Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

 

پرسش ۱۲۱:

 اختصاص داشتن نام آیت الله العظمی به امیر المؤمنین(علیه السلام).

 

سؤال/ ۱۲۱: كثر تسمية(آية الله العظمى) عند متأخري العلماء، فما معنى آية الله العظمى؟ وهل هي مختصة بالأئمة(علیهم السلام) أم عامة لكي تطلق على جميع العلماء؟

نزد علمای متأخّر، نام‌گذاری به(آیت الله العظمی) فراوان شده است. معنی آیت الله العظمی چیست؟ و آیا این اصطلاح مختص ائمه(علیهم السلام) می‌باشد؟ یا اینکه عام است و در نتیجه می‌توان آن را به همه‌ی علما اطلاق نمود؟

 

الجواب: ﴿قَالَ لَهُمْ مُوسَى وَيْلَكُمْ لا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى﴾([513]).

پاسخ: ﴿ موسی گفتشان: وای بر شما! بر خدا دروغ مبنديد که همه‌ی شما را به عذابی هلاک کند و هر که دروغ بندد نااميد گردد).([514])

 

الآية هي العلامة أو الدليل، ونسبتها إلى الله سبحانه وتعالى إما من جهة إثبات وجوده سبحانه وتعالى، وإما من جهة معرفته سبحانه وتعالى.

(آیت) همان علامت یا نشانه است، و نسبت دادن آن به خداوند سبحان و متعال یا از جهت اثبات وجود او است و یا از جهت شناخت و معرفت به او سبحان و متعال می‌باشد.

 

فأما من جهة إثبات وجوده سبحانه وتعالى فتكون كل المخلوقات والموجودات آيات الله سبحانه وتعالى والإنسان أعظمها، فكل الموجودات مشيرة إلى وجود الخالق؛ لأنها مخلوقة، ومشيرة إلى وجود المؤثر لأنها آثار، والإنسان أكثرها دلالة وإشارة على وجود الخالق سبحانه وتعالى.

از جهت اثبات وجود خداوند سبحان و متعال، تمام مخلوقات و موجودات آیات و نشانه‌های خداوند سبحان و متعال هستند و انسان عظیم‌ترین آنها می‌باشد. تمام موجودات به وجود خالق اشاره دارند؛ چرا که آنها مخلوق‌اند، و نیز به وجود مؤثر دلالت دارند چرا که آنها آثار هستند، و بیش‌ترین اشاره و دلالت بر وجود خالق سبحانه و متعال از آنِ انسان می‌باشد.

 

وأما من جهة معرفته سبحانه وتعالى فلا تكون آيات الله إلا حججه سبحانه وتعالى على خلقه، حيث إنّ بهم يعرف الله فهم الأدلاء عليه بالحق واليقين، وبهذا المعنى يكون آيات الله هم الأئمة ، وآية الله العظمى أمير المؤمنين علي بن أبي طالب(علیه السلام) بالخصوص، ويكون آية الله في هذا الزمان هو الإمام المهدي(علیه السلام)، بل ولا يصح بهذا أن يسمى الإمام المهدي محمـد بن الحسن(علیه السلام) بآية الله العظمى؛ لأن هذه المبالغة خص بها وصي الأوصياء علي بن أبي طالب(علیه السلام) باعتبار أنه من عرف الله وعرّف الخلق بالله سبحانه وتعالى بعد محمد(صلی الله علیه و آله و سلم).

اما از جهت شناخت و معرفت خداوند سبحان و متعال، آیات الهی فقط حجت‌های او سبحان و متعال بر خلق هستند؛ به گونه‌ای که به وسیله‌ی آنها خداوند شناخته می‌شود، پس اینها به حق و یقین، دلایل و نشان‌گرهای خداوند هستند. به این معنا، آیات الله، ائمه(علیهم السلام) هستند و آیت الله العظمی، به طور خاص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام) می‌باشد. در این زمان، آیت الله، امام مهدی(علیه السلام) است، و حتی بر این اساس صحیح نیست که امام مهدی محمد بن الحسن(علیه السلام)  نیز آیت الله العظمی نامیده شود؛ چرا که این مبالغه‌ای است که وصیِ اوصیا علی بن ابی طالب به آن مخصوص گشته است؛ به این اعتبار که پس از حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) او کسی است که خداوند را شناخت و خداوند سبحان و متعال را به خلق شناسانید.

 

ولما كان العلماء لا يريدون المعنى الأول قطعاً؛ لأنه يشمل كل إنسان سواء كان صالحاً أم طالحاً، بل إن المعنى الأول ناظر إلى جنس المخلوق، فاستخدامه للتمييز بين أفراد الجنس الواحد سفه وسفسطة لا طائل من ورائها، إذن فهم يريدون المعنى الثاني قطعاً، وهم بهذا قد وقعوا في المحظور، فإطلاق هذه التسمية أي آية الله على غير الأئمة(علیهم السلام) حرام بل وإطلاق آية الله العظمى على غير أمير المؤمنين(علیه السلام) حرام أيضاً.

از آنجا که علما به طور قطع و یقین، معنای نخست را اراده نکرده‌اند ‌چرا که هر انسانی اعم از نیکوکار و بدکردار را شامل می‌شود‌ و حتی این معنای نخستین ناظر بر جنس مخلوق به طور عمومی است و استفاده از آن برای تفاوت قایل شدن میان افراد یک جنس، سَبُک‌عقلی و سفسطه‌ای بیش نیست، بنابراین آنها به طور قطع و یقین معنای دوم را قصد کرده و به این ترتیب در عملی حرام و ممنوع وارد شده‌اند. بنابراین اطلاق این نامگذاری یعنی آیت الله بر غیر از ائمه(علیهم السلام) حرام است و حتی اطلاق آیت الله العظمی برای کسی جز امیر المؤمنین(علیه السلام) نیز حرام می‌باشد.

 

وقد ورد في الروايات الصحيحة عنهم  تسمية فاطمة(علیهاالسلام) والأئمة(علیهم السلام) بآية الله، عن الكاظم(علیه السلام) عن آبائه(علیهم السلام) عن رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) ،قال:(دخلت الجنة فرأيت على بابها مكتوباً بالذهب: لا إله إلا الله، محمد حبيب الله، علي بن أبي طالب ولي الله، فاطمة آية الله …)([515]).

در روایات صحیح از ائمه(علیهم السلام)، نامگذاری فاطمه(علیها السلام) و ائمه به آیت الله، وارد شده است. از امام کاظم از پدرانش از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است که فرمود:(وارد بهشت شدم و دیدم که بر دروازه‌ی آن با طلا نوشته شده است: لا اله الا الله، محمد حبیب الله، علی بن ابی طالب ولی الله، فاطمه آیت الله....).([516])

 

وعن أمير المؤمنين(علیه السلام) قال:(الإمام كلمة الله، وحجة الله، ووجه الله، ونور الله، وحجاب الله، وآية الله، يختاره الله ويجعل فيه ما يشاء ويوجب له بذلك الولاية والطاعة على جميع خلقه، فهو وليه في سماواته وأرضه …)([517]).

از امیر المؤمنین(علیه السلام) روایت شده است که فرمود:(امام کلمه‌ی خدا و حجّت  خدا  و وجه  خدا و نور خدا و حجاب خدا و آیت خدا است. خداوند او را انتخاب کرده و هر چه بخواهد در او قرار می‌دهد و با آن، ولایت و طاعت بر جمیع خلق را برایش واجب می‌گرداند و او ولیّ خداوند در آسمان‌ها و زمین است).([518])

 

و ورد تسمية أمير المؤمنين علي بن أبي طالب(علیه السلام) بآية الله العظمى، قال الشيخ المفيد والشهيد والسيد بن طاووس(رض) في كتاب الإقبال روي أن جعفر بن محمد الصادق(علیه السلام) زار أمير المؤمنين صلوات الله عليه بهذه الزيارة:( … إلى أن قال(علیه السلام): السلام عليك يا آية الله العظمى …)([519]).

در خصوص نام‌گذاری امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام) به آیت الله العظمی، شیخ مفید و شهید و سید بن طاووس در کتاب اقبال گفته‌اند که روایت شده جعفر بن محمد صادق امیرالمؤمنین که سلام و صلوات خداوند  بر او باد را این گونه زیارت کرده است:(... السلام علیک یا آیت الله العظمی....).([520])

 

وورد النهي والإنكار على من يسمي غير علي بن أبي طالب(علیه السلام) بأمير المؤمنين، عن الصادق(علیه السلام): سأله رجل عن القائم(علیه السلام) يسلم عليه بإمرة المؤمنين، قال:(لا ذاك اسم سمى الله به أمير المؤمنين(علیه السلام) لم يسم به أحد قبله، ولا يتسمى به بعده إلا كافر، قلت: جعلت فداك كيف يسلّم عليه؟ قال: يقولون السلام عليك يا بقية الله، ثم قرأ: ﴿بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾([521]).

همچنین از اینکه کسی غیر از علی بن ابی ‌طالب امیرالمؤمنین(علیه السلام) نامیده شود، نهی و انکار شده است. از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که مردی از ایشان درباره‌ی قائم(علیه السلام) پرسید که آیا در مقام خطاب و سلام او را امیر المؤمنین گویند؟ فرمود:(نه، امیر المؤمنین اسمی است که خداوند امیر المؤمنین(علیه السلام) را به آن نامیده و نام هیچ کس نه پیش از او و نه پس از او نبوده مگر آنکه آن شخص کافر باشد). عرض کردم: فدایت شوم! چگونه بر او سلام گویند؟ فرمود:(می‌گویند السلام علیک یا بقیة الله) سپس این آیه را قرائت نمود:اگر ایمان آورده‌اید، آنچه خدا باقی می‌گذارد برایتان بهتر است).([522])

 

وسُئل الرضا(علیه السلام): لِمَ سُمي أمير المؤمنين(علیه السلام)؟ قال(علیه السلام):(لأنه يميرهم العلم، أما سمعت في كتاب الله: ﴿وَنَمِيرُ أَهْلَنَا﴾([523])([524]).

از امام رضا(علیه السلام) پرسیده شد: چرا امیر المؤمنین(علیه السلام) به این نام نامیده شد؟ امام(علیه السلام) فرمودند:(زیرا او مؤمنان را با علم روشن می‌سازد. آیا در کتاب خداوند نشنیده‌ای ﴿ و خانواده‌مان را روشن سازیم).([525])([526])

 

فإذا كان لا يتسمى بعد علي(علیه السلام) بأمير المؤمنين إلا كافر، فما هو دليلهم على أن يسموا أنفسهم باسم خُصَّ به أمير المؤمنين(علیه السلام)، وهو آية الله العظمى.

حال اگرکسی پس از حضرت علی به امیر المؤمنین(علیه السلام) نامیده نمی‌شود مگر کافر باشد، دلیل آنها چیست که خود را به نام اختصاص یافته‌ی امیر المؤمنین(علیه السلام) که آیت الله العظمی می‌باشد، نام می‌نهند؟

 

﴿إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى * أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى … وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً * فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * ذَلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى﴾([527]).

﴿اينها چيزی نيستند جز نام‌هايی که خود و پدرانتان به آنها داده‌ايد و خداوند هيچ دليلی بر آنها نفرستاده است. تنها از پِیِ گمان و هوای نفس خويش می‌روند و حال آنکه از جانب پروردگارشان هدایت آمده است * آيا هر چه آدمی آرزو کند برايش حاصل است؟.... اينان را به آنچه می‌گويند هيچ دانشی نيست، تنها از پندار خود پيروی می‌کنند و پندار برای شناخت حقيقت کافی نيست * پس تو نيز از کسی که از سخن ما روي‌گردان می‌شود و جز زندگی دنيوی را نمی‌جويد اِعراض کن * مُنتَهای دانش آنها همين است. پروردگار تو به آن کس که از طريق او گمراه می‌شود يا به راه هدايت می‌افتد داناتر است.([528])

 

فيجب أن لا يتعدّى الناس حدودهم وخصوصاً العلماء، وعليهم الالتفات إلى هذا الحق والانصياع له، فبالتواضع تنبت الحكمة لا بالتكبر.

مردم و به ویژه علما نباید از حدود خود فراتر روند و آنها باید متوجّه این حقیقت باشند و به آن گردن نهند؛ که با تواضع، حکمت می‌روید نه با تکبّر!


 

[513]- طـه : 61.

[514]- طه: 61.

[515]- كنـز الفوائد : ج 1 ص 149.

[516]- کنز الفوائد: ج 1 ص 149.

[517]- بحار الأنوار: ج 25 ص 169 ، نقلاً عن البرسي في مشارق أنوار اليقين.

[518]- بحار الانوار: ج 25 ص 169، نقل شده از مشارق انوار یقینِ بُرسی.

[519]- بحار الأنوار:  ج 97 ص 373، الإقبال : ص 608، مفاتيح الجنان : ص 448، زيارة أمير المؤمنين في يوم ميلاد النبي (ص).

[520]- بحار الانوار: ج 97 ص 373؛  اقبال: ص 608؛ مفاتیح الجنان: ص 448، زیارت امیر المؤمنین در روز میلاد نبی اکرم ص.

[521]- الكافي : ج1 ص 411 ح2.

[522]- کافی: ج 1 ص 411 ح 2.

[523]- يوسف : 64.

[524]- الكافي ج1 ص 412 ح3.

[525]- یوسف: 64.

[526] - کافی: ج 1 ص 412 ح 3.

[527]- النجم : 23 – 30.

[528] - نجم: 23 تا 30.

پرسش ۱۲۱: اختصاص داشتن نام آیت الله العظمی به امیر المؤمنین(علیه السلام).

سرفصل ها

همه