Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

 

پرسش ۹۵: 

سوالی درباره‌ی روح و نفْس

 

السؤال/ ٩٥: بسم الله الرحمن الرحيم، السيد أحمد الحسن (ع)، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته

١- إذا كانت الأنفس في نهاية السماء الدنيا وبداية الأولى وترتبط بالجسد ارتباط تدبير، فما معنى نزع النفس من الجسد عند الموت ؟

٢- هل أنّ النفس هي الروح ما تختلف عنها؟

٣- هل أنّ النطف الموجودة في عالم الذر هي هذه النطف المادية، ومعنى أنّها تابعة للنفس فترحل برحيلها؟

٤- هل أنّ الأرضين السبع تحت هذه الأرض التي نعيش فيها ؟

المرسل: ميثم برزان

بسم الله الرحمن الرحیم. سید احمدالحسن(ع)، سلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

۱ - اگر نفس‌ها در انتهای آسمان دنیا و در ابتدا آسمان اول قرار گرفته و تدبیر کردن جسد را عهده‌دار باشند، پس هنگام مرگ، نَزَع و جدا شدن نفس از جسد به چه معنی می‌باشد؟

۲ - آیا نفس همان روح است و هیچ تفاوتی با آن ندارد؟   

۳ - آیا نطفه‌هایی که در عالم ذر وجود دارند، همان نطفه‌های مادی هستند و تابع نفس می‌باشند و با حرکت کردن آن، حرکت می‌کنند؟

۴ - آیا زمین‌های هفت‌گانه زیرِ همین زمینی که در آن زندگی می‌کنیم، قرار گرفته است؟

فرستنده: میثم برزان

 

الجواب: بسم الله الرحمن الرحيم، والحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين وسلم تسليماً.

ج۱: نعم، المفروض أنه لا يوجد نزع  للنفس، بل فقط أمرها بالرجوع إلى بارئها وخروج النطفة تبعاً لذلك (والمقصود ليس النطفة المنوية، بل النطفة التي نزلت من عالم الذر وخلق منها الانسان) هذا إذا كان الإنسان على الفطرة الأولى التي فطر الله الناس عليها: ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً رْضِيَّةً﴾([341]).

پاسخ:بسم الله الرحمن الرحیم،والحمدلله رب العالمین،وصلی الله علی محمد و آل محمد الائمة والمهدیین وسلّم‌تسلیماً.

جواب سوال ۱: بله، آنچه مسلم است این است که نَزَع یا جدا شدنی برای نفس وجود ندارد، بلکه فقط بازگشت به پروردگارش می‌باشد و خارج شدن نطفه تابع آن است (و مقصود همان نطفه‌ی حاصل از منی نیست؛ بلکه آن نطفه‌ای است که از عالم ذر نازل می‌شود و انسان از آن خلق می‌گردد). این برای هنگامی است که انسان بر همان فطرتی که خداوند مردم را بر اساس آن خلق کرده است، باشد: « ای نفْس آرامش يافته! * خوشنود و پسنديده به سوی پروردگارت بازگرد »([342]).

 

لكن الحاصل أنّ أكثر الناس قد اشتغلت أنفسهم بعشق هذا العالم الجسماني، وامتدت من أنفسهم جذور ارتبطت بأوتاد هذا العالم الجسماني، فكيف يمكن أن تفصل هذه الأنفس عن هذا العالم الجسماني إلاّ بتقطيع هذه الجذور، أو الحبال المشدودة بقوة بأوتاد هذا العالم الجسماني؛ ولذا تكون الآم الموت (أي بسبب تقطيع هذه الجذور وهذه الحبال)؛ ولذا أيضاً لا توجد شفاعة للخلاص من الآم الموت؛ لأنّه لا يحصل موت المتعلق بالدنيا إلاّ بها.

اما آنچه حاصل می‌شود این است که بیشتر مردم نفس‌های خود را به سرگرمی‌های این عالم جسمانی مشغول می‌دارند و از نفس‌های آنها ریشه‌هایی امتداد می‌یابد که با میخ‌هایی به این عالم جسمانی محکم می‌گردد. حال چطور این نفس‌ها می‌توانند خود را از این عالم جسمانی جدا کنند مگر با قطع کردن این ریشه‌ها؛ یا همان بندهایی که با شدت هر چه تمام‌تر با میخ‌هایی به این عالم جسمانی محکم شده‌اند؛ به این صورت، دردها و سختی‌های مرگ شکل می‌گیرند (یعنی به علت بریدن و قطع کردن این ریشه‌ها و بندها)؛ از همین رو می‌بینیم که برای خلاصی از دردها و رنج‌های مرگ، هیچ شفاعتی وجود ندارد، چرا که مرگ شخصی که به این دنیا تعلق دارد رخ نمی‌دهد مگر همراه با این دردها و رنج‌ها.

 

قال تعالى: ﴿وَاتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَلا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلا هُمْ يُنْصَرُونَ﴾([343]).

خداوند متعال می‌فرماید: « و بترسيد از روزی که هيچ کس، ديگری را به کار نيايد و هيچ شفاعتی از کسی پذيرفته نگردد و از کسی عوضی دریافت نشود و هیچ ياری نشوند »([344]).

 

﴿وَاتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَلا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلا تَنْفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلا هُمْ يُنْصَرُونَ﴾([345]).

« و بترسيد از روزی که هيچ کس ديگری را به کار نيايد و هیچ فديه‌ای پذيرفته نشود و شفاعت سودشان نکند و هیچ یاری نشوند »([346]).

 

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَلا خُلَّةٌ وَلا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾([347])، فهذا اليوم الذي تكون الشفاعة فيه ممتنعة هو يوم الموت، فأنت إذا فهمت ما تقدّم تعلم أنّه لا معنى للشفاعة هنا؛ لأنّه لابد من قطع هذه الجذور ليحصل الموت والخلاص من هذا العالم الجسماني، وهذا القطع يرافقه الألم حتماً.  

« ای کسانی که ايمان آورده‌ايد، پيش از آنکه آن روزی فرا رسد که در آن، نه خريد و فروشی باشد و نه دوستی و شفاعتی، از آنچه به شما روزی داده‌ايم انفاق کنيد و کافران، خود، ستمکاران‌اند »([348]) ؛ روز مرگ همان، روزی است که در آن شفاعت منع شده است. اگر آنچه گفته شد را درک کرده باشی، متوجه خواهی شد که در چنین موقعیتی اصلا شفاعت هیچ معنایی ندارد؛ چرا که برای کامل شدن مرگ، چاره‌ای جز قطع کردن این ریشه‌ها و رهایی از این عالم جسمانی وجود ندارد و این بریدن، لاجَرَم همراه با دردها و سختی‌هایی خواهد بود.

 

ج۲: سيأتي جواب هذا السؤال وغيره عن هذه المسألة في كتاب «يسألونك عن الروح» إن شاء  الله.

جواب سوال ۲: پاسخ این سؤال و سوالاتی از این دست انشاء الله در کتاب «یسئلونک عن الروح» (از تو درباره‌ی روح می‌پرسند) خواهد آمد.

 

ج۳: تبيَّن الجواب في ج۱.

جواب سوال ۳: در پاسخ سوال ۱ گفته شد.

 

ج٤: معنى أنّ السماوات فوق الأرض أو أنّ الأرضين الأخرى تحت الأرض ليس هو فوق وتحت مكاني، بل معناه أنّ الأرضين الأخرى هي أدنى مرتبة في الخلق من الأرض، أي: إنّها أكثر ظلمة من الأرض.

جواب سوال ۴: منظور از آسمان‌های بالای زمین یا زمین‌های دیگری که زیر این  زمین قرار دارند، بالا و پایین مکانی نیست، بلکه به این معنی است که زمین‌های دیگر از نظر خلقت در مرتبه ای پایین‌تر از این زمین قرار دارند؛ یعنی ظلمت و تاریکی بیشتری نسبت به این زمین دارند.

******


 

[341]- الفجر: 27 – 28.

[342] - فجر: 27 و 28.

[343]- البقرة: 48.

[344] - بقره: 48.

[345]- البقرة: 123.

[346] - بقره: 123.

[347]- البقرة: 254.

[348] - بقره: 254.

پرسش ۹۵: سوالی درباره‌ی روح و نفْس و مرگ و نطفه نفسانی و…

سرفصل ها

همه