Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

 

پرسش ۱۳۳:

 حق تعالی می‌فرماید 

﴿وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ....﴾ .

 

سؤال/ ۱۳۳: ما معنى قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثم أنابَ * قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ﴾([140]).

معنای این سخن حق تعالی چیست؟ ﴿ ما سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدی را افکنديم و او روی به خدا آورد * گفت: ای پروردگار من! مرا بيامرز و مرا ملکی عطا کن که پس از من کسی سزاوار آن نباشد که تو بسیار بخشاينده‌ای).([141])

 

الجواب: بسم الله الرحمن الرحيم

والحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين

أي امتحنا سليمان، وهذا الامتحان في المفاضلة بين عبادتين هما الجهاد والصلاة، فقدَّم سليمان (علیه السلام) الجهاد على الصلاة حتى فات وقتها، فتوجه إلى الملائكة فردوا الشمس بإذن الله، فصلى سليمان (علیه السلام) صلاة العصر بعد أن فاتته وغابت الشمس؛ لأنه كان مشغولاً بالتهيئة للجهاد في سبيل الله([142]).

پاسخ:

بسم الله الرحمن الرحیم

والحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.

یعنی ما سلیمان را مورد امتحان قرار دادیم و این آزمایش در تعیین برتری دادن میان دو عبادت، یعنی جهاد و نماز بود. سلیمان (علیه السلام) جهاد را بر نماز مقدّم داشت تا آنکه وقت نماز از دست رفت. پس به فرشتگان رو کرد و آنها به اذن خدا خورشید را بازگردانیدند و سلیمان (علیه السلام) پس از آنکه زمان نماز عصر گذشته بود و خورشید پنهان شده بود، نماز عصر را به جای آورد؛ چرا که وی مشغول آماده شدن برای جهاد در راه خدا بود.([143])

 

ثم إن الله سبحانه وتعالى أنزل على سليمان (علیه السلام) مَلَك الفرقان ﴿وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَداً﴾ ليعرّفه الفاضل من المفضول، والمقدم من المؤخر. وهذا المَلَك هو (كتاب كُتب فيه الحق الذي يريده الله سبحانه وتعالى). فعَلِم سليمان (علیه السلام) بعد نزول الفرقان عليه أنه أخطأ بتقديم الجهاد على الصلاة ﴿ثم أنابَ﴾، وطلب المغفرة من الله سبحانه ﴿قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ﴾ .

سپس خداوند سبحان و متعال فرشته‌ی فرقان را بر سلیمان (علیه السلام) فرو فرستاد ﴿ و بر تخت او جسدی را افکندیم ﴾  تا فاضل (برتر) را از مفضول (آنکه برتری داده شده) و مقدّم را از مؤخّر باز شناسد. این فرشته «کتابی بود که در آن، حقّی که خداوند سبحان و متعال اراده کرده است نوشته شده بود». بنابراین حضرت سلیمان (علیه السلام) پس از نازل شدن فرقان بر او، دانست که با مقدّم شمردن جهاد بر نماز خطا کرده است ﴿ثُمَّ أَنَابَ﴾ (و او روی به خدا آورد) و از خداوند سبحان درخواست آمرزش کرد: ﴿ گفت: ای پروردگار من! مرا بيامرز و مرا ملکی عطا کن که پس از من کسی سزاوار آن نباشد که تو بسیار بخشاينده‌ای).

 

وطلب سليمان أن يكون مُلك بني إسرائيل في ذريته، وكان المُلك في بني إسرائيل بعد داود (علیه السلام) قريناً مع النبوة، فطلب سليمان (علیه السلام) أن يكون من يتحمل نصرة دين الله هم من ذريته ليكون له قدم في نصرة دين الله معهم، وخصوصاً مع قائم آل يعقوب وهو عيسی (علیه السلام)، فطلب سليمان أن يكون من ذريته، وبالفعل فإن مريم (علیها السلام) أم عيسی (علیه السلام) هي من ذرية سليمان، ومُلك عيسى (علیه السلام) هو أعظم مُلك في بني إسرائيل، وكانوا موعودين به وينتظرونه.

سلیمان (علیه السلام) درخواست کرد که پادشاهی بنی اسراییل در فرزندان او باشد و پادشاهی در بنی اسراییل پس از داوود (علیه السلام) همراه با نبوّت بود. بنابراین سلیمان (علیه السلام) خواست کسانی که بار یاری دین خدا را بر دوش می‌کشند از نسل او باشند تا گامی برای او در یاری دادن دین خدا به همراه ایشان باشد، به خصوص همراه با قائم آل یعقوب یعنی عیسی(علیه السلام). سلیمان (علیه السلام) خواست که او (عیسی (علیه السلام)) از فرزندانش باشد و در عمل، مریم (علیها السلام) ـ‌مادر عیسی(علیه السلام) از فرزندان سلیمان است و مُلک و پادشاهی عیسی (علیه السلام) بزرگ‌ترین مُلک و پادشاهی در بنی اسراییل می‌باشد؛ مُلکی که به آن وعده داده شده بودند و منتظرش بودند.

 

فقول سليمان: ﴿وَهَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي﴾: أي مُلك اليهود، أي أن يكون من ذريته وخصوصاً عيسى (علیه السلام)؛ لأن مُلك عيسى (علیه السلام) ليس مثله مُلك في اليهود، فهو قائم آل يعقوب المنتظر. فطلب سليمان أن يكون مَلِك اليهود عيسى من ذريته، فلا ينبغي أن يكون في ذرية أحد غيره مثل عيسى (علیه السلام) مَلِك اليهود؛ لأنه لا نظير له في بني إسرائيل.

پس این سخن سلیمان (علیه السلام): ﴿ و مرا ملکی عطا کن که پس از من کسی سزاوار آن نباشد که تو بسیار بخشاينده‌ای) یعنی پادشاهی یهود؛ یعنی اینکه از فرزندانش باشد و به طور خاص، حضرت عیسی(علیه السلام)؛ چرا که همانندی برای پادشاهی عیسی (علیه السلام) در یهود، وجود ندارد. او همان قائم آل یعقوب (علیه السلام) است که منتظرش بودند. پس سلیمان (علیه السلام) خواست که پادشاه یهود یعنی عیسی (علیه السلام) از فرزندانش باشد؛ بنابراین شایسته نیست در فرزندان شخص دیگری غیر از سلیمان (علیه السلام)، همانند عیسی (علیه السلام) که پادشاه حقیقی یهود است، وجود داشته باشد؛ چرا که عیسی (علیه السلام) همتا و مشابهی در بنی اسراییل ندارد.

 

وربما يفهم بعض من غفل عن الحقيقة أن مُلك الله سبحانه وتعالى هو المتحقق في هذه الحياة الدنيا، وهذا باطل؛ لأن مُلك فرعون ونمرود وأمثالهم إنما هو مُلك الشيطان وحاكميته ([144])، فمُلك الله يهبه الله لمن يشاء من عباده الصالحين، وليس ضرورياً أن يحكم، بل هو في الغالب على طول مسيرة هذه الإنسانية المتمردة على خالقها لم يحكم من عيَّنه الله مَلِكاً، قال تعالى: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً﴾([145])، مع أن معظم من آتاهم الله المُلك من آل إبراهيم لم يملكوا على هذه الأرض، بل ربما قتل بعضهم وقهر وظلم من الطغاة أشد الظلم.

چه بسا برخی غافلان از حقیقت چنین گمان کنند که پادشاهی خداوند سبحان و متعال در این دنیا محقق شود، و این باطل است؛ چرا که پادشاهی فرعون و نمرود و امثال آنان جز پادشاهی شیطان و حاکمیت نیست.([146]) پس خداوند، پادشاهی‌اش را به هر کدام از بندگان صالحش که بخواهد عطا می‌کند و لازم نیست که آن شخص حتماً حُکم بِرانَد بلکه آنچه در طول مسیر انسانیّت سرکش و متمرّد بر آفریدگارش رخ داده، غالباً کسی که خداوند به عنوان پادشاه منصوب کرده، حکم نرانده است. حق تعالی می‌فرماید: ﴿ يا بر مردم به خاطر نعمتی که خداوند از فضل خويش به آنان ارزانی داشته است، حسد می‌برند؟ در حالی که ما به خاندان ابراهيم، کتاب و حکمت داديم و فرمان‌روايی بزرگ ارزانی‌شان داشتيم)([147]) ؛ با اینکه بیشتر  کسانی که از آل ابراهیم مُلک و پادشاهی از طرف خداوند به آنها داده شد بر روی این زمین، حکمرانی نکردند بلکه شاید برخی از آنان کشته شدند و از طرف سرکشان مورد خشم و ستم قرار گرفتند.

 

فالمُلك الذي أراده سليمان (علیه السلام) هو مُلك يهبه الله سبحانه وتعالى له، ثم إنه يكون أعظم وأفضل مُلك يهبه الله لليهود من بني إسرائيل، وهو بهذا طلب أن يكون مَلِك اليهود المنتظر من ذريته وهو عيسى (علیه السلام) وإن لم يحكم عيسى ولم يَملُك، ولكنه المَلِك المعيَّن من الله، وشاء الله له الرفع حتى ينـزل مع الإمام المهدي (علیه السلام)، ويحكم ويَملُك في دولة الإمام المهدي (علیه السلام).

بنابراین، آن پادشاهی که مورد نظر سلیمان (علیه السلام) بود، مُلکی بود که خداوند سبحان و متعال به او بخشید و آن، بزرگ‌ترین و برترین پادشاهی یهود در بنی ‌اسراییل بود و او به این ترتیب درخواست کرد که پادشاه مورد انتظار یهود یعنی عیسی (علیه السلام) از فرزندان او باشد؛ هر چند که عیسی (علیه السلام) حکم نراند و پادشاه نشد، ولی او پادشاه تعیین شده از سوی خدا بود و خداوند اراده فرمود که او رفع نماید تا همراه با امام مهدی (علیه السلام) بازگردد و در حکومت امام مهدی (علیه السلام) پادشاهی و حکومت کند.

******


 

[140]- ص : 34 – 35.

[141]- ص: 34 و 35.

[142]- توجد آراء كثيرة - كما هي عادة المفسرين في أغلب آيات القرآن الكريم - يذكرها المفسرون في افتتان سليمان (علیه السلام) وامتحانه، وفيم كان ذلك؟ فبين من جعل فتنته (علیه السلام) المرض، إلى من جعله أولد ولداً جسداً بلا روح وألقي على سريره، وثالث جعل فتنته طوافه على نسائه السبعين في ليلة واحدة كما يرويه أبو هريرة، ورابع - كالواحدي - قال بتصور شيطاناً بصورته (علیه السلام) . . . إلى غير ذلك. ولا عجب منهم - أعني من يدعي علم تفسير القرآن من الفريقين بلا فرق - بعد أن كان الرأي هو المنهج السائد عندهم وإن لم يسموه بذلك، هذا وهم يتلون قوله تعالى: (وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ) آل عمران : 7، وأيهم يزعم أنه من الراسخين ؟!

[143]- در مورد ابتلا و آزمون سلیمان ع و اینکه در چه خصوصی بوده است، همان‌طور که معمول مفسران در مورد اغلب آیات قرآن کریم می‌باشد، نظرات بسیاری وجود دارد. از بیماری تا به دنیا آمدن جسد فرزندی بدون روح برای او ع  و افتادن آن بر تختش دیده می‌شود، و دیگری ابتلای او را هفتاد مرتبه طواف او گرد زنانش در یک شب آن گونه که ابو هریره روایت می‌کند، می‌داند. نفر چهارم ـ‌همانند واحدی‌ـ قایل به تصور شیطانی به صورت او ع می‌باشد و .... سایر موارد. از ایشان تعجبی نیست ـ‌منظورم از کسانی است که از هر دو گروه ادعای تفسیر قرآن را دارند، بی هیچ تفاوتی‌ـ پس از اینکه این نظر روش استوار از نظر ایشان می‌باشد حتی اگر آنگونه نامیده نشوند. این گونه است در حالی که آنها این سخن حق تعالی را قرائت می‌کنند: ﴿وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ﴾ (در حالی که تأويل آن را جز خداوند نمی‌داند، و آنان که قدم در دانش استوار کرده‌اند) (آل عمران: 7). حال به گمان آنها چه کسی از استواران در علم می‌باشد؟!

[144]- للمزيد أنظر كلام السيد أحمد الحسن (علیه السلام) حول حاكمية الله في كتابه : (حاكمية الله لا حاكمية الناس).

[145]- النساء : 54، وفي هذه الآية روى الكليني عن أبي عبد الله (علیه السلام) قوله: ( نحن قوم فرض الله عز وجل طاعتنا، لنا الأنفال، ولنا صفوا المال، ونحن الراسخون في العلم، ونحن المحسودون الذين قال الله: " أم يحسدون الناس على ما آتاهم الله من فضله ") الكافي : ج1 ص186 ح6.

[146]- جهت کسب اطلاعات بیشتر به سخن سید احمدالحسن ع در خصوص حاکمیت خداوند در کتابش «حاکمیت خدا نه حاکمیت مردم» مراجعه نمایید.

[147]- نسا: 54؛ و در خصوص این آیه کلینی از ابو عبد الله ع روایت می‌کند که فرمود: «ما همان گروهی هستیم که خداوند عزّ و جل طاعت‌مان را واجب گردانیده است. انفال برای ما است، پاک شده‌ی اموال برای ما است. ما استواران در علم هستیم و ما همان مورد حسادت قرار گرفتگانی هستیم که خداوند می‌فرماید: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾ (يا بر مردم به خاطر نعمتی که خداوند از فضل خويش به آنان ارزانی داشته است، حسد می‌برند؟)». کافی: ج 1 ص 186 ح 6.


 

پرسش ۱۳۳: حق تعالی می‌فرماید ﴿وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ....﴾ .

سرفصل ها

همه