Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

 

وهم الإلحاد ، الفصل الثالث ، التطور سنة إلهية (ص١٢١-١٣١) / توهم بيخدايي ، فصل سوم: تکامل، سنتی الهی (ص١٣٠-١٣٨)


 

عمر آدم الديني وعمر الإنسان الاحفوري العلمي على الأرض: 

 

عمر آدم از دیدگاه دین، و عمر سنگواره انسانی روی زمین بر مبنای علم: 



 

عمر آدم الديني أو لنقل تاريخ وجوده كإنسان يعيش على الأرض يمثل رقماً بسيطاً أمام  عمر الإنسان الأرضي المكتشف علمياً، فبحسب النص التوراتي مثلاً يكون عمر آدم أو الإنسان على الأرض بحدود ٦٠٠٠ − ٧٠٠٠ سنة فقط. 

عمر آدم از مَنظَر دین یا به عبارت دیگر تاریخ پیدایش او - به عنوان انسانی که بر روی زمین زندگی میکرده - درمقایسه با عمر انسانِ زمینی که علم کاشف آن است، عددی ناچیز محسوب میگردد. مثلاً بر اساس متن تورات، تاریخ پیدایش آدم یا انسان بر روی زمین فقط به حدود ٦٠٠٠ تا ٧٠٠٠ سال پیش بازمیگردد. 


 

« 1 هذَا كِتَابُ مَوَالِيدِ آدَمَ، يَوْمَ خَلَقَ اللهُ الإِنْسَانَ. عَلَى شَبَهِ اللهِ عَمِلَهُ.

2 ذَكَرًا وَأُنْثَى خَلَقَهُ، وَبَارَكَهُ وَدَعَا اسْمَهُ آدَمَ يَوْمَ خُلِقَ.

3 وَعَاشَ آدَمُ مِئَةً وَثَلاَثِينَ سَنَةً، وَوَلَدَ وَلَدًا عَلَى شَبَهِهِ كَصُورَتِهِ وَدَعَا اسْمَهُ شِيثًا.

4 وَكَانَتْ أَيَّامُ آدَمَ بَعْدَ مَا وَلَدَ شِيثًا ثَمَانِيَ مِئَةِ سَنَةٍ، وَوَلَدَ بَنِينَ وَبَنَاتٍ.

5 فَكَانَتْ كُلُّ أَيَّامِ آدَمَ الَّتِي عَاشَهَا تِسْعَ مِئَةٍ وَثَلاَثِينَ سَنَةً، وَمَاتَ.

6 وَعَاشَ شِيثُ مِئَةً وَخَمْسَ سِنِينَ، وَوَلَدَ أَنُوشَ.

7 وَعَاشَ شِيثُ بَعْدَ مَا وَلَدَ أَنُوشَ ثَمَانِيَ مِئَةٍ وَسَبْعَ سِنِينَ، وَوَلَدَ بَنِينَ وَبَنَاتٍ.

8 فَكَانَتْ كُلُّ أَيَّامِ شِيثَ تِسْعَ مِئَةٍ وَاثْنَتَيْ عَشَرَةَ سَنَةً، وَمَاتَ.

9 وَعَاشَ أَنُوشُ تِسْعِينَ سَنَةً، وَوَلَدَ قِينَانَ.

10 وَعَاشَ أَنُوشُ بَعْدَ مَا وَلَدَ قِينَانَ ثَمَانِيَ مِئَةٍ وَخَمْسَ عَشَرَةَ سَنَةً، وَوَلَدَ بَنِينَ وَبَنَاتٍ.

11 فَكَانَتْ كُلُّ أَيَّامِ أَنُوشَ تِسْعَ مِئَةٍ وَخَمْسَ سِنِينَ، وَمَاتَ.

12 وَعَاشَ قِينَانُ سَبْعِينَ سَنَةً، وَوَلَدَ مَهْلَلْئِيلَ.

13 وَعَاشَ قِينَانُ بَعْدَ مَا وَلَدَ مَهْلَلْئِيلَ ثَمَانِيَ مِئَةٍ وَأَرْبَعِينَ سَنَةً، وَوَلَدَ بَنِينَ وَبَنَاتٍ.

14 فَكَانَتْ كُلُّ أَيَّامِ قِينَانَ تِسْعَ مِئَةٍ وَعَشَرَ سِنِينَ، وَمَاتَ.

15 وَعَاشَ مَهْلَلْئِيلُ خَمْسًا وَسِتِّينَ سَنَةً، وَوَلَدَ يَارَدَ.

16 وَعَاشَ مَهْلَلْئِيلُ بَعْدَ مَا وَلَدَ يَارَدَ ثَمَانِيَ مِئَةٍ وَثَلاَثِينَ سَنَةً، وَوَلَدَ بَنِينَ وَبَنَاتٍ.

17 فَكَانَتْ كُلُّ أَيَّامِ مَهْلَلْئِيلَ ثَمَانِيَ مِئَةٍ وَخَمْسًا وَتِسْعِينَ سَنَةً، وَمَاتَ.

18 وَعَاشَ يَارَدُ مِئَةً وَاثْنَتَيْنِ وَسِتِّينَ سَنَةً، وَوَلَدَ أَخْنُوخَ.

19 وَعَاشَ يَارَدُ بَعْدَ مَا وَلَدَ أَخْنُوخَ ثَمَانِيَ مِئَةِ سَنَةٍ، وَوَلَدَ بَنِينَ وَبَنَاتٍ.

20 فَكَانَتْ كُلُّ أَيَّامِ يَارَدَ تِسْعَ مِئَةٍ وَاثْنَتَيْنِ وَسِتِّينَ سَنَةً، وَمَاتَ.

21 وَعَاشَ أَخْنُوخُ خَمْسًا وَسِتِّينَ سَنَةً، وَوَلَدَ مَتُوشَالَحَ.

22 وَسَارَ أَخْنُوخُ مَعَ اللهِ بَعْدَ مَا وَلَدَ مَتُوشَالَحَ ثَلاَثَ مِئَةِ سَنَةٍ، وَوَلَدَ بَنِينَ وَبَنَاتٍ.

23 فَكَانَتْ كُلُّ أَيَّامِ أَخْنُوخَ ثَلاَثَ مِئَةٍ وَخَمْسًا وَسِتِّينَ سَنَةً.

24 وَسَارَ أَخْنُوخُ مَعَ اللهِ، وَلَمْ يُوجَدْ لأَنَّ اللهَ أَخَذَهُ.

25 وَعَاشَ مَتُوشَالَحُ مِئَةً وَسَبْعًا وَثَمَانِينَ سَنَةً، وَوَلَدَ لاَمَكَ.

26 وَعَاشَ مَتُوشَالَحُ بَعْدَ مَا وَلَدَ لاَمَكَ سَبْعَ مِئَةٍ وَاثْنَتَيْنِ وَثَمَانِينَ سَنَةً، وَوَلَدَ بَنِينَ وَبَنَاتٍ.

27 فَكَانَتْ كُلُّ أَيَّامِ مَتُوشَالَحَ تِسْعَ مِئَةٍ وَتِسْعًا وَسِتِّينَ سَنَةً، وَمَاتَ.

28 وَعَاشَ لاَمَكُ مِئَةً وَاثْنَتَيْنِ وَثَمَانِينَ سَنَةً، وَوَلَدَ ابْنًا.

29 وَدَعَا اسْمَهُ نُوحًا، قَائِلًا: «هذَا يُعَزِّينَا عَنْ عَمَلِنَا وَتَعَبِ أَيْدِينَا مِنْ قِبَلِ الأَرْضِ الَّتِي لَعَنَهَا الرَّبُّ».

30 وَعَاشَ لاَمَكُ بَعْدَ مَا وَلَدَ نُوحًا خَمْسَ مِئَةٍ وَخَمْسًا وَتِسْعِينَ سَنَةً، وَوَلَدَ بَنِينَ وَبَنَاتٍ.

31 فَكَانَتْ كُلُّ أَيَّامِ لاَمَكَ سَبْعَ مِئَةٍ وَسَبْعًا وَسَبْعِينَ سَنَةً، وَمَاتَ.

32 وَكَانَ نُوحٌ ابْنَ خَمْسِ مِئَةِ سَنَةٍ. وَوَلَدَ نُوحٌ: سَامًا، وَحَامًا، وَيَافَثَ.» ( ١ ) . 

(١). العهد القديم ـ سفر التكوين 5 : 1 - 32. 


 

«١- این است شرح پیدایش آدم و نسل او. هنگامی که خدا خواست انسان را بیافریند، او را شبیه خود آفرید.

 ٢- او انسان را مرد و زن خلق فرمود، آنها را برکت داد و از همان آغاز خلقت، ایشان را آدم نام نهاد.

 ٣- وقتی آدم یکصد و سی ساله بود، صاحب پسری شد که به شکل خودش بود. او را شیث نام نهاد.

 ٤- پس از تولد شیث، آدم هشتصد سال دیگر زندگی کرد و دارای پسران و دختران دیگری شد.

 ٥- او در نهصد و سی سالگی مرد.

 ٦- وقتی شیث یکصد و پنج ساله بود، پسرش اَنوش به دنیا آمد.

 ٧- پس از آن هشتصد و هفت سال دیگر زندگی کرد، و دارای پسران و دختران دیگر شد.

 ٨- او در نهصد و دوازده سالگی مرد.

 ٩- وقتی انوش نود ساله شد، پسرش قینان به دنیا آمد.

 ١٠- انوش پس از آن هشتصد و پانزده سال دیگر زندگی کرد و دارای پسران و دختران دیگری شد.

 ١١- انوش در نهصد و پنج سالگی مرد.

 ١٢- قینان هفتاد ساله بود که پسرش مهللئیل به دنیا آمد.

١٣- قینان پس از تولد مهللئیل هشتصد و چهل سال دیگر زندگی کرد و دارای پسران و دختران دیگر شد.

 ١٤- او در نهصد و ده سالگی مرد.

 ١٥- مهللئیل شصت و پنج ساله بود که پسرش یارِد به دنیا آمد.

 ١٦- پس از آن هشتصد و سی سال دیگر زندگی کرد و دارای پسران و دختران دیگر شد.

 ١٧- مهللئیل در هشتصد و نود و پنج سالگی مرد.

 ١٨- یارد یکصد و شصت و دو ساله بود که پسرش اَخنوخ به دنیا آمد.

 ١٩- یارد پس از آن هشتصد سال دیگر زندگی کرد و دارای پسران و دختران دیگر شد.

 ٢٠- یارد در نهصد و شصت و دو سالگی مرد. 

٢١- اخنوخ شصت و پنج ساله بود که پسرش مَتوشالَح به دنیا آمد.

 ٢٢- پس از تولد متوشالح، اخنوخ سیصد سال دیگر زندگی کرد. او با خدا همراه بود. او دارای پسران و دختران دیگر شد.

 ٢٣- و تمام عمر اخنوخ سیصد و شصت و پنج سال بود.

 ٢٤- اخنوخ در حالی که رابطهء نزدیکی با خدا داشت، ناپدید شد؛ زیرا خدا او را برگرفت.

 ٢٥- متوشالح یکصد و هشتاد و هفت ساله بود که پسرش لَمَک به دنیا آمد.

 ٢٦- متوشالح پس از تولد لمک هفتصد و هشتاد و دو سال دیگر زندگی کرد و دارای پسران و دختران دیگر شد.

 ٢٧- متوشالح در نهصد و شصت و نه سالگی مرد.

 ٢٨- لمک یکصد و هشتاد و دو ساله بود که پسرش برای او به دنیا آمد.

٢٩- لمک او را نوح نام نهاده، گفت: «این پسر ما را از عمل خودمان و از محنت کار در روی زمینی که خدا آن را لعنت کرده است، تسلّی خواهد داد».

 ٣٠- لمک پس از تولد نوح پانصد و نود و پنج سال دیگر زندگی کرد و دارای پسران و دختران دیگر شد.

 ٣١- لمک در سن هفتصد و هفتاد و هفت سالگی مرد.

 ٣٢- پس از آنکه نوح پانصد ساله شد، صاحب سه پسر شد به نامهای سام، حام و یافث.» ( ١ ) . 

(١). عهد عتیق ـ سفر پیدایش 5 : 1 - 32.   


 

 وهم يفسرون هذا النص على أنّ عمر الإنسان لا يتجاوز سبعة آلاف سنة على الأرض. 

آنها این متن را چنین تفسیر میکنند که عمر انسان بر روی زمین، از هفت هزار سال تجاوز نمیکند.
 

«ادعى البعض أن الحفريات تثبت وجود عظام إنسانية عمرها أكثر من مليون سنة بينما أن ما يتضح من هذا الجدول أن عمر الإنسان علي الأرض لا يزيد علي 6000-7000 سنة والرد علي ذلك يكون بحسبة رياضية نجد أن سكان العالم الحاليين لا يمكن أن يكونوا ثمر أكثر من 6000 سنة علي الأرض. فبافتراض أن كل عائلة تنجب حوالي 3 أطفال، وخصم نسبة مرتفعة من الموتى بسبب الموت الطبيعي والكوارث الطبيعية والحروب.. لو أن تاريخ الإنسان يرجع إلي مليون سنة فإن تعداد البشرية لو بدأ إنسان واحد من مليون سنة لكان لا تكفيه ألافًا مضاعفة من مساحة الأرض لوجودهم. وربما تكون العظام الموجودة لحيوانات ثديية حملت شكل الإنسان ولكن بدون النسمة التي من فم الله.»(٢). 

 (٢). شرح الكتاب المقدس - العهد القديم - القس أنطونيوس فكري - تكوين ـ 5.

«برخی مدعی هستند که سنگواره ها، وجود استخوان های انسانی با عمر بیش از یک میلیون سال را به اثبات رسانده است، در حالی که از این جدول چنین برمیآید که عمر انسان بر روی زمین بیش از ٦٠٠٠ تا ٧٠٠٠ سال نمی باشد. پاسخ این مدعا آن است که طبق محاسبات ریاضی درمییابیم که ساکنان فعلی زمین نمیتوانند دارای عمر بیش از ٦٠٠٠ سال قبل بر روی زمین باشند. با فرض اینکه هر خانواده حدود سه کودک به دنیا آورد، و میزان مرگ و میر به دلیل فوت طبیعی و حوادث طبیعت و جنگها و غیره رقم بالایی را به خود اختصاص دهد، اگر قدمت انسان به یک میلیون سال پیش بازگردد، و فرض کنیم اولین انسان یک میلیون سال قبل شروع به زندگی کرده باشد، در این صورت در حال حاضر کره ای با هزاران برابر مساحت زمین نیز گنجایش آنها را نمیداشت. شاید این استخوانها متعلق به حیوانات پستانداری باشد که به شکل انسان بوده اند، ولی نه آن انسانی که مد نظر خداوند بوده باشد.»(٢). 

 (٢). شرح کتاب مقدس - عهد عتیق - کشیش آنتونیوس فکری - پيدايش ـ ٥.  


 

إذن، فأنطونيوس فكري يقرر - كما البقية - أنّ عمر الإنسان أو آدم على الأرض لا يتجاوز  ٦٠٠٠  سنة، أما حسابه للتعداد السكاني المفترض فهو من المؤكد حساب ساذج جداً، حيث لم يأخذ بنظر الاعتبار أموراً كثيرة لها علاقة بالتكاثر والبقاء، مثل الحياة البدائية والقاسية التي كان يعيشها الإنسان في أفريقيا أو قبل الزراعة، حيث تكفي الأمراض ووجود المفترسات وصعوبة الحصول على الطعام والطرائد لتضع حداً لعدد البشر الذي وصل في بعض الفترات إلى حد الانقراض، ولولا أن الإنسان تعرض في أفريقيا لعملية انتخاب طبيعي قاسية وضعته في حالات على حافة الانقراض لما تطور الدماغ بهذه الصورة وفي فترة تعد قصيرة في الزمن التطوري. 

بنابراین آنتونیوس فکری نیز - همچون دیگران - این مطلب را که عمر انسان یا آدم بر روی زمین از ٦٠٠٠ سال فراتر نمی رود، را قبول دارد ولی شیوهء محاسبهء او در سرشماری انسانهای فرضی، شیوه ای ساده لوحانه است؛ چرا که وی موضوعات فراوانی را که با تولید مثل و بقا در ارتباط هستند، در نظر نگرفته است؛ مانند زندگی بدوی و شرایط دشواری که انسان در آفریقا و پیش از آغاز کشاورزی با آن روبرو بوده است؛ به گونه ای که بیماری ها و وجود درندگان و دشواری یافتن غذا و شکار، برای وجود داشتنِ محدودیت برای تعداد افراد بشر کفایت میکند؛ به طوری که گاهی اوقات حتی تا مرز انقراض نیز پیش میرفته است. اگر انسان ساکن آفریقا در معرض انتخاب سخت طبیعی - که وی را بعضاً تا سر حدّ انقراض نیز پیش برده - قرار نمیگرفت، مغز وی به این صورت تکامل نمی یافت، آن هم در زمانی که در چهارچوب زمان تکاملی، مدتی کوتاه به شمار میرود. 
 

أما بالنسبة للمرويات فهي قليلة في تحديد هذا التاريخ، وقد حدد بعض علماء السنة الفترة منذ آدم بحدود سبعة آلاف سنة. 

روایاتی که در آنها این تاریخ تعیین و مشخص شده باشد، بسیار اندک هستند. برخی علمای اهل سنت نیز این دوره را از زمان آدم حدود هفت هزار سال ارزیابی کرده اند. 
 

لدينا الآن معلومات عن عمر الإنسان المكتشف علمياً على الأرض بحسب الاحفوريات التي توفرت، ولو اقتصرنا على الهومو إركتس أو الإنسان المنتصب، والذي لديه شكل إنسان ومنتصب الجسم، ومنزوع الشعر تقريباً، وكان يعرف النار، ولديه بعض آلات الصيد، فسيكون لدينا عمر إنساني يمتد إلى مليوني عام تقريباً، وهذا الرقم لا يتناسب مع عمر آدم الديني المتقدم وحتى لو تمت مضاعفته، أضف أن الهومو اركتس علمياً لم يدفنوا موتاهم، وأشكالهم تختلف عن شكل الإنسان الحالي، وهذا أمر لا يتناسب مع آدم وولده (عليهم السلام) الذين ينص القرآن على أنّ الله علمهم دفن الموتى: 

اکنون ما دربارهء عمر انسان بر روی زمین که علم طبق سنگواره های موجود، کشف کرده است، اطلاعاتی در دست داریم. اگر به انسان راست قامت یا هومو ارکتوس بسنده کنیم (که شکل انسانی داشته، راست قامت و تقریباً کم مو بوده، همچنین با آتش آشنایی داشته و برخی ابزار شکار را به کار میگرفته است)، قدمت انسان به تقریباً دو میلیون سالِ پیش میرسد. این عدد با عمر انسان از منظر دین - حتی اگر آن را چند برابر نیز بکنیم - تناسبی ندارد. علاوه بر این، علم نشان میدهد که انسانهای راست قامت (هومو اِرِکتوس) مردگان خود را دفن نمی کرده اند و همچنین ظاهر آنها نیز با شکل انسان امروزی متفاوت بوده است. این موضوع با آدم و فرزندانش (عليهم السلام) که قرآن تصریح فرموده که خداوند دفن مردگان را به آنها آموخته است، تناسبی ندارد: 
 

{وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ………… فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ * فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ} [المائدة : 27 - 31]

﴿و بخوان بر ایشان داستان فرزندان آدم را به حقّ هنگامی که قربان کردند پس پذیرفته شد از یکیشان و پذیرفته نشد از دیگری گفت همانا می‌کشمت گفت جز این نیست که می‌پذیرد خدا از پرهیزکاران ………………  پس بیاراست برای او دلش کشتن برادر خویش را پس کشت او را و گردید از زیانکاران‌ ﴿*﴾ پس برانگیخت خدا کلاغی که می‌کاوید در زمین تا بنمایاندش چگونه نهان سازد پیکر برادر خویش را گفت ای وای بر من آیا عاجز شدم از آنکه مانند این غراب باشم که نهان کنم پیکر برادر خویش را پس گشت از پشیمانان‌﴿المائدة : ٢٧-٣١﴾
 

وحتى لو اقتصرنا على الهومو سابينس أو الإنسان العاقل فسيكون لدينا في أحسن الأحوال مئتي ألف عام تقريباً، وهذه الفترة الزمنية لا تناسب عمر آدم (عليه السلام) الديني، مع العلم أن الهومو سابينس كانوا لمئة ألف عام تقريباً محصورين في أفريقيا ولم يكونوا يدفنوا موتاهم، حيث إنّ أقدم دلائل دفن للموتى بالنسبة للهومو سابينس كانت خارج أفريقيا وبحدود مئة ألف عام مضت لمجموعة يحتمل أنهم من الهومو سابينس كانت قد هاجرت إلى فلسطين وانقرضت، وآدم والأنبياء بعده لم يكونوا في أفريقيا، وكانوا يدفنون موتاهم بحسب النص الديني. 

حتی اگر ما به انسان خردمند یا هومو ساپینس بسنده کنیم، در بهترین حالت، حدود دویست هزار سال خواهیم داشت. این دورهء زمانی نیز با عمر آدم (عليه السلام) از نظر دین، تناسبی ندارد؛ با علم به اینکه انسانهای خردمند حدود یکصد هزار سال در آفریقا محصور بوده اند و مردگانشان را نیز دفن نمیکرده اند. زیرا تاریخِ قدیمی ترین شواهد به خاکسپاری مردگان در خصوص هومو ساپینس، به حدود یکصد هزار سال پیش و آن هم به گروهی در خارج از آفریقا بازمیگردد که احتمال میرود از هومو ساپین ها باشند و بعدها به فلسطین مهاجرت کرده و منقرض گشته باشند. در حالی که آدم و پیامبران پس از وی در آفریقا نبوده اند و براساس متن دینی، آنها مردگان خویش را به خاک می سپرده اند. 
 

 وعموماً، علمياً الآن لا يمكن بأي حال من الأحوال اعتبار أننا من الهومو اركتس، وهناك  فرق كبير في حجم الدماغ والقدرات العقلية بيننا وبينهم، وبالتالي فآدم ليس من الهومو اركتس قطعاً، وهذا ينفي نفياً قاطعاً أن يكون آدم (عليه السلام) يعود للفترة التي سبقت وجود الهومو سابينس أي قبل (٢٠٠) ألف عام، وأيضاً حتى هذه الـ (٢٠٠) ألف عام منها أكثر من (١٠٠) ألف عام قضاها الهومو سابينس محصوراً في أفريقيا، وكان بدائياً في حياته ولم يكن يدفن موتاه، بل إنّ الهومو سابينس لم يكتمل كهيئة كاملة مطابقة للإنسان الحديث إلا قبل مئة ألف عام تقريباً، وبالتالي فآدم (عليه السلام) المذكور في النص الديني لا يمكن أن يكون علمياً قد وجد جسدياً على الأرض إلا بعد تاريخ ١٠٠ ألف عام ق.م، ولكن على كل حال له امتداد تطوري إنساني يمتد ملايين السنين، وهذا يعني أنه ولد لأبوين حتماً. 

نظریهء غالب این است که به لحاظ علمی ما در عصر کنونی نمی توانیم به هیچ نحوی خودمان را از انسان های راست قامت یا هومو ارکتوس به حساب آوریم؛ زیرا بین اندازهء مغز و توانایی های ذهنی ما با آنها تفاوتهای بسیاری وجود دارد؛ بنابراین آدم به طور قطع و یقین از هومو ارکتوسها نبوده است و این، به طور قاطع مدعایی را که میگوید آدم (عليه السلام) به زمانی بازمیگردد که هومو ساپینس وجود داشته یعنی قبل از ٢٠٠ هزار سال پیش، را رد میکند. نکتهء دیگر اینکه بیش از ١٠٠ هزار سال از این ٢٠٠ هزار سال، هوموساپینس در آفریقا محصور بوده، به صورت بدوی زندگی می کرده، و مردگان خود را به خاک نمی سپرده است. و از سوی دیگر در آن زمان، ظاهر هومو ساپینس هنوز به طور کامل مشابه انسان امروزی نشده بود؛ چرا که این اتفاق در حدود یکصد هزار سال پیش رخ داده است. نتیجه آنکه براساس یافته های علمی، آدم (عليه السلام) که در متن دینی از آن ذکری به میان آمده، از لحاظ فیزیکی بر روی زمین پدیدار نشده است مگر پس از تاریخ ١٠٠ هزار سال ق.م؛ ولی در هر حال وی نتیجهء امتداد تکامل انسانی در طی میلیونها سال است و این یعنی آدم (عليه السلام) به طور قطع و یقین فرزندِ پدر و مادر ِخویش بوده است. 

 

“The evolutionary dividing line between Homo erectus and modern humans was not sharp.

It extended over several hundred thousand years during the middle of the Pleistocene Epoch.

Adding to the confusion about this important transitional period is the fact that some regions were ahead of others in the process of evolving into our species.

The evolutionary changes above the neck that would lead to modern humans may have begun in Southern Europe and East Africa 800,000 − 700,000 years ago.

Elsewhere in the Old World, this change apparently began around 400,000 years ago or later.

The transition to our species,Homo sapiens , was not complete until around 100,000 years ago and even later in some regions.” 


 

«الخط التطوري الفاصل بين الانسان المنتصب والإنسان الحديث ليس حاد. يمتد لاكثر من عدة مئات من آلاف سنة خلال منتصف عصر البليستوسين.

  إضافة إلى الالتباس حول هذه الفترة الانتقالية الهامة سببه هو في الحقيقة أن بعض المناطق سبقت الاخرى في عملية تطور جنسنا البشري. 

التغيرات التطورية التي من شأنها أن تؤدي إلى الإنسان الحديث ربما تكون قد بدأت في جنوب أوروبا وشرق أفريقيا 700 – 800 الف سنة مضت.

و في أماكن أخرى من العالم القديم، بدأ هذا التغيير على ما يبدو قبل حوالي 400 الف سنة مضت أو في وقت لاحق.

الانتقال إلى جنسنا البشري، الإنسان العاقل (هومو سابينس)، لم يكتمل حتى حوالي 100 الف سنة مضت، وحتى وقت لاحق في بعض المناطق»(١).

(١). دينس اونيل. إنسان هايدلبيرغ (هومو هايدلبير غينيسيس Homo heidelbergensis). متاح على:  http://anthro.palomar.edu/homo2/mod_homo_1.htm 

البروفيسور دينس اونيل أستاذ فخري امريكي في علم الأنثروبولوجيا ـ قسم علوم السلوكية بالومار ـ كلية سان ماركوس، كاليفورنيا.

Dennis O'Neil Professor Emeritus of Anthropology Behavioral Sciences Department Palomar College San Marcos, California. http://anthro.palomar.edu/oneil/ 

 

«خط تکاملی جداکننده بین انسان راست قامت (هوموارکتوس) و انسان امروزی روشن نیست. این خط تا بیش از چند صد هزار سال در اواسط دورهء پلِیستوسن(*) کشیده میشود.

درضمن این سردرگمی دربارهء این دورهء مهمِ انتقالی از این واقعیت ناشی میشود که فرآیند تکامل گونهء ما (بشر) در برخی مناطق نسبت به دیگر مناطق در مرحلهء پیشرفته تری قرار داشته است.

تغییرات تکاملی که به پیدایش انسان امروزی منجر گشته، ممکن است ٧٠٠ تا ٨٠٠ هزار سال پیش در جنوب اروپا و شرق آفریقا آغاز شده باشد.

در مناطق دیگر در جهان قدیم، این تغییر ظاهراً در حدود ٤٠٠ هزار سال پیش یا پس از آن رخ داده است.

انتقال به گونهء ما ـ انسان خردمند (هومو ساپینس) ـ تا حدد ١٠٠ هزار سال پیش تکمیل نشده بود و حتی در برخی مناطق، پس از آن کامل شده است.»(١).

(١). دکتر دنیس اونیل (Dr. Dennis O'Neil). انسان هایدلبرگ (هومو هايدلبير غينيسيس Homo heidelbergensis). قابل دسترس از نشانی:

  http://anthro.palomar.edu/homo2/mod_homo_1.htm 

پروفسور دنیس اونیل آمریکایی، استاد افتخاری انسان شناسی، دپارتمان علوم رفتاری کالج پالومار، سان مارکوس، کالیفرنیا.

Dennis O'Neil Professor Emeritus of Anthropology Behavioral Sciences Department Palomar College San Marcos, California. http://anthro.palomar.edu/oneil/ 

 

————— 

 (*)- پلیستوسن (Pleistocene) یکی از دوره های زمینشناسی است که از ٢.٥٨٨ میلیون سال پیش تا حدود ١٢ هزار سـال پیش را پوشش میدهد. انقراض گروه بزرگی از پستانداران و شمار زیادی از گونه های پرنـدگان از اواخـر دورهء پلیستوسـن آغاز شد و شاید دلیل آن پایان عصر یخبندان بوده باشد. نخستین انسان تکامل یافته (هومو ساپینس)، نیز در ایـن دوره پدیـد آمده است. (مترجم) 


 

 

شكل 5: يوضح الخط الزمني لتطور الهومواركتس والهايدلبيرغ والنيدرتال والهوموسابينس  وصولاً إلى الإنسان الحديث

المصدر: O'Neil, Homo heidelbergensis

 

شکل ۵: نشان دهندهء خط زمانی تکامل هومو ارکتوس، هایدلبرگ، نئاندرتال و هومو ساپینس است، تا زمانی که به انسان امروزی میرسد.

منبع: O`Neil, Homo heidelbergensis 


 

البحث في تاريخ الهومو سابينس عن آدم (عليه السلام) الذي يمكن أن يتوافق مع النص الديني محصور في الفترة التي هاجرت فيها المجموعة المنتخبة من أفريقيا إلى الجزيرة العربية وما بعدها، أي منذ سبعين ألف عام تقريباً. 

تحقیق دربارهء تاریخ هومو ساپینس و حضرت آدم (عليه السلام) به گونه ای که با متن دینی همخوانی داشته باشد، به زمان مهاجرت گروه منتخب از آفریقا به شبه جزیرهء عربستان و جاهای دیگر محدود میشود؛ یعنی تقریباً هفتاد هزار سال پیش. 
 

والإنسانية الموجودة على الأرض حالياً بحسب التحليل الجيني كلهم يعودون إلى المجموعة الصغيرة المهاجرة الأولى من أفريقيا إلى شبه الجزيرة العربية منذ سبعين ألف عام تقريباً، عدا بعض قبائل أفريقيا القليلة التي تُعتبر أنها انحدرت من هومو سابينس بقوا في أفريقيا. 

براساس بررسی های ژنتیکی، تمام بشر کنونی موجود بر روی زمین به گروه کوچکی از مهاجران اولیه که تقریباً هفتاد هزار سال پیش از آفریقا به شبه جزیرهء عربستان مهاجرت کردند، بازمیگردد؛ به جز شمارِ اندکی از قبایل آفریقایی که از آنها به مشتق-شدگان از هومو ساپینس های باقیمانده در آفریقا تعبیر میشود. 
 

وبما أنّ بعض الهجرات الإنسانية إلى آسيا وأوربا تعود إلى ما يقارب ستين وأربعين ألف عام على التوالي، وهم عبارة عن مجموعات من ذرية المجموعة المهاجرة الأولى من أفريقيا إلى الجزيرة العربية، فإذا أردنا أن نقول: إنّ كل الموجودين على الأرض الآن هم من ذرية آدم الديني (عليه السلام) جسمانياً - عدا بعض قبائل أفريقيا -، وإن آدم هو من ذرية المجموعة المهاجرة الأولى من أفريقيا، فلابد أن يكون آدم (عليه السلام) قد ولد من المجموعة المهاجرة في فترة زمنية بعد هجرتهم إلى الجزيرة العربية ثم انقرضت بقية المجموعة الصغيرة وبقي آدم وذريته وتكاثروا وهاجروا إلى بقية الأرض. 

تاریخ ترتیبی برخی مهاجرت های بشر به آسیا و اروپا تقریباً به شصت و چهار هزار سال پیش بازمیگردد. آنها گروه هایی از نسل مهاجران اولیهء آفریقایی بودند که به شبه جزیره عربستان رفتند. بنابراین اگر بگوییم تمام انسان های کنونی موجود بر روی زمین، به استثنای برخی قبایل آفریقایی، به طور جسمانی از نسل آدم (عليه السلام) هستند و اگر آدم نیز خود از نسل مهاجران اولیهء آفریقایی باشد، در این صورت آدم (عليه السلام) باید مدت زمانی پس از کوچ کردنِ گروه مهاجر به شبه جزیرهء عربستان متولد شده باشد. در ادامه، دیگر اعضای این مجموعهء کوچک منقرض شدند و آدم و فرزندان او باقی ماندند و تولید مثل نموده، به دیگر مناطق زمین هجرت کردند. 
 

ويمكن أن نتصور أسباباً علمية كثيرة تؤدي لانقراض تلك المجموعات الأولى في الجزيرة العربية خصوصاً أنها لم تكن صالحة للعيش سوى في طرفها الجنوبي الذي يحوي ينابيع مياه سرعان ما غطتها مياه البحر المالحة، أي إنّ آدم الذي يجمع بين النص الديني والحقائق العلمية لم يكن قبل سبعين ألف عام بأي حال، بل بحسب بعض النصوص الدينية لابد أنه جاء من ذرية المجموعة المهاجرة من أفريقيا إلى الجزيرة العربية، وهذا نص ديني يبيّن أن تلك المجموعة الأفريقية من هومو سابينس أفريقيا كانوا يحجون قبل مجيء آدم بألفي عام، أي إنهم أقوام مكلفة يعبدون الله بحسب وضعهم وإمكاناتهم وإدراكهم. 

برای انقراض این گروه های اولیه در شبه جزیرهء عربستان میتوانیم دلایل زیادی تصور کنیم، به ویژه با توجه به اینکه این محیط برای زندگی مناسب نبوده است؛ به جز قسمت جنوبی آن که چشمه های آب در آن وجود داشته و البته در اندک زمانی، آبهای شور دریا این چشمه ها را نیز فرا گرفت. این به آن معنا است که به هر حال آن آدمی که هم در متن دینی به او اشاره شده و هم علم تأییدش نموده، پیش از هفتاد هزار سال وجود نداشته است؛ و حتی طبق برخی متون دینی، وی میبایست الزاماً از نسل مهاجران اولیهء آفریقایی که به شبه جزیره عربستان کوچ کرده اند، باشد. متن دینی زیر روشن میسازد که این گروه آفریقایی از هومو ساپینس آفریقا، دو هزار سال پیش از پیدایش آدم حج می گزارده اند. یعنی آنها اقوامی مکلّف بوده اند که بر اساس وضعیت، امکانات و میزان درک خود، خدا را پرستش مینموده اند. 
 

عن زُرَارَةَ قال: قُلْتُ لأبي عبد الله (عليه السلام): جَعلنيَ الله فِداك، أسألُكَ في الحَجِّ مُنذُ أربعينَ عاماً فَتُفتِينِي، فقال: يا زرارة، بيتٌ حُجَّ إليهِ قبلَ آدمَ بألفي عامٍ تُريدُ أن تَفنَى مَسائِلُهُ في أربعينَ عاماً.(1). 

(١). المصدر (الحر العاملي - وسائل الشيعة) كتاب الحج: ج11 ص12.

زراره میگوید: به امام صادق (عليه السلام) عرض کردم: خداوند مرا فدایت کند. چهل سال است دربارهء حج از شما میپرسم و شما پاسخ میدهید . حضرت فرمود: ای زراره، خانه ای که دو هزار سال پیش از خلقت حضرت آدم تا کنون محل بجا آوردن اعمال مناسک و حج است، میخواهی در چهل سال مسائلش به اتمام برسد؟»(١)  

 (١)- حر عاملی، وسائل الشیعه، کتاب حج، ج ١١، ص ١٢. 
 

إذن، فالحقيقة العلمية وهذا النص توصلنا إلى أنّ آدم ولد لأهل مكلفين من أولئك المهاجرين، ولكنهم كانوا من نوع نفسي دون مستوى آدم وولده. 

بنابراین یافته های علمی و این متن دینی به ما نشان میدهد که آدم از این مهاجران مکلّف متولد شده است ولی آنان از نظر نفسانی پایینتر از سطح آدم و فرزندانش بوده اند.

 

وحتى التاريخ السومري يبيّن في بعض النصوص التي وصلتنا أنّ أصول السومريين تعود إلى المجموعة المهاجرة من أفريقيا، حيث إنّ السومريين يسمون أسلافهم بذوي الرؤوس السود. 

حتی تاریخ سومریان و برخی متونی که به دست ما رسیده است برای ما آشکار میسازد که اصل و ریشهء سومریها به آن مهاجران آفریقایی بازمیگردد؛ چرا که سومریان نیاکان خود را «مردمان سیاه سر» می نامیدند.

 

«وبعد ان خلق آن وانليل وانكي وننخرساج، القوم ذوي الرءوس السود خرجت المزروعات بوفرة من الارض»(٢). 

(٢). المصدر (كريمر - من ألواح سومر): ص253.

«پس از آنکه آن، انلیل، انکی و ننخرساج، مردمان سیاه سر را آفریدند، محصولات فراوانی از زمین رویید»(٢). 

(٢). کریمر، از الواح سومر، ص ٢٥٣. 

 

ويمكننا أن نفهم من هذه العبارة أنّ لون أسلافهم كان أسوداً. 

از این عبارت میتوانیم دریابیم که رنگ اجداد آنها سیاه بوده است. 
 

إذن، آدم كان من ذرية أولئك المهاجرين، وقد استوطن هو وولده وادي الخليج، ثم حصل الخلاف المذكور دينياً على أنه حادثة قتل هابيل وطرد قابيل إلى الجبال أي أعلى الوادي الخصب (الخليج الحالي) أو جنوب غرب ايران الحالية، ومن ثم انتشار المجموعة المطرودة في آسيا وأوربا وبقية العالم، ولحقهم بعض ذرية الذين كانوا في الوادي في وقت آخر واختلطوا بهم، ولما حدث طوفان الوادي خرجت مجموعة صغيرة من الصالحين الذين بقوا في الوادي وبدأوا من جديد في وسط وجنوب العراق الحالي، ولعل التعبير السومري عنهم على أنهم بقية ذرية الإنسان وما شابه من التعابير الدينية التي يفهم منها أنهم فقط الناس الناجون من الطوفان سببه هو أنهم فقط المجموعة المتبقية من ذرية هابيل وشيث والصالحين من ولد آدم، ولم تختلط أنسابهم مع ذرية قابيل والطالحين من ذرية آدم. 

بنابراین آدم ع از نسل این مهاجران بوده است. او و پسرانش در درهء خلیج ساکن شدند. سپس اختلاف مذهبی مشهور رخ داده است که همان ماجرای قتل هابیل و رانده شدن قابیل به کوهها یعنی بالای آن درهء حاصلخیز (خلیج کنونی) یا جنوب غرب فعلی ایران میباشد. سپس آن گروه رانده شده، در آسیا، اروپا و دیگر نقاط جهان انتشار یافتند و در زمانی دیگر، برخی از فرزندان کسانی که در دره مانده بودند به آنها ملحق شدند و با آنها آمیزش نمودند. پس از وقوع طوفان در دره، گروه کوچکی از صالحانی که در دره باقی مانده بودند، از آنجا خارج شدند و مجدداً در مرکز و جنوب عراق کنونی مستقر گشتند. از متن سومری مزبور که این عده را بازماندهء نسل انسان معرفی میکند - و دیگر تعابیر مشابهی که در متون دینی وجود دارد - چنین استنباط میشود که فقط این افراد از طوفان نجات یافتند. به این دلیل که اینها تنها بازماندگان از نسل هابیل، شیث و دیگر فرزندانِ صالح آدم بودند، و دودمان آنها با نسل قابیل و فرزندان شریر آدم مختلط نشده بود. 
 

أيضاً: بالنسبة لبقية الناس الذين لا يمكن أن نقول إنهم من ولد آدم جسمانياً كبعض القبائل الأفريقية التي لا تعود بأصولها إلى المجموعة المهاجرة، فهؤلاء يمكن أن يكونوا من ولد آدم نفسياً في مراحل متأخرة عن ولادة آدم (عليه السلام)، أي بمعنى أن يولد في مرحلة معينة أفراد تبث فيهم - وهم في الأرحام - أنفساً من الأنفس التي أخذت في الذر من آدم (عليه السلام) وهم يمثلون ذريته النفسية في الخلق الذي تم في الجنة أو السماء الأولى. 

در مورد دیگر انسانها، کسانی که نمیتوانیم آنها را فرزندان جسمانی آدم بدانیم، همچون برخی قبایل آفریقایی که نمیتوانیم آنها را از نظر نَسَب از آن گروه مهاجر بدانیم، میتوانند از نظر نفْسانی در مراحلی بعد از تولد آدم  (عليه السلام) از فرزندان او باشند؛ یا به این معنی که در مرحلهء مشخصی کسانی متولد میشوند در حالی که در رحم مادرانشان هستند، بعضی از نفس هایی که در عالم ذر از آدم (عليه السلام) گرفته شده است در آنها منتشر میشود. آنان تمثیل فرزندان نفسانی آدم ع در آفرینشی که در بهشت یا همان آسمان اول به انجام رسید، به حساب می آیند. 


 

 

 

شكل6: يوضح زيادة حجم تجويف الدماغ مع الزمن لدى الهومو وسلفه وصولاً إلى الهومو سابينس (الإنسان الحديث) ويبين أن الإتجاه العام للتطور سار نحو زيادة حجم الدماغ (١) 

(١). المصدر: 

Reading Evolution: The Evidence. Class project for course ANT 131: Introduction to Evolution, Fall Semester 1998, 2001, Dept. Of Anthropology, Syracuse University . Available at : http://readingevolution.com/hominid_evolution.html

 

شکل ۶: این شکل افزایش اندازهء جمجمه را طی گذشت زمان، از هومو و نیاکان وی تا هومو ساپینس (انسان امروزی) نشان میدهد و بیان میدارد که جهتگیری کلی تکامل، به سمت افزایش اندازهء مغز بوده است.(١) 

(١). منبع تصویر:

Reading Evolution: The Evidence. Class project for course ANT 131: Introduction to Evolution, Fall Semester 1998, 2001, Dept. Of Anthropology, Syracuse University, Available at:

http://readingevolution.com/hominid_evolution.html 

 

 

شكل7: خارطة توضح خروج الهومو سابينس أو الإنسان الحديث من أفريقيا إلى باقي الأرض مروراً بالوادي الخصب (١) 

(١). الخارطة لناشيونال جيوجرافك وقد تم تعديلها.  

شکل ۷: نقشه ای که مسیر حرکت هومو ساپینس یا انسان امروزی از آفریقا به دیگر مناطق زمین، و نیز عبور از درهء حاصل‌خیز را نشان می‌دهد. 

(نقشهء اصلاح شدهء نشنال ژئوگرافیک)


 


 

***** 


 


 


 


 

عمر آدم از دیدگاه دین، و عمر سنگواره انسانی روی زمین بر مبنای علم:

سرفصل ها

همه