Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

پرسش ۶۰۹:

 رؤیای مسجد رسول الله(ص)

 

السؤال/ ٦٠٩: بسم الله الرحمن الرحيم .. اللهم صل على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين وسلم تسليماً.

السلام على يماني آل محمد أحمد الحسن(ع) وعلى أولياء الله وحججه.

پرسش ۶۰۹: بسم الله الرحمن الرحیم‌...

اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیراً.

سلام بر یمانی آل محمد احمدالحسن(ع) و بر اولیای خدا و حجت‌های الهی.

 

اليوم وبعد صلاة الفجر ذهبت للنوم فرأيت أني كنت في مسجد رسول الله محمد(ص) (المسجد النبوي في المدينة المنورة) وكنت أتمشى في داخله ولم يخطر ببالي أني في المسجد، وعندما وصلت إلى البوابة للخروج أدركت أني في المسجد النبوي فالتفت مباشرة للسلام على رسول الله(ص) والصلاة عليه وكان هناك شخص يركض باتجاهي من بعيد وعرفت أنه جاء لأذيتي ولا أتذكر كيف كانت هيئته هل هو ملتحي أم لا، وهل هو قزم أو لا، فالحقيقة لا أتذكر هيئته، المهم أنه اتجه نحوي لإيذائي فابتعدت عنه، وجاءني مرة أخرى محاولاً أذيتي ومنعي من زيارة الرسول الأكرم محمد(ص) ولكني تخلصت منه لا أعرف كيف وذهبت من فوري إلى ضريح الرسول.

امروز بعد از نماز صبح رفتم که بخوابم و در خواب دیدم در مسجد پیامبر خدا حضرت محمد(ص) (مسجد نبوی در مدینه‌ی منوره) هستم. در داخل مسجد راه می‌رفتم و حضور ذهن نداشتم که در مسجد قرار دارم. وقتی به در خروجی رسیدم، دریافتم که در مسجد نبوی هستم بنابراین همان لحظه بر پیامبر خدا(ص) سلام و درود فرستادم. آنجا یک نفر بود که از دوردست داشت به سمتم می‌دوید و من فهمیدم که برای اذیت کردنم آمده است. شکل ظاهری او را به یاد نمی‌آورم و نمی‌دانم آیا ریش داشت یا نه و آیا کوتاه‌قد بود یا خیر. در واقع ظاهر و قیافه‌ی او را به یاد نمی‌آورم. خلاصه او به سمتم آمد تا مرا اذیت کند ولی از او دور شدم. او یک بار دیگر به سراغم آمد به این قصد که مرا بیازارد و نگذارد رسول اکرم حضرت محمد(ص) را زیارت کنم ولی نمی‌دانم چگونه از دستش خلاص شدم. فوراً به سمت ضریح پیامبر(ص) رفتم.

 

وكان هناك بعض من الناس عنده فتقدمت حتى وصلت إلى القبر وأصبحوا الموجودين على يساري ويميني وأنا (وأعوذ بالله من الأنا) في وسطهم، ونظرت فإذا برجل نائم ووجهه في اتجاه الضريح، فخطر ببالي أنه ليس النبي بل شخص آخر ولكنه استعدل ونام على ظهره فعرفت أنه رسول الله محمد(ص)، وكان أبيض اللون وذو لحية بيضاء وله هيبة عظيمة فاستخرجت الهاتف من جيبي لغرض أن ألتقط له صورة فصورته أول مرة ولكن لم تكن الصورة جيدة فصورته صورة أخرى ولكن أيضاً لم تكن جيدة فحاولت أن أصوره مرة أخرى ففتح صلوات الله عليه عينيه ولا أدري ما الذي حدث ولكن فهمت بأني صورته أكثر من مرة فيكفي وأعدت التلفون إلى جيبي، وخاطبت الرسول وابتدأت الكلام بذكر اسم اليماني فقلت له: (أحمد الحسن)، فأجابني صلوات الله وسلامه عليه بنفس الكلمة: (أحمد الحسن).

در آنجا چند نفری پیش ضریح بودند و من جلو رفتم تا به قبر رسیدم. افراد حاضر در آنجا، در سمت چپ و راستم قرار گرفتند و من (و پناه می‌برم به خدا از منیت) در وسط آن‌ها جای گرفتم. نگاه کردم و مرد خفته‌ای را دیدم که صورتش به سمت ضریح بود. به ذهنم آمد که او پیامبر(ص) نیست بلکه فرد دیگری‌است ولی او بدنش را صاف کرد و بر پشتش خوابید و من فهمیدم که او پیامبر خدا حضرت محمد(ص) است. او سفید بود و ریش سفیدی هم داشت و دارای هیبت و عظمت بود. تلفن را از جیبم در آوردم تا از او عکس بگیرم. برای بار اول عکس گرفتم ولی عکس خوب در نیامد. یک بار دیگر عکس گرفتم ولی این بار هم خوب در نیامد. خواستم عکس بعدی را بگیرم ولی ایشان(ص) چشمانش را باز کرد و نمی‌دانم چه گفت ولی فهمیدم که بیش از یک عکس از ایشان گرفته‌ام و دیگر کافی است. تلفن را به جیبم برگرداندم و پیامبر(ص) را مخاطب قرار دادم و سخنم را با آوردن اسم یمانی شروع کردم و به او گفتم: «احمدالحسن». ایشان(ص) با همان عبارت به من جواب داد: «احمدالحسن».

 

وبعد ذلك سألته: هل يجوز أن أدعو باسم اليماني مثلاً أقول: (يا أحمد الحسن)، فكانت إجابته لي ليس بـ يجوز أو لا يجوز بل كانت أجابته: (يجب)، فسألته عن مقام الإمام أحمد الحسن(ع) فأجابني ولكني طلبت منه أن يكرر عليّ؛ لأني خشيت أن أنسى الإجابة، فأجابني بجواب مشابه ولكن بأسلوب آخر أيضاً نسيته، ولكن الجواب كان والعلم عند الله هكذا: (لا يمكن بلوغ ذلك)، هكذا والعلم عند الله، وبعدها جرى حديث بيني وبينه عن عالم الرؤى لا أتذكر تفاصيل الحديث ولكن بالنهاية تضايق الرسول روحي له الفداء لا أدري لماذا، انتهت الرؤيا واستيقظت من النوم وكانت الساعة السادسة والربع صباحاً.

سپس از ایشان پرسیدم: آیا جایز است که با اسم یمانی دعا کنم، مثلاً بگویم: «یا احمدالحسن». پاسخ ایشان به‌صورت جایز است یا جایز نیست نبود بلکه پاسخ ایشان این بود: «واجب است». من درباره‌ی مقام امام احمدالحسن(ع) از ایشان سؤال کردم و حضرت پاسخ مرا داد ولی من از او خواستم که دوباره برایم تکرار کند، زیرا می‌ترسیدم پاسخ را فراموش کنم. ایشان دوباره پاسخی مشابه ولی به شیوه‌ی دیگری داد که آن را هم فراموش کرده‌ام. ولی این جواب چنین بود (دقیقش را خداوند می‌داند) «نمی‌توان به آن دست یافت» چیزی به این مضمون (خداوند عالِم است). پس از آن، گفت‌و‌گویی در عالم رؤیا بین من و او روی داد که من جزئیات این صحبت‌ها را به یاد نمی‌آورم ولی در آخر کار، پیامبر(ص) که جانم فدایش باد نمی‌دانم چرا ناراحت و دل‌تنگ شد. رؤیا تمام شد و از خواب بیدار شدم. ساعت شش و ربع صبح بود.

 

أرجو من الله أن يغفر لي إذا كنت أخطأت في النقل ويغفر لي نسيان التفاصيل والإلحاح على رسول الله(ص) في الأسئلة.

امیدوارم اگر در بیان خواب اشتباه کرده‌ باشم خداوند مرا ببخشد و اگر جزئیات آن را از یاد برده باشم و نیز به خاطر اصراری که در سؤالات بر پیامبر خدا(ص) داشته‌ام نیز مرا عفو فرماید.

 

ملاحظة: كنت أدرك بأني في عالم الملكوت عندما وصلت إلى الرسول محمد(ص).

تذکر: من وقتی به پیامبر حضرت محمد(ص) رسیدم می‌دانستم که در عالم ملکوت هستم.

 

تاريخ الرؤيا ٩/ ٣/ ٢٠١٠ م، ٢٣ ربيع الأول ١٤٣١ هجري.

تاریخ خواب: ۹/۳/۲۰۱۰ م، ۲۳ ربیع‌الاول ۱۴۳۱ هجری.

 

اللهم صل على فاطمة وأبيها وبعلها وبنيها والسر المستودع فيها.

المرسل: أبو علي - الكويت

خداوندا! بر فاطمه(ع)، پدرش، همسرش، فرزندانش و سرّ پوشیده‌اش درود و صلوات بفرست!

فرستنده: ابوعلی - کویت

 

الجواب: بسم الله الرحمن الرحيم

والحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين وسلم تسليماً.

وفقك الله لكل خير ورزقك خير الآخرة والدنيا، والحمد لله الذي منَّ عليك برؤية الرسول الأكرم محمد(ص)، هو وليي وهو يتولى الصالحين.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته.

أحمد الحسن - رجب الأصب/ ١٤٣١ هـ

پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم

و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً. 

خداوند شما را بر هر خیری موفق بگرداند و خیر آخرت و دنیا را روزی شما نماید! و سپاس خدایی را که به دیدن پیامبر اکرم محمد(ص) بر شما منت گذارد. او یاور من است و او دوست شایستگان است.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.    

                                                       احمدالحسن - رجب لأصب / ۱۴۳۱ هـ.ق.

* * * * * *


 

پرسش ۶۰۹: رؤیای مسجد رسول الله(ص)

سرفصل ها

همه