Logo
دانلود فایل متنی

 

نظرية التطور البيولوجي نفسها تحاول تفسير الأمر
 

نظریهء تکامل بیولوژیکی می‌کوشد این موضوع را تفسیر کند:  
 

هذا التفسير مبني على نفس قانون التطور، فيفترض أنّ الانتقائية الطبيعية صقلت كل شيء فينا بحيث لا يوجد تأثير في سلوك الإنسان لغير الجينات الأنانية فسلوك الإنسان عموماً عندهم يرجع لسبب بيولوجي وهكذا، فالدماغ عندهم كافٍ لتعليل خصائص السلوك الإنساني. 

این تفسیر بر قانون تکامل استوار است و چنین فرض می‌گیرد که گزینش طبیعی، همه‌چیز ما را صیقل داده و پیراسته است به‌طوری که جز ژن‌های خودخواه، هیچ عامل مؤثر دیگری بر رفتار انسان تأثیرگذار نمی‌باشد. از دید هواداران این نظریه، همهء رفتارهای انسان اساساً دلیل بیولوژیکی دارد. بنابراین از دید آنها مغز به‌تنهایی برای بیان علت ویژگی‌های رفتار انسانی کفایت می‌کند.  
 

والحقيقة إنّ هذه الأطروحة هي أقبح أطروحة إذا نظر لها من الجانب الأخلاقي؛ لأنها أطروحة جبرية وإذا أردنا تطبيقها على أرض الواقع فإنها ستعلل للفكر المتطرف والمنحرف والإجرامي تطرفه وانحرافه واجرامه، فالمجرم يرتكب جريمته لأن هناك أسباباً بيولوجية تدفعه لهذا، والمحسن يحسن لأن هناك أسباباً بيولوجية تدفعه لهذا، وهذه الاطروحة تفشل في تفسير سلوك الإنسان عندما يقوم بكبح جماح حاجته البيولوجية وما تمليه عليه جيناته بسبب النظرة الاجتماعية أو عقيدة فكرية معينة، وتفشل أيضاً في تفسير الأخلاق الحقيقية الأصيلة (هي لا تؤمن بوجودها أصلاً).   

حقیقت آن است که اگر از زاویهء اخلاقی به این ایده نگاه کنیم، آن را قبیح‌ترین ایده می‌یابیم؛ زیرا این ایده جبرگرا است و اگر آن را بر واقعیت تطبیق دهیم، درمی‌یابیم که برای تندروی، انحراف و بزه‌کاری یک ایدئولوژی منحرف و افراطی، سند می‌آورد و برایش دلیل می‌تراشد: بزه‌کار بر اساس دلایل بیولوژیکی دست به جرم می‌زند و فرد نیکوکار نیز به خاطر دلایل بیولوژیکی به نیکی روی می‌آورد. این فرضیه در تفسیر گونهء خاصی از رفتار انسان کاملاً درمی‌ماند. منظور، رفتاری است که طی آن فرد، نیاز بیولوژیکی خود و آنچه را که ژن‌های او به دلیل نگرش اجتماعی یا بر اساس یک عقیدهء فکری خاص به آن تمایل دارند، مهار می‌کند و به خواستهء نفسانی‌اش پشت‌پا می‌زند. نظریهء مزبور همچنین در تفسیر اخلاق واقعی و ناب نیز کاملاً ناکارآمد است (زیرا اصولاً به وجود چنین چیزی اعتقاد ندارد).  
 

فمثلاً: الانتقائية الطبيعية صقلت الإيثار فينا من خلال تفضيل صفات الإيثار التي تخدم بقاء الجينات كايثار الأهل لأبنائهم أو الإيثار المتبادل، ولكن هذا الأمر يمكن أن يفسر ايثاراً ينطوي على مصلحة جينية أي أن تكون الجينات هي من بنته في الكائنات خلال المسيرة التطورية لأنه طريق أمثل لانتقالها إلى الأجيال اللاحقة كما هو حال إيثار الأهل لأبنائهم أو الأقارب لبعضهم البعض، فعموماً هؤلاء جميعاً لديهم قدر ملحوظ من الجينات المشتركة. 

به‌عنوان مثال: گزینش طبیعی از طریق ترجیح دادن صفات ایثارگری که در خدمت بقای ژن‌ها است، ایثار را در ما صیقل داده است (مانند ایثار والدین به فرزندان یا ایثار دوجانبه) ولی این مورد را می‌توان ایثاری دانست که بر مصلحت ژنتیکی استوار است؛ یعنی ژن‌ها این نوع ایثارگری را در طول مسیر تکامل به‌وجود آورده‌اند؛ زیرا این شیوه، بهترین روش برای انتقال ژن‌ها به نسل‌های بعدی محسوب می‌شود. در ایثار والدین به فرزندان یا ایثار خویشاوندان به یکدیگر نیز وضعیت به همین گونه است. به طور کلی همهء این افراد دارای تعداد زیادی ژن مشترک می‌باشند.  
 

أيضاً: يمكن لهذا الأمر أن يفسر وجود ايثار المقابلة بالمثل في موقف مستقبلي مثل عملية اجترار الخفاش مصاص الدماء بعض الدم والتبرع به لخفاش صديق جائع نتيجة عدم حصوله في إحدى الليالي على فريسة يمتص منها الدم على أمل أن يعامله بالمثل عندما يقع بنفس الضائقة. 

همچنین این دیدگاه می‌تواند ایثار متقابل با دیدگاه آینده‌نگرانه را تفسیر کند؛ مانند بخشش قسمتی از خون شکار یک خفاش خون‌آشام به دوست گرسنه‌اش که یک شب نتوانسته است به شکاری دست یابد و خونش را بمکد، به این امید که اگر این مشکل برایش پیش آمد، او نیز چنین کند. 
 

ولكن هذه الأطروحة التي يتبناها كثير من علماء الأحياء لا يمكنها تفسير الإيثار الحقيقي الذي لا يبنى على الأنانية الجينية أو المقابلة بالمثل، كما لا يمكنها تفسير الثقافة الأخلاقية المتخصصة التي ظهرت فجأة في تاريخ الإنسان المتأخر أي قبل آلاف من السنين فقط. 

اما این نظریه که بسیاری از زیست‌شناسان بر آن اعتماد دارند، نمی‌تواند ایثارگری واقعی را که بر پایهء خودخواهی ژن‌ها یا معامله‌به‌مثل استوار نیست را تفسیر نماید. همچنین قادر نیست فرهنگ ویژهء اخلاقی را که به طور ناگهانی در تاریخ انسان متأخّر یعنی فقط چند هزار سال اخیر پدیدار گشته است، را شرح دهد.  
 

***** 


 

نظریهء تکامل بیولوژیکی می‌کوشد این موضوع را تفسیر کند:

سرفصل ها

همه