فصل اول: لاکپشت‌هایی در طول مسیر

بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ 

وَالْحَمدُ لِلّه

أَسأَلُ اللّهَ الَّذِی نُؤمِنُ بِهِ وَنَقطَعُ بِوُجُودِهِ أَن یُنقِذَ بِهَذَا الْکِتَابِ خَلْقاً کَثِیراً بِفَضْلِهِ وَمَنِّهِ، 

فَالبَرَکَةُ مِــنهُ سُـبْــحَانَهُ یُکَثِّرُ القَلِیلَ وَ یُقَــلِّلُ الْکَــثِیرَ وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیء قَدِیرٌ، 

وَ غَیْرُ بَــعِیدٍ أَنْ یَتَــفَضَّلَ بِجُودِهِ وَإِحْسَانِهِ وَیُبَارِکَ وَیُکَثِّرَ عَمَلَ هذَا العَبد أَحمَدَ القَلِیلَ وَ یَهـدِیَ بِهِ خَلــقاً کَــثِیراً.

 به‌نام خداوند بخشايندهء بخشایشگر 

و ستایش و سپاس تنها از آن خداست 

 از خداوندي که به او ايمان داریم و به وجود او يقين داریم، می‌خواهیم که با فضل و منت خودش به‌وسیلهء این کتاب مردم بسیاری را نجات دهد ،

 چراكه بركت از جانب او است كه سبحان است،

 و او کسی است که كم را بسیار ، و بسيار را کم می‌کند ، در حالي که او بر هر چيز توانا است ،

 و دور نیست که از فضل و احسانش تفضّل فرمايد و عمل كم اين بنده ، احمد ، را بسيار نمايد و  بوسيلهء آن مردم بسياري را هدايت فرمايد .  

^{وهم الإلحاد الفصل الأول - سلاحف على طول الطريق / توهم بی‌خدایی - فصل اول: لاکپشت‌هایی در طول مسیر} 

الفصل الأول

 سلاحف على طول الطريق^(١) 

فصل اول:

لاکپشت‌هایی در طول مسیر ^(١) 

 رسل السماء حاربهم رجال الدين المنتفعون من الدين في زمانهم، فمتى ينتبه الناس ولا يكرّروا الوقوع في نفس الفخ؟! 

بزرگان دینی که از دین سودها می‌بردند، در هر زمان، با فرستادگان آسمان در ستیز بوده‌اند. کِی زمان آن فرا می‌رسد که مردم هوشیار شوند و از فرو غلطیدنِ دوباره در این دام خودداری کنند؟! 

^{——————-} 

^{(١)- يقال: إن أحد العلماء كان يلقي محاضرة عن دوران الأرض حول الشمس، فقامت إليه عجوز وقالت له: إن  ما تقوله هراء، الأرض ثابتة على ظهر سلحفاة، فسألها: والسلحفاة تقف على ماذا ؟ فقالت: وهي تسخر من تفكيره: أنت ذكي أيها الشاب على أن الأمر كله سلاحف على طول الطريق الى الأسفل.}

^{هذه العجوز لم تأت بالسلاحف من جيبها، بل أتت بها من بعض رجال الدين المنحرفين في زمانها، وفي الحقيقة إن سلاحف رجال الدين المنحرفين كثيرة جداً، إنها على طول كل الطرق الى الأسفل، سلاحف منصوبة لكل من لا يريد إعمال عقله بصورة صحيحة ليعرف الحقيقة كما هي، لا كما ورثها عن آبائه ولا كما يسوقها له رجال الدين المنحرفون في كل زمان، وسنمر في الفصل الأول على بعض سلاحف رجال الدين التي سوقوها ولا زالوا يسوقونها بصورة أخرى أو بثوب جديد.} 

  ^{(١)- می‌گویند يكي از علما (برتراند راسل، فیلسوف مشهور) در حال سخنرانی برای مردم در مورد چرخش زمین به‌دور خورشـید بـود کـه پیرزنی برخاست و به وی گفت: «هر چه بر زبان راندی مزخرف است. زمین بر پشـت یـک لاکپشـت سـوار شـده». او(راسـل) پرسید: «لاکپشت بر روی چه چیزی ایستاده است؟» پیـرزن طعنـه زنـان جـواب داد: «ای جـوان! تـو خیلـی زرنگـی، ایـن لاکپشت هم بر پشت لاکپشت دیگری سوار شده تا پایین و تا بی‌نهایت». این پیرزن لاکپشت ها را از خودش درنیاورده بود؛ بلکه آنها را از برخی روحانیون منحرف زمان خویش اقتباس کرده بود. در حقیقت لاکپشت‌های روحانیون منحرف بسیار زیادند. این لاکپشت‌ها در مسیری بی‌نهایت تا پـایین قـرار گرفته‌انـد. ایـن لاکپشت‌ها به‌کار گرفته شده‌اند تا هر کس که نمی‌خواهد برای درک حقیقت از عقلش به‌طور صـحیح اسـتفاده کنـد، بـه‌سراغ آنها برود. این لاکپشت‌ها برای کسانی که واقعیت‌ها را از پدران خود به ارث می‌برنـد و یـا افـرادی کـه رجـال دینـی منحرف در هر زمان آنها را رهنمون می‌سازند، به‌کار می‌روند. در بخش اول به برخی از لاکپشت هایی که رجال دینی رواج دادند و اکنون و در هر زمان دیگر نیز آنها را به صورتی دیگـر و در لباسی جدید به افراد می قبولانند، اشاره خواهیم‌کرد.} 

********