أحاديث الإمام المهدي  (ع): ج3 ص385.

[705] - غیبت نعمانی: ص 252  ؛  بحار الانوار: ج 15 ص 148  ؛  معجم احادیث امام مهدی (ع): ج 3ص385.

مهدى (ع) در ادیان الهی

سرفصل ها

همه