Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

 

وهم الإلحاد ، الفصل الثالث ، التطور سنة إلهية (ص ١٦٩-١٧٢) / توهم بيخدايي ، فصل سوم: تکامل، سنتی الهی (ص ١٧٩-١٨٢ )  

 

أقوال علماء السنة: 

سخنان علمای اهل سنت : 
 

كثير من فقهاء السنة ومفسريهم وافقوا الاعتقاد اليهودي والمسيحي فيما يخص خلق حواء وذرية آدم، فعندهم حواء زوجة آدم (عليه السلام) خلقت من ضلعه وأبناء آدم تزوجوا بناته، وهكذا فقد جعلوا آدم ينكح بعضه والأنبياء والأوصياء وذرية آدم نتاج زنا محارم، وهذا نموذج من فتاواهم وأقوالهم: 

بسیاری از فقها و مفسران اهل سنت، در مورد چگونگی خلقت حوا و نسل آدم، با یهودی‌ها ومسیحیان هم‌عقیده هستند. به اعتقاد آنها حوا همسر آدم (عليه السلام) از دندهء او آفریده شده و فرزندان آدم با دختران وی ازدواج کرده‌اند. به این ترتیب از نگاه این عده، آدم با قسمتی از خودش ازدواج کرده است و پیامبران و اوصیا و نسل آدم نتیجهء زنا با محارم می‌باشند. این، نمونه‌ای از فتواها و گفته‌های ایشان است: 
 

 «المرأة خلقت من ضلع أعوج: 

 «زن از دنده‌ای کج، خلق شده است: 
 

س: يقول المصطفى صلى الله عليه وسلم: استوصوا بالنساء خيرا فإن المرأة خلقت من ضلع، متفق عليه. 

پرسش: حضرت محمد صلى الله عليه وسلم می‌فرماید: با زنان به نیکی رفتار کنید زیرا زن از دندهء کج، خلق شده است و در این مورد اتفاق نظر وجود دارد. 
 

يقول الشيخ: شعيب الأرناؤوط في تحقيقه وتعليقه على كتاب (رياض الصالحين) للإمام النووي تحت هذا الحديث، معلقا على هذا الحديث بقوله: الكلام هنا على التمثيل والتشبيه كما هو مصرح به في الرواية الثانية: المرأة كالضلع، لا أن المرأة خلقت من ضلع آدم كما توهمه بعضهم، وليس في السنة الصحيحة شيء من ذلك.  

شیخ می‌گوید: "شعیب أرناؤوط" در تحقیق و تعلیقی که بر کتاب (ریاض الصالحین) به قلم امام نووی ذیل این روایت داشته، در مورد این حدیث چنین تعلیق زده است: این سخن از باب تمثیل است و تشبیه، چنانچه در روایت دیگری تصریح شده که "المرأة كالضلع" (زن مانند دنده است) نه از این جهت که حوا از دندهء آدم خلقت یافته آن گونه که برخی متوهم شده‌اند، و در سنت صحیح چیزی در این خصوص نیست.
 

فضيلة الشيخ: هذا ما قاله الشيخ الأرناؤوط بالحرف الواحد، مع أن المصطفى صلى الله عليه وسلم يقول بالحرف الواحد وبكل وضوح: إن المرأة خلقت من ضلع ومصداق هذا-أظن-في قوله تعالى: {الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا} [سورة النساء الآية1] وفي قوله تعالى: {هُوَ الَّذِي َخَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا} [سورة الأعراف الآية 189] وفي قوله: {وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجَاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا} [سورة الروم الآية 21] وفي قوله: {وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجاً} [سورة النحل الاية 72] وقد قال أهل التفسير: يعنى: النساء، فإن حواء خلقت من ضلع آدم عليه السلام. 

جناب شیخ! این، عین سخن شیخ أرناؤوط است؛ در حالی که حضرت محمد صلى الله عليه وسلم نیز با کمال وضوح و در یک کلام فرموده است: زن از دنده آفریده شده و مصداق آن - به گمانم - این سخن خداوند متعال است که: ﴿ که آفریدتان از یک تن و آفرید از او جفتش را ‌ ﴿النساء:١﴾ و نیز ﴿ او است آنکه آفرید شما را از یک تن و قرار داد از او جفتش را ﴿الأعراف:١٨٩﴾ و همچنين: ﴿و از آیت‌های او آن است که آفرید برای شما از خودتان جفت‌هائی تا بیارامید بدانان ﴿الروم:٢١﴾ و نيز : ﴿و خدا قرار داد برای شما از خود شما جفت‌هائی ﴿النحل:٧٢﴾ و مفسران گفته‌اند: منظور ، زنان هستند؛ و حوا از دندهء آدم عليه السلام خلق شده است. 
 

فضيلة الشيخ: هل ما قاله الشيخ الأرناؤوط صحيح أم خطأ؟ وما توجيهكم للحديث الذي احتج به: المرأة كالضلع، إن أقمتها كسرتها، وإن استمتعت بها استمتعت وفيها عوج؟ أجيبونا مأجورين. 

جناب شیخ! آیا این سخنان شیخ أرناؤوط درست است یا خیر؟ نظر شما دربارهء حدیثی که به آن احتجاج نموده است: كه زن مانند استخوان دنده است؛ اگر بخواهی راستش کنی خواهد شکست، و اگر از آن بهره گیری با وجود کجی‌اش بهره توانی گرفت ، چیست؟ به ما پاسخ دهید، مأجور باشید. 
 

ج1: ظاهر الحديث أن المرأة- والمراد بها حواء- عليها السلام- خلقت من ضلع آدم وهذا لا يخالف الحديث الآخر الذي فيه تشبيه المرأة بالضلع، بل يستفاد من هذا نكتة التشبيه، وأنها عوجاء مثله، لكون اصلها منه. والمعنى: أن المرأة خلقت من ضلع أعوج، فلا ينكر اعوجاجها، فإن أراد الزوج إقامتها على الجادة وعدم اعوجاجها أدى إلى الشقاق والفراق وهو كسرها، وإن صبر على سوء حالها وضعف عقلها ونحو ذلك من عوجها دام الأمر واستمرت العشرة، كما أوضح ذلك شراح الحديث، ومنهم الحافظ ابن حجر في (الفتح) (6/ 368) رحم الله الجميع. وبهذا يتبين ان إنكار خلق حواء من ضلع آدم غير صحيح. وبالله التوفيق، وصلى الله على نبينا مُحَمَّد واله وصحبه وسلم. 

اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء 

الرئيس: عبدالعزيز بن عبدالله بن باز 

نائب الرئيس: عبدالعزيز ال الشيخ 

عضو: عبدالله بن غديان 

عضو: صالح الفوزان 

عضو: بكر أبو زيد»(١). 

(١). كتاب فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والافتاء. الرئيس ابن باز. الفتوى رقم (20053). 

پاسخ ١ : ظاهر روایت این است که زن -منظور حوا عليها السلام است- از دندهء آدم خلق شده و این، با روایت دیگری که زن را به دنده تشبیه کرده است، منافاتی ندارد؛ بلکه از این نکتهء تشبیه استفاده می‌شود، و اینکه زن مانند دنده، کج است زیرا اصل و منشأ او، از آن است. مراد این است که زن از دندهء کج خلق شده و نمی‌توان کجی‌اش را منکر شد. اگر شوهر بخواهد او را بر مسیر قرار دهد و کجی‌اش را برطرف سازد، به اختلاف و جدایی که همان شکستنش است منجر می‌شود، و اگر بر بد خُلقی‌اش و کمی خِرَدش و دیگر کجی‌هایش صبوری ورزد، امرش ادامه می‌یابد و زندگیش استمرار پیدا می‌کند. این مطلب را شارحین (مفسران) حدیث بیان کرده‌اند؛ که از جملهء آنها حافظ بن حجر در کتاب «الفتح» (٦ / ٣٦٨) می‌باشد. خدا همگی را بیامرزد. بر این اساس روشن می‌شود که انکار آفرینش حوا از دندهء آدم، صحیح نیست. و بالله التوفیق ، وصلی الله علی نبینا محمد و آله و صحبه و سلم. 

هیئت دائمی پژوهشهای علمی و إفتاء 

مدیر: عبدالعزیز بن عبدالله بن باز 

نایب رئیس: عبدالعزیز آل شیخ 

عضو: عبدالله بن غدیان 

عضو: صالح الفوزان 

عضو: بکر ابوزید»(١). 

(١). کتاب فتاوای مجمع تحقیقات علمی و افتاء، رئیس: بن باز، فتوای شماره ٢٠٠٥٣. 


 

وفي زواج الاخوة والأخوات (زنا المحارم) قال ابن كثير في تفسيره: 

ابن کثیر در تفسیر خود در مورد ازدواج خواهر و برادر (زنا با محارم) می‌گوید: 
 

«وكان من خبرهما فيما ذكره غير واحد من السلف والخلف، أن الله تعالى كان قد شرع لآدم، عليه السلام، أن يزوج بناته من بنيه لضرورة الحال، ولكن قالوا: كان يُولَد له في كل بطن ذكر وأنثى، فكان يزوج أنثى هذا البطن لذكر البطن الآخر، وكانت أخت هابيل دَميمةً، وأخت قابيل وضيئةً، فأراد أن يستأثر بها على أخيه، فأبى آدم ذلك إلا أن يقربا قرباناً، فمن تقبل منه فهي له، فقربا فَتُقُبِّل من هابيل ولم يَتَقَبِّل من قابيل، فكان من أمرهما ما قص الله في كتابه. 

«در مورد آنچه ذکر شده است، اخباری که از علمای سَلَف و خَلَف رسیده یکسان نیست، خداوند متعال به دلیل ضرورت حال به آدم ، عليه السلام ، اجازه داده بود که دخترانش را به ازدواج پسرانش در آورد، اما گفتند: در هر بارداری صاحب دوقلوی پسر و دختر می‌شد، و او دختر این بارداری را با پسری که از بارداری دیگری متولد می‌شد ازدواج می‌داد، و خواهر قابیل بسیار زیبا بود ولی خواهر هابیل زیبا نبود، قابیل خواست که خواهرش را به زور از برادرش بگیرد و با خواهر زیبای خود که سهم هابیل بوده، ازدواج کند، و آدم نپذیرفت مگر قربانی تقدیم کنند، و قربانی هر کدام که قبول شد، آن دختر سهم او است. قربانی تقدیم کردند و قربانی هابیل پذیرفته شد اما از قابیل پذیرفته نشد، و این همان ماجرای آنها است که خداوند درکتابش بیان کرده است. 
 

ذكر أقوال المفسرين هاهنا: 

سخنان مفسران در این خصوص: 
 

قال السُّدي - فيما ذكر-عن أبي مالك، وعن أبي صالح، عن ابن عباس -وعن مُرَّة، عن ابن مسعود- وعن ناس من أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم؛ أنه كان لا يولد لآدم مولود إلا ولد معه جارية، فكان يزوج غلام هذا البطن جارية هذا البطن الآخر، ويزوج جارية هذا البطن غلام هذا البطن الآخر، حتى ولد له ابنان يقال لهما: قابيل وهابيل وكان قابيل صاحب زرع، وكان هابيل صاحب ضَرع، وكان قابيل أكبرهما، وكان له أخت أحسن من أخت هابيل، وإن هابيل طلب أن ينكح أخت قابيل، فأبى عليه وقال: هي أختي، ولدت معي، وهي أحسن من أختك، وأنا أحق أن أتزوج بها. فأمره أبوه أن يزوجها هابيل، فأبى، وأنهما قربا قربانا إلى الله عز وجل أيهما أحق بالجارية، وكان آدم، عليه السلام، قد غاب عنهما، أتى مكة ينظر إليها، قال الله عز وجل: هل تعلم أن لي بيتا في الأرض؟ قال: اللهم لا قال: إن لي بيتا في مكة فأته. فقال آدم للسماء: احفظي ولدي بالأمانة، فأبت. وقال للأرض، فأبت. وقال للجبال، فأبت. فقال لقابيل، فقال: نعم، تذهب وترجع وتجد أهلك كما يسرك فلما انطلق آدم قَربا قربانا، وكان قابيل يفخر عليه، فقال: أنا أحق بها منك، هي أختي، وأنا أكبر منك، وأنا وصي والدي. فلما قَربا، قرب هابيل جَذعة سمنة، وقرب قابيل حَزْمَة سنبل، فوجد فيها سنبلة عظيمة، ففركها فأكلها. فنزلت النار فأكلت قربان هابيل، وتركت قربان قابيل، فغضب وقال: لأقتلنك حتى لا تنكح أختي. فقال هابيل: إنما يتقبل الله من المتقين. رواه ابن جرير. 

"سدى" در آنچه ذکر کرد از اَبو مالک، از ابو صالح، از ابن عباس، از مرّه ، از ابن مسعود، و از عده‌ای از اصحاب پیامبر صلى الله عليه وسلم نقل کرد: برای آدم پسری به‌دنیا نمی‌آمد، مگر همراه او دختری باشد، او پسر این بارداری را با دختری که از بارداری دیگر متولد می‌شد، ازدواج می‌داد و دختر این بارداری را با پسری که از بارداری دیگر متولد می‌شد ازدواج می‌داد، تا اینکه صاحب دو پسر به نام قابیل و هابیل شد. قابیل مزرعه‌دار بود، و هابیل دام داشت و قابیل بزرگتر بود، و خواهری زیباتر از خواهر هابیل داشت. هابیل درخواست ازدواج با خواهر قابیل را کرد، قابیل از او نپذیرفت و گفت: خواهر من است و با من متولد شده و از خواهر تو زیباتر است و من برای ازدواج با او سزاوارتر هستم. پدر او به قابیل دستور داد او را به ازدواج هابیل درآورد، ولی نپذیرفت، و آنها برای تعیین اولویت ازدواج با آن دختر، در راه خداوند قربانی کردند، و آدم عليه السلام پیش آنها نبود، او برای دیدن خانهء خدا به مکه رفته بود، خداوند متعال گفت: آیا می‌دانی که من خانه‌ای روی زمین دارم؟ آدم گفت: خدایا نمی‌دانم. خداوند متعال فرمود: من در مکه خانه‌ای دارم، به آنجا برو. آدم به آسمان گفت: فرزندانم را به عنوان امانت حفظ کن؛ آسمان نپذیرفت. به زمین گفت؛ زمین نپذیرفت. به کوه‌ها گفت؛ کوه‌ها نپذیرفتند. به قابیل گفت؛ قابیل گفت: بله، می‌روی و بازمی‌گردی و خانواده‌ات را همان‌طور که می‌خواهی می‌یابی. پس هنگامی که آدم رفت آنها قربانی کردند و قابیل احساس افتخار می‌کرد و گفت: من نسبت به او از تو سزاوارترم. او خواهر من است، و من از تو بزرگتر، و جانشین پدرم هستم. هنگامی که قربانی کردند، هابیل گوسفند نر چاقی قربانی کرد، و قابیل یک بغل گندم قربانی کرد، و در آن خوشهء بزرگی یافت، پس آن را له کرد و آن را خورد. آتش پایین آمد و قربانی هابیل را خورد، و قربانی قابیل را ترک کرد. پس ناراحت شد و گفت: تو را می‌کشم تا با خواهرم ازدواج نکنی. و هابیل گفت: به راستی خداوند فقط از تقوا پیشگان قبول می‌کند. ابن جریر نیز همین را روایت کرده است. 
 

وقال ابن أبي حاتم: حدثنا الحسن بن محمد بن الصباح، حدثنا حجاج، عن ابن جريج، أخبرني ابن خُثَيْم قال: أقبلت مع سعيد بن جبير فحدثني عن ابن عباس قال: نهي أن تنكح المرأة أخاها تَوْأمها، وأمر أن ينكحها غيره من إخوتها، وكان يولد له في كل بطن رجل وامرأة، فبينما هم كذلك ولد له امرأة وضيئة، وولد له أخرى قبيحة دميمة، فقال أخو الدميمة: أنكحني أختك وأنكحك أختي. قال: لا أنا أحق بأختي فقربا قربانا، فتقبل من صاحب الكبش، ولم يتقبل من صاحب الزرع، فقتله. إسناد جيد»(٢). 

(٢). المصدر (ابن كثير - تفسير ابن كثير): تفسير المائدة، الآية 27- 31.  

ابن ابی حاتم از حسن بن محمد بن صباح از حجاج، از ابن جریح نقل می‌کند که ابن‌خثیم مرا خبر داد و گفت: همراه سعید بن جبیر بودم که در مورد ابن عباس برایم گفت: زن از ازدواج با برادر دوقلویش نهی شد، و به ازدواج با برادر دیگرش امر شد، و در هر حمل برای او پسر و دختری به دنیا می‌آمد، پس هنگامی که آنها به این حالت بودند، دختر بسیار زیبایی برای او متولد شد، و بار دیگر صاحب دختری شد که زشت بود. پس برادرِ خواهرِ زشت گفت: خواهرت را به ازدواج من در بیاور و من خواهرم را به ازدواج تو درمی‌آورم. گفت: من برای ازدواج با آن سزاوارتر هستم. و آنها برای تعیین اولویت، در راه خداوند قربانی کردند. قربانی از صاحب قوچ پذیرفته شد و از صاحب مزرعه پذیرفته نشد، پس او را کشت. سند این حدیث بسیار صحیح است»(٢). 

(٢). ابن کثیر- تفسیر ابن کثیر- تفسیر: سورهء مائده، آیات ٢٧ تا ٣١. 
 

سيأتي بيان فساد هذه العقائد ومخالفتها للعلم وانحراف من يعتقدها عن الحق، وبيان كيف أنها وضعت الإنسان في مستوى دون بقية الحيوانات. 

فاسد بودن این عقاید و مخالف بودن آنها با علم و منحرف بودنِ معتقدان به آنها در قسمت‌های بعدی بیان خواهد شد ، و بیان خواهد شد که چگونه این اندیشه‌ها انسان را در موضعی فروتر از سایر حیوانات قرار می‌دهد. 


 


 

سخنان علمای اهل سنت : خلق زن از دنده‌ای کج … ازدواج خواهر و برادر (زنا با محارم)…

سرفصل ها

همه