Logo
دانلود فایل متنی

لماذا نهى يعقوب (عليه السلام) ابنه عن قصّ رؤياه ؟

چرا حضرت یعقوب(عليه السلام) پسر خود را از بازگویی رؤیایش نهی کرد؟


 

قال تعالى: ﴿إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ * قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْداً إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ﴾ ().

خدای متعال می‌فرماید: «(آن گاه که یوسف به پدر خود گفت: ای پدر، من در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که سجده‌ام می‌کنند* گفت: ای پسرکم، خوابت را برای برادرانت حکایت مکن، که برای تو حیله‌ای می‌کنند زیرا شیطان برای آدمیان دشمنی آشکار است)».


 

يقول السيد أحمد الحسن (عليه السلام) في بيان سبب نهي يعقوب (عليه السلام) ابنه يوسف (عليه السلام) عن أن يقصَّ رؤياه على إخوته:

سید احمد الحسن (عليه السلام) در خصوص علت این که چرا یعقوب (عليه السلام) پسرش یوسف (عليه السلام) را از حکایت کردن خوابی که دیده بود برای برادرانش نهی نمود، می‌فرماید:


 

[ الرؤيا اعتبرها يعقوب (عليه السلام) في القرآن دليل تشخيص لخليفة الله يوسف (عليه السلام)، وحذّره من قصّها على إخوته؛ لأنهم سيعرفون أنه خليفة الله ووصي يعقوب منها. 

«در قرآن، یعقوب (عليه السلام) رؤیا را دلیلی بر تشخیص یوسفِ خلیفة الله دانست و وی را از این که خواب را برای برادرانش نقل کند بر حذر داشت زیرا در این صورت آنها می‌فهمیدند که وی خلیفه‌ی خدا و جانشین یعقوب (عليه السلام) خواهد بود.


 

ومع هذا، هؤلاء الجهلة ينكرون ؟! لا أدري كيف يدّعون أنهم يؤمنون بالقرآن ؟!

با این وجود، این جاهلان انکار می‌کنند؟! نمی‌دانم چه طور مدعی هستند که به قرآن ایمان دارند؟!


 

لو كان العذر أنهم يجهلون التفسير، فقد بيّنا لهم، ولا يمكنهم الإنكار، فما بقي إلّا العناد ].

اگر عذرشان این است که تفسیر نمی‌دانند، اینک ما موضوع را برای آنها روشن ساخته‌ایم و دیگر مجالی برای انکار نیستحال جز لجاجت و خیره‌سری دیگر چه باقی مانده است؟!».


 

إذا اتضح هذا، أقول: ألا يستحي المستهزؤون بالرؤى كدليل يشخّص مصداق خليفة الله من أقوالهم التي يستخفون بها الناس ويحملونهم على جحود وحي الله وتكذيبه، وهل هم أطهر أو أكثر إيماناً من أُمّ موسى (عليه السلام)، أو أفهم بدين الله من نبي الله يعقوب (عليه السلام) ؟!! 

حال که این مطلب واضح شد، من می‌گویم: آیا کسانی که رؤیا را مسخره می‌کنند در حالی که رؤیا دلیلی برای تعیین مصداق خلیفه‌ی الله است، از سخنان خود که مردم را با آن به سبک مغزی می‌کشانند و بر انکار و تکذیب وحی الهی سوق می‌دهند، خجالت نمی‌کشند؟ آیا پاکی و ایمان اینها بیش از مادر حضرت موسی (عليه السلام) است؟! یا از حضرت یعقوب (عليه السلام) ‌‌ـ‌‌پیامبر خدا‌‌ـ‌‌ به دین الهی عالم‌تراند؟!!


 


 


 


 


 

چرا حضرت یعقوب(عليه السلام) پسر خود را از بازگویی رؤیایش نهی کرد؟

سرفصل ها

همه