Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

 

پرسش ۹۹: 

معنای آیه‌ی

(مگر آنها که اسرائيل بر خود حرام کرده بود).

 

سؤال/ ۹۹: ﴿إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرائيلُ عَلَى نَفْسِهِ﴾([376])، ما معنى هذه الآية؟

(مگر آنها که اسرائيل بر خود حرام کرده بود)([377]). معنای این آیه چیست؟

 

الجواب: ورد في الحديث عنهم(علیهم السلام): إن يعقوب(علیه السلام) حرَّم على نفسه أكل لحم الإبل([378])، وهذا مصداق للآية، فالأنبياء ومنهم يعقوب(علیه السلام) أو إسرائيل لهم في بعض الموارد الاختيار، فلهم أن يختاروا في بعض الموارد تحريم هذا الشيء أو تحليله، أو قبول هذا الحكم أو عدم قبوله، وقد ورد هذا في كلامهم(علیهم السلام) كثيراً، كقولهم : لو فعل رسول الله  كذا لوجب، أو قولهم: إن رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) تركها ركعتين في السفر والحضر، أو أضاف ركعتين([379]).

پاسخ: در حدیث از اهل بیت(علیه السلام) روایت شده است که یعقوب(علیه السلام) خوردن گوشت شتر را بر خود حرام کرده بود،([380]) که این مصداقی برای این آیه می‌باشد. پیامبران(علیهم السلام) و از جمله‌ی آنها یعقوب(علیه السلام) یا اسرائیل در برخی موارد حق انتخاب داشته‌اند. بنابراین می‌توانستند در برخی موارد چیزی را حلال یا حرام کنند، یا حکمی را بپذیرند یا رد کنند. این موضوع در سخنان اهل بیت فراوان آمده است، مانند اینکه فرموده‌اند: اگر پیامبر خدا چنان می‌کرد آن کار واجب می‌شد، یا این سخن آنها که فرمودند: پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نماز را در سفر و حضر دو رکعتی تعیین نمود، یا دو رکعت بر آن افزود.([381]) .

 

وهكذا داوود(علیه السلام) يحكم وسليمان(علیه السلام) يحكم: ﴿وَدَاوُدَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ * فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلّاً آتَيْنَا حُكْماً وَعِلْماً﴾([382])، وكلاهما صحيح وكلاهما حكم الله مع أنهما يختلفان، قال تعالى: ﴿هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾([383]).

این چنین داوود(علیه السلام) حکم می‌راند و سلیمان(علیه السلام) نیز حکم می‌نمود:(و داوود و سليمان را ياد کن آنگاه که درباره کشتزاری داوری کردند که گوسفندان آن قوم، بی‌شبان در آنجا می‌چريدند و ما شاهد داوریِ آنها بوديم * و اين شيوه‌ی داوری را به سليمان آموختيم و همه را حُکم و علم داديم).([384]) هر دو سخن، صحیح و هر دو حُکم خداوند است، با اینکه با هم متفاوت می‌باشند. حق تعالی می‌فرماید:(اين عطای ما است؛ بی هیچ حسابی، به هر که می‌خواهی آن را ببخش و از هر که خواهی، دریغ کن).([385])

 

وطبعاً مساحة تحركهم مقيدة بحدود الله سبحانه وتعالى، وهي ضمن شريعة الله سبحانه لا يعدونها إلى سواها، وكمثال هو ما ورد في الحديث عن أهل البيت(علیهم السلام) من عدم قبول جميع الأنبياء(علیهم السلام) لهذه الآية أو المعنى الذي فيها: ﴿لِّلَّهِ ما فِي السَّمَاواتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللّهُ فَيَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾([386])، إلا الرسول محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) والأئمة(علیهم السلام) وأمة محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) وهم الثلاث مائة وثلاثة عشر رجلاً أصحاب القائم(علیه السلام).

البته جولانگاه حرکت آنها مقیّد و محدود به حدود خداوند سبحان و متعال و در چهارچوب شریعت الهی است که از آن تخطّی نمی‌کنند و فراتر از آن نمی‌روند. به عنوان مثال، در حدیثی از اهل بیت(علیه السلام) در خصوص اینکه این آیه(از آنِ خداوند است هر آنچه در آسمان‌ها و زمين است. آنچه را که در دل داريد، خواه آشکارش سازيد يا پوشيده‌اش داريد، خدا شما را به آن بازخواست خواهدکرد؛ پس هر که را که بخواهد می‌آمرزد و هر که را بخواهد عذاب می‌کند و خدا بر هر کاری توانا است)([387])  یا مفهوم مندرج در آن مورد قبول همه‌ی انبیا نیست، آمده است، به جز حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه و امّت محمد(علیه السلام) که در واقع سیصد و سیزده مرد از اصحاب قائم(علیه السلام) می‌باشند.

 

فالأنبياء(علیهم السلام) إذن مختارون في قبول هذا الحكم أو عدم قبوله، والذين قبلوه وأخذوا يحاسبون أنفسهم على ما يدور في خلجاتهم قبل أن يحاسبوا فازوا بنصر عظيم ومقام رفيع رضي الله عنهم ورضوا عنه.

پس انبیا(علیهم السلام) در پذیرفتن یا نپذیرفتن این حکم مختارند، و کسانی که آن را پذیرفته‌اند و به خاطر آنچه در اندرونشان جریان دارد، شروع به محاسبه‌ی نفس خود نموده‌اند پیش از آنکه مورد محاسبه قرار گیرند، به پیروزی عظیم و مقامی رفیع دست یافته‌اند که خدا از آنان خشنود است و آنان نیز از خداوند خشنود می‌باشند.

******

 


 


 

[376]- آل عمران : 93.

[377]- آل عمران: 93.

[378]- ابن أبي يعفور قال : سألت أبا عبد الله(علیه السلام) عن قوله الله: " كلُّ الطعام كان حلاً لبني إسرائيل إلا ما حرّم إسرائيل على نفسه "، قال:(إن إسرائيل كان إذا أكل لحوم الإبل هيج عليه وجع الخاصرة ، فحرم على نفسه لحم الإبل، وذلك من قبل أن تنزل التوراة، فلما أنزلت التوراة لم يحرمه ولم يأكله ) بحار الأنوار: ج9 ص191، نقلاً عن تفسير العياشي.

[379]- عن علي بن مهزيار، قال: قال بعض أصحابنا لأبي عبد الله(علیه السلام) :(ما بال صلاة المغرب لم يقصر فيها رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) في السفر والحضر مع نافلتها ؟ قال: لأن الصلاة كانت ركعتين ركعتين، فأضاف رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) إلى كل ركعتين ركعتين ووضعها عن المسافر وأقر المغرب على وجهها في السفر والحضر، ولم يقصر في ركعتي الفجر أن يكون تمام الصلاة سبعة عشر ركعة في السفر والحضر) المحاسن : ج2 ص327 ح78.

[380]- ابن ابی یعفور می‌گوید: از ابا عبد الله(علیه السلام) درباره‌ی این سخن خداوند متعال(همه‌ی طعام‌ها بر بنی اسرائيل حلال بود، مگر آنها که اسرائيل بر خود حرام کرده بود)  سوال نمودم. حضرت(علیه السلام) فرمود:(اسرائیل اگر گوشت شتر می‌خورد درد شدیدی در خود احساس می‌کرد. پس گوشت شتر را بر خود حرام نمود و این پیش از نازل شدن تورات بود و وقتی تورات نازل شد آن را حرام نمی‌داشت و نمی‌خورد). بحار الانوار: ج 9 ص 191، روایت شده از تفسیر عیاشی.

[381]- از علی بن مهزیار نقل شده است: برخی از اصحاب به ابو عبد الله(علیه السلام) عرض کردند: چرا نماز مغرب  را  با وجود نافله‌اش رسول اکرم ص در سفر و حضر شکسته ننمود؟ حضرت فرمود:(زیرا نماز، دو رکعت دو رکعت بود و رسول خدا ص بر هر دو رکعت، دو رکعت اضاف نمود و آنها را بر مسافر  ترک نمود و نماز مغرب را بیان فرمود که در هر دو حالت، بر وجه خود باقی بماند، و نیز دو رکعت نماز صبح را نیز شکسته نکرد تا تمام نماز در سفر و حضر، هفده رکعت باشد). محاسن: ج 2 ص 327 ح 78.

[382]- الأنبياء : 78 – 79.

[383]- ص : 39.

[384]- انبیا: 78 و 79.

[385]- ص: 39.

[386]- البقرة : 284.

[387]- بقره: 284.

پرسش ۹۹: معنای آیه‌ی(مگر آنها که اسرائيل بر خود حرام کرده بود).

سرفصل ها

همه